eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
هر صبح‌دم صبا متوسّل به عصمتش شاید شود زیارت معصومه قسمتش هرروز، آفتاب خراسان به سمت اوست دیدار آشناست، می‌ارزد به زحمتش! در آیه‌های سوره‌ی نورست مُستتر همپایه‌ی مودّت قربی محبّتش با بوسه بر ضریح تو اثبات می‌شود ملّاترینِ مجتهدین، مرجعیّتش از جمکران بسوی تو آمد کبوتری تکمیل درس معرفت مهدویّتش! آرام می‌کند طپش رستخیز را فردا اگر به لرزه درآید شفاعتش از نام‌های روز جزا روز ساعت‌ست آنجا قرار ما و شما، درب ساعتش جارو به دست، خادمی آمد به خنده گفت: بال فرشته راه ندارد به ساحتش از خود گذشت تا به مقام رضا رسید بالاترین مراتب عشق‌ست هجرتش آن کاشی شکسته‌ی صحنم که دلخوشم او را ندیده است کسی، تا مرمّتش...! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای دُرّ یمِ عصمت، یا حضرت معصومه ای فاطمه‌ی عترت، یا حضرت معصومه ای خاک رهت جنّت، یا حضرت معصومه ای سایه‌ی تو عفّت، یا حضرت معصومه قم از تو یم رحمت، یا حضرت معصومه محتاج دمت حکمت، یا حضرت معصومه تو در حرم موسی، انسیّه‌ی حورایی انسیّه‌ی حورایی، محبوبه‌ی یکتایی محبوبه‌ی یکتایی، ممدوحه‌ی طاهایی ممدوحه‌ی طاهایی، ریحانه‌ی بابایی ریحانه‌ی بابایی، آیینه‌ی زهرایی در صورت و در سیرت، یا حضرت معصومه تنها نه محیط قم، ایران به تو می‌نازد عصمت به تو می‌نازد، ایمان به تو می‌نازد عترت به تو می‌نازد، قرآن به تو می‌نازد تفسیر و اصول و دین، عرفان به تو می‌نازد جنّ و ملک و حور و، انسان به تو می‌نازد بانوی همه خلقت، یا حضرت معصومه شمس و قمر و النجم، جنّ و ملک و انسان جنّ و ملک و رضوان، حور و پری و غلمان هم حوری و هم غلمان، هم مالک و هم رضوان هم عالم و هم حاکم، هم بنده و هم سلطان دارند به تو چشمِ، لطف و کرم و احسان گیرند زتو حاجت، یا حضرت معصومه نَبْوَد عجب ای بانو، شاهی به گدا بخشی وز گرد حریم خود، بر روح، شفا بخشی بر روح، شفا بخشی، بر سینه صفا بخشی حاجات خلایق را، از لطف و عطا بخشی بر خلق زمین بخشی، بر اهل سما بخشی داری زحق این قدرت، یا حضرت معصومه ای کعبه‌ی اهل دل، ایوان طلای تو ای سرمه‌ی حور العین، خاک کف پای تو قم نه! همه‌ی عالم، مرهون عطای تو فیضیّه بُود دائم، در ظلّ همای تو گردد درِ جنّت باز، از صحن و سرای تو یک بذل تو صد جنّت، یا حضرت معصومه ای بانوی نُه افلاک، ای مادر اهل قم ای خاک حریم تو، تاج سر اهل قم ای کوثر فیض تو، در ساغر اهل قم آید زنسیمت جان، در پیکر اهل قم گلدسته‌ی صحنین‌ات، روشن‌گر اهل قم ای قم حرم امنت، یا حضرت معصومه آنانکه به شهر قم، بر عرض ادب آیند آنانکه به پای جان، رو سوی تو بنمایند در صحن تو روگردان، از جنّت اعلایند هر گام که ای بانو، در صحن تو پیمایند هم زائر قبر تو، هم زائر زهرایند نازند بدین رتبت، یا حضرت معصومه ای دسته‌گل زهرا، ریحانه‌ی اهل البیت ریحانه‌ی اهل البیت، دُردانه‌ی اهل البیت زوّار حریم تو، پروانه‌ی اهل البیت قبر تو بوُد کعبه، در خانه‌ی اهل البیت قم گشته زفیض تو، کاشانه‌ی اهل البیت نازند به تو عترت، یا حضرت معصومه ای چشم رضا دیده، در حُسن تو زهرا را هم صورت زهرا را، هم زینب کبری را خاک حرمت دارد، اعجاز مسیحا را دل می‌بری از رفعت، صد مریم عذرا را معصومه‌ای ای بانو، ذرّیه‌ی طاها را ای فاطمه در فطرت، یا حضرت معصومه تو جان سجود استی، تو روح قیام استی موسای محمّد را، تورات تمام استی دخت صلوات استی، فرزند سلام استی فخریّه‌ی اجداد و، آباء عظام استی الحق که یکی مریم، از هفت امام استی ای فاطمه را زینت، یا حضرت معصومه تو پاکی و معصومه، من عبد گنه کارم تو بحر کرم داری، من دست تهی دارم سرمایه‌ی من تنها، اشکی‌ست که می‌بارم گر اهل بهشت استم، گر مستحق نارم هم بنده‌ی این کویم، هم «میثم» این دارم ممنونم از این منّت، یا حضرت معصومه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب از آسمان مه انور رسیده است آئینه‌ای ز نور پیمبر رسیده است این جلوه و جلال کدامین ستاره است کز آسمان‌ به جلوه‌ی دیگر رسیده است؟! کم کم طلوع صبح وفا دیدنی شود گوئی شب فراق به آخر رسیده است یک گل به نام حضرت معصومه از خدا امشب به دست موسِیِ جعفر رسیده است هفت آسمان نظاره‌گرِ او بُوَد که او با شوکت و جلالت و با فر رسیده است آئینه‌دار زُهر‌ه‌ی زهرا رسید و باز گفتند نور زُهره‌ی ازهر رسیده است این است گوهری که ز دریای علم و دین بر ساحل حقیقتِ باور رسیده است این است آن کریمه که از جود و مکرمت فیضش به ناتوان و توانگر رسیده است این است آن شفیعه که از قدر و منزلت آوازه‌اش به عرصه‌ی محشر رسیده است کم گفته‌ام اگر که بگویم برای او همچون مقام ساره و هاجر رسیده است از داستان غُربت درد آشنای او موجی ز درد بر مژه‌ی تر رسیده است کی نا امید می‌رود ازدرگهش برون هرکس که با امید به این در رسیده است بر زائر بهشتی کویش ندا دهند لب تشنه‌ای به چشمه‌ی کوثر رسیده است با التفات اوست «وفایی» اگر تو را از کردگار رزق مقدّر رسیده است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شجر نور، نوبر آورده بحر توحید، گوهر آورده آسمان ولایت و عصمت بهر خورشید، اختر آورده لاله‌ای سرزده که از فیضش صد بهار معطر آورده دختر آورده بانوی اسلام یا که بر خلق مادر آورده نجمه، خورشید عالم افروزی بهر موسی بن جعفر آورده یا مگر دختر رسول‌الله زینب از بهر حیدر آورده پدر و مادرم فدایش باد که چو معصومه دختر آورده حبّذا حبّذا که بر سه امام عمّه و دخت و خواهر آورده اوّل صبح ماه ذیقعده آفتابی منّور آورده آفتابی که ماه و خورشیدش بوسه از آستان برآورده جبرئیل از خدا بر این دختر صلوات مکرر آورده صدق و اخلاص و صبر زینب را با جلال برادر آورده فاطمه عصمت خدای غفور که به معصومه آمده مشهور عصمت داور است این دختر گل پیغمبر است این دختر بعد زهرا و عمه‌اش زینب بهترین دختر است این دختر ز آنچه گفتند در فضایل او بهتر و برتر است این دختر در جلال و کمال و قدر و شرف تالی مادر است این دختر لیلةالقدر موسِی‌ِ جعفر سورۀ کوثر است این دختر پای تا سر رضا و سر تا پا موسِی‌ِ جعفر است این دختر دستگیر همه گنهکاران در صف محشر است این دختر نخل سرسبز گلبن قرآن شهر دین را "در" است این دختر آفتاب دل امام جواد بر رضا خواهر است این دختر مادرش پارۀ تن احمد بضعۀ حیدر است این دختر در دو عالم چو مادرش زهرا بر زنان سرور است این دختر ماه رخسار آن بتول مقام نقش گلبوسه دارد از سه امام عصمت کبریاست معصومه قبلۀ اولیاست معصوم بضعۀ پاک موسی‌جعفر جسم و جان رضاست معصومه پای تا سر چو عمه‌اش زینب دخت زهرانماست معصومه همه خلقند زیر سایۀ او آفتاب خداست معصومه درّ تقوی و گوهر عصمت یم حلم و حیاست معصومه زخم دل را ز مرحمت مرهم درد جان را دواست معصومه بوی عطر بهشت در نفسش همچو خیر النساست معصومه این ندا سر دهند، قمّیون روز محشر، کجاست معصومه اهل قم! خلق را پناه دهید که پناه شماست معصومه روضه‌اش جان فزاتر از کعبه قبلۀ جان ماست معصومه بین صحن طلا و آینه‌اش جای سعی و صفاست معصومه پایتخت حکومتش در قم به جهان مقتداست معصومه این جهان جسم و او بُوَد جانش پدر و مادرم به قربانش دخت موسی که طور دل حرمش جان کند زندگی ز فیض دمش چشم ما و غبار زائر او دست ما و عنایت و کرمش از صفّائیه‌اش، صفا خیزد ارم ماست شارع ارمش در خیابان آستانۀ او لرزه افتد فرشته بر قدمش جنب صَحنینِ او بُوَد رودی که به هر قطره هست فیض یمش سال‌ها روز و شب به فیضیّه نور دانش دمیده از حرمش من و مدح کریمۀ عترت؟ به خدا مدح عالم است کمش هر که در قم زیارتش نکند بوده بر جان خویشتن ستمش همه چون اهل قم گدای وی‌اند از عرب بر گرفته تا عجمش هر که بر خاک او نکرد سجود هست یکسان وجود با عدمش نه عجب گر فرشتگان آیند در پی خاکبوسی خدمش تا بگیری مراد خویش ز وی به جواد و رضا بده قسمش فیض عالم از این درت بخشند آنچه خواهی فزونترت بخشند عرض حاجت به دخت موسی کن هر چه خواهی از او تمنّا کن دست خود زن گره به غرفۀ او گره از کار عالمی وا کن از نسیم درش ببر فیضی بعد از آن معجز مسیحا کن خیز! برگِرد این مزار بگرد! کعبۀ روح را تماشا کن تربت بی‌نشان فاطمه را در دل این مزار، پیدا کن چون نگاهت به قبر او افتاد گفتگو با مزار زهرا کن با چراغ کریمۀ عترت خویش را غرق در تجلّی کن به مزارش بگیر دست دعا در حریمش نماز برپا کن عقدۀ دل به مهر او بگشا دیده از اشک شوق دریا کن حجّت بن الحسن در این حرم است سِیر ماه جمال مولا کن ذرّه شو پیش آفتابِ رخش ناز بر مهر عالم‌آرا کن دیدۀ دل در این حرم بگشا سِیر دیدار حق‌تعالی کن بضعۀ پاک مرتضی این‌جاست خواهر حضرت رضا این‌جاست ادامه این شعر در پست بعدی👇
ادامه شعر قبل👆 ای قم از مقدمت بهشت برین حرمت رشک باغ علیّین دختر دین و خواهر قرآن جان طاها، سلالۀ یاسین قهر تو نار و مهر تو جنت بغض تو تلخ و حبّ تو شیرین بندۀ آسمان تو غلمان خادم درگه تو حورالعین خاکبوس تو فوج فوج ملک پرده دار تو جبرئیل امین دانه چین تو طایران سما سائلان تو ساکنان زمین خلعت عصمتت برازنده نام معصومه حق توست یقین با ولایت سبک روم ز صراط گرچه بارم بسی بُوَد سنگین تو و زهرا و عمه‌ات زینب آفتاب و مه و ستارۀ دین نه عجب گر به احترام، پدر بوسدت همچنان کتاب مبین حبّ من، بغض من، برای