eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
تو زینت دل‌هایی ای اشک حماسی از کربلا می‌آیی ای اشک حماسی عشق است نام چشمه‌های‌ اشک لبریز از چشم‌های شیرمردان سحرخیز آرامش جان‌های ناآرام، عشق است در قبر خوابیدن شب اعزام، عشق است عشق است با قاسم رسیدن محضر مرگ قربان طعمِ از عسل شیرین‌ترِ مرگ عشق است عبدالله بودن، ساعت عشق خود را سپر کردن برای حضرت عشق قربان اسماعیل‌های سرسپرده دل را به امر حضرت دلبر سپرده آن خویشتن‌دارانِ از خود بار بسته فرمانده‌گردان‌هایِ دل‌های شکسته پیران راه عشق در عین جوانی صاحب‌زمانی‌های گرم ندبه‌خوانی آنان که می‌دیدند مصباح‌الهدی را آنان که فهمیدند اعجاز دعا را آنان که عطر سیب را احساس کردند مشق ادب در مکتب عباس کردند با مرتضی «مولای یا مولای» خواندند چون او، سر قول و قرار خویش ماندند هر روز و شب، از خود گرفتند امتحان‌ها العفو‌ها گفتند آن پاکیزه‌جان‌ها وقت مناجات از جهان، آزاد بودند مست از صحیفه، همدم سجاد بودند نور توسل، در دل آماده‌شان بود عطر تضرع، زینت سجاده‌شان بود هرگز ننوشیدند آن مردان سرمست هرقدر شد آن قمقمه این دست و آن دست بر لب رجزهای یل ام‌البنین بود دستی به ماشه، دست سرخی بر زمین بود پوتین درآوردند و پا بر مین نهادند اینگونه درس حفظ بیت‌المال دادند ای دل تو هم با اشک، فتح خون بلد شو از سیم‌های خاردار نفس رد شو ما اینچنین گنجینه‌ای داریم با خود باید قراری تازه بگذاریم با خود ما بارها از نیل، با ایمان گذشتیم از هفت‌خان سختی دوران گذشتیم هشدار! عاشورا همین امروز و فرداست این تازه آغاز حسینی بودن ماست این روضه‌ها، این نوحه‌ها غوغای جان است آماده‌باشِ لشکر صاحب‌زمان است ما با دل خون پای روضه می‌نشینیم میراث‌دار اشک زین العابدینیم غوغا پس از روز دهم هرگز نخوابید زینب شروع کربلای خویش را دید یک کاروان دل می‌رود صحرا به صحرا ای کاش بر نی‌ها نیفتد چشم زهرا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
لب‌تشنه‌ای و یادِ لب خشک اصغری آن داغ دیگری‌ست و این داغ دیگری گاهی زره‌ به‌ تن، به علی می‌شوی شبیه گاهی عبا به دوش، شبیه پیمبری گفتند کوفیان به تو از هر دری سخن واشد به دردهای تو از هر سخن دری با صدهزار جلوه برون آمدی... دریغ با صد هزار دیده ندیدند برتری تنهایی تو بیشتر از پیش واضح است حالا که در میان شلوغی لشکری... شمشیر می‌کشی... چه شکوهی، چه هیبتی تکبیر می‌کشند... چه الله اکبری یاران بی بدیل، عجب جمع سالمی اعضای چاک چاک، چه جمعِ مُکَسّری آن‌ها که روی دستِ محمد ندیده‌اند بر نیزه دیده‌اند که از هر نظر سری... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه آتشی‌ست که در حرف حرف آب نشسته که روضه خوانده که بر گونه‌ها گلاب نشسته؟ صدای آه بلند است گوشه گوشۀ تکیه چه ناله‌هاست که در روضۀ رباب نشسته کدام سو بدود چشم‌های خستۀ این زن که در مسیر نگاهش فقط سراب نشسته «چه کرده‌اند که زیر عبا می‌آوری‌‌اش؟ آه! چه کرده‌اند که در چشم‌هاش خواب نشسته؟ چه دیر می‌گذرد! کو صدای گریۀ اصغر؟» میان خیمه زنی غرق اضطراب نشسته کشیده روی سرش باز چادر عربی را درست مثل سؤالی که بی‌جواب نشسته کسی نگفت در آن سرزمین چه دیده که یک سال رباب یکسره در زیر آفتاب نشسته ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای خشکی لبِ تو آب گریه می‌کند فرات، در کویری از سراب گریه می‌کند ببین چطور با صدای ریشخندِ حرمله حسین با محاسنِ خضاب گریه می‌کند سئوال کن "بِأَیّ ذَنب" و گوش کن سکوت را خدا هم از غم تو در جواب، گریه می‌کند نخند روضه‌ی عطش! که باز زخم شد لبت برای زخم‌خندِ تو رباب گریه می‌کند دعای ربّ آب بی‌جواب ماند و تا ابد به حالش آسمانِ مستجاب گریه می‌کند به خونِ ردّ دستبندِ مادرت نگاه کن که در غم اسارتش طناب گریه می‌کند رباب سوخت زیر بارِ داغ و زیر سایه‌اش نشسته از خجالت آفتاب گریه می‌کند دوباره خیس شد لهوف و روضه ناتمام ماند دواتِ چشمِ ماست، یا کتاب گریه می‌کند؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عرشیان بوسه که دادند به رویش با هم دل سپردند سر طره‌ی مویش با هم طفل شش‌ماهه‌ی این قوم، کلیم الله است طور دیدند در انوار گلویش با هم با تلظّیِ لبش نادعلی می‌خوانند اهل عرفان همه دلداده‌ی هویش با هم کعبه دور سر گهواره‌ی او می‌گردد زمزم و نیل دو تا حاجی کویش با هم معنی نازک از آن حنجره برداشته‌اند شعرها تشنه‌ی یک جرعه سبویش با هم خون دویده‌ست چرا بر لب طفل معصوم؟ همه از خیمه دویدند به سویش با هم خون عرش است که بر شانه‌ی شاهنشاه است طفلِ در زیر عبا، جان حجاب الله است :: آه ای بغض گلوگیر تو در حنجر آب نحر کردند تو را تشنه چرا در برِ آب؟ گوش تا گوش بهشت است پریشان شده است گوش تا گوش گلویت غم سر تاسر آب عرشِ خود را به روی آب بنا کرد خدا ربّ آب است رباب و تو شدی سرور آب روضه خوان لب تو ماهی هر دریا شد شد تلظیِّ لبت مرثیه‌ی منبر آب حوریان زخم گلو را به لطافت بستند مرهم زخم تو تنها شده چشم تر آب پیکرت را پدرت بر پدر خاک سپرد؟ یا به آغوش کشیده است تو را مادر آب؟ بر سر نیزه عزیز دلم آرام بخواب می‌سپردند تو را کاش به آغوش رباب ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در ميان جمعم اما باز غربت می‌کشم جرم من اين است که بار محبت می‌کشم من همين در کنج عزلت آخرش می‌بينمت دودمان هجر را بعدش به عزلت می‌کشم من به جرم عاشقى هر شب ملامت می‌شوم من به جرم عاشقى هر شب ملالت می‌کشم با محبت می‌کِشى و با محبت می‌کُشى هر چه دارم می‌کشم از اين محبت می‌کشم هم می‌آيم پيش تو، هم پيش تو می‌آورم هم عبادت می‌کن، م هم به عبادت می‌کشم هر چه‌ام، دارم درِ اين خانه خدمت می‌کنم هر که‌ام، دارم درِ اين خانه زحمت می‌کشم گريه‌کن‌هاي تو آقايند، آقاى منند خاک پاشان را به ديده عين تربت می‌کشم يک دلى بشکن ز من، تا گريه‌ی سيرى کنم ورنه بعد روضه‌ات تا صبح حسرت مي‌کشم آبرويم را بگير و گريه‌هايم را نگير... گريه‌ام وقتى نمی‌گيرد خجالت می‌کشم سمت روضه آمدن طى طريقت کردن است وقت مردن هم خودم را سمت هيئت می‌کشم تا که من يک روز در هفته بيايم پيش تو جان زهرا مادرت شش روز منت می‌کشم بچه‌هايم را بگير و بچه‌هايت را بده با تو دور بچه‌هاى خويش را خط می‌کشم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر طاق عالم است فقط پرچم حسین لٰا خَیر فی حیات بدون غم حسین یک داغِ دل بس است برای قبیله‌ای ما سوختیم از جگر... از ماتم حسین دنیا هزار بار به دنبال ما دوید شکرِ خدا شدیم فقط آدم حسین سر خَم نکرده‌ایم اگر، بی دلیل نیست ما را بزرگ کرده غمِ اعظمِ حسین ما ملت اما حسینیم دیده‌ایم صدها حماسه را همه در ماتم حسین زهرا حواله داده به ما کارِ روضه را داریم عالمی همه با عالم حسین ای صاحب شکسته‌دلان بالِ ما و تو ما را گره بزن به پَرِ محکم حسین یک استکان بنوش از این چایِ غم که ما دَم کرده‌ایم چایی خود با دَمِ حسین با گریه چشم‌های تو را خوب می‌کنیم ماییم و زخم‌های تو و مرحم حسین ما را که گریه‌ایم روی شانه‌های هم دَرهَم