eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
406 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
این سوگنامه سخت تر است از بیان شدن زهرا کجا و سوختن و نیمه جان شدن گیرم که من فرو دهم این بغض خفته را این اشک چیست عاقبتش جز روان شدن با من بگو که سنگ صبور دلت شوم حالا که رسم شهر شده سرگران شدن هر طعنه ای زدند به ما مردمان شهر ما را کجا و لقلقه‌ی هر زبان شدن بارانی است صورت تو زیر آفتاب از من چه ساخته‌ست به جز سایبان شدن تیر از تنم بگو بکشند و نگو که من بر قد و قامت تو ببینم کمان شدن آمین نگفتم آرزوی رفتن تو را سخت است با نبودن تو امتحان شدن این خانه را تمیز نکن قبل رفتنت راضی ترم پس از تو به بی آشیان شدن تو سهم آسمانی و در سر نوشت خاک حاشا مزار بودن و حاشا عیان شدن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🔸زهرا (س) حامی امام🔸 سر سفره نشست و با یک آه لقمه برداشت گفت بسم الله گفت این لقمه‌ها گلوگیر است شهر از ماتم نبی سیر است حزن افتاده در منازل شهر داغ پیغمبر است در دل شهر کوه‌های غیور محزونند چشمه‌های زلال دل‌خونند کودکان شیر را نمی‌نوشند غنچه‌ها رختِ گل نمی‌پوشند ذکر حسرت نشسته بر لب ماه رحم الله علی رسول الله خواست بعد از غذا بنوشد آب که درآمد صدای دق الباب کاسه از دست‌های او در رفت پا شد از سفره و دم در رفت کیستی وقت شب چه می‌خواهی؟ سائلی یا فقیر گم‌راهی؟ هر که را هرچه باشدش لازم می‌رود کوچه‌ی بنی هاشم گفت: در وا کنید سائل نیست اهل دریاست، بند ساحل نیست او خودش هاشمی‌ و نور جلی‌ست این که پشت در ایستاده علی‌ست مرد وقتی شنید حیدر را رفت و وا کرد گوشه‌ی در را لای در را گشود اما دید ماه هم آمده‌ست با خورشید ماه بر روی مرکب آمده است فاطمه با دو کوکب آمده است السلام السلام یا انصار باری از دوش مرتضی بردار در شب تارِ غربت آمده‌ایم پای تجدیدِ بیعت آمده‌ایم اتفاق غدیر یادت هست؟ که علی شد امیر یادت هست؟ با علی سربه زیرِ بیعت باش سربلند دم قیامت باش پاسخ آمد ز خانه: یا زهرا دیر آورده‌اید بیعت را ذکر لبیک پیش‌تر گفتیم "یاعلی" با کس دگر گفتیم رأی ما مجلس سقیفه شده قبل حیدر کسی خلیفه شده گفت و در را به روی آن‌ها بست تشنه در را به روی دریا بست آخر ای حاجیان بی انصاف کعبه کی می‌رود به پای طواف چشم‌های دو یار، تر گشتند دست خالی به خانه برگشتند آتشی هم به درب خانه نخورد زن انصار تازیانه نخورد بیعت زور نکته‌ای پرت است دست اگر با دلت دهی شرط است می‌شناسم که پای بیعت زور درِ یک خانه گشت مثل تنور علی و فاطمه غریبانه بازگشتند تا در خانه فاطمه در حصار غربت شب خواست پایین بیاید از مرکب آه از آیینه‌ی پر از ترکش باید او را علی کند کمکش خواست از پهلویش بگیرد بار دنده‌هایش شکسته بود انگار بازویش را گرفت اما آه بازویش هم کبود بود آنگاه آه داغی کشید در شب سرد سینه‌اش تیر می‌کشید از درد نفس از سینه سخت بیرون رفت علی آن شب به خانه دل‌خون رفت شد پیاده به سختی از مرکب چند سال دگر ولی زینب ناقه‌ی بی جهاز واویلا مرد دارد نیاز واویلا پیش آیینه‌ی پر از ترکش محرمی نیست تا کند کمکش زینب آن روز خون‌جگر شده بود چون که با شمر همسفر شده بود ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فرق دارد با همه، دنیایِ بچه شیعه ها صرفِِ هیئت میشود شبهایِ بچه شیعه ها داغ مادر دیده؛ حق دارند بیتابی کنند هق هقِ پیوسته شد آوایِ بچه شیعه ها گریه بر زهرا حلاوت دارد آری آنچنان میشود با اشک، شیرین چایِ بچه شیعه ها «وای مادر» گفته و ذکر مصیبت میکنند هست روضه؛ بهترین نجوایِ بچه شیعه ها می‌شود احساس حتی در میانِ خنده ها یک غم ِ دیرینه در سیمایِ بچه شیعه ها میخورَد حسرت میان آه؛ این شبها مدام میرود تا پشتِ «در» رؤیایِ بچه شیعه ها تا کفن پیچید بر پهلویِ زخمی و کبود ذره ذره پیر شد بابایِ بچه شیعه ها مادر سادات شد تشییع مظلومانه و سخت خالی بود آنجا، جایِ بچه شیعه ها چون علی از داغ زهرا آهِ طولانی کشید فاطمیه شد شبِ یلدایِ بچه شیعه ها! © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روزم ز غمت چون شب یلدا...آقا چشمم شده از هجر تو دریا...آقا توفیق اگر رفیق راهم باشد... تا صبح صدایت کنم آقا...آقا شاعر: @dobeity_robaey
