#پیامبر_اعظم_ص_مدح
تا دشتها هوای دلت را دویدهای
در کوه، انعکاس خودت را شنیدهای
در آن شبِ سیاه نگفتی که از کدام_
وادی سبد سبد گلِ مهتاب چیدهای؟
«تبـت یدا...» ابیلهبان شعله میکشند
تا پردهی نمایش شب را دریدهای
رویت سپیدهایست که شبهای مکه را...
خالت پرندهایست رها در سپیدهای
اول خدا دو چشم تو را آفرید و بعد
با چشمکی ستاره و ماه آفریدهای
باران گیسوان تو بر شانهات که ریخت
هر حلقه یک غزل شد و هر مو قصیدهای
راهب نگاه کرد و آرام یک ترنج
افتاد از شگفتی دست بریدهای
بالاتر از بلندی پرهای جبرئیل
تا خلوت خدا، تک و تنها پریدهای
دریای رحمتی و از امواج غصهها
سهم تمام اهل زمین را خریدهای
حتی کنار این غزلت هم نشستهای
خط روی واژههای خطایم کشیدهای
گفتند از قشنگیات اما خودت بگو
از آن "محمدی" که در آیینه دیدهای
✍ #قاسم_صرافان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح
دیده ز جانْ عاشقِ نگاهِ محمد
قلب احبّاست جلوهگاه محمد
یوسف اگر صورتش به خواب ببیند
سینه کند چاک از نگاه محمد
مهر و مه افزوده گر به زینت گردون
زینت عرش است مهر و ماه محمد
عرشْ خودِ اوست؛ مهر ومه حَسَنینش
پس نرسد آسمان به جاه محمد
گو نرود دردمند بر درِ اغیار
باز بوَد باب جان پناه محمد
یوم جدل پرچمش به دست یدالله
فوج ملک خادم سپاه محمد
قامتی آراست بر شکستن بُتها
بیت خداوند خود گواه محمد
گردن بُتها شکست تا همه گفتند:
نیست خدایی به جز اِلهِ محمد
✍ #ولی_الله_کلامی_زنجانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
اجازه خواستم از تو هماره بنْویسم
دوباره از تو بگویم، دوباره بنویسم
ز بحر رحمت تو، بی کناره بنویسم
ز نور شمس رُخت با اشاره بنویسم
تو آمدی که زمین و فلک شود روشن
شکفتهای که کویر جهان شود گلشن
حدیث رویش تو مژدۀ بهاران داشت
کویر سینۀ ما را نوید باران داشت
امیدْ بهر تمام امیدواران داشت
بشیرِ آمدنت نغمۀ هزاران داشت
که فصل آمدن تو بهار میآید
به یُمن مقدم تو گل بهبار میآید
تو آمدی که غبار از دل بشر ببری
دل ظلام بشر را سوی سحر ببری
از آن سحر دل ما را تو در سفر ببری
سفر به سوی خداوند دادگر ببری
تو آمدی که بشر را خداشناس کنی
پی نجات همه بر حق التماس کنی
سلام بر تو که شمس تمام افلاکی
درود بر تو که نص حدیث لولاکی
اگرچه چند زمانی به روی این خاکی
تو عقل کل و فراتر ز عقل و ادراکی
اگر که خلق تو را احمدِ امین گوید
خدا ز خلقت تو بر خود آفرین گوید
چگونه از تو نویسم؟! توان ندارم من
چگونه از تو بگویم؟! بیان ندارم من
به پیش قدر و جلالت زبان ندارم من
به قدر وسعت شأنت زمان ندارم من
چراغ بینش ما را بیا و روشن کن
کویر دانش ما را ز مهر گلشن کن
تو بحر رحمت و دل قطرۀ همین دریاست
دلِ غریبۀ من معتکف به کوی شماست
همیشه جای قدومت به روی دیدۀ ماست
که رد پای شما در غدیر خم پیداست
ز عطر ناب شما نکهتِ ولی آید
از آن دیار صدای علی علی آید
منم گدای ولای تو یا رسول الله
نشستهام به سرای تو یا رسول الله
شدم رهین عطای تو یا رسول الله
«وفاییام» به فدای تو یا رسول الله
مرا زلال حیاتند اهل بیت شما
سفینههای نجاتند اهل بیت شما
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
#صلوات
هوا هوای تجلیست، دوستان! صلوات
به شکر مقدم آن یار مهربان، صلوات
به دیدهبوسی باران، درختها! لبخند
به پایکوبیِ خورشید، آسمان! صلوات
شهابی از وسط چشمههای نور گذشت
ستارههای گهرریز کهکشان! صلوات
وزید باد بهار، آی شاخههای جوان!
به چشمروشنی باغ و باغبان، صلوات
دوباره رو به چمن کرد شاه قبّۀ گل
به یمن خندۀ شمشاد و ارغوان، صلوات
بر این دقایق زرّین و رنگرنگ، درود
بر این ترنم و آن شور ناگهان، صلوات
تمام دشت شکوفاست از شقایق سرخ
رسیده موسم آن رستخیز جان، صلوات
هوا هوای تجلیست، دوست آمده است
به «میم» اول «معشوق» عاشقان، صلوات
✍ #محمد_مرادی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
ای مکه خلیل دیگر آوردی
نِیْ نِیْ ز خلیل بهتر آوردی
ای مکه ز ریگ زار بُهت آلود
سرچشمهی ناب کوثر آوردی
رخشندهتر از تمام شبهایی
کآیینهی حُسنِ داور آوردی
مجموعهی تام هر چه خوبی را
ای مرکز وحی، در بر آوردی
ای مکه بناز چون که در دامان
محبوبترین پیمبر آوردی
ای مکه ز خاندان عبدالله
عبدی به صفات داور آوردی
از کوه ابوقُبِیْس بر کیوان
گل بانگ محمدی بر آوردی
ای چرخ تو هم به یُمن میلادش
گردیدی و تازه اختر آوردی
فریادِ «که هان ستارهی احمد»
از سینهی کاهنان بر آوردی
ای آمنه دامنت همه سرسبز
کاین دسته گلِ معطّر آوردی
ماهی که فروغ بخشِ خورشید است
طفلی که بُوَد پیمبر آوردی
او چون سر و انبیا همه جسماند
بر پیکر انبیا سر آوردی
ای ختم رسل به شام میلادت
بس معجزهها مکرر آوردی
شامات ز جلوهی تو روشن شد
همراه مگر چه گوهر آوردی
آذرکدهها خموش شد یعنی
بر خرمن کفر، آذر آوردی
بشکستنِ طاقِ کاخِ کسری را
مانند شکستِ قیصر آوردی
جوشیدنِ آبِ ساوه را بُرهان
بر دولت عدلْمحور آوردی
تا جامعهی بشر، بَشر گردد
فرمان زخدای اکبر آوردی
در عالم شکّ و جهل، دلها را
در زیر لوای باور آوردی
بر لشکرِ شرک و کفر تازیدی
فتح از پیِ فتح دیگر آوردی
در مکتب عشق و حکمت و توحید
سلمان پرورده، بوذر آوردی
ناخوانده کتاب و خلق را سرمشق
از علم لدُن به دفتر آوردی
بر امتِ خویش ای همه رحمت
رحمت پیِ رحمت از در آوردی
دادی به زن ارزش الهی را
چون فاطمه تا که دختر آوردی
در جای تو تا به عدل برخیزد
مانند علی تو، رهبر آوردی
ای دُرّ یتیم هستی از دامن
دریا دریا تو گوهر آوردی
قانون برادری چو فرمودی
خود را به علی برادر آوردی
گفتی که ملاک برتری تقواست
ز آن نام بلال برتر آوردی
افسوس که امت از نظر افکند
عمری که به خونِ دل سرآوردی
ای آنکه به یک نگاه و یک ایما
بس حاجت دوستان برآوردی
بنواز به لطف خود «مؤید» را
آن لطف که بر ابوذر آوردی
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
به دست، دست علی، دست دیگرش قرآن
به دوش، بار امانت، به سینه راز جهان
رسیده لطف الهی به شکل او به زمین
چنان که بر تن خشکیدهی زمین باران
صدای آمنه آمد: سلام بر جبریل!
