#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
هرجا سراغی، از غم گرفتیم
در سینه بزم، ماتم گرفتیم
در هرمقامی، خدمت گزیدیم
سینه زدیم و، پرچم گرفتیم
اکسیر اعظم، ذکر حسین است
عالم بههم ریخت، تا دم گرفتیم
سنگ دل ما، با گریه شد آب
از چشمهی چشم، زمزم گرفتیم
گریه برای، داغ تو بوده
ارثی که ما از، آدم گرفتیم
ما سنگ بودیم، با گریه بر تو
حکم نگین از، خاتم گرفتیم
لطف تو بیش از، این حرفها بود
لطف تو خیلیست، ما کم گرفتیم
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
بارانِ پُر مهرِ حرم را دوسـت دارم
الماسِ چشمان ترم را دوست دارم
وقتی که دفتر نوحهخوانِ ماتم توست
خون گریهی چشمِ قلم را دوست دارم
کنج رواق عاشقی... در زیر باران
طوفانِ شعر محتشم را دوست دارم
غرقم میانِ موج موجِ روضههایت
طوفانِ اشک و سیلِ غم را دوست دارم
عمری نمکگیرم کنار سفرهی تو
احسانِ این بیت الکرم را دوست دارم
چون از ازل مثلِ تمام خاندانم
این خاندانِ محترم را دوست دارم
همپایِ جابر....اربعین... پایِ برهنه
تا کربلایت، هر قدم را دوست دارم
جانا اگر مقصد تویی تا پای جانم
این جادهیِ پر پیچ و خم را دوست دارم
نامت دلیلِ آشکار معجزات است
بر نام تو حتّیٰ قسم را دوست دارم
آقا به گیسویت قسم، از عمقِ جانم
جان دادنِ زیرِ علم را دوست دارم
در بیت آخر یک صِله می خواهم ارباب
گرمایِ آغوشِ حــــــــرم را دوست دارم
✍ #منصوره_محمدی_مزینان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
تکیه زد تا که شاه بر نیزه
بدنش ماند و چند سر نیزه
هر چه ارباب بی رمقتر شد
از سنان خورد بیشتر نیزه
بود در دست یک نفر سنگ و
بود در دست صد نفر نیزه
این چنین با شتاب در بدنش
پی چه میرود مگر نیزه؟
هر زمان رفته بینِ جسمِ حسین
غرق خون گشته تا کمر نیزه
لب او را سکینه میبوسید
در دهانش نبود اگر نیزه
✍ #شهریار_سنجری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
روز در مشت شب گرفتار است
رحم خوابیده، ظلم بیدار است
کوفه دین را فروخته، عوضش
سکهی جهل را خریدار است
غیرت، این روزها ندارد رگ
معرفت مدتیست بیمار است
آسمانِ بخیلِ بی باران
لشکر شمر را هوادار است
مثل سربازهای دور و برت
زخم بر پیکر تو بسیار است
خنجر از چه چنین غضب دارد؟
مگر از حنجرت طلبکار است؟
هر کسی آمده پی چیزی
قتلگاه است یا که بازار است؟
چشمهای تو تار میبینند
اشکهای رباب اگر تار است
مادرت آمدهست دیدارت
بین مقتل چه جای دیدار است؟
آه از ضربهی دوازدهم
نکند تازه اول کار است؟!
✍ #شهریار_سنجری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
حیدر رسیده بود، پیمبر رسیده بود
همراه این دو، سورهی کوثر رسیده بود
خواهر دوید سمت برادر ولی دریغ
آن لحظهای رسید که لشکر رسیده بود
از خاتم حسین، تعاریف بی شمار
به گوش ساربان ستمگر رسیده بود
کار عصا و نیزه و شمشیر شد تمام
نوبت به شمر و سینه و خنجر رسیده بود
خنجر نمیبرید گلوی حسین را
به بوسهگاه حضرت مادر رسیده بود
حق داشت زینبی که به صبرش ملقب است
با قتل صبر، صبرش اگر سر رسیده بود
هنگام ظهر کشتن آقا شروع شد
اما غروب، کار به آخر رسیده بود
✍ #شهریار_سنجری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#شب_جمعه
هرکسی که خویشتن را مستمندش میکند
گر زمین خوردهست آقایم بلندش میکند
تلخ کامیهای دنیا را چو قندش میکند
از جهان آزاد و بر این خانه بندش میکند
خوشبحال آنکه جزء سائلان این در است
خوشبحال آنکه از این سفره برکت میبرد
بُخل هم از این کرمخانه سخاوت میبرد
هرکسی که آمده از سفره راحت میبرد
