بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#علیرضا_خاکساری
▶️
حالم بدون تو تماشایی ندارد
جز تو کسی در قلب من جایی ندارد
آن قدر خوبی به تمام شهر گفتم
من دلبری دارم که همتایی ندارد
دست خدا ! دستی بگیر از رعیت خود
از رعیتی که جز تو آقایی ندارد
تهذیب شرط اول دیدار یار است
بیچاره چشم من که تقوایی ندارد
از ندبه های مادرم هر جمعه پیداست
غیر از ظهور تو تمنایی ندارد
با هر فراز ناحیه باید ببارد
چشم بدون گریه کارایی ندارد
با دوری ات حالم شبیه آن یتیمی ست
که سالیان سال بابایی ندارد
جان یتیمی که خرابه منزلش شد
بابا بیا طفلت دگر نایی ندارد
امشب "دلم تنگ است و غم بسیار دارم"
یابن الحسن با عمه جانت کار دارم
@hosenih
امشب که هستم دعوت باب الحوائج
دم میزنم از ساحت باب الحوائج
شرمنده ام از اینکه خیلی کم سرودم
در باب فهم و عفت باب الحوائج
هر جا کم آوردم نشستم رو به قبله
دادم سلامی خدمت باب الحوائج
شکر خدا همواره کارم راه افتاد
در سایه سار رحمت باب الحوائج
مَرَّ بِنا ، اَلْلَیْلَتَیْنَ مِن محرم
یعنی رسیده نوبت باب الحوائج
ای کاش عزرائيل جانم را بگیرد
در روضه های حضرت باب الحوائج
زانو زدم در محفلش قیمت گرفتم
من از رقیه بارها حاجت گرفتم
@hosenih
انسیه ، حسنا ، هانیه ، حورا رقیه
آیینه دار حضرت زهرا رقیه
با چادری که بر سرش دارد همیشه
حجب و حیا را میکند معنا رقیه
با ربنایش عطر کوثر می فشاند
هر شب سر سجاده ی بابا رقیه
دل میبرد گرچه حسین از خلق عالم
دل میبرد از "دلبر دلها" رقیه
حبل المتین از ریشه های چادر اوست
امید شیعه روز وانفسا رقیه
با خود بهشتم میبرد فردای محشر
ترسی ندارم در قیامت با رقیه
حلال مشکل ها شده ، از کار دنیا
دارد گره وا میکند هر "یارقیه"
نامش شبیه نام زهرا گریه دارد
داغ رقیه بیش از این ها گریه دارد
@hosenih
ناله زدن با نای خسته درد دارد
پهلو و بازوی شکسته درد دارد
افتادن از بالای ناقه نیمه ی شب
با پای زخم و دست بسته درد دارد
دور از نگاه عمه اش محکم زمین خورد
مانند زهرا مادرش او هم زمین خورد
یا کعب نی کرده نشانه بازویش را
یا چکمه ای آزرده کرده پهلویش را
وقتی که خیمه در هجوم شعله میسوخت
یارب چه کرده هرم آتش گیسویش را؟
غیر از کبودی ها نشانی در تنش نیست
من!؟روضه ی معجر!؟ توان گفتنش نیست
@hosenih
دارد خبرها میدهد رنگ پریده
از زجر بسیاری که تا اینجا کشیده
همواره آتش میزند بر جان عمه
با بوسه ای بر روی رگ های بریده
از تازیانه حرف ها دارد بگوید
یا با عمو از آن که سیلی زد بگوید
عمری شبیه لاله ها کوتاه دارد
از درد هجرش عمه سر در چاه دارد
با او چه کرده زجر در صحرا که حتی
غساله هم از شستن اش اکراه دارد
وای از یتیمی..."درد بی درمان یتیمی"
وای از یتیمی..."خواری دوران یتیمی"
⏹
©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#موسی_علیمرادی
▶️
با غم تو این اسیری از رهایی بهتر است
دردمند عاشقی را بی دوایی بهتر است
نیست وقتی هیچکس ناز یتیمی را کشد