مبارک است به عالَم تولد انسان
مبارک است قدوم کسی که در قدمش
شکست کنگرهی کاخ شاه در ایران
رسید و از قدمش چشم عشق روشن شد
رسید و کور شد از خاک مقدمش شیطان
به یک نگاه، ابو/ذر شدهست خاک درش
و روزبه شده از یک تبسمش سلمان
رسیده است که بر سفرهها شود نان و
رسیده است که در سینهها شود ایمان
سلام بر تو که با خلق، مهر و لبخندی
سلام بر تو که اخمی بهروی نامردان
پس از تو راه بشر از کتاب میگذرد
سلام بر تو که دادی به جهل ما پایان
پس از تو زنده به گورند جاهلان زمین
شدند فاطمه بعد از تو دختران جهان
تو قبلهی دلی و با تو بردههای سیاه
صحابیاند و به بام تو میدهند اذان
به منبری وسط آسمان هفتم و بعد
نشستهای سر یک سفره با تهیدستان
قرار میدهی از کف ولو میان نماز
اگر به مسجد تو کودکی شود گریان
تو راه میروی و خاک کفشهای تو را،
شرافتیست که بیند به خواب ابوسفیان
بهروی شانه دو تا ماه داری ای خورشید!
سرم فدای تو، جانم فدای آن دو جوان
✍ #سعید_تاج_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
و آنشب از شميم عطر نامش گلستان پر شد
تمام خانه از بوي خوش اين ميهمان پرشد
شگفتا "يوسفي در کاروان حُسن پيدا شد"
که از نور جمالش صحن جان عاشقان پر شد
گريبان چاک کرد از مقدم او طاق کسرايي
زمان خالي شد و درياچههاي باستان پر شد
سماع لحظهها از چشم صحرا سرخ ميباريد
فرشته بس! دگر ميخانهی پير مغان پر شد
خبر دادند سيمرغي ز کوه طور باز آمد
که از آواي سرشارش تمام آشيان پر شد
چنان مضمون صفت بود آن دو چشمان غزل گونش
که تا يک پلک زد، ديوان جان شاعران پر شد
طواف لاله گرد کعبهی آيينه ديدن داشت
شبي که مکه از نام "محمد" ناگهان پرشد
✍ #عباس_احمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
امشب زمین کند به سماوات سروری
امشب نسیم مکّه کند روحپروری
امشب به دور مکّه مه و مهر و اختران
از زهره تا زحل همه گشتند مشتری
امشب زخاک رفته بر افلاک، موج نور
امشب به عرش، فرش زند کوس برتری
آمد خلیل بتشکنِ دهر با تبر
افتاده لرزه بر تن بتهای آذری
بتهای کعبه نغمهی تهلیلشان به لب
احجار مکّه کرده به تقدیس گوهری
نوشیروان! ز کنکرهی قصر خویشتن
بشنو سرود معدلت و دادگستری
دریای ساوه، رود سماوه شدند خشک
حیرت برند هر دو به اسرار دیگری
تاج شرف نهاده خدا بر سر بشر
افتاده شور در ملک و حوری و پری
مسدود شد به روی شیاطین، رهِ سپهر
از کاهنان گرفته شده علم ساحری
آتشکده خموش و بتان سرنگون به خاک
افتاده نطق پادشهان از سخنوری
مرد و زن و فقیر و غنی، کوچک و بزرگ
خوانند عاشقانه سرود برابری
باید دهند یکسره قوم و قبیلهها
بر دست یکدگر همه دست برادری
محشر نگشته، واقعهی محشر آمده
مُلک وجود پر شده زآیات محشری
رازیاست بس شگفت زآیات سرمدی
سرّیاست بس عجیب ز گفتار داوری
باور کنید نور عدالت دمیده است
باور کنید طی شده دور ستمگری
باور کنید مژدهی میلاد احمد است