شب تا سحر جز نام تو نجوا ندارد کی گفته که عاشق شب یلدا ندارد؟! دلداده تنها لذّتش دیدار یار است وابستگی به لذّت دنیا ندارد می‎سوزم و می‎سازم عمری با فراقت پروانه جز آتش که جایی را ندارد هر فصلی از عمرم زمستان است بی تو دنیای بی ‎تو واقعاَ گرما ندارد ما را به عنوان «غلامت» می‎ شناسند بی‎ تو کسی کاری به کار ما ندارد ای خوش به حال آنکه مثل مهزیارت جز دیدن تو در سرش رؤیا ندارد از دیدنت محروم می‎ماند یقیناَ چشمی که رنگ و بویی از تقوا ندارد وقتی که جای «بهتر از ما» خیمه‎ ی توست دیگر برای روسیاهان جا ندارد تا زنده‎ ام می‎بینمت یا نه ؟ بگو که این نوکرت توفیق دارد یا ندارد؟ گر چه بدم امّا تو را می‎خواهم آقا مجنون تمنّایی به جز لیلا ندارد خوشبخت آنکه انتخابش کرده‎ای تو بدبخت آنکه این لیاقت را ندارد هر جای هیأت که نشستم فیض بردم پایین و بالا مجلس آقا ندارد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شام فراقت از شب یلدا درازتر وین قصۀ تو از همه پر سوز و سازتر صبح ظهورِ این شب یلدای انتظار تک پرچم تو از همه در احتزازتر یلدایِ انتظارت اگر با تو سر کنم صبح ظهورت از همه ام سرفرازتر دورِ همیم و نام تو نُقل دهان ماست نام تو می برم که تویی چاره سازتر لبخند ، بی تو بر لبمان وا نمی شود یلدا بدون یوسف زهرا نمی شود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پشت کرده زندگی در اوج سختی ها به ما می دهد روزی خدا بهتر از این دنیا به ما پیرها هم پاگشایت می کنند ای نو بهار! باخبرهای خوشی که می رسد هرجا به ما یا ابانا ! مهربانا ! زیر پایت را ببین هرکسی آمد نگاهش بوده از بالا به ما عمر طولانی نمی خواهیم وقتی یار نیست زور می گوید زمستان در شب یلدا به ما ما برادرها که می دانیم پیغمبرکشیم باز هم چه اعتمادی می کند بابا به ما ! مثل چاقو دسته خود را هم از ته می بریم واگذارد گر خدا یک لحظه ای ما را به ما این زمین خالی ز حجت نیست،فیض آسمان می دهد در خشکسالی ابر باران زا به ما کورها که این چنین از شوق بویت می دوند چیزی از پیراهن تو می رسد آیا به ما؟؟؟ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
لبخند، بی تو بر لبمان وا نمی‌شود یلدا بدون یوسف زهرا نمی‌شود شاعر: •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم می خواست راه روشن شب های من باشی چنان خورشید پشت ابر غم ، رویای من باشی منم آن قطره ی ناچیز ِ سرگردان ِ بارانی برایم باز کن آغوش خود ، دریای من باشی من از جمعیت تنهای هر آدینه می ترسم چه می شد همدم این جمعه ی تنهای من باشی برای ختم این هجران ، امام کربلایی ها کماکان نیت هر ختم عاشورای من باشی زمان گریه کردن بین روضه بیشتر باشد بیا تا روضه خوان این شب یلدای من باشی ** بزن ای روضه خوان امشب گریز شام ویرانه بخوان تا غربت این ذکر یازهرای من باشی سه ساله گفت باباجان دلم می خواهد امشب را در این دنیای نازیبا ، غم ِ زیبای من باشی اگر هم نوبتی باشد بمان که نوبت من شد یک امشب را محبت کن فقط بابای من باشی به من می گفت ساکت باش ، گفتم دختر شامی نمی فهمی مگر اینکه تو امشب جای من باشی دلم از غصه ی دوری دگر راحت نخواهد شد غم دیروز من ، امروز من ، فردای من باشی بیا تا بوسه هایم مرهم زخم سرت باشد بیا با بوسه ای درمان زخم پای من باشی اگرچه دیر امّا این شب یلدا سحر گشته چراغانی کنید این شهر را ، بابام برگشته شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
📚📚📚📚📚📚📚 بُرشی از کتاب ⭕️ جهت کسب اطلاعات بیشتر 👇👇👇👇👇👇 @addmin_roze