eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
شمشیر بالا می‌رود، پایین می‌آید از روی تلّ، نی‌ناله‌ای غمگین می‌آید خنجر به خنجر، جان ما را می‌‌شکافد هر ضربه‌ای بر قلب شاه دین می‌آید از خون پیشانی گذر کن، جان عالم دارد به سویت تیر زهرآگین می‌آید بر تو چه آوردند؟ اسبت سالیان است از دورها با کاکلی خونین می‌آید "الّا جمیلا" چیست غیر از شبنم اشک؟ خیلی به دل، این چهره‌ی غمگین می‌آید :: آه ای گلاب تازه‌ی افشانده بر خاک! هر کس که دورت گشت، عطرآگین می‌آید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کربلا را مى‏‌سرود اين بار روى نیزه‌ها با دو صد ايهام معنى‌دار، روى نیزه‌ها نينوايىْ شعر او از ناى هفتاد و دو نى مثل يک ترجيع شد تکرار روى نیزه‌ها چوب خشک نى به هفتاد و دو گل آذين شده‏‌ست لاله‌‏ها را سر به سر بشمار روى نیزه‌ها زخمىِ داغ‌اند اين گل‌هاى پرپر، اى نسيم! پاى خود آرام‌‏تر بگذار روى نیزه‌ها يا بر اين نيزار خون امشب متاب، اى ماهتاب! يا قدم آهسته‌‏تر بردار روى نیزه‌ها.. صوت قرآن است اين؟ يا با خدا در گفتگوست رو به رو، بى‌پرده، در انظار روى نیزه‌ها ياد دارى آسمان! با اختران، خورشيد گفت: وعدۀ ديدارمان اين‌بار روى نیزه‌ها با برادر گفت زينب: راه دين هموار شد گرچه راه توست ناهموار روى نیزه‌ها اى دليل کاروان! لختى بران از کوچه‌‏ها بلکه افتد سايۀ ديوار روى نیزه‌ها صحنۀ اوج و عروج است و طلوع روشنى سير کن، سير تجلّى‌زار روى نیزه‌ها چشم ما آيينه‌آسا غرق حيرت شد چو ديد آن همه خورشيدِ اختربار روى نیزه‌ها ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بدا به آینه‌ای که دچار خودبینی‌ست دل از نگاه تو افتد، شکست تضمینی‌ست فقط به گریه سبک می‌شود دلم، در این زمانه‌ای که لبالب سکوت و سنگینی‌ست غمت اصیل‌ترین راه روشن است حسین! جز این چراغِ کهن، هرچه هست تزئینی‌ست تو آن روایت فتحی که دم زدن از تو به دوش جان به کفی چند مثل آوینی‌ست چقدر ریخته خون، شمرِ این زمانۀ دون شمار آنهمه کشته هنوز تخمینی‌ست کدام نعشِ گران؟ این بلند پرچم توست که روی شانۀ لبنانی و فلسطینی‌ست کدام قول و غزل؟ این نوشتن از مظلوم برای شاعر تو یک فریضۀ دینی‌ست شکوه نام رسای تو ای حماسۀ سرخ خلاصۀ همۀ شعرهای آئینی‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مردم که روی ماه تو بر هم نشان دهند چون خیر مقدم است که بر میهمان دهند زخمی بُود که بر تن مجروح من رسد با هر اشاره‌ای که سرت را نشان دهند ای سر! چنین که بر سر نیْ جلوه‌گر شدی ترسم که کودکان تو از غصه جان دهند ای میر کاروان! خبری هم ز ما بگیر بنگر چه رنج‌ها که بر این کاروان دهند ما را بَرند بر سر بازار، روزها شب‌ها به کنجِ خلوتِ زندان مکان دهند بیم گنه مدار "مؤید" که روز حشر بر دوستانِ فاطمه خط امان دهند ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای از تنور آمده! از حنجرت بگو از لحظه‌های سوخته، با خواهرت بگو با من که سر شکسته‌ام از دیدن سرت از لحظه‌های آخر بالا سرت بگو با این به بُهت‌مانده! عزادار کوچکت از گیسوان غرقه به خاکسترت بگو من از غروب و غارت اطفال گفته‌ام تو از شروع غارت انگشترت بگو از خون زخم تازه‌ی بر گوشه‌ی لبت با چشم‌های خون زده‌ی دخترت بگو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقتی سر بريده‌ی تو در تنوربود آن شب تنور، وادی سينای طور بود جبريل با نگاه به سوی سرت حسين حيران ز نور آيه‌ی الله و نور بود از عرش تا كنار سر غرق خون تو تا صبح دسته‌دسته ملك در عبور بود چيزی كه شعله بر دل افلاكيان فكند غمناله‌های فاطمه در آن تنور بود وقتی صدای ناله‌ی زهرا بلند شد گويا كه وقت خاستن نفخ صور بود با ديدن شكسته‌جبينت ز هم شكست پهلوشكسته‌ای كه دلش چون بلور بود قرآن ورق ورق شده بود و دريغ و درد يک سوره‌اش به خاک ز سُم ستوربود خون گريه كن «وفایی» كه هفت آسمان پُر از فرياد غم گرفته‌ی جانی صبور بـود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فیضِ محض است رحمت زینب چشم ما و عنایت زینب مشرقِ عالَم است صبحِ دمشق صحن نور است ساحتِ زینب بس که آئینه‌ی صفات خداست صبر آمد به صورت زینب هر سحر جبرئیل می‌آید پا برهنه... زیارت زینب از ازل حاکم است تا به ابد پای‌برجاست دولت زینب دفترِ زُهد اگر خلاصه شود می‌شود یک عبادتِ زینب هر زمان صحبت از شجاعت شد گفته‌ایم از شهامت زینب دخترِ شیر باطناً شیر است به علی رفته قدرت زینب نبض اسلام دست این بانوست زنده شد دین به برکت زینب جَرَیان‌سازِ مکتبِ سرخ است رنگ عشق است نهضت زینب عِلم پرسید: کوه عرفان کیست؟! عشق فرمود: حضرت زینب او چه دیده‌ست غیر زیبایی عقل ماند از بصیرت زینب پرچم کُفر را به زیر کشید تا فلک رفت رأیَت زینب اُسکُتوا گفت...؛ لال شد دنیا تو ببین چیست هیبت زینب! فتنه را ذبح کرد با کلمات ماتم از طرز صحبت زینب سلسله هم دخیل دامن اوست فرق دارد اسارت زینب دور ناقه فرشته‌ها جمع‌اند... عرش آمد عیادت زینب عرقِ شرمِ چوبِ مَحمِل ریخت سُرخ شد از خجالت زینب سرِ بر نیزه، سایه‌ای انداخت... آه! از استراحت زینب خواهشش روسریِ سالم بود سوخت در شعله حاجت زینب گذرِ کوفه پُر شد از اوباش سخت طِی شد مسافت زینب سِرِّ مَستور رفت در بازار شُد لگدمال حُرمت زینب " دَخَلَتْ زِینَبُ عَلَی بْنِ زیاد " کُشت ما را مصیبت زینب ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گر سوخته‌ست بال و پرت فَابکِ لِلحُسِین گر مانده داغ بر جگرت، فَابکِ لِلحُسِین وقتی در آستانۀ پاییزِ برگ‌ریز گل ریخته‌ست دور و برت، فَابکِ لِلحُسِین با یاد یک چمن گل پرپر، به کربلا افتد به باغ اگر گذرت، فَابکِ لِلحُسِین تا هم‌رکاب قافلۀ نینوا شوی در ابتدای هر سفرت، فَابکِ لِلحُسِین تصویر آتش و عطشِ دجله و فرات تا جلوه کرد در نظرت، فَابکِ لِلحُسِین با یاد تشنه‌کامیِ گل‌های باغِ وحی افتد به آب اگر نظرت، فَابکِ لِلحُسِین آتش گرفت خیمۀ پروانه‌های عشق با خاطرات شعله‌ورت، فَابکِ لِلحُسِین وقتی به یاد شامِ غریبان نشسته‌ای بر زانوی غم است سرت، فَابکِ لِلحُسِین تا عاقبت به خیر شوی، ای شکسته‌دل هر شب بگو به چشم ترت، فَابکِ لِلحُسِین این درس را امام به «اِبن شَبیب» داد محبوب بود و راه نشان حبیب داد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نه مانده اشک برایم، نه مانده آه برایم در این محاصره مانده فقط نگاه برایم شده‌ست خیره نگاهم به روضه‌خوانی گودال... چه کُند می‌گذرد این دقیقه ... آه ... برایم... به نیزه تکیه بزن تا ستون عرش نیفتد بمان که جز تو نمانده‌ست تکیه‌گاه برایم سلام من به تو ای صبح سربریده‌ی عالم! چه غم که تیغ کشیده شبی سیاه برایم که رود رود جهان جاری از شکوه غم من و موج سینه‌زنت می‌شود سپاه برایم چقدر زخم به تن داری ای وصیت مادر! بگو بریده بریده تمام راه برایم نسیم می‌وزد از سمت آسمان مدینه و گریه می‌کند امشب هلال ماه برایم قرار بعدی ما لحظه‌ی رسیدن موعود که سایه‌ی علمش می‌شود پناه برایم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رسید فصل پریشانی و بهار گذشت بهار روز و شبش هردو ناگوار گذشت مگو بهار که هر صبح عمر او مثل غروب خسته‌ی پاییز، بی‌قرار گذشت نشست روی زمین گریه کرد با حسرت همینکه از نظرش طفل شیرخوار گذشت نگفت داغ دلش را و ما نمی‌دانیم چه در غروب علیکُنّ بالفرار گذشت! سه روز پشت در بی‌قراری ساعات کسی نگفت چه در شام انتظار گذشت غروب بود و هزاران نگاه در بازار غروب بود و در این غصه روزگار گذشت شکست آینه با دست سنگ وقتی که میان همهمه از کوچه نیزه‌دار گذشت صدای گام زدن‌های عمه با او بود زنی که آمد و گل گرد و با وقار گذشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گاه روی خاک، گاهی روی نی، گاهی تنور هر کجا باشی، حسین آرام جان زینبی بین خورشید و سرم بر نیزه حائل می‌شوی با سرت هم روی نیزه سایبان زینبی گریه کردی روی نی، هم مستمع بودی خودت هم خودت قاری شدی، هم روضه‌خوان زینبی کودکانت را سپر بودم، سپر بودی مرا با چنین وضعی هنوز امن و امان زینبی پیرمردی سنگ زد از نیزه افتادی زمین بر زمین هم گر که باشی آسمان زینبی ماه من با اینکه پشتِ ابری از خاکستری باز هم شب‌ها چراغ کاروان زینبی مثل ابروی تو هستم، هم شکسته هم کمان روی نی گریه کنِ قد کمان زینبی افتخار میزبانی از سرت با نیزه‌هاست گاه هم پایین بیا تو میهمان زینبی هم جسارت هم اسارت دیدم اما تا ابد این تویی که علت اشک روان زینبی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر کس که روی عشق تو محکم حساب کرد درد جهان غم زده را کم حساب کرد خوشبخت آنکه خرج عزاخانه‌ی تو را بر خرج زندگیش مقدم حساب کرد اشکی که با شنیدن نامت چکیده شد آن‌را قبول توبه‌ی آدم حساب کرد اندازه‌ی پر مگسی اشک روضه را در پای بنده قدر مسلم حساب کرد موی سفید و دیده ی بارانی مرا هر کس که دید، قوت مرا غم حساب کرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e