باور کنید عید بزرگ محمّد است
اعیادِ خلق دیگر و این عید، دیگر است
باور کنید عید خداوند اکبر است
آئینهی جمال نبی را نگه کنید
آئینهی جمال خداوند منظر است
بیجبرئیل بانگ خداوند بشنوید
زیرا خدا به وصف نبی مدحگستر است
زیباترین کلام الهی درودِ اوست
کز هر چه بگذری سخن دوست خوشتر است
از کاخهای سرخ یمن تا قصور شام
با نور آن جمال منوّر منوّر است
ای آمنه! عزیز تو نامش محمّد است
نامش محمّد است و محمّد پیمبر است
ای آمنه! محمّد تو فخر انبیاست
دستش ببوس کز همه پیغمبران سر است
از خالق و ملائکه و کلّ کائنات
بر ماه عارضش #صلوات مکرّر است
این آفتاب کشور دل، نور او علیست
این جانِ جان و جان گرامیش حیدر است
این بحرِ رحمتیست ز عالم وسیعتر
دُرّ گرانبهای چنین بحر، کوثر است
این است آنکه یک نفس روحبخش او
با طاعت تمام خلائق برابر است
پای غلام درگه او بر فراز عرش
دست وصیّ او به سر اهل محشر است
این اولیّن تجلّی حق، ختم انبیاست
هر چند در مقام نبوّت مؤخّر است
از صبح دهر، جلوهی او جلوهی نخست
تا روز حشر گفتهی او حرف آخر است
باور کنید! در شب میلاد مصطفی
بتها شعارشان همه الله اکبر است
باور کنید! چون نفس حضرت مسیح
امشب نسیم مکّه همه روحپرور است
پیشانی ملائکه بر خاک آمده
باور کنید خواجهی افلاک آمده
آئینهی جمال الهی جمال اوست
بام سپهر پلّهی تخت جلال اوست
ماه جمال سرو قدان خاک آستان
همچون هلال، قامت گردون هلال اوست
مهر سپهر در گُل لبخند گشته گم
زیبائی بهشت ز عکس بلال اوست
دست پیمبران به سوی خانهاش دراز
لبهای خضر تشنهی جام وصال اوست
چون حُسن بیمثال خداوند، بیمثال
بُرهانم آفتابِ رخِ بیمثالِ اوست
خون جاری از دهان، گل لبخند بر دو لب
خُلق عظیم تا ابدیّت مدال اوست
گفتار صاحبانِ خِرد دونِ شأن وی
اوهام انبیا همه محو کمال اوست
دست خدا نموده لوای ورا بلند
مُلک وجود، مملکت بیزوال اوست
لبخند دوستی به روی دشمنان زدن
حرف نخست سورهی حُسنِ خصال اوست
اهل بهشت تشنهلبِ جام کوثرند
کوثر ببین که تشنهی جام وصال اوست
ایمان لطیفهایست ز گفت و شنود وی
قرآن صحیفهای که پر از خطّ و خال اوست
هر شمع را شرارهای از شعلهی فراق
هر جمع را قیامتی از شور و حال اوست
ذکر ملک همیشه درود و سلام وی
چشم خدا هماره به ماهِ جمال اوست
باور کنید! این همه زیبائی وجود
تصویری از تصوّر نقش خیال اوست
باور کنید! عزّت دنیا و آخرت
در سایهی محمّد و قرآن و آل اوست
باور کنید! روز و شب و ماه و سال ما
مشمول فیض روز و شب و ماه و سال اوست
تا عبد ذات پاک خداوند سرمدیم
در سایهی محمّد و آل محمّدیم
👌ادامه این شعر در پست بعدی
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️
مُلک وجود تحت لوای محمّد است
بحرِ بقا نمی ز عطای محمّد است
توحید زنده از نفس روحبخش او
قرآن کتاب مدح و ثنای محمّد است
عیسی که بر سپهر چهارم عروج کرد
طول حیات او به دعای محمّد است
هر آیهای که وجه خدا را نشان دهد
آئینهی تمامنمای محمّد است
گوشی که بشنود سخن وحی را کجاست؟
عالم پُر از صدای رسای محمّد است
قرب خدا، دعای ملائک، صفای دل
در خواندن حدیث کسای محمّد است
جان لاله بر کف آید و دل با چراغ نور
در محفلی که حال و هوای محمّد است
مفتاح رمز وحدت اسلام و مسلمین
در دستهای عقدهگشای محمّد است
"اِنَّ الرَّجل لَیَهجُر" جز کفر محض نیست
این جنگ با کلام خدای محمّد است
شاگرد ابتدایی او کیست، جبرئیل
مرهون درس روحفزای محمّد است
نور ولایتش همهجا موج میزند
ظرف وجود، جام ولای محمّد است
عالَم اگر که حاتم طایی شوند، باز
بر هر که بنگرند گدای محمّد است
تنها مزار و تربت پاکش مدینه نیست
مُلک وجود صحن و سرای محمّد است
حصن خدا، بهشت خدا، رحمت خداست
هر جا که سایهای ز لوای محمّد است
عالَم بُود به ظلّ لوای علی؛ ولی
حتّی علی به ظلّ لوای محمّد است
باور کنید جز مدد جبرئیل نیست
"میثم" اگر مدیحهسرای محمّد است
گر دست دل به دامن احمد نمیزدم
اینگونه دم ز مدح محمّد نمیزدم
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
زمین به لرزه درآمد، شکست کنگرهها
رها شدند خلائق ز بند سیطرهها
شبی که آتشِ آتشکده فروکش کرد
شبی که خاتمه مییافت رقص دایرهها
صدای همهمهی موبدان زرتشتی
هنوز مانده به گوش تمام شب پرهها
شب ولادت فرخندهی بهاری سبز
شب وفات زمستان سرد دلهرهها
دوباره نور و طراوت به خانهها آمد
نسیم آمد و وا شد تمام پنجرهها
جهان به یُمن حضورش، بهشتی از برکات
نثار مَقدم پُر خیر و برکتش #صلوات
ستارهها به نگاهی شدند سلمانش
منجمانِ مسلمانِ برق چشمانش
از انبیاء الهی که رفته تا معراج؟
به غیر از او که ملائک شدند حیرانش
مقام بندگیاش را کسی نمیداند
پیمبران اولوالعزم ماتِ ایمانش
بساط ذکر سماوات را به هم میریخت
نماز نیمه شب و شور صوتِ قرآنش
اویسهای قَرن را ندیده عاشق کرد
تبسم لبِ داوودیِ غزل خوانش
شفیع روز جزا گشت و حضرت حق داد
به دستِ پاک محمد، کلید رضوانش
امیر و قافله سالار کاروانِ نجات
نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات
مسیح مکه شد و نبض مرده را جان داد
به مرگ دخترکان قبیله پایان داد
خرافههای عرب را اسیر حکمت کرد
به جای تیغ جهالت، به عشق میدان داد
نمازِ شکرِ سپیدارها چه دیدن داشت!
همان شبی که سپیده اذانِ باران داد
نبیست پیر خرابات و ساقیاش حیدر
در ابتدا به علی او شرابِ عرفان داد
تبسمش به کسی چون بلال عزت داد
مسیر اصلی دین را نشانِ انسان داد
چه قدر فاصلهمان تا بهشت کمتر شد!
برات مردم ری را به دست سلمان داد
شب تجلیِ مهتابِ روشنِ عرصات
نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات
کبوترم نشدم، تا کبوترش باشم
دخیل گنبد سبز و مطهرش باشم
زمان نداد اجازه، که مشقِ عشق کنم
غلام مسئله آموز منبرش باشم
چه قدر دیر رسیدم سرِ قرارِ وصال!
چه شد؟ نخواست که عمار محضرش باشم!
