eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آن لب لعل که بوسه ز نبی، خوب گرفت حال در طشت طلا بوسه از او، چوب گرفت سرِ بُبریده و آل علی و بزم شراب صحنه ای بود که صبر از دلِ ایوب گرفت @hosenih هر که فریاد کشید، از دو طرف سیلی خورد هر که افتاد زمین، هدیۀ سرکوب گرفت خارجی خواندنشان تهمتِ عادی شده بود رفعِ تهمت ز لبِ قاریِ محبوب گرفت با تمسخر،وسط آیۀ قرآنِ لبش ضربه ها بردهنش،دشمنِ مغضوب گرفت «لَعُبَت هاشمُ وَالمُلک فَلا »را میخواند مستِ مِی، دورِ سرش جُرعۀ مشروب گرفت اهلبیتِ پسرِ فاطمه را داد خطاب دیدی آخر که خدا حق مرا خوب گرفت دور تا دورِ لبش را پُرِ خون دید رباب بوسه ای گریه کنان از لبِ مرطوب گرفت سرخ مویی، به یتیمی، به کنیزی نگریست شعله بر جان و دلِ دختر محجوب گرفت جشنشان را به عزا ساخت بدَل دخت حسین ناله ای کرد که مجلس، همه آشوب گرفت خطبۀ نایبة الفاطمه غوغا میکرد کار، در دست، به این شیوۀ مطلوب گرفت ز سخنرانی سجاد گِره ها وا شد بزم، شد بزمِ عزا، نالۀ یعقوب گرفت @hosenih به اَنابنُ الحَسنِینَش همه را رسوا کرد آنچه را خصمِ لعین معرکه با چوب گرفت این رقیه است که حالا سرِ پنجه، به قیام ابتکار عمل از دشمن مغلوب گرفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از طشت دیدم ازدحام دورو بر را میداد چشمانت به چشمانم خبر را سربازها بالا سر تو جمع هستند روی سرت دیدم هجوم صد نفر را @hosenih اینها نشستند و تو سرپایی عزیزم پا درد تو آتش کشیده هر جگر را چشم سفیران سوی وجه الله مانده دیدند با خنده زنان بی سپر را قرآن که خواندم نانجیب مست لج کرد انداخت با چوب از دهانم دو گهر را دیدم چگونه سربه زیرت کرد کارش پیش تو میکوبید بین طشت سر را گوش مرا باید بگیری نشنوم من حرف در گوشی مشتی بد نظر را خطبه بخوان ویران کنی کاخ ستم را خطبه بخوان زنده کنی یاد پدر را @hosenih خطبه بخوان تا خنده هایش زهر گردد تا که ببیند در بیان تو اثر را تو ذوالفقاری در زبان داری عقیله بین غل و زنجیر کراری عقیله ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نام تو زینتِ هر زمزمه یابنَ الزهرا میدهیمَت قسمِ فاطمه یابنَ الزهرا یابنَ مظلوم! قسم بر غمِ زهرا برگرد شرمساریم ز روی تو ، ز صحرا برگرد @hosenih یک مُحرم ز غمت خانه تکانی کردیم گریه بر جدِّ غریبت همگانی کردیم کارِ ما، نالهٔ یابن الحسنِ تنها نیست آنکه یک عمر شعاریست، یقین از ما نیست ما که از کشتهٔ بی غسل و کفن میگوئیم با مخاطب ز دلِ روضه سخن میگوئیم ما اگر نامه نوشتیم بیا، با خون بود همچو زهرا ز فدک، صورتمان گلگون بود ما گرفتار حسینیم، خدا شاهدِ ماست تا ابد یارِ حسینیم، خدا شاهدِ ماست کِی دگر مسلمِ دوران سرِ بازار شود «نگذاریم دگر واقعه تکرار شود» مَردِ میدان عمل، پای ولی می‌ماند در رکابِ سپهِ سید علی می‌ماند پشت بر راه امام و شهدا باشد، ننگ نهَراسیم ز تهدید و ز تحریم و ز جنگ ما سخن را ز لسان شهدا میگوئیم «نَـه» به هر لایحهٔ بی سر و پا میگوئیم با شما دوست و با دشمن تان در حربیم آگه از بَد دلی و توطئه های غربیم مُزدِ ما را سفر کرب و بلا خواهد داد اربعین پاسخِ هر توطئه را خواهد داد @hosenih تا که در راهِ حرم، با قدَمت همراهیم کِی چنان کور دلان از رَهتان گمراهیم ما ز تو ، غیر تو را هیچ نخواهیم بیا جز توَلای شما هیچ نخواهیم بیا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آخر از راه می آید پدرم صبر