برجراحتهای تن بی اعتنایی بهتر است
@hosenih
عمه ی پیرم عصای پیری ام هر وقت نیست
شانه ی دیوارها از هرعصایی بهتر است
میهمان دیرراهب میشوی باشد ولی
دامن طفل یتیم از هرکجایی بهتر است
یا ببر بابا مرا یا جان من را هم بگیر
جان سپردن از غم تو از جدایی بهتر است
@hosenih
میشناسد هرکسی ، با طعنه میخندد به من
گه غریبی بین شهراز آشنایی بهتر است
بین طوفان بلا از کس نمیخواهم کمک
بین کشتی نجاتم ناخدایی بهتر است
لحظه لحظه پیر گشتم حال وقت رفتن است
زودتر بابا برس با سر بیایی بهتر است
@hosenih
از شکایت تا که لب بندم خلاص از جان شوم
با لبت ازکار من مشکل گشایی بهتر است
⏹
©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_سوم
#مهدی_رحیمی
▶️
مثل نماز، مثل دعا، صبح و ظهر و شام
ارباب را زدیم صدا صبح و ظهر و شام
ما لطف کرده ایم به خود بین روضه ها
ارباب لطف کرده به ما صبح و ظهر و شام
@hosenih
روضه به روضه گریۀ ما فرق میکند
چون فرق بین نافله ها صبح و ظهر و شام
روزی سه بار از غم تو گریه میکنیم
با رخصت از امام رضا صبح و ظهر و شام
این روزهاست غصۀ ما شام شام شام
همراه درد کرب و بلا صبح و ظهر و شام
@hosenih
دختر نشست پیش پدر گریه کرد و گفت
شلاق می زدند به ما صبح و ظهر و شام
یکبار ظهر کشت تو را شمر و با سرت
هر روز می کشند مرا صبح و ظهر و شام
⏹
©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
من گل گلشن زهرا هستم
زینت دامن بابا هستم
عصمة اللهم وهم عالمه ام
بخدا فاطمه قافله ام
@hosenih
نوه سید بطحایم من
سرتر از مریم کبرایم من
چه کسی گفته تنم بی رمق است
نیمه شب مائده ام در طبق است
مثل زهراست خم قامت من
که پس از عمه شده نوبت من
@hosenih
خوب تعبیر شده رؤیایم
که شده همنفسم بابایم
من به ویرانه مقیمم بابا
چه کسی کرده یتیمم بابا
چه کسی پنجه کشیده به رویت
چه کسی دست زده بر گلویت
@hosenih
پس ببین ای همه آبرویم
جای دستان عدو بر گلویم
چون تو من چهره نیلی دارم
به رخم پنجه ز سیلی دارم
گوش پاره سند گویایی ست
سندم زینبی و زهرایی ست
@hosenih
گاه برگیسوی من چنگ زدند
گاه با خنده به من سنگ زدند
سحری نیست که آسودم من
شبرو از روز ازل بودم من
با همین قامت خم روی کبود
میزنم بر صف کفار و یهود
@hosenih
آنچنان داد ستانم ز یزید
که به ذلت برسد قوم پلید
تا که پیغمبر گودال شدم
نوحه خوان علی وآل شدم
دامنم رحل و تویی قرآنم
سوره حنجر تو میخوانم
@hosenih
میکنم طی به خروش و ناله
یک شبه راه هزاران ساله
بعد تو هول قیامت دیدم
در خطر نسل امامت دیدم
چون علمدار هدایت گشتم
برهه ای یار ولایت گشتم
@hosenih
در شب شام به آوای جلی
بار برداشتم از دوش علی
نهضتم زمزمه و آه و خروش
علمم زخم ولایت بر دوش
شاهد حرب من و بیگانه
ليلة القدر من و ویرانه
@hosenih
با تو پیروزی من معنا شد
قد خم باز قد رعنا شد
من شدم رهبر فرزانه عشق
ساکن غربت شبهای دمشق
⏹
©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#غلامرضا_سازگار