قبول، شیعهی خوبی نبودهام اصلاً
نشد که حلقهبهگوش برادرش باشم
خدا کند که مرا از قلم نیندازد
بهشت مستِ مِی جام کوثرش باشم
به حال و روز خودم فکر میکنم، انگار
قرار بوده که گریانِ دخترش باشم
شب گرفتن برگِ زیارتِ عتبات
نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات
✍ #وحید_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
#امام_صادق_ع_مدح_و_ولادت
فروزان از دو مشرق، در سحرگاهان، دو ماه آمد
دو خورشیدِ جهانافروز، در دو صبحگاه آمد
دو موسی از دو دریا، یا دو یوسف از دو چاه آمد
دو رهرو، یا دو رهبر، یا دو مشعلدار راه آمد
دو شمع جمع بزم جان، دو رکن محکم ایمان
دو بحر رحمت و غفران دو دست قادر منان
دو آدمخو، دو یوسفرو، دو موسی ید، دو عیسی دم
دو دریا را، دو رخشان گوهر یک دانه پیدا شد
دو جان جان جان، دو دلبر جانانه پیدا شد
دو سرو ناز یا دو نازنین ریحانه پیدا شد
دو شمع آفرینش، یک جهان پروانه پیدا شد
دو سِرّ داور هستی، دو جان در پیکر هستی
یکی پیغمبر هستی، یکی روشنگر هستی
یکی سر الله اکبر، یکی وجه الله اعظم
دو شمع جمع انسانها، دو شاه کشور جانها
دو باب الله احسانها، دو بسم الله عنوانها
دو سرو باغ و بستانها، دو باغ روح و ریحانها
دو واجب جاه امکانها، دو مشعلدار کیهانها
دو خالق را نماینده، دو قرآن را سراینده
دو رحمت را فزاینده، دو دلها را رباینده
یکی بر اولیا سادس، یکی بر انبیا خاتم
بشارت ای تمام عالم هستی! بشیر آمد
گل بستانسرای آفرینش در کویر آمد
نرفته ماه از بزم فلک، مهر منیر آمد
بشیران را بشیر آمد، نذیران را نذیر آمد
جهان گردیده آسوده، ملک رخ بر زمین سوده
فلک بر زیور افزوده، محمد چهره بگشوده
ز مکه تافته خورشید نورش بر همه عالم
فلک امشب زمینِ مکه را از دور میبوسد
ملک مهد محمد را بهموج نور میبوسد
بهفرمان خدا، خاک درش را حور میبوسد
مسیح از عالم بالا، کلیم از طور میبوسد
حرم پیموده ره سویش، طواف آورده بر کویش
صفا چون گل کند بویش، صفاها گیرد از رویش
به یاد لعل لبهایش کند رفع عطش زمزم
چو آمد آمنه کم کم بهم چشم خداجویش
دو لب خاموش اما عالمی گرم هیاهویش
بِناگه تافت خورشید جهان آرا ز پهلویش
منور ساخت شرق و غرب را از پرتو رویش
سما در نور او گم شد، زمین دریای انجم شد
لبش گرم تبسم شد، وجودش در تلاطم شد
که ناگه چشم حقبینش دوباره باز شد ازهم
ندا از عمق جان بشنید: هان ای مهربان مادر!
خدایت را خدایت را بخوان مادر بخوان مادر
سلامت میدهد امشب زمین و آسمان مادر
که هستی آفرین هستیت بخشد رایگان مادر
ببین لطف مؤید را، بخوان دادار سرمد را
بدنیا آر احمد را، محمد را، محمد را
بهذکر حق کن استقبال، از پیغمبر اکرم
دل شب آمنه تنها، ولی تنها خدا با او
نه عبدالله زنده، نه زنانِ آشنا با او
دعا میخوانْد و بوده آفرینش همصدا با او
سخن میگفت فرزندش محمد در خفا با او
امیدش بود و معبودش، وجودش بود و مولودش
محمد بود مقصودش، زهی از بخت مسعودش
گرفتش در بغل مانند جان خویشتن مریم
زیک سو رو به قبله مادرش حوا دعاگویش
ز یک سو آسیه گلبوسه گیرد از گل رویش
ز یک سو مام اسماعیل همچون گل کند بویش
ز یک سو دستهای مریم عذرا به پهلویش
که کم کم درد او کم شد رها از درد و از غم شد
جمال حق مجسم شد، محمد ماه عالم شد
به استقبال او خیزید از جا ای بنی آدم!