شاه اینجا هدیهها را سوی رعیت میبرد
این سخاوتمندی از ارثیههای مادر است
بد به حال آنکه در قلبش محبت نیست نیست
بین او با صاحبِ خانه رفاقت نیست نیست
کار دنیا راحت و عقبا که راحت نیست نیست
با حسین بن علی ترس از قیامت نیست نیست
صبح محشر کار دست بچههای حیدر است
هرکه پرسد اعتبارت را، بگو داده حسین
خوشبحال آنکه عشقش را به او داده حسین
خوب و بد درهم خریده، آبرو داده حسین
جان به قربانش که فرصت به عدو داده حسین
گر نباشد او خدا، قطعا خدا را مظهر است
یک #شب_جمعه شد و قلب همه دنیا گرفت
هر ملک یک گوشه از شش گوشهاش مأوا گرفت
روضه با حال عجیبی در حریمش پا گرفت
قلب عالم سوخت تا این نغمه را زهرا گرفت
اهل عالم! این حسین من غریب مادر است
خواهرش از روی تل، شاه شهیدان را که دید
نالههای آب آب شاه عطشان را که دید
رد نعل اسبها بر جسم عریان را که دید
چکمههای شمر بر آن جسم بی جان را که دید
گفت: شرمت باد که او زینت پیغمبر است
آسمان نیلی شد و مهتاب میریزد زمین
مثل تسبیحی که در محراب میریزد زمین
آیه آیه پیکر ارباب میریزد زمین
نانجیبی پیش چشمش آب میریزد زمین
طعنه و زخم زبان، از زخم پیکر بدتر است
یکنفر عمامه، یک تن پیرُهن را میکشید
آن طرفتر یک نفر خلخال زن را میکشید
یک نفر با زورِ نیزه، هی بدن را میکشید
نانجیبی گیسوی ارباب من را میکشید
این وسط هم ساربان در فکر یک انگشتر است
پاره پاره پیکر بی جان به روی خاک ریخت
آیه آیه سورهی قرآن به روی خاک ریخت
کفر زد با خنجر و ایمان به روی خاک ریخت
هی سنان زد با سنان، دندان به روی خاک ریخت
شاه زیر نیزهها چشمش به سمت خواهر است
وای ده تا اسب حالا وارد گودال شد
با چهل تا نعل، جسم پور حیدر چال شد
وای زینب، وقت غارت کردن اموال شد
زینبش بر سرزنان بالای تل بی حال شد
روضهخوان بس کن که قلب مادر او مضطر است
✍ #سیدحسین_صمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_شهادت
#غزال
میخوانم از مقتل
این روضهها گر بازتر گردد خطر دارد
سخت است و میخوانم
اینک تمام خیمه، قلبی شعلهور دارد
یک مرد میباید
این روضههای داغ را از خاک بردارد
از اوّلِ این راه
انگشترت را ساربان زیر نظر دارد
گرمای این صحرا
خیلی برای طفل شش ماهه ضرر دارد
ذکر مصیبت شد
دارد لهوفت نالهها سر میدهد، من هم
آنجا که میگویند
افتاد روی خاک، عباس تو با پرچم
آنجا که میگویند
در علقمه شد قدت از بار مصیبت خم
آنجا که میگویند
مرگا به من، باید بمیرم پای این ماتم
مرگا به من وقتی
هی زینب تو معجرش را میکند محکم
حتما خبرهاییست
اینجای مقتلها زبان شعر هم لال است
ای ذوالجناح آرام!
باید بگویی خونِ که بر روی این یال است
حتماً خبرهاییست
زینب میان خیمه خیلی ناخوش احوال است
بیرون زد از خیمه
اینجای روضه شمر دیگر بین گودال است
دردش مرا هم کشت
آنکس که انگشتر ربوده فکر خلخال است
دارد خبر را اسب
با نعل خونی میبرد کوفه…چه خوشحال است!
✍ #مسعود_یوسف_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_شب_عاشورا
#حضرت_زینب_س_شب_عاشورا
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
نشستهام به غم دلبری که فردا نیست
پرم شکسته ز داغ پری که فردا نیست
بیا دوباره سرت را به دامنم بگذار...
بگو چکار کنم با سری که فردا نیست؟!
دوباره حرف بزن تا کمی سبک بشوم
عزیز تشنهی من! منبری که فردا نیست
رباب و نجمه و من هر سه پیشمرگ توأیم
خود تو باخبری لشکری که فردا نیست
سپرده زیر گلوی تو را ببوسم من
به خواهرت گفته! مادری که فردا نیست...
پس از تو همسخن شمر میشوم آری...