▶️
غم دل با که بگویم که بود محرم رازم؟
بنشینم به فراق رخ دلدار، بسازم
من همان بلبل وحیم که به ویرانه نشستم
تا گُلم آید و او را به نوائی بنوازم
@hosenih
شامیان، خار مبینید مرا گوشۀ زندان
به خدا من گُل گُلزار خدا بوی حجازم
بگذارید بگریم که شبیه است به زهرا(س)
عمر کوتاه من و گریۀ شب های درازم
اشک، نگذاشت که در آتش فریاد بسوزم
گریه نگذاشت که در سوز دل خود بگدازم
@hosenih
خم ابروی تو محراب نمازم شده امشب
جان گرفتم به کف از بهر قبولی نمازم
همه خوابند و من غمزده بیدار تو هستم
شاهدم این گلوی بسته و این دیدۀ بازم
چه شد آن کودک شامی که مرا زخم زبان زد
تا که در پیش نگاهش به وصال تو بنازم
@hosenih
رنگم از دوری روی تو پریده است و گرنه
من نه آنم که به طوفان بلا رنگ ببازم
حاجت خویش بخواه از من دلسوخته (میثم)
که به ویرانه نشینی همه را قبلۀ رازم
⏹
©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#علی_اکبر_لطیفیان
▶️
زانو بغل کرده ولی انگار خوابیده
یا از نفس افتاده یا اینبار خوابیده
بر خشت خوابیدن برایش کار سختی نیست
طفلی که تا دیشب به روی خار خوابیده
@hosenih
هر بار خوابش برد از روی شتر افتاد
روی شتر حداقل ده بار خوابیده
دیروز زیر سایه ی عباس میخوابید
امروز زیر سایه ی دیوار خوابیده
هرکس که آمد دیدنش سر به سرش بگذاشت
امروز را از صبح بالاجبار خوابیده
@hosenih
اینگونه بیدارش نکن ای زجر ای نامرد
شلاق را از صورتش بردار ... خوابیده
⏹
©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#امیر_فرخنده
▶️
پای غم تو آه ، خداهم گریسته
همراه با پیمبر اکرم گریسته
قطعا غریق بارش باران لطف توست
چشمی که در عزای تو نم نم گریسته
@hosenih
یعقوب صد برابر یوسف نه.. صدهزار
خون گریه کرده است و از این غم گریسته
رحمت به دیده ای که برای غمت حسین
پای لهوف و پای مقرم گریسته
نوکر برای آن بدن نامنظمت
هرشب میان روضه منظم گریسته
@hosenih
روضه پس از تو روضه ناموس بود پس
هر کس که شد برای تو مَحرم گریسته
آقا ببخش پای غم و درد خواهرت
نوکر اگر نمرده ، اگــر کم گریسته
⏹
©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
باید بنویسیم تو را ماهتر از ماه
زیباتر و تابندهتر از ماه، سر از ماه
مهتاب دلش خواست که چون روی تو باشد
پس آمده بردارد اگر شد اثر از ماه
هرکس به هوای خبری آمده، باید
در صورت ماه تو بگیرد خبر از ماه
گفتند که در روز جمل فاصله افتاد
مابین پلنگان همان دور و بر از ماه
مابین همان تیره دلانی که شکستند
در کوچۀ خورشید زمانی کمر از ماه
آب آمد و با سم زدهها کرد تبانی
تا در وسط تشت بریزد جگر از ماه
از کوزه به رود آمد و تا کرببلا رفت
آنجا که بریدند لب آب سر از ماه
در روضه، حسن مثل حسین است مهم نیست
شاعر بنویسد اگر از آب اگر از ماه
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#حسن_کردی
▶️
آمدی جانم به قربان شما بابای من
مهربان ساکن بر نیزه ها بابای من