کنید... می رسد نور دو چشمان ترم صبر کنید... خواب دیدم که به من گفت می آید پیشم من که از آمدنش با خبرم صبر کنید... @hosenih عمه جان از تو خجالت زده هستم اما به خدا کم بشود درد سرم صبر کنید... ناقه آهسته برانید دگر خسته شدم به خدا درد گرفته کمرم صبر کنید... با طنابی که به دستم زده اید ای لشگر نَکِشیدم که شکسته است پرم صبر کنید... پیش چشمان عمو نیزه به کتفم زده اید من شکایت به عمویم ببرم صبر کنید... آنقدر ناله زنم یا ابتا می گویم تا خودِ حشر بماند اثرم صبر کنید... شب شد و ناقه زمینم زد و عمه هم رفت بی امان داد زدم در خطرم صبر کنید... کاش پاهای مرا هم به شتر می بستند تا نیفتد به بیابان گذرم صبر کنید... زجر نگذاشت بگویم که چرا جا ماندم گفتم اینقدر نکش موی سرم صبر کنید... @hosenih گفتم ای زجر مزن من که خودم می آیم همه جا تار شده در نظرم صبر کنید ضربهء زجر مرا یاد مدینه انداخت یاد زخم فدک و پهلو و سینه انداخت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از زمین و زمان کتک خوردم مثل تو از سنان کتک خوردم شمر پنهانی و عیانی زجر هم نهان هم عیان کتک خوردم @hosenih شمر و خولی چقدر بد دهنند از دوتا بد زبان کتک خوردم گم شدم زجر در پی ام آمد ای پدر ناگهان کتک خوردم شرح قصه برای من تلخ است فقط این را بدان کتک خوردم مثل اجدادشان کتک زده اند مثل اجدادمان کتک خوردم چادر عمه جان پناهم شد تا که خوردم تکان کتک خوردم آن امان نامه که عمو رد کرد شد سبب بی امان کتک خوردم لب من چون لبت ترک خورده چون که از خیزران کتک خوردم خنده ی حرمله کمانم کرد چقدر با کمان کتک خوردم من نگاهم به سمت اکبر بود لحظه های اذان کتک خوردم @hosenih خورده انگشتر تو بر رویم من از این ساربان کتک خوردم بس کنم تو فقط بدان بابا از زمین و زمان کتک خوردم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از خودم دلخورم آقا که تو را یادم رفت هی دویدم پِیِ نفسم که حیا یادم رفت انتظار فرجت را نکشیدم یک شب بهر دیدار رُخَت باز دعا یادم رفت @hosenih یک زمان گریه کنِ خوب تو بودم اما معصیت کردم و آن حال و هوا یادم رفت چون که وابسته به دنیا شده ام میبینی پشت کردم به تو و روز جزا یادم رفت خواستم مثل شهیدان خدا باشم حیف راهِ کج رفتم و راهِ شهدا یادم رفت با وجودی که سر سفره یتان نان خوردم قدرنشناس شدم لطف شما یادم رفت هرچه غم داشتم و دل نگرانی آقا تا رسیدم حرم کرببلا یادم رفت @hosenih ازروی ناقه زمین خورد رقیه اما ناله زد آمده زهرا و بلا یادم رفت زَجرِ نامرد چنان زد به رُخَم سیلی که همه ی دلخوشیِ من بخدا یادم رفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سر آورده سر آورده سر ماه مرا بر نیزه‌ها همراه هفده اختر آورده سری که از تنور خانه‌ی خولی رسیده روی نی، خاکستر آورده سری را هم برای خواندن قرآن و چوبِ‌خیزر آورده @hosenih سر آورده سر آورده و همراه خودش از کربلا انگشتر آورده مسلمانی مگر مرده سر بابای من سر از کلیساها درآورده کسی با خود سر قاسم کسی با خود سر عباس و عون و جعفر آورده و یک کوفی صدا زد گوییا -این مرد- روی نیزه‌اش پیغمبر آورده صدایی از میان خیمه ها برخاست - نه پیغمبر نیاورده، علیِ‌اکبر آورده یکی از لابلای نیزه‌ها با پیچ‌و‌تاب آمد یکی که کرده قلب زار زهرا را کباب، آمد به روی نیزه‌‌ای جان رباب آمد سوال این است: - چگونه نیزه‌ای با این بزرگی با خودش راس‌علیِ‌اصغر آورده؟! سر آورده