شماست دین همین است، نیست نیست جز این دین من حبّ دوستان شماست مذهبم بغض دشمنان شماست ای تو در دل، مزار تو در قم وی حریم تو قبلۀ مردم قرص نانی ز مطبخت خورشید دانه‌های کبوترت انجم باغ خلقت ز عطر تو خرم ملک هستی به بحر جودت گم تا تو از نسل او ظهور کنی میل حوّا کشید بر گندم هم تو آباء سبعه را بانو هم تو بر امّهات اربعه، امّ گریه و عجز و ناله، عادتُنا عفو و جود کرم، سجّیتکم از حریم تو می‌رسد شب و روز نور بر هشت خلد و نه طارم نه عجب گر کند به مدح تو صدق هل اتی، قدر، یُذْهِبَ عنکم میوۀ قلب موسِیِ جعفر مونس جان حجت هشتم بود آیینۀ دلت را نقش از کلام خوش امام ششم که تجلّی گه قیام، قم است حرم یازده امام، قم است ای تجلّی‌گه خدا دل تو گل توحید رُسته از گِل تو نخل طوبای موسِیِ جعفر علم و فضل و کمال حاصل تو همه اسرار این جهانِ وجود مثل آیینه در مقابل تو نه همین اهل قم گدای توأند که همه عالمند سائل تو بوده از کودکی عیان به همه علم تو، فقه تو، مسائل تو علمای بزرگ فقه و اصول همه زانو زده به محفل تو اهل قم سر بر آسمان بردند به عنایات و لطف کامل تو شهر قم کوچه کوچه از در و بام غرق گل شد به خاطر دل تو گل چه باشد! قسم به حق خدا جان ما هم نبود قابل تو سر و پای برهنه، جان بر کف اشعریّون به گرد محمل تو دوستان را چراغ دل روشن کور شد چشم خصم غافل تو با ورود تو در مدینۀ قم تافت نور خدا به سینۀ قم رفت از قم به بانگ: قم شیطان تا تو باشی چراغ محفل آن قم مدینه شد و تو فاطمه‌اش خانه‌ات بیت قادر منّان خاک قم گشته بود کُحل بصر سنگ آن درّ و گوهر و مرجان بیت موسی بن خزرج از تو گرفت آبرو همچو روضۀ رضوان مادرت آنچه در مدینه کشید همه را کرد شهر قم جبران گر عدو سوخت بیت زهرا را شد درِ خانۀ تو گلباران هفده روز بیشتر نگذشت مرغ جانت پرید سوی جنان داغ زهرا دوباره شد تازه تا تو جان دادی ای فدایت جان همه عمر شریف تو بگذشت با غم و درد و گریه و هجران سال‌ها می‌گریستی که به ظلم، پدرت بود گوشۀ زندان سال‌ها در غم برادر بود همچو زینب دو دیده‌ات گریان داشتی درد و رنج و غم، دائم دیدی از کودکی ستم، دائم اهل قم سوخت پای تا سرشان در غم بضعۀ پیمبرشان خون دل در وجودشان جوشید اشک، جاری ز دیدۀ ترشان اشعریّون به گرد تابوتت دست غم می‌زدند بر سرشان گویی از ماتم تو جان همه شد به سختی جدا ز پیکرشان ارتحال تو در بهار شباب مردم قم نبود باورشان صبح روز عزای تو گردید تیره‌تر از غروب محشرشان خاک، گِل شد ز اشک مردم قم بر، گل در بهار پرپرشان گویی از دست رفته بود همه پدر و مادر و برادرشان چشم مردان ز اشکِ خونین سرخ همه زن‌ها سیاه معجرشان همه یاقوت اشک باریدند شد نهان تا به خاک گوهرشان روز دفن جنازه‌ات، سادات گریه کردند بهر مادرشان داغ بابت نرفته بود از یاد ماند بر سینه داغ دیگرشان گر چه جانت ز غم رسید به لب بدنت، روز دفن گشت، نه شب بی تو طوطیّ جان ترانه نداشت دانه جز اشک دانه دانه نداشت دل نورانی تو در همه عمر جز غم و غصّۀ زمانه نداشت پدرت در خزانه بعد رضا چون تو دردانه‌ای یگانه نداشت داشت غیر از تو دختران دگر مثل تو دختری به خانه نداشت غم هجران تو را به هر سو برد همچو مرغی که آشیانه نداشت مثل تو، ای کشیده کوه فراق هیچکس بار غم به شانه نداشت جغد غم، ای بهشت خوبی‌ها به جز از سینۀ تو لانه نداشت وای در روز حشر بر چشمی کز غمت خون دل روانه نداشت گر چه در موج غصّه جان دادی بدنت جای تازیانه نداشت حرم تو نشان شهر قم است حرم مادرت نشانه نداشت آتش خانه‌اش بدان وسعت چون شرار دلش زبانه نداشت آنکه سیلی به روی زهرا زد غیر بغض علی بهانه نداشت می‌سزد خون چکد ز دیدۀ تو در غم مادر شهیدۀ تو اهل قم، سرفراز و مفتخرند پیرو عترت پیامبرند اهل قم، گر ز جان خود گذرند از شما خاندان نمی‌گذرند اهل قم، در کلاس مکتب عشق از همه خلق سرفرازترند اهل قم، در حمایت از عترت همه همدست و یار یکدگرند اهل قم، در ریاض مهر علی همگان برگ‌های یک شجرند اهل قم، روز میهمانداری میهمان را چو جان خود شمرند اهل قم، کی چو اهل شام به ظلم میهمان را سوی خرابه برند اهل قم، کی چو کوفه مهمان را با لب تشنه سر ز تن ببرند اهل قم، گر یتیم را بینند تا ابد اشک ریز و نوحه گرند اهل قم، فخر عالمند همه شعلۀ شعرِ «میثمند» همه ✍ @hosseinieh_net
میون شلوغی شهر تا دلی دوباره گم شد یادش افتاد که تو هستی پا شد و راهی قم شد رو به روی گنبد تو قلبامون می‌شن کبوتر تشنه‌ی یه جرعه نوریم فاطمه! دختر کوثر سلام ای خواهر خورشید سلام ای حضرت بارون به شوق مهربونی‌هات دوباره اومده مهمون گنبد طلایی تو به دل همه نشسته با چه امیدی رسیدن زائرای دلشکسته چه غریبونه یه زائر پیش تو رضا، رضا کرد گره‌هاشو دستای تو چقد عاشقونه وا کرد سلام ای خواهر خورشید سلام ای حضرت بارون به شوق مهربونی‌هات دوباره اومده مهمون حالا که مدینه دوره تو بیا و مادری کن با نگات، ملیکه‌ی قم! این دلا رو کوثری کن از حرم تا جمکرانم جاده‌ای چشم انتظاره تا همین روزا رو خاکش آقامون قدم بذاره ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آنان که عاشقند، به دنبال دلبرند هر جا که می‌روند، تعلق نمی‌برند از آنچه که وبال ببینند خالی‌اند عشاق روزگار، سبکبال می‌پرند پرواز می‌کنند به هر جا که جلوه‌ای‌ست گاهی ملائکند و گاهی کبوترند دل را به دست هرکس و ناکس نمی‌دهند دل داده‌ی قدیمی آل پیمبرند آنان که عاشق علی و فاطمه شدند مدیون خانواده‌ی موسی بن جعفرند ما عاشقیم! شیعه‌ی زهرا و حیدریم ما شیعیان کشور موسی بن جعفریم ری زاده‌ایم و مزرعه‌ی سبز گندمیم هر صبح با حسین شما در تکلمیم ما شیعه‌ی ولایت مولا، نسب نسب سلمان پا برهنه‌ای از نسل چندمیم گاهی میان خنده‌ی خورشید گریه‌ایم گاهی میان گریه‌ی زهرا تبسمیم همسایه‌ی حریم تو همسایه‌ی خداست پس صد هزار شکر که همسایه‌ی قمیم آنقدر عاشقان و بزرگان و عالمان دل داده‌ی توأند که ما بین آن گمیم ای دست‌گیر صبحِ قیامت! سرم فدات هم خانواده، هم پدر و مادرم فدات بالاتر از پریدن پرهاست بام تو قطعاً نمی‌رسیم به شأن مقام تو خم می‌شود تمامی دنیا برابرت ای احترام آل عبا احترام تو باید هزار بار نشست و بلند شد وقتی که می‌رسند