چه عجب که نیزه ها دست از سرت برداشتند
نازنینم تو کجا اینجا کجا؟ بابای من
@hosenih
جای تو آغوش من باشد نه در طشت طلا
من بدم می آید از طشت طلا بابای من
من که دلتنگ نوازش های دستان تو ام
دست هایت را نیاوردی چرا؟ بابای من
حرف هایم را اگر آرام می گویم ببخش
از گلویم در نمی آید صدا بابای من
باورش سخت است اما راه رفتن های من
سخت گردیده برایم بی عصا بابای من
ماجرای کوچه های شام پیرم کرده است
چشم های بی حیا کشته مرا بابای من
تو به روی نیزه ای و من به روی ناقه ای
می شنیدم می شنیدی ناسزا بابای من
@hosenih
خسته ام من از طناب و از عذاب بی کسی
خسته ام از زجر پست بی حیا بابای من
از لباس پاره ی عمه خجالت می کشم
بعد من گاهی به دیدارش بیا بابای من
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_کاروان_اهل_بیت_ع_در_شام
#محسن_حنیفی
▶️
درمانده ام به پاي شكسته توان ببخش
وقت دعاشده ؛ به من از نو زبان ببخش
@hosenih
لالم ،صداي من به تو گويا نمي رسد
غير از تو را صدا زده ام،... مهربان ببخش
فطرس براي خيمه سبزت شفابده
بر بال زخم خورده من آسمان ببخش
خیلی بدم،مرا تو حسين بن روح كن
اين مرده را به يك نفس خويش، جان ببخش
حال و هواي مسجد سهله سرم زده
بر من دعاي ندبه در آن آستان ببخش
@hosenih
أين الحسين...سينه من غرق آه شد
شد صحبت از يزيد و لب و خيزران ببخش
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
با سر افتادم زمین!
آنقدر رم کرد ناقه آخر افتادم زمین
@hosenih
دستهایم بسته بود
سعی کردم تا نیفتم بدتر افتادم زمین!
درد من اینها نبود
درد من این بود که بی معجر افتادم زمین
پهلویم آتش گرفت
راستی بابا شبیه مادر افتادم زمین
بشکند دستش پدر
یک اشاره کرد سمت خواهر افتادم زمین
@hosenih
چند دندانت شکست
تا که چشمم خورد بر چوب تر افتادم زمین
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#غلامرضا_سازگار
▶️
جبین بر زخم و رخسارت به خون بخشیده زیبایی
غبـار از عـارضت شستم، ولی با اشک تنهایی
لبت از تشنگی چون شیشه ی قلبم ترک خورده
عجب دارم که چشمت باز هم مانده است دریایی
@hosenih
لوای صبر بر دوش و سرشک سرخ در چشمم
کنم جـای عمـو بـر تـو علمـداری و سقایی
چراغم دل، غذایم گریه، زلفم فرش و سر مهمان
تعـالی الله از این مهمانی و از ایـن پـذیرایی
نمیگویم چه شد بر دخترت آنقدر میگویم
که جسمم زینبی گردیده، رویم گشته زهرایی
ببر ای باغبان امشب گل خود را به همراهت
کـه پـامال خزان گردیده در فصل شکوفایی
به خود گفتم طواف آرم به دورت، لیک معذورم
نه چشمم راست بینایی، نه پایم را توانایی
توانـاییِّ پایـم بـا دویـدن رفت از دستم
نوازشهای شمر از دیدهام بگرفته بینایی
@hosenih
زهجرانت نخوابیدم ولی ممنونم از زینب
که بالای سرم بـا نام تو میگفت لالایی
به روز حشر چون بخشد خدا او را به مولایش
گناه «میثم» و عفو خدا باشد تماشایی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih