#حضرت_عباس_ع_شهادت
تمام دشت پر از رد پای دریا شد
صدای علقمه آمد، گل از گلش وا شد
فرات دست به سینه بلند شد از جا
فرات خیره به قد بلند سقا شد
چقدر موج به لبهای او تعارف کرد
و سر گذاشت به پایش، پر از تمنا شد
چکید قطرهی اشکش به روی دامن آب
هزار موج عطش در فرات پیدا شد
چه شد که قلب زمان ایستاد آن لحظه
ستارههای جهان اشک آسمانها شد
همین که تیر به نزدیک مشک او آمد
دعای علقمه یا کاشف البلایا شد
شکست پشت تمام جهان شبیه حسین
جهان گرفت و گمانم معاد برپا شد
حسین اشک خدا بود و روی خاک افتاد
نسیم گریهی او روضهخوان دنیا شد
زمان شکستهشکسته به خیمه آمد و گفت:
حسین، داغ برادر که دید، تنها شد
✍ #علی_گلی_حسین_آبادی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#شب_هشتم
هم بهتر است پای عزای تو سر شکست
هم بهتر آنکه در غمت از هر نظر شکست
میخواستی برای کسی جز تو نشکند؟!
اصلاً فدای خواستنت دل اگر شکست
هرکس برای روضهی تو خرج میکند
هرگز نمیشود همهی عمر ورشکست
اوج لطافت است سرودن برای تو
گفتم "حسین جان" دل اهل هنر شکست
یک لحظه دست و پا زدی و جبرئیل هم
آنقدر بال و پر به زمین زد که پر شکست
حالا چگونه از غم داغ تو نشکنیم؟!
وقتی برای درک تو کوه از کمر شکست
::
بالا سر ضریح تو قلبم شکسته بود
پایین پات آمدم و بیشتر شکست
دنیا هنوز بر سر پا ایستاده بود؟
روزی که قامت تو ز داغ پسر شکست
✍ #محمدحسن_بیات_لو
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
نسیم آمده با سوز آه سرد به خیمه
نمانده است به جز رنگ و روی زرد به خیمه
شتافت سمت فرات و سکینه در دل خود گفت
کمی بنوش عمو! تشنه برنگرد به خیمه
همینکه تیر به مشکش نشست، شد متحیر
نگاه کرد به مشک و نگاه کرد به خیمه
همینکه تیر به چشمش نشست هلهله برخاست
حواس تیر به مرد و حواس مرد به خیمه
نگاه کوه به سوی خیام مانده مبادا
نگاه چپ بکند باد هرزه گرد به خیمه
عمو، عمود حرم بود و با تمام وجودش
نمیگذاشت جسارت کند نبَرد به خیمه
✍ #عاطفه_جوشقانیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
نسیم روضه وزیدن گرفت در مویت
غروب میچکد از تارهای گیسویت
کنار خیمه به من رو زدی، چگونه شدهست
کنار علقمه افتاده بر زمین رویت
هنوز هم که تو در فکر احترام منی
بس است این همه سختی مده به بازویت
کجاست جای لبم روی ماه پیشانیت
چقدر فاصله افتاده بین ابرویت
چه عطر یاس نجیبی گرفتهای انگار
نشسته مادر پهلو شکسته پهلویت
✍ #حسین_رستمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
گر نخیزی تو ز جا، کار حسین سختتر است
نگران حرمم، آبرویم در خطر است
قامتِ خمشده را هر که ببیند گوید:
بیعلمدار شده، دستِ حسین بر کمر است
داغ اکبر رمق از زانوی من بُرد ولی
بی برادر شدن از داغ پسر سختتر است
دست از جنگ کشیدند و به من میخندند
تو که باشی به بَرَم، باز دلم گرمتر است
نیزهزار آمدهام یا تو پُر از نیزه شدی؟!
چو ملائک بدنت پُر شده از بال و پر است
پیش ِمن با سر مُنشَق شده تعظیم نکن
که خدا هم ز وفاداری تو با خبر است
علقمه پر شده از عطر گل یاس، بگو
مادرم بوده کنارت که حسین بی خبر است؟!
به تو از فاصلهی یک قدمی تیر زدند
قد و بالایِ رَسا هم سببِ دردسر است
اصغر از هلهله کردن بدنش میلرزد
گر بداند که تو هستی، کمی آرامتر است
تیر باران که شدی، یادِ حسن افتادم
دستت افتاده ز تن، فرق تو شق القمر است
وعدهی ما به نوک نیزه به هر شهر و دیار
که به دنبال سرت، خواهرمان رهسپر است
✍ #سعید_خرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
کیست این مرد که اینگونه به دشمن زده است؟
که ز هر گوشه، صدای جرسی میآید
اینقَدَر موج نزن در عطشِ دیدن او
آخر، ای علقمه! فریادرسی میآید
بس که خفتند در این بادیه گلگونکفنان
«موسی اینجا به امید قَبَسی میآید»
سیّدی بر کمرش، شال عزا میپیچد
گوییا از سر بالین کسی میآید
بعد پرپر شدن ساقی لبتشنه، ز چشم
اشک از دیده بسی رفت و بسی میآید...
✍ #هادی_منوری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
در وصف تو کس، روشن و خوانا ننوشتهست
ای هر که نویسد ز تو، گویا ننوشتهست!
آن ماه بدیعی که کسی بهر بیانت
از معنی آن صورت زیبا ننوشتهست...
چون علقمه، کس در دل آن حسرت موّاج
با نثر روان از لب سقّا ننوشتهست
یا شعر تری خوشتر از آن مشک گُهربار
با قافیۀ خشکی لبها ننوشتهست
خونی که چکید از قلم دست علمگیر
جز شرح غم و غربت مولا ننوشتهست
جز چشم تو چشمی به ورق پارۀ مقتل
با ذکر سند، روضۀ زهرا ننوشتهست
در کرببلا روح تو تلمیح علی بود
از شیعه کسی آن همه شیوا ننوشتهست...
میخواند کسی یک به یک آیات علق را...
زآن سجدۀ واجب، کسی اما ننوشتهست
فریاد زدی «اَدرک» و صد حیف که راوی
یک خط هم از آن شوق تماشا ننوشتهست
چون خون خدا ـ غمزده ـ با خط شکسته
سربسته، کسی مرثیهات را ننوشتهست
گویی قلم ای اوج کرامات حسینی!
یک موج ز دریای تو حتی ننوشتهست...
✍ #مجتبی_احمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
سالها بر درگهت خدمتگزارم یا حسین
وین زمان بر لطف تو امّیدوارم یا حسین
مادرم بودت کنیز و من تو را هستم غلام
ای غلامیّ تو تاج افتخارم یا حسین
ای یدِ مشکل گشایت بر همه عالم محیط
مشکلی "لایَنحَل" افتاده به کارم یا حسین
تشنهگان در انتظار آب و من در پیش آب
غرقِ در خون، تاب ره رفتن ندارم یا حسین
اذن آب آوردنم دادی ولی ممکن نشد
زین جهت از پیشگاهت شرمسارم یا حسین
گرچه چشمم بسته شد از خون ولی در راه تو
باز باشد دیدهگان انتظارم یا حسین
دشمن از تیغ جفا انداخت دستم را چو دید،
دست از دامانِ مهرت بر ندارم یا حسین
ای تو صاحب اختیارم رحمتی کز یک عمود
رفته از دل تاب و از کف اختیارم یا حسین
گر برادر خواندمت، بود از کمال اشتیاق
ورنه در کویت غلامی جاننثارم یا حسین
در ولادت دیده بگشودم به دامان علی
در شهادت سر به پایت میگذارم یا حسین
در حضورت گر نه برخیزم مرا معذور دار
چون که دیگر طاقتی بر جان ندارم یا حسین
بر "مؤید" التفاتی کن به جان اکبرت
کز دلِ سوزان شد این سان سوگوارم یا حسین
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
جان عمو! برای حرم، فکر آب کن
رفع عطش، ز عترت "ختمیمآب" کن
سقّای تشنگان حریم خدا تویی
از بهر تشنگان حرم، فکر آب کن
ای یادگار فاتح خیبر! عنایتی
راه شریعه بسته بُوَد، فتح باب کن
هرگز مباد از سرِ ما، سایهی تو کم!
