eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
مرهم به جز حسین، به قلب شکسته نیست قاریّ نیزه، حنجرش انگار خسته نیست این رشته‌ی غمش سرِ مویی گسسته نیست (زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست با دست بسته هست ولی دست بسته نیست) چشمان او دو شاهد گودال راز بود قد کمان، حدیثِ رکوع نماز بود بی چاره مانده بود، ولی چاره‌ساز بود (هرچند سربه‌زیر ولی سرفراز بود زینب قیام کرد چون از پا نشسته نیست) این بانویی که عالم و آدم فقیر اوست شیر خدا نهفته به سِرّ ضمیر اوست دست قضا و پای قدر، ناگزیر اوست (زینب اسیر نیست؛ دو عالم اسیر اوست او را اسیر قافله خواندن خجسته نیست) بر نیزه، راست قامت او سنگ می‌خورد آیینه‌دار عزت او سنگ می‌خورد بر سایه‌ی قداست او سنگ می‌خورد (حتی اگر به صورت او سنگ می‌خورد هیهات، بند معجرش از هم گسسته نیست) ✍ پ‌ن: تضمین غزلی از آقای مجید تال 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
بعدِ عباس علمدار شدن کار تو بود اینچنین قافله‌سالار شدن کار تو بود هر چه کاخ اُموی بود خرابش کردی زینبا ! فاتحِ پیکار شدن کار تو بود کوفه تا شام علی‌گونه رجز می‌خواندی دخترِ حیدرِ کرار شدن کار تو بود از کسی غیرِ حسین بن علی دَم نزدی به غمِ یار گرفتار شدن کار تو بود "اُسْکُتوا"یِ تو جهان را به تَحَیُّر آورد همه گفتند جگردار شدن کار تو بود یک تنه جای همه جام بلا نوشیدی از ازل قله‌ی ایثار شدن کار تو بود ای که در وصف تو حیران همه‌ی شاعرها شاه بیتِ همه اشعار شدن کار تو بود کار تو بعدِ برادر به کجاها نرسید ... راهیِ کوچه و بازار شدن کار تو بود چه لگدها که به جای همه طفلان خوردی بعد از آن دست به دیوار شدن کار تو بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
این ماه عالم است که در تب نشسته است یا دختر علی که به مرکب نشسته است؟ این گل ز باغ کیست که از عطر دامنش بر خاک تفته، لاله و کوکب نشسته است این بحر بی‌کرانه چه دیده‌ست کاینچنین از موج خون و خشم، لبالب نشسته است آیا اسیر می‌بری ای شام تیره‌بخت؟ این سوره‌ی نساست که در شب نشسته است این زن همان زن است که بر خاک درگهش روح الامین هماره مؤدب نشسته است طوفان خشم فاطمه می‌پرورد به جان امشب اگرچه زمزمه بر لب نشسته است بار امانتی که فلک تاب آن نداشت بر شانه‌های زخمی زینب نشسته است زنجیر را بگو که مدارا کند دمی این ماه عالم است که در تب نشسته است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
این زن که از برابر طوفان گذشته بود عمرش کنار حضرت باران گذشته بود صبرش امان حوصله‌ها را بریده بود وقتی که از حوالی میدان گذشته بود باران اشک بود و عطش شعله می‌کشید آب از سر تمام بیابان گذشته بود آتش گرفته بود و سر از پا نمی‌شناخت از خیمه‌های بی سر و سامان گذشته بود اما هنوز آتش در را به یاد داشت آن روزها چه سخت و پریشان گذشته بود... می‌دید آیه آیهٔ آن زیر دست و پاست کار از به نیزه کردن قرآن گذشته بود یک لحظه از ارادت خود دست برنداشت عمرش تمام بر سر پیمان گذشته بود بر صفحه‌های سرخ مقاتل نوشته‌اند این زن هزار مرتبه از جان گذشته بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
سرخیِ شمشیر و سرنیزه تماشایی نبود شام غم‌های تو را لبخند فردایی نبود.. زخم دیدی، زخم خوردی، زخم سرتاپا، ولی پاسخ این زخم‌ها غیر از شکیبایی نبود خطبه‌ات شمشیر و شمر و نیزه را در هم شکست هیچ شعری این همه در اوج شیوایی نبود تو نبودی، صبر سرخ کربلا نایی نداشت تو نبودی، در گلوی نینوا نایی نبود عشق یعنی با وجود آن‌همه غم‌های تلخ کربلا در چشم‌هایت غیر زیبایی نبود ما مدافع... نه، پناه آورده‌ایم اینجا به تو سایه‌ای می‌خواستیم و جز حرم جایی نبود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
حالا که حرف، حرف بهار است و یار نیست پس هرچه هست بعد زمستان بهار نیست خوشبخت آنکه خانهٔ دل را تکانده است بر فرش خانهٔ دل من جز غبار نیست نام تو بر لب من و در دل هوای غیر این راه و رسم عاشقی و انتظار نیست در کربلا نفس زده‌ایم و برای ما دیگر هوای هیچ کجا سازگار نیست اندازه تمام جهان گریه می‌کنی روضه به هر بهانه اگر برقرار نیست :: زینب عزای پنج تن آل کبریاست بدبخت آنکه در غم او سوگوار نیست آنقدر گریه کرد برای برادرش هر کس که دید گفت دگر ماندگار نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
  ما ریزه‌خوار سفره‌ی احسان زینبیم مدیون لطف و فضلِ فراوان زینبیم   ما را پیام خطبه‌ی زینب نجات داد شکر خدا که جمله مسلمان زینبیم    چون گیسوانِ نیزه نشینان قافله  از کربلا به کوفه پریشان زینیبم   جان می‌دهیم عاقبت از غصه‌اش که ما کشتی شکست خورده‌ی طوفان زینبیم    در زیر کوه غم به خدا شِکوه‌ای نکرد  حیران و ماتِ عصمت و ایمان زینبیم    با خیمه‌های سوخته معجر درست کرد  ممنون ابتکار درخشان زینبیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
دین جاودان شد از نفس جاودانی‌ات شد اُسوۀ تمام جهان زندگانی‌ات باغ امید و گلشن صبر و وفا و عشق سیراب شد زمرحمت آسمانی‌ات در دفتر مجاهدت و دین و معرفت صدها حکایت است ز راز نهانی‌ات روزی که سایه‌سار محبّت خراب شد خورشید بهره‌مند شد از مهربانی‌ات بعد از هزار سال ملائک در آسمان در حیرتند از تو و از جان‌فشانی‌ات وقتی که ذوالفقار کلامت کشیده شد لرزید کاخ ظلم از آن خطبه‌خوانی‌ات ای زینبی که در سفر کربلای عشق ایثار تکیه داد به قدّ کمانی‌ات بی خود نگفته‌اند که اُمّ المصائبی هرگز ندید چشم فلک شادمانی‌ات ای قهرمان کرب وبلا، زینب صبور ثبت است در صحیفه‌ی دل قهرمانی‌ات تا روز رستخیز، ز کرب‌وبلا به عرش  پر می‌زند کبوتر نام و نشانی‌ات مهمان لطف توست «وفایی» تمام عمر شرمنده است از تو و از میزبانی‌ات ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
سوخته گرچه پرش از شرر غارت‌ها پا نهاده است روی تاج ابر قدرت‌ها اسکتوا گفت‌ و عوالم همگی لال شدند ریخت از هیبت او هیمنه‌ی هیبت‌ها سال‌ها پيش در اين شهر بزرگى مى‌كرد آه دیگر خبری نيست از آن عزت‌ها بين اين شهر بنا بود كه مهمان باشد اُف بر اين رسم پذيرايى و اين دعوت‌ها شاهبانوى جهان باشى اگر هم، وقتى دست بسته برسى، مى‌شكند حُرمت‌ها دختر پرده نشین علی و فاطمه را نگهش داشته کوفه سرِپا ساعت‌ها لااقل کاش ابالفضل برایش می‌ماند با حضورش چه کسی داشت از این جرأت‌ها خارجى‌زاده كه گفتند دلش سوخت ولى قارى‌اش آمد و برداشته شد تُهمت‌ها داشت‌ مانند علی خطبه‌ی غرا می‌خواند سر که آمد به سر آمد سخن و صحبت‌ها دست بر شانه‌ی