در آن شب بارگاه آمنه خلد مخلد شد
در آن شب جلوهگر مرآت حُسن حی سرمد شد
در آن شب آفرینش محو و مات روی احمد شد
در آن شب بوسهزن مادر به رخسار محمد شد
چه عبدی در سجود آمد، چه نوری در وجود آمد
چه غیبی در شهود آمد، خدا را هر چه بود آمد
که او با هر دمش، بر آفرینش، جان دهد هر دم
👌ادامه این شعر در پست بعدی
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️
چو آن تابنده اختر زاد آن نور مجسم را
نه آن نور مجسم بلکه وجه الله اعظم را
فروغی تافت از نورش که روشن کرد عالَم را
ندا آمد که زادی بهترین فرزند آدم را
مبارکباد لبخندت، گرامی باد فرزندت
بهین عبد خداوندت، محمد طفل دلبندت
که میخوانند مدحش را، خدا و انبیا با هم
تو امشب آدم و نوح و و خلیل دیگری زادی
ذبیح و خضر و داود و کلیم برتری زادی
مسیحا، نه! مسیحای مسیحا پروردی زادی
تو امشب بر همه پیغمبران پیغمبری زادی
رسل در تحت فرمانش، کتب یک جمله در شأنش
هزاران خضر عطشانش، صد اسماعیل قربانش
مبارک ای گرامی مادر پیغمبر اکرم
زمین مکه دیشب غرق در نور محمد بود
چراغ آسمان، لبخند زن بر روی احمد بود
جهان آفرینش بهتر از خلد مخلد بود
تجلای خدا در چهرهی عبدی مؤید بود
مؤید باد قرآنش، گرامی باد فرقانش
معطر باد بستانش، جهان در تحت فرمانش
بنای اوست در سیل حوادث کوه مستحکم
محمد! ای چراغ روشنیبخش جهانآرا
بر افروز و بر افروزان بهنور خویش دلها را
بلرزان با نهیب آسمانی کاخ کسری را
ندای تُفلحوا از عمق جان برکش، بخوان ما را
تو ما را دانش آموزی، تو مهر عالم افروزی
تو برق اهرمن سوزی، تو در هر عصر پیروزی
لوای توست با دست خدا بر دوش نه طارم
::
هماره بوی عطر خلد از خاک درت خیزد
همیشه نور توحید از فراز منبرت خیزد
ندای "تُفلحوا" از مکتب جانپرورت خیزد
فروغ دانش از کرسی درس جعفرت خیزد
ششم مولا، ششم رهبر، ششم هادی، ششم سرور
ششم فرماندهی داور، ششم فرزند پیغمبر
که شش خورشید حق از صُلب او تابیده در عالَم
الا ای اُمّ فَروه! آفتاب داور آوردی
محمد را محمد را کتاب دیگر آوردی
تعالی الله که مثل آمنه پیغمبر آوردی
تو چون بنت اسد در دامن خود حیدر آوردی
بهعصمت مادرش زهرا، بهصورت چون حَسَن زیبا
حسینی خو، علی سیما، امام باقرش بابا
که با عید محمد عید میلادش بود توأم
کتاب من، کتاب الله و دین مصطفی دینم
تولای امیرالمؤمنین عهد نخستینم
مرام جعفری و مهر آل الله آئینم
نه کاری بوده با آنم، نه حرفی مانده با اینم
محب آل اطهارم، علی را دوست میدارم
ز خصمش نیز بیزارم، به یارش تا ابد یارم
نباشد غیر حب و بغض، دین و مذهب "میثم"
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e