«یا رب! دعای خستهدلان مستجاب کن»
در خیمهها ز تشنگی افتاده انقلاب
خامُش ز آب، آتش این انقلاب کن
چشمم به دست توست که دست خدا بُوَد
دستم به دامنت، هله! پا در رکاب کن
اصغر فسردهحال، به دامان مادر است
رحمی به جان اصغر و حال رباب کن
گر لحظهای دگر نرسد آب در حرم
اصغر ز دست میرود، اینک شتاب کن
یا از فرات، جرعهی آبی به او رسان
یا طفل شیرخوارهی ما را به خواب کن
بِسْرود این سروده "مویّد"، به اشک و آه
او را ز بندگانِ درِ خود حساب کن
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
دو چشم مست تو وقتی به ما نگاه انداخت
بساط گریهی ما را دوباره راه انداخت
گریز روضه به عباس خورد و مرثیهخوان
شرار شعلهی غم را به کوه کاه انداخت
رسید روضه به آنجا که آب شد نایاب
شکست بغض و نفس را به چنگ آه انداخت
عطش که شرم نمیکرد، تیر خواهش را
به سوی حنجر اطفال بی پناه انداخت
به ما سپرد عطش را، خودش به علقمه رفت
گرفت مشک و علم را به دوش ماه انداخت
به سمت علقمه آمد علیتبار یلی
که مرگ را چه سراسیمه در سپاه انداخت
به هر طرف که روان شد، گریختند از او
هراس را به دل خلق رو سیاه انداخت
چنان شبیه علی ضربه زد که دشمن را
میان ساقی و سقا به اشتباه انداخت
نخورد آب که او را زلال آب فرات
به یاد اصغر معصوم بیگناه انداخت
دریغ و درد عمودی رسید و یوسف را
از اوج ماه گرفت و به قعر چاه انداخت
امان از آن دم تلخی که گفت اخا ادرک
نگاه ملتمسش را به خیمهگاه انداخت
✍ #حسن_شیرزاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح
گفتم ابوفاضل نوشتم یا اباالفضل
دیدم دلم ره میسپارد تا ایاالفضل
حرف از می و پیمانه و ساقیست یعنی
باید در این میخانه باشم با اباالفضل
خاکم ولی ناچیز نه، زیرا نرفتم
زیر قدمهای کسی الا اباالفضل
گفتند و خواندیم و شنیدیم و ندیدیم
سقا فرات است و خود دریا اباالفضل
تا یاد دارم دلبر و دلدارم او بود
دیروز او امروز او فردا اباالفصل
در قبرم آن پایین دلم قرص است زیرا
دارد مرا میبیند آن بالا اباالفضل
عمری برایش نوکری کردم، یقیناً
پروندهام را میزند امضا اباالفضل
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_شهادت
#حضرت_زینب_س_مصائب
خوشا به درگهِ شاهِ کرَم فقیر شدن
خوشا غلامِ سراپردهی امیر شدن
مرورِ مقتلِ خونبارِ سیدالشهدا
برای عاشق یعنی: ز عمر سیر شدن
گلوی کودکِ ششماهه میزند فریاد :
به راهِ عشق، خوشا همنشینِ تیر شدن
دوباره صحبتِ روضهست... روضهی گودال
دوباره حرفِ «هلال» است و نقلِ دیر شدن
کرامتِ ابدی و همیشگی یعنی:
به «خاتم»ی تهِ گودال دستگیر شدن
به این روند مَلَک گریه میکند شب و روز:
ز «صدرِ مصطفوی» راهیِ «حصیر» شدن...
امان ز ظلم و ستم... اوجِ بزدلی ایناست:
به محضِ رحلتِ شیرِ قبیله، شیر شدن!
غروبِ واقعه شد مبدأ تناقضها
عقیلة العرب و اینچنین اسیر شدن؟؟
برای زینبِ کبری غمِ بزرگی بود
اسیر بودن و با شمر، هممسیر شدن
شکست قامتِ زینب... سفید شد مویش
کجاست منکرِ «در نصفِ روز پیر شدن»؟؟
✍ #جواد_بنی_اسدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e