بزرگان به نام تو آباد گشت قلب زمین زیر پای تو آباد گشت مسجد دین با کلام تو یعنی تمام هستیِ دین مال فاطمه‌ست یعنی تمام مُلک زمین مال فاطمه‌ست تو آمدی که رحمت دنیای ما شوی منجی تا قیامت کبرای ما شوی ما مرده‌ایم و تو نَفَسَت مُرده‌ زنده‌کن پس واجب است این که مسیحای ما شوی تو خانمی و جلوه‌ی بالای هر سری اصلاً عجیب نیست که آقای ما شوی تو آمدی که با برکات نسیمی‌ات روزیِ یا امام رضاهای ما شوی اصلاً قرار بود در ایرانْ‌زمین ما چون فاطمه بیایی و زهرای ما شوی مهمان چند روزه‌ی ایران! خوش آمدی همشیره‌ی امام خراسان! خوش آمدی شهر تو آشیانه‌ی امن امام‌هاست گلدسته‌ات مطاف شب و روز انبیاست بانو! قسم به پنجره‌های ضریح تو این آستانه‌ای‌ست که باب الرضای ماست روی درِ حریم تو زیبا نوشته‌اند اینجا حریم دختر پیغمبر خداست اینجا به احترام قدم نه، که از شرف گیسوی حور و بال ملک، فرش زیر پاست اینجا مس تو را به نگاهی طلا کنند تا اسم اعظم است، چه حاجت به کیمیاست! اینجا مدینهٔ دگر آل فاطمه‌ست اینجا دل شکسته به دنبال فاطمه‌ست 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه افتخاری از این خوب‌تر که دختر شد به نام فاطمه پیوند خورد و محشر شد که آمد و به پدر شادیِ دوچندان داد رسید و مایه‌ی آرامش برادر شد سرودن از حرمش لذتی مضاعف داد چه لذتی که نوشتیم و صدبرابر شد به لطف آنکه به طوف حریم او رفتیم زیارت حرم طوس هم میسر شد حرم نه جای کسی مثل من، که این درگاه محل آمد و رفت دوصد پیمبر شد به ذرّه‌پروری‌اش بس همینکه جبرائیل در آسمان کریمانه‌اش کبوتر شد مدینه فاطمه‌اش را شبی به ایران داد و قم برای ابد با مدینه خواهر شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما از ازل فقط در این خانه را زدیم جایی نرفته‌ایم و به این سمت آمدیم دلداده‌ی کریمه‌ی آل محمدیم یعنی گدای خواهر سلطان مشهدیم حاجت به آستانه‌ی دیگر نمی‌بریم ما ریزه‌خوار سفره‌ی موسی بن جعفریم ماه آمده‌ست! خواهر خورشید را ببین این نور فاطمی که درخشید را ببین عید است روز آمدنش، عید را ببین در سیره‌اش تجلی توحید را ببین دست گره‌گشای دوعالم رسیده است پایان شام تیره‌ی ماتم رسیده است باید که ماه سر بگذارد به پای او خورشید جابه جا شود از هر ندای او آن‌کس که گفته حضرت کاظم برای او این جمله‌ی عجیب که «بابا فدای او» وقت شفاعت است که پرچم به دست اوست روز حساب چشم دو عالم به دست اوست نور از زمین به کل سماوات می‌دهد بی بی کریمه‌ای‌ست که حاجات می‌دهد با قُم به ما مجال مباهات می‌دهد از بس که بوی مادر سادات می‌دهد از عطر فاطمه حرم او معطر است صحن و سرای او حرم امن مادر است عفت به اوج می‌رسد از بال چادرش حجب و حیاست طرحی از اشکال چادرش آیات نور می‌شود احوال چادرش بوده‌ست مثل فاطمه منوال چادرش از نسل سیدالشهدا، بنت مجتبی‌ست آرامش و قرار دل حضرت رضاست از لطف اوست سفره‌ی نان باز می‌شود قفل هزار مشکلمان باز می‌شود از شهر اوست بخت جهان باز می‌شود از قم سه در به سمت جنان باز می‌شود مهرش درون سینه‌ی مردم نشسته است باغ بهشت گوشه‌ای از قم نشسته است در لحظه‌ی کرامت او عالمی فقیر بر حُسن خُلق فاطمی‌اش عرشیان اسیر راه بهشت می‌گذرد از همین مسیر از خانه‌اش رسیده بهاران به زمهریر حوّا و هاجرند در این خانه خادمه بانوی خانه کیست؟ تجلای فاطمه معصومه فاطمه‌ست، دلیلم کمال اوست آیینه‌ی پیمبر و زهرا جمال اوست مریم هرآنچه هست به واقع مثال اوست ایمان آسیه، جلوات جلال اوست خیر کثیر و اوج کرامت رسیده است این عالمه به علم امامت رسیده است.... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرکس گدایی می‌کند بر ساحت زهرا باید بیاید قم، بیاید خدمت زهرا معصومه یعنی نور، یعنی عصمت زهرا پیداست در صحن و سرایش جنّت زهرا مانند زهرا روشنای خانه این بانوست راضیّه و انسیّه و حنّانه این بانوست کوثر شده، زهرای اطهر می‌شود بی شک انسیّة الحورای دیگر می‌شود بی شک معراج را معنا و مظهر می‌شود بی شک بند دلِ موسی بن جعفر می‌شود بی شک بابا اگر این است، دختر باید این باشد چون فاطمه حق‌ست امّ المؤمنین باشد وا می‌شود سجاده‌اش، وا می‌شود درها درهای الطاف خداوندی به نوکرها از نسل اسماعیل‌ها تا نسل هاجَرها در محضرش از فضّه‌ها هستند و قنبرها در کهکشانش، شاعران منظومه می‌گویند معصوم‌ها یا حضرت معصومه می‌گویند دست کریمه برکتش مثل کریمان‌ست قم ظاهراً خشک‌ست، در باطن گلستان‌ست باران نمی‌خواهد! همیشه نورباران‌ست هر زائرِ قم زائرِ شاه خراسان‌ست محتاجم و دورِ کس دیگر نمی‌گردم از محضر او دست خالی بر نمی‌گردم کعبه تمام عزت خود را به او داده جنّت به دست خادمان او سبو داده زهرا به یُمن او به من هم آبرو داده کن درد دل با او که وقت گفتگو داده بیخود نمی‌آیند مردم سر به زیر اینجا پس تو بیا و کربلایت را بگیر اینجا چون فاطمه نورَست و شرحی در بیانش نیست چون زینب‌ست و جز رضا وِرد زبانش نیست گرچه شکسته، حرفی از قدّ کمانش نیست بر آسمانِ نیزه، ماهِ کاروانش نیست بی‌کس نشد یک لحظه هم در این مسیر اصلاً بیمار شد، اما نشد اینجا اسیر اصلاً.. ✍ و 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای چشمه‌های نور تو روشنگر دلم ای دست آسمانی تو بر سر دلم راز دلم، نیاز دلم، باور دلم سوی تو دست‌و‌پا زده بال و پر دلم ای حضرت کریمه! تو را می‌زنم صدا من آشنای دردم و تو خواهر رضا ای نور بارگاه تو تابیده بر فلک جارو زنانِ صحن تو بال و پر ملک گر با مدینه هست تو را صحن مشترک اِنّی اَنا الغَریبُ بِهَمّی اَتیتُ لَک راهم دِه! ای سپیده که در ظلمتم گمم اذنم دِه! ای بهشت، که من زائر قمم مهمان‌نواز عترتی و خانه‌ات دل است معصومه‌ای و ماه حجاب تو کامل است روز حساب سایهٔ امن تو ساحل است با این حساب، عشق تو حلّال مشکل است پس خوش به حال قم که تویی نبض سینه‌اش حج فقیر، مشهد و قم هم مدینه‌اش ای خوب! بی‌تو حال و هوای دلم بد است شوقم به بارگاه تو ای ماه! بی‌حد است خورشید اگرچه زائر بی‌تاب مشهد است بین طلوع و... چشم تو در رفت و آمد است اینجا که آسمان بَرَد از چشمهٔ تو آب گنبد طلوع کرده مگر پیش از آفتاب؟ ای آسمان، رواق نواهای یا ربت وی ماهتاب، دانهٔ تسبیح هر شبت نم‌نم گرفته ابر مفاتیحی از لبت تازه رسیده‌ایم به آغاز مطلبت هرچه قلم زدیم و نوشتیم و ساختیم در بُعدِ ناشناخته‌ات پر گداختیم نامت بلند! چون که رضا را تو خواهری یا حَبَّذا! که دختر موسی بن جعفری دریای منشعب شده از حوض کوثری من را به خود می‌آری و از هوش می‌بری خاکم ولی به شوق تو تا اوج می‌پرم وقتی در آستان تو هستم، کبوترم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب شميم آمدن گل رسيده است يعنی گلی به گلشن هستی دميده است جانبخش‌تر ز رايحه‌ی گلشن بهشت برما نسيم مرحمت حق وزيده است ازآسمان هفتم خود نور كردگار خطی زنور تا به مدينه كشيده است مهری به روشنایی آئينه‌ی عفاف ازنور لايزال خودش آفريده است درآسمان نوشت كه معصومه نام اوست نامی كه روشنایی قدر و مقام اوست موسي كه از رسيدن او باخبر شده درطور خويش شاهد نور شجر شده لبخند گرم او به همه می‌دهد نشان آثار شادمانی او بيشتر شده از نجم ثاقبی كه دميده به دامنش آغوش نجمه جلوگه آن قمر شده شكرانه‌ی شكفتن آن بانوی عفاف موسی نشسته گرم نماز سحر شده خيل فرشتگان به فلک مات مانده‌اند ازآسمان به مقدم او گُل فشانده‌اند ای دل مدينه از همه جا ديدنی‌تر است از كعبه، از محيط صفا ديدنی‌تر است روكن براين حريم كه از مسجدالحرام اين قبلگاهِ اهل ولا ديدنی‌تر است او سيب سرخ گلشن موسی بن جعفر است يعنی كه از بهشت وفا ديدنی‌تر است از هركه شادمان شده در اين بهارِ عشق گلخنده‌ی امام رضا ديدنی‌تر است روبر حريم قدسی اين دلنواز كن عيدی دهد امام، تو دستی دراز كن اين فاطمی‌نسب كه بود فاطمی مرام آئينه‌ای ز عصمت او را گرفته وام من عاجزم ز درك مقام كسی كه هست هم بر امام دخترو هم خواهر امام او آن كريمه‌ای‌ست كه ازفيض حق بُوَد خير كثير بر همه عالم علی الدوام هرروز درحريم بهشتی او ز عرش خيل ملك رسند حضورش به احترام زيبد به او كه آينه‌ی ذات كوثرست او كوثر مقدس موسي بن جعفرست ای افتخار مكتب قرآن خوش آمدی ای خواهر امام خراسان خوش آمدی هرچند درمدينه شكفتی چوگل، ولی بانوی آفتابی ايران خوش آمدی گنجينه‌ی عفاف و شرفنامه‌ی حيات آئينه‌ی نجابت و ايمان خوش آمدی بال فرشتگانِ خدا فرش راه توست روشن‌ترين سپيده‌ی دل‌ها نگاه توست شهر علوم قم زتو و خود عليمه‌ای در علم و فضل و دانش و تقوا فهيمه‌ای گويند عالمانِ جهان برتو عالمه اجداد تو حكيم جهان، تو حكيمه‌ای قدرت فزون تراست از آن چه سروده‌اند ساره چو هاجرست براين در نديمه‌ای حاجت رواست سائل درگاه جود تو ازبس رئوف هستی و بس كه كريمه‌ای هركس غريب بردرت آمد غريب نيست ازچشمه‌ی عنايت تو بی نصيب نيست بابرقی از نگاه تو رخشنده می‌شوم با آفتاب مهرتو تابنده می‌شوم احساس سرفرازی‌ام از باتو بودن است ای سرفراز، بی تو سرافکنده می‌شوم ازشعر نارسا و ازاين كوتهیِ طبع باردگر حضور تو شرمنده می‌شوم لطفت هميشه شامل حالِ «وفایی» است ازاين مرام توست كه دل زنده مي‌شوم اين شعر رابه پاي محبّت حساب كن آئينه‌ی وجود مرا نابِ ناب كن 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e