بخر به جان تنِ دَرهمِ حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می‌نویسیم که در دل غم هجران داریم ما کویریم که شوق نم باران داریم گرچه دل خسته از این معرکه‌ی بیدادیم می‌نویسیم که ما منتظر فریادیم خسته از فتنه‌ی دنیای غبارآلودیم چاره‌ای نیست فقط منتظر موعودیم همه زخمیم که یک روز علاجش برسد در مسیریم که یک روز سراجش برسد عمرو عاصان زمان حرف عدالت دارند خودشان قاضی و از حکم شکایت دارند شمر کیشان زمان، تشنه‌ی قدرت هستند ساربان‌های زمان در پی فرصت هستند هرچه نفرین بفرستیم بر این ظلم، رواست سالیانی‌ست که هر لحظه ی ما عاشوراست الغرض یوسف زهرا! نفسی نیست مرا جز تو ای یار! که فریادرسی نیست مرا اثر ظلم به هرجای زمین معلوم است آهِ در بغض زمان، آهِ دل مظلوم است در سکوتند همه، شرط مسلمانی نیست جرم آن کودک مظلوم فلسطینی چیست هرکه از حق شده محروم، تو را می‌خواند مادر کودک مظلوم، تو را می‌خواند وای بر طایفه‌ای که همه در خواب خوشند لعن الله بر آن قوم که نوزاد کشند طفل مذبوح که دیدیدم همه جان دادیم به خدا یاد غم طفل رباب افتادیم ... آه که پای همین روضه شدم بیچاره با دو انگشت هم این حنجره می‌شد پاره ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگرچه دیدن غمت مرا عذاب می‌دهد اشک تو ای غنچۀ من، عطر گلاب می‌دهد اگرچه دیده بسته‌ای، خسته و دلشکسته‌ای سوز عطش مگر تو را فرصت خواب می‌دهد؟! کودک حق‌پرست من، زود مرو ز دست من عمر کم تو را عطش، چرا شتاب می‌دهد؟! بدون هیچ فاصله، نوشت تیر حرمله سؤال تشنه‌کام را، تیر جواب می‌دهد ز خون ارزنده‌ی تو، خالق بخشنده‌ی تو جلوه‌ای از نور تو را، به آفتاب می‌دهد فدای بُردباری‌ات، خون همیشه جاری‌ات نوید فتح دیگری، به انقلاب می‌دهد سوخت «وفائی» از غمت، که شعله‌های ماتمت به‌جان شمع سوخته، اشک مذاب می‌دهد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از هُرم عطش در همه‌ی دشت سراب است دل از عطش اصغر بی‌شیر، کباب است هر قدر که دیو و دد این معرکه سیراب فرزند حسین بن علی تشنه‌ی آب است شه، تشنه و شهبانوی او تشنه، عجب نیست نزدیک‌ترین واژه به ارباب، رباب است بی تابی فرزند گذشت از حد و مادر از حال خراب پسرش خانه‌خراب است بی حال شده اصغر و ساکت شده اما گهواره هنوز از غم او در تب و تاب است گل آب طلب کرد و عطش قسمت او شد تبخیر شد و آنچه از او مانده گلاب است تاریخ نویسان ننوشتند و نگفتند در پاسخ لب‌تشنه چرا تیر جواب است تاریخ نگفته‌ست ولی تشنه که دیدید هر طور شده آب دهیدش که ثواب است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این مُلک حماسه‌ساز و باطل‌سوز است با نور محمدی، جهان افروز است بر طاق حریم رضوی نقش زدنند: @dobeity_robaey
بر لب دریا، لبِ دریادلان خشکیده است از عطش دل‌ها کباب است و زبان خشکیده است کربلا بستان عشق است و شهامت، ای دریغ کز سَموم تشنگی این بوستان خشکیده است سوز بی آبی اثر کرده‌ست بر اهل حرم هر طرف بینی لب پیر و جوان خشکیده است آه از مهمان نوازانی که در دشت بلا میزبان سیراب و کام میهمان خشکیده است دامن مادر چو دریا، اصغرش چون ماهی است کام ماهی بر لب آب روان خشکیده است نازم این همّت که عباس آید از دریا ولی آب بر دوش است و لب‌ها همچنان خشکیده است گر ندارد اشک تا آبی به لب‌هایش زند چشمه‌ی چشمِ رباب از سوز جان خشکیده است بس که می‌سوزم "مؤید" از غم آل علی نخله‌ی طبع من از سوز بیان خشکیده است ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e