سر آورده سری را روی دامان سه‌ساله دختر آورده - ببین بابا برایم دختر شامی به طعنه معجر آورده نبودی گیره‌ی سر رفت نبودی مو و معجر رفت نبودی ناگهان از گوش، زیور رفت ببین بابا ببین بابا کسی که در میان قتلگاه آمد یتیمم کرد کسی که این بلا را بر سرم آورد کسی که این بلا را بر سر این حنجر آورده برای کشتنت بابا تبر یا خنجر آورده؟! @hosenih سر آورده سر آورده کسی در قتلگه سر را بریده ناله‌ی‌زهرای‌اطهر را درآورده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شعله ها بر چهره ام با خنده جا انداختند دخترت را کعب نی ها از صدا انداختند بر نمی خیزم به پای تو، دلیلش را نپرس چند جا، پای مرا با کینه جا انداختند @hosenih جای موهای سرم می سوخت اما شامیان سنگ و آتش بر سرم جای دوا انداختند بر غرور عمه ام برخورد وقتی دشمنان با تکبر پیش ما ظرف غذا انداختند خسته ام، سردرد دارم، پیکرم درهم شده بس که من را از بلندی، بی هوا انداختند گفته بودم چادرم نه... زیورم را می دهم از لج من چادرم را زیر پا انداختند من بدون روسری خیلی خجالت می کشم تو خبر داری چه شد؟! آن را کجا انداختند؟! @hosenih چشم بر من بسته ای، دیگر نمی خواهی مرا؟! آخرش دیدی که از چشمت مرا انداختند؟! من شفا دیگر نمی خواهم، مرا هم می بری؟! حال که دردانه ات را از بها انداختند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شکر خدا که فیض فراوان به ما رسید یعنی عزای شاه شهیدان به ما رسید ما وارثان مکتب حفظ شعائریم وقتی اقامه ی غم جانان به ما رسید @hosenih روز الست، موقع تقسیم رزق ها منت گذاشت، دیده گریان به ما رسید منت خدای را که ز اسباب روزگار رخت سیاه پاره گریبان به ما رسید گریه برای ماتم تو اصل دین ماست با اشک در عزای تو ایمان به ما رسید دنبال وعده های دروغین نمی رویم تا زیر خیمه های تو عرفان به ما رسید محتاج هیچ کسی به غیر از تو نیستیم از سفره های پاک شما نان به ما رسید بر روی نیزه باد به زلفت که می وزید از آن به بعد موی پریشان به ما رسید @hosenih با گریه گفت رقیه ، به جای ناز بابا ببین که خار مغیلان به ما رسید حتی برای مرکبشان سایه بان زدند! گرمای ظهر گوشه ی ویران به ما رسید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم ▶️ بیت الغزل هر غزل ناب رقیه ست خورشید علی اصغر و مهتاب رقیه ست @hosenih نزدیک ترین راه به الله حسین است نزدیک ترین راه به ارباب رقیه ست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ مثل قدیم با دل من ، سر نمیکنی جانم به لب رسید ، تو لب تر نمیکنی حرفی بزن ، جواب تو والله سنگ نیست از چه هوای سوره ی کوثر نمیکنی؟ اینجا خرابه است ، ورودیِّ شام نیست اینجا تو فکر غارت معجر نمیکنی @hosenih اینجا سه شعبه نیست، مرا در بغل بگیر با من تلافی علی اصغر نمیکنی؟ اینجا فراق هست، عزا هست، غصه هست اینجا حساب روضه ی دیگر نمیکنی این دختر نحیف ، همان نازدانه است فهمیدم از نگات که باور نمیکنی @hosenih من هیچ ، سر به عمّه بزن ، اذیت شده فکری به حال غصه ی خواهر نمیکنی؟ با آن لبی که چوب زدند و حصیر شد یک بوسه نذر گونه ی دختر نمیکنی؟ روی رگ تو بوسه ی خنجر مشخص است فکری به حال بوسه ی خنجر نمیکنی؟ @hosenih دستان زجر و سنِّ مرا در نظر بگیر دیگر مرا قیاسِ به مادر نمیکنی فرقی نمی کند که چطوری، فقط بمان بابا تو فرق، بی سر و با سر نمیکنی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih