eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
در کنار خوب‌ها گمراه می‌آيد حرم با تمام زائرانش راه می‌آید حرم هیچ‌فرقی نیست بین زائرانش، چون‌که هم، بنده می‌آید حرم، هم شاه می‌آید حرم لحظه‌ای خالی نمی‌ماند اگر دقت کنیم روزها خورشيد و شب‌ها ماه می‌آيد حرم رتبه‌ها برعکس دنیا می‌دهد اینجا جواب کوه از شوقِ تو مثلِ کاه می‌آید حرم هرکه می‌خواهد ببیند قطعه‌ای از عرش را راه خود را می‌کند کوتاه؛ می‌آيد حرم بُعد منزل نيست وقتی که سفر روحانی است هردلی هرجا بگويد "آه" می‌آيد حرم خوش‌به‌حال هرکسی که ساکن شهر قم است گاه می‌آيد حرم، بی‌گاه می‌آيد حرم.... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خانه‌های آن کسانی می‌خورد در، بیشتر که به سائل می‌دهند از هرچه بهتر بیشتر عرض حاجت می‌کنم آن‌جا که صاحب‌خانه‌اش پاسخ یک می‌دهد با ده برابر بیشتر گاه‌گاهی که به درگاه کریمی می‌روم راه می‌پویم نه با پا، بلکه با سر، بیشتر زیر دِین چارده معصومم اما گردنم زیر دِین حضرت موسَی‌بن‌جعفر بیشتر گردنم در زیر دیِن آن امامی هست که داده در ایرانِ ما طوبای او بَر، بیشتر آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است با سلامش می‌کند قم را معطر بیشتر قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر قصد این بار قصیده از برادر گفتن است ورنه می‌گفتم از این معصومه‌ خواهر بیشتر من برایش مصرعی می‌گویم و رد می‌شوم لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم بودنم را می‌کنم این‌گونه باور بیشتر مرقدت ضرب‌المثل‌های مرا تغییر داد هرکه بامش بیش، برفش... نه! کبوتر، بیشتر چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر پیش تو شاه و گدا یکسان‌ترند از هر کجا این حرم دیگر ندارد حرف کمتر، بیشتر ای که راه انداختی امروز و فردای مرا! چشم‌ بر راه تو هستم روز آخر بیشتر از غلامان شما هم می‌شود دنیا گرفت من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر بر تمام اهل بیت خویش حسّاسی ولی جان زهرا چون شنیدم که به مادر بیشتر... بیشترهایی که گفتم از تو خیلی کمترند... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دور و بر خود می‌كشی مأنوس‌ها را إذن پریدن می‌دهی طاووس‌ها را وا می‌كنی سمت كویرِ این حوالی با لطف پاكت پای اقیانوس‌ها را «امید» دارویی‌ست در دارالشفایت كه با سخاوت می‌دهی مأیوس‌ها را با آن دم قدسی خود شب‌های جمعه رونق بده «یا نور و یا قدّوس»‌ها را هر شب به یاد غربت شهر مدینه روشن كنیم اینجا همه فانوس‌ها را ای آبروی آب‌های این حوالی سمت شما باز است این دستان خالی وقتی كه من از ماه می‌گیرم سراغت می‌آورد دل را میان كوچه باغت هفت آسمان، صدها ستاره می‌شمارد هر شب به پای درس‌های چلچراغت تو آیه‌های سورهٔ نوری، چگونه پیدا كنم من راه خود را بی‌چراغت؟ این لاله‌هایی كه به دامانت نشسته تفسیر خوبی می‌شود از درد و داغت انگار... نه من حتم دارم در بهشتم آن لحظه‌ای كه می‌نشینم در رواقت ما لایق صحن و سرای تو نبودیم همسایهٔ خوبی برای تو نبودیم تو مهر زهرا را میان سینه داری مهری كه با آن اُلفتی دیرینه داری از بس كه آه زائرانت را خریدی ایوان زیبایی پر از آئینه داری هر صبح جمعه میزبان ندبه‌هایی این است آن عهدی كه با آدینه داری تو از مدینه، كربلا، شام و خراسان غم‌های بی‌اندازه‌ای در سینه داری از نسل كوثر، معنی خیر كثیری «با عشق،‌ خویشاوندی دیرینه داری» فرسنگ‌ها راه است از ما تا صفایت قربان آن صحن و سرای باصفایت از ابتدا هم بود مشهد، مقصد تو پل می‌زنم تا مقصدت از مشهد تو عطر گل یاس از ضریحت می‌تراود این مرقد زهراست یا كه مرقد تو عشق تو دریا را به ساحل می‌كشاند ماه آبرو می‌گیرد از جزر و مد تو خورشید دارد آرزو‌هایی طلایی وقتی كه می‌آید كنار گنبد تو من شاعرت هستم ولی مثل همیشه شعری ندارم تا كه باشد در حد تو من می‌نویسم بر روی سنگ مزارم بانو! همیشه بوده از تو اعتبارم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از هرکسی به غیر شما رو گرفته‌ایم برگیم و با نسیم حرم خو گرفته‌ایم هوهوی باد در حرمت موج می‌زند او را به خدمت تو اذان‌گو گرفته‌ایم گرد و غبار از دل خود پاک می‌کنیم در صحن اگر که دست به جارو گرفته‌ایم بر شانه‌ی رواقت اگر گریه می‌کنیم از ابرهای صحن تو الگو گرفته‌ایم ای ساحل امید! کنار ضریح تو هربار یاد کشتی پهلو گرفته‌ایم مهر تو را که ضامن ما روز محشر است از آستان ضامن آهو گرفته‌ایم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رضا نشست و به معصومه‌اش نگاه انداخت چنان که چشمه‌ی ذوقِ مرا به راه انداخت خدا چه خوب ادا کرده حق مطلب را به نام فاطمه آورده است زینب را و ماه اول ذی القعده تا که پیدا شد دخیل‌های ضریح برادری وا شد ببین که حضرت نجمه چه کوکبی آوَرد برای شاه خراسان چه زینبی آوَرد مقامش آینه‌ای از مدارج پدر است عجیب نیست که باب الحوائج پدر است برای تشنه‌لبان باده را به خُم آورد مزار مادر خود را به شهر قم آورد عجیب نیست که قم طعنه بر مدینه زده که سنگ مادر سادات را به سینه زده چه باشکوه به دستان خود علم دارد از این به بعد بگو فاطمه حرم دارد من فراریِ از این و آن بریده کجا! پناهِ چادرِ سر تا فلک‌کشیده کجا! تویی تو فاطمه، مدح تو نیز قرآن است برادرت به حقیقت علیِ ایران است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر که رو انداخت، خاطرجمع زائر می‌شود قبل زائر، کوله بارِ راه حاضر می‌شود هر چه تاجر هست در عالم، گدای فاطمه‌ست هر که در کویش گدایی کرد، تاجر می‌شود خوش به حال خانه‌ی خشتیِ نزدیکِ حرم آخرش یک تکه از صحن مجاور می‌شود دل سپردن ساده اما دل بریدن مشکل است یک سفر هر کس بیاید قم، مهاجر می‌شود شیخ می‌یابد مفاتیح الجنان را پشت در شاطر عباس قمی در صحن شاعر می‌شود از زبان شعر بالاتر در عالم هست؟ نیست در حرم حتی زبان شعر، قاصر می‌شود پای حکم مادح معصومه امضای رضاست این چنین یک روضه خوانِ ساده، ذاکر می‌شود رو به قم هر بار در مشهد سلامی می‌دهم خادم باب الرضا با من مسافر می‌شود دست را بر سینه‌ات بگذار و چشمت را ببند رو به رویت گنبد و گلدسته ظاهر می‌شود :: ماه قم! دست خیال ما و دامان شما میزبان هستید و ما هستیم مهمان شما غصه‌ی دنیا شده سوهان روح و در عوض کام شیرین می‌کند عمری‌ست سوهان شما عشق را در روز روشن عده‌ای گم کرده‌اند من که آن را یافتم کنج شبستان شما رو سیاهم! با چه رویی بین مردم جا شوم در دل آیینه‌ی شفاف ایوان شما؟ بس که هیچم، روزی‌ام حج فقیران هم نشد عید قربان می‌روم هر سال قربان شما آب قم شور است، شاید ما به ظاهر زائران بارها حرمت شکستیم از نمکدان شما :: داغ اگر در سینه‌ی من یک نفر باشد که نیست باید از دریای لطفت بیشتر باشد، که نیست غیر درد دل نیاوردم به همراه خودم سعی کردم کوله بارم مختصر باشد، که نیست خادم دربان به دست خالی‌ام شک کرده است ترسم از بار گناهم با خبر باشد، که نیست از ضریحت دست من کوتاه اگر باشد، که هست کاش روی شانه‌هایم بال و پر باشد، که نیست خوب در ایوان آیینه خودم را دیده‌ام چشم من هم مثل مردم بلکه تر باشد که نیست هیچ جا بهتر از اینجا نیست، باید بشکند دل اگر مثل نمازم در سفر باشد که نیست هر که آمد حاجت ایل و تبارش را گرفت این حرم جای کسی که بی هنر باشد که نیست مادرم این مرتبه قول شفا از من گرفت آه می‌ترسم دعایم بی اثر باشد، که نیست طبق عادت می‌روم بعد از زیارت، جمکران تا دعایم دیدن آن یک نفر باشد که هست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای روزهای تار! ای شب‌های دور از ماه ای بیقراری‌های دائم با دلم همراه ای بغض‌هایی که می‌آیید از سفر ناگاه باری اگر شوق سفر دارید بسم الله ای بغض‌های بیقرار روز و شب‌هایم من نیز مانند شما دلتنگ زهرایم   هرچند گریانم تبسم می‌کنم امشب بی‌تاب، رو بر جانب قم می‌کنم امشب در کوچه‌هایش خویش را گم می‌کنم امشب انگار با زهرا تکلم می‌کنم امشب در قاب عکسی خالی از قبری که ناپیداست با قم، نمایی دیگر از آن آشنا پیداست ای آشنای بیقراری‌های این مردم با تو رسیده تا مدینه پای این مردم رنگ حقیقت یافته رؤیای این مردم یا فاطمه! یا حضرت زهرای این مردم ای حامی امروز من، فردا مرا دریاب یا فاطمه! در حشر، چون دنیا مرا دریاب اما جدا کن شاعر از غم حال دفتر را بشنو صدای خنده‌ی موسی بن جعفر را دریاب شور اشک‌های شوق مادر را حالا بیا و ثبت کن ذوق برادر را معصومه خانم چشم تا وا می‌کند امشب دیده به رخسار رضا وا می‌کند امشب آن شب مدینه شاهد زهرای دیگر شد از عطر یاس فاطمه دنیا معطر شد شأن نزولش آیه‌های سبز کوثر شد آن‌روز در تقویمِ شیعه روز دختر شد بانوی عالم! حفظ کن دنیا و دینم را دریاب خانم! دختران سرزمینم را در خاک مرده بذرهای علم می‌کاری فیض حضورت در تمام حوزه‌ها جاری در سایه‌ات دفنند عالِم‌های بسیاری گلپایگانی، حائری، علامه، خوانساری شاگردهای مکتبت استاد افلاکند صدها چو بهجت در جوار تربتت خاکند آه ای کریمه! ای ملیکه! عمه‌ی سادات! با کوله‌باری آمدم لبریز از حاجات برگشتن از پیش تو با دست تهی هیهات پس باز قسمت کن که مثلِ اغلبِ اوقات تا که به زودی زائر صحن رضا باشم آقا بخواهد اربعین را کربلا باشم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اعجاز این ضریح که همواره بی حد است چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است@hosseinieh_net
ای نور تو آمیخته با سوره‌ی جان قدر تو شد تفسیر کوثر، نجم، رحمان ای سوره‌های مهربانی در نگاهت آیه به‌ آیه، حرف‌هایت شرح انسان چشمه به چشمه برکتت جاری‌ست در شهر حس می‌کنم نور تو را، باران به باران آیینه‌باران شد شب ما با حضورت سامان گرفت این شهر، این زلف پریشان تا قبله‌ی هفتم، صراط‌المستقیمی سعی و صفای ما شد از قم تا خراسان تا آمدی، ابلیس شد آواره در شهر این شهر شد باب‌ ولایت، شهر ایمان این شهر با یادت پر از بال فرشته‌است شد کوچه‌هایش مستِ بوی «رَوح و ریحان» شهر بدون تو؟ چه تصویر غریبی... هرگز نمی‌خواهم دلم را بی تو، یک آن اذن دخول من به صحن آینه چیست؟ باید که چشم من شود آیینه‌بندان گاهی فقیر و خسته می‌آیم کنارت آواره و مسکین، پر از حس غریبان گاهی پر از آهم، پر از شرم گناهم آیینه‌ای محو «شکست»، از سنگ طغیان یک گوشه‌ی اندوه در قعر سکوتم آزاد کن روح مرا از شرّ زندان گرداب‌ها بستند صدها سد به رویم ای ساحل آرامشم در اوج طوفان آیینه‌ای را روبرویم می‌گذاری با یاد مادر می‌شود دل، بیت‌الاحزان عطر مدینه می‌وزد در سینه‌ی من یاد شما در سینه‌ام تا هست مهمان با اشک‌هایم می‌نویسم روی این خاک باشد برای آن مزار، آن راز پنهان وقتی زیارت‌نامه می‌خوانم برایت حسّ برائت دارم از دجال و شیطان وقت زیارت زیر لب با خود بگویم: «باشد قرار بعدی ما باب رضوان با «اشفعی لی» وعده‌گاه تو بهشت است دنیا و اهلش هرچه را باشد، بپیچان!» لکنت شدم...، اینجا کمیت شعر لنگ است آیینه‌ی یادت دلم را کرده حیران دست مرا بگذار توی دست دعبل من، کودک شعر، اول راه دبستان... می‌خواستم از دوستت دارم بگویم شد مشق من این شعر بی آغاز و پایان این بیت‌هایم حسّ بیت‌النور دارد روح‌القدس! بر شعر من بالی بیفشان ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اینجا صدای بال ملائک شنیدنی‌ست در این حرم، کرامت محض تو دیدنی‌ست آواز آب از دل فوّاره‌های حوض چون نغمه‌ی نسیم در ایوان شنیدنی‌ست بانوی آب و آینه! بانوی آفتاب! رزق جهان ز دامن سبزت رسیدنی‌ست می‌رقصد آفتاب در ایوان آینه اینجا سماع آینه و نور دیدنی‌ست چشمم به گنبد است و خیالم در آسمان این جا همیشه حال و هوایش پریدنی‌ست مثل کبوتران حرم فکر می‌کنم هر دانه‌ای که دست تو پاشید، چیدنی‌ست صبحِ رواق یا شبِ ایوان آینه صحنت به هر زمان و مکان برگزیدنی‌ست صحن عتیق، مسجد اعظم، قدم قدم این حال بی مثال، گریبان دریدنی‌ست من پا گرفته کودکی‌ام در حریم تو زیباترینِ خاطره‌هایم دویدنی‌ست تو ماه خانواده‌ی موسَی بنِ جعفری مهراوه‌ای و مهرِ نگاهت خریدنی‌ست این بارِ ناگزیر که بر شانه‌های ماست تنها به لطف گوشه‌ی چشمت کشیدنی‌ست این ابر، این سیاه‌ترین زخمِ ناامید بر نقره‌‌ی سپیدِ ضریحت چکیدنی‌ست دل را به آستان تو باید سپرد و رفت جز عشق تو تمام جهان دل‌‌بریدنی‌ست مضمون بکر ناب‌ترین شعرها تویی در وصف توست، شعر اگر آفریدنی‌ست روح از میان پنجره‌های تو می‌وزد جان در پناه توست که در تن دمیدنی‌ست ای کاش! در حریم تو مرگم فرا رسد از بس که بقعه‌های حرم آرمیدنی‌ست از قاب پنجره به تماشا نشسته‌ام شب‌گریه‌های رو به تو بانو! چشیدنی‌ست ✍سروده گروه (جمعی از شاعران قم) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
📆 ششم ذی‌القعده؛ روز بزرگداشت حضرت علیه‌السّلام 📸 امامزاده سید احمد بن موسی، برادر امام رضا علیه‌السّلام
به‌مناسبت بزرگداشت از یمن اوست خانه‌ی دل‌ها منور است مسرور و شاد، حضرت موسی‌بن‌جعفر است ذی‌القعده را رسید فروغ دوباره‌ای یعنی که ماه جلوه برانگیز اختر است از نسل مصطفاست اینکه شکوفا شده چنین در باغ عشق آینه‌دار صنوبر است همنام مصطفاست غنچه‌ی گلزار موسوی وز عطر اوست گلشن جان‌ها معطر است احمد شکفت پیش دوچشم ستاره‌ها حالا رخش به لوح بهشتی مصور است طفلی که گشت نور دو چشم امام عشق این نورسیده جاری الطاف کوثر است هفتم امام بوسه به رخساره‌اش زند رخساره‌ای که ماه به چشمش مسخر است گر خوانده‌اند شاهچراغش به بزم عشق این چلچراغ جلوه‌ی نورش مکرر است «یاسر» نرفت دست تهی از حریم وی گنجینه‌ی ولاست که لبریز گوهر است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e