به غیر شمر، کس دیگری که فردا نیست
النگویی که خریدی برای من بردار
میان خیمه زر و زیوری که فردا نیست
فدای بند به بند تن مبارک تو
امان ز ده اسب و پیکری که فردا نیست
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
4_5913679159204253483.mp3
زمان:
حجم:
5.61M
#شور
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
بند 1⃣
ساربون / اومده گودال
خواهرت / داره میبینه
چشمای / تو چقد تاره
سینه ی/ تو چه سنگینه
می زنن / تو رو با نیزه
پیکرت / دیگه بی حاله
از تنت / یه چیزی برده
هر کسی / توی گوداله
(سیدی ابی عبدالله)
بند 2⃣
نیزهها / که میان پایین
نفست / نمیاد بالا
سر تو / به روی نیزه
پیکرت / میون صحرا
پاشو که / علم افتاده
حرمت / شده آواره
تو بگو / چه کنه زینب
با غم / گلوی پاره
(سیدی ابی عبدالله)
بند 3⃣
مرکبا / رسیدن از راه
تنتو / به زمین دوختن
میدیدی / از توی گودال
خیمههات / چجوری سوختن
نکنه / توی این صحرا
بسوزه / چادرِ زینب
پاشو که / پیش جسم تو
کعب نی / نخوره زینب
(سیدی ابی عبدالله)
✍ #احسان_نرگسی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
وقتی که ارباب از عطش میرفت از حال
از دور زینب دید، شمر آمد به گودال
چشم پلیدش را درشت و ریز میکرد
ای کاش قاتل خنجرش را تیز میکرد
با پنجههای شمر، موی سر به هم ریخت
اعصاب او را کُندی خنجر به هم ریخت
با تیزی چکمه به اطراف تنش زد
بالای ده ضربه فقط بر گردنش زد
ای کاش روی سینهاش با پا نمیرفت
با زانویش بر گردن آقا نمیرفت
هی مشت بر روی گُلی پژمرده میخورد
هی ضربه بر آن حلقِ نیزه خورده میخورد
بدجور دنیا را به کامش زهر کردند
نامردها ارباب ما را نحر کردند
او را به آه غربتش وابسته کردند
آقای ما را بین مقتل خسته کردند
لبهای خشکش، عطر باران دعا داشت
آنجا فقط دلواپسی خیمه را داشت
خیلی جسارت، شمر بر اربابمان کرد
با چکمه پشتش را به سمت آسمان کرد
با نیزه و خورجین دوباره سر به هم ریخت
ما را صدای نالهی مادر به هم ریخت
✍ #رضا_دین_پرور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
من ندیدم مثل تو در خاک و خون آزادهای
زینت عرشی و بر روی زمین افتادهای
بعد اکبر چشم خود را بستهای بر هر چه هست
نیزهای دارد میآید سمت تو... آمادهای؟
پای اکبر دفعهای و پای مقتل دفعهای
تو دوبار امروز پیش چشم من جان دادهای
زخمهایت کار ده اسب و چهل تا نعل نیست
وا شده بر سینهات انگار پای جادهای
نیزهها بر پیکرت آنقدر سجده کردهاند
به گمانم که گمان کردند تو جادهای
اینچنین دوره نمیکردند نامردان تو را
بود اگر دورت برادر یا برادر زادهای
ای بزرگ خاندانم! حق بده ناراحتم
پیکرت تشییع شد روی حصیر سادهای
✍ سروده گروه ادبی #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#غزال
خنجر نمیبُرَد!
هر چه دوباره میزند آخر نمیبُرَد!
این بار سوم است
سر را به روی زانوی مادر نمیبرد؟!
انگار چشم تیغ
افتاده در نگاه پیمبر نمیبرد!
از شرم مجتبیست؟
یا این که پیش دیدهی حیدر نمی برد؟!
حتماً به حرمتِ
آن بوسههای آخر خواهر نمیبرد
آبش نمیدهید؟
شاید برای خشکی حنجر نمیبرد!
والشّمسُ کُوِّرَت
خنجر در این هیاهوی محشر نمیبرد
شاید که تیز نیست!
این خنجر شکسته از این ور نمیبرد؟
شد ضربهی دهم
هر چه تلاش میکند آخر نمیبرد
قبله کدام سوست؟
این گونه از شکار کسی سر نمیبرد
این بار آخر است
این آخرین تلاشِ لبِ کُندِ خنجر است
ضربه دمادم است
«سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است»
این بار آخر است
از بین قتلگاه نگاهش به خواهر است
ضربه دمادم است
سر پنجههای شمر در این زلفِ درهم است
این بار آخر است
این آخرین صدای لب خشک خنجر است
ضربه دمادم است
پیوسته و مداوم و پشت سر هم است
اصرار میکند
هی میزند به حنجر و تکرار میکند
از دورتر سنان
یک نیزه را سریع فرو کرد در دهان
این بار میبُرد
این خنجر شکسته به اصرار میبُرد
از پشت میبُرد
با تیغ کُندِ خود نه که با ..... میبُرد
این شمر لعنتی
مشغول کشتن تو شده چند ساعتی
تیغ از قفا برید
مشغول ذکر بودی و او بی هوا برید
مادر نداشتی
«ای تشنه لب تو طاقت خنجر نداشتی»
بر طبل میزدند
بر پای اسبها همگی نعل میزدند
خولی ز راه دور
هی فکر میکند به سر و سرخی تنور
پیچید در جهان
فریاد واحسین حسینا حسین جان....
✍ #رضا_جوان_بخت
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e