طفلان حرم می‌گيرد آنكه خم بود به پايش همه‌ی قامت‌ها می‌دوَد تا كه كسى نانِ تصدّق نخورد آرى افتاده به دوشش همه‌ی زحمت‌ها شد قبول اُمّ حبيبه همه نذرى‌هايش خانمش آمده در كوفه پس از مدت‌ها اولش هرچه نظر کرد کسی را نشناخت تا سرِ نیزه نشین کرد عیان نسبت‌ها روز از شدت گرما و شب از سرمایش پوست انداخته بودند همه صورت‌ها سَر كه افتاد زمين، زود برَش داشت رباب چون‌ دگر گير نمى‌آمد از اين فرصت‌ها ✍سروده گروه 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
دنیای بی تو نداره تعریفی دنیای بی تو رو اصلاً نمی‌خوام روم نشد حتی به یک نفر بگم چی به روز ما آورده شهر شام کوچه بازار و دیدم ولی حسین دلم از بزم شراب‌شون پُره اونی که خیزرون و زد به لبت قیامت چوب گناشو می‌خوره با چشام دیدم که پژمرده شدی زیر دست و پای شمر، لاله‌ی من قرار این نبود که از پیشم بری رفیق پنجاه و چند ساله‌ی من کربلا کاری ازم بر نیومد تا که زخم بدن تو خوب بشه حالا گریه می‌کنیم من و رباب تا که زخمای تن تو خوب بشه بعد تو روی خوشی رو ندیدم بعد تو غم یه قدم عقب نرفت هیچکی مثل من تو سختی کشیدن راه صد ساله رو توو یه‌شب نرفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
اگر دلواپسِ من بوده‌ای، من بیشتر بودم میان بستگان خود به تو وابسته‌تر بودم رسیده لحظه‌ی مرگم، سراغم را نمی‌گیری؟! به شوق دیدنت از صبح هی خیره به در بودم میان بسترم جان می‌دهم حالا تک و تنها منی که لحظه‌ی جان دادن چندین نفر بودم نگاه اولم را بین آغوش تو خندیدم از آن بدو تولد با تو یک جور دگر بودم هنوزم با مرور خاطراتت جان به لب هستم سه ساعت زخم خوردی و سه ساعت محتضر بودم میان التماس من تو را هر کس که آمد زد چه بر می‌آمد از این دست تنها؟! یک نفر بودم به ابن سعد رو انداختم آخرسر از غربت منی که از سخن با یک غریبه بر حذر بودم به پیش چشم من ده اسب از روی تنت رد شد تو خونین پیکر و من بیشتر خونین جگر بودم تو شأنت دامن زهراست نه مخروبه‌ی خولی سرت را از تنورش در می‌آوردم اگر بودم بهانه تا نگیرند از نبود تو یتیمانت برای بچه‌ها هم عمه بودم هم پدر بودم سوار ناقه‌ها کردم همینکه دخترانت را برای محملم دنبال مَحرَم در به در بودم تویی که شرط ضمن عقد من بودی، خبر داری، که من از کربلا تا شام با که همسفر بودم؟! مرا بازار بردند و مرا آزار می‌دادند منی را که به عصمت در دو عالم مفتخر بودم تو را با خیزران می‌زد، مرا ساکت کند دشمن حلالم کن برادر جان برایت دردسر بودم ✍ سروده گروه 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
هنوز رخت سیاه عزا به تن دارد هنوز در دل خود غصه‌ی کفن دارد هزار خاطره از کوچه‌ی بنی هاشم هزار خاطره از مادر و حسن دارد شکسته بال و پرش را فراق جانکاهی دو چشم خیس و دو تا دست سینه‌زن دارد هزار حرف نگفته است در دلش از شام هزار غُصه ز دوری‌اش از وطن دارد هنوز هم که هنوز است پلک او زخمی‌ست هنوز در بر خود پاره پیرهن دارد هنوز هم که هنوز است، چشم او تار است و ردّ سلسله‌ها را به روی تن دارد هنوز هم که هنوز است روضه می‌خواند چه روضه‌های عجیبی از آن بدن دارد همان بدن که میان حصیر پیچیدند هزار بوسه از آن تیر و نیزه‌ها چیدند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net