eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ای کوفه! حالا می‌چشی طعم یتیمی را از دست خواهی‌ داد مولایی صمیمی را از رحمت حق بعد او بی‌بهره خواهی‌ ماند حتی نمی‌بینی به خود دیگر نسیمی را شمشیر زهرآلود جهل‌وکینه می‌کارد بر روی دل‌ها تا ابد «داغِ عظیمی» را یک‌عمر از دست شما خونِ‌ جگر خورده‌ست با این که بر دل داشته زخمی قدیمی را حکم علی، حکم خدا بود و نفهمیدید...! محکوم کرده حکم‌تان حکم حکیمی را این چشم‌های خیره، بر در تا سحر مانده دیگر کجا پیدا کند مرد کریمی را...؟ از دست‌وپا افتاده کوه صبر در محراب تا حس کند دنیا کمی حال وخیمی را غیر از غمی جان‌کاه و زجرآور چه‌خواهد داشت؟ آه! این‌جهان بعد از علی دیگر چه‌خواهد داشت؟ :: ارکان دین با رفتن این مرد ویران شد محراب مسجد قتلگاه شاه‌ مردان شد دیگر صدا از چاه نخلستان نمی‌آید از‌بس‌که شب‌هایش پر از آه یتیمان شد حالا جهان بی‌علی، دنیای بی‌دین‌هاست دست بشر کوتاه از دامان ایمان شد دل‌های ما با رفتن او چون کویری خشک در آرزوی دیدن یک‌قطره باران شد مولای مظلومان همین که بار رفتن بست جولان ظالم‌ها در این عالم فراوان شد «فُزتُ وَرَبِّ الکَعبه» را وقتی که سر می‌داد تا روز حشر از محضرش شرمنده انسان شد خون دلی که از فراق فاطمه می‌خورد امروز از زخم سرش لعل نمایان شد لعنت به آن که با مرادش نامرادی کرد لعنت به آن که تا تو را کشتند، شادی کرد! :: دنیا پس از تو می‌شود آیینه‌ی غم‌ها رنگ عدالت را نمی‌بینند آدم‌ها حالا فقیران مانده‌اند و خاطرات تو هر نیمه‌شب دارند با یاد تو عالم‌ها کار خلافت می‌رسد تا دست نااهلان! دار محبت می‌شود معراج میثم‌ها راه نجات این است که یار علی باشیم وقتی که دنیا پر شود از ابن‌ملجَم‌ها مردی شبیه مرتضی می‌آید و آن روز بر زخم‌های کهنه می‌بارند مرهم‌ها او عاقبت با ذوالفقار از راه می‌آید تا سرنگون گردند در هر گوشه پرچم‌ها پُر می‌شود از دوستان او بهشت، اما پُر می‌شود از دشمنان او جهنم‌ها ما چشم‌مان کور است، بین ما ولی هستی عین علی، عین علی، عین علی هستی :: ای منتقم! ما شوق دیدار تو را داریم ما نیز مانند علی مشتاق دیداریم در صورت و سیرت تو مانند علی هستی ما هم برایت قنبر و سلمان و عماریم هر روز ما روز قیامت می‌شود بی‌تو هرشب است و با یاد تو بیداریم در سینه‌ی ما هیچ‌ترسی از شهادت نیست تا در رکاب یک نفر از نسل کراریم یا با تو باید بود یا با دشمنان تو این حرف سنگین است و ما آن روز مختاریم آن‌جا مشخص می‌شود هر دوست از دشمن ما دوستان از دشمنانت سخت بیزاریم حاشا که از این باور خود دست برداریم ما با سقیفه داغ «مادرکُشتگی...» داریم وقتی بیایی مرهم این درد خواهی شد راه تمیز مرد از نامرد خواهی شد.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باز کن در را به رویم، من گدای هرشبم آشنایم...، آشنایم...، آشنای هرشبم... خواب غفلت ماندم و بار دگر از دست رفت فرصت «یاربّنا...، یاربّنا...»ی هرشبم کاشکی یک‌مرتبه از تو «تو» را می‌خواستم حیف! خرج مال دنیا شد دعای هرشبم تو خدای دست‌گیر و باوفای هرشبی من گدای بی‌حیا و بی‌وفای هرشبم گرچه هرشب حال من از حال دیشب بدتر است با تو بهتر می‌شود حال‌وهوای هرشبم هر سحر با لطف تو پاک از گناهان می‌شوم حیف می‌بازم به نفس مبتلای هرشبم در تمام زندگی تنها امید من شده‌ست؛ پای روضه شور و حال ناله‌های هرشبم تا سر سجاده نام کربلا را می‌برم رنگ‌وبوی روضه می‌گیرد فضای هرشبم این که با لب‌های تشنه قتل صبرش کرده‌اند می‌شود در حین گریه ماجرای هرشبم پا به پای مادرش زهرا زیارت می‌روم اشک؛ امضای برات کربلای هرشبم کاش می‌شد نذر تعجیل فرج باشد فقط ابتدای هرشبم تا انتهای هرشبم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عزادار است تا فردای محشر مسجد کوفه که مولا را نخواهد دید دیگر مسجد کوفه تمام مردم این شهر دل‌تنگ علی هستند ولی دل‌تنگ او چندین برابر مسجد کوفه دوباره بُغض می‌گیرد سر راه گلویش را دم تکرار هر «الله اکبر» مسجد کوفه به یاد درد د‌ل‌های علی با چاه نخلستان به زانوی غریبی می‌برد سر مسجد کوفه دلش خون است از خون به‌ناحق‌ریخته برخاک چنان سجّاده و محراب و منبر، مسجد کوفه به‌غیر از آن شب آخر که مشتاق پریدن بود علی را دیده کِی با حال مضطر مسجد کوفه؟ علی در گوش او می‌گفت رازی را دم رفتن که روزی می‌شود دامان یک‌سر مسجد کوفه که روزی خطبه خواهد خواند با صوت علی یک‌ زن سکوتی محض خواهد شد سراسر مسجد کوفه جواب قطره‌ای از خون اصغر هم نخواهد بود اگر در اشک حسرت شد شناور مسجد کوفه ولی می‌آید از نسل علی، عین علی مردی که می‌بیند علی را بار دیگر مسجد کوفه به گوش جان می‌آید نغمه‌ی «مَولایَ یا مَولای» دوباره می‌شود روزی معطر مسجد کوفه دلم تنگ است، می‌خواهم کمی خلوت کنم پایِ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اشعار آیینی حسینیه
📹 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی، امشب در پیامی تلویزیونی اهمیت راهپیمایی امسال روز جهانی
ما با خدای خویش بستیم از ازل عهد هستیم بر پیمان خود؛ «إنّا عَلَی‌العَهد» آن‌قدر پای حرف خود سر می‌گذاریم تا بین مردم هم شود ضرب‌المثل «عهد» لاجرعه هر پیمانه‌ای را سر کشیدیم گیرم که به زهر هلاهل شد بدل عهد چیزی فراتر از شکستن سهم‌شان نیست آنان که می‌بندند با لات و هُبل، عهد از آه مظلومان بترسید و نبندید با ظالمان در عرصه‌ی بین‌الملل عهد بشکن سکوت خویش را، فریاد شو، هان! شاعر ببند از خون خود با هر غزل عهد باید که دنبال شهادت باشم و بس آدم اگر ناچار دارد با اجل عهد حتی اگر که مرد این میدان نبودم با دشمنان خود نبندم لااقل عهد از اول «الله اکبر» در سر ماست تا لحظه‌ی «حیّ علی خیرالعَمَل»؛ عهد نوروز ما «آزادی قدس شریف» است روزی که می‌بندیم ما در آن محل عهد. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای گریه، برای دعا دلم تنگ است برای حال‌وهوای بکا دلم تنگ است چنان زده به لب من گناه مهر سکوت که مدتی‌ست برای صدا دلم تنگ است به سر هوای مناجات دارم امشب هم که پای سفره‌ی «یاربّنا» دلم تنگ است شکسته‌بال‌ترین مرغ گوشه‌ی قفسم فقط تو باخبری تا کجا دلم تنگ است رسید آخر کار و هرآنچه بود گذشت برای ماه عزیز خدا دلم تنگ است دلم گرفته از این شهر یا امام زمان شبی به دیدن من هم بیا، دلم تنگ است غریبه‌اند تمام جهان من بی‌تو بیا...! برای تو ای آشنا دلم تنگ است بیا و باز کن این بندهای پای مرا برای یک‌سفر کربلا دلم تنگ است دلم گرفته به یاد مدینه و کوچه برای روضه‌ی خیرالنسا دلم تنگ است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت نه ضریحی، نه رواقی و نه سقاخانه‌ای چشم‌ها چیزی نمی‌بینند جز ویرانه‌ای زائری اینجا نخواهد دید صحن و گنبدی کفتری اینجا نخواهد خورد آب‌ودانه‌ای سنگ اگر باشد در اینجا آب خواهد شد دلش کوه خواهد بود اگر اینجا نلرزد شانه‌ای روضه ممنوع است، حتی بی‌صدا و زیر لب پاسخش چوب‌ست وقتی که بجنبد چانه‌ای کافران مأمور اجرای امور دین شدند قبله باز افتاده در دست بتِ بیگانه‌ای روز و شب گرم طواف قبله‌های خاکی‌اند با دوچشم کاسه‌ی خون، دسته‌ی پروانه‌ای عاقبت یک‌روز خواهد ساخت روی این‌ قبور گنبدی از شعرهایش شاعر فرزانه‌ای عاقبت یک‌روز این غم‌خانه إحیا می‌شود صاحب ایوان‌طلاها و حرم‌ها می‌شود 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت ۸شوال نه ضریحی، نه رواقی و نه سقاخانه‌ای چشم‌ها چیزی نمی‌بینند جز ویرانه‌ای زائری اینجا نخواهد دید صحن و گنبدی کفتری اینجا نخواهد خورد آب‌ودانه‌ای سنگ اگر باشد در اینجا آب خواهد شد دلش کوه خواهد بود اگر اینجا نلرزد شانه‌ای روضه ممنوع است، حتی بی‌صدا و زیر لب! پاسخش چوب است وقتی که بجنبد چانه‌ای روز و شب گرم طواف قبله‌های خاکی‌اند با دوچشم کاسه‌ی خون دسته‌ی پروانه‌ای «بشکند دستی که ویران کرد این گلخانه را» عاقبت آباد می‌بینیم این ویرانه را :: دردهای ما درِ این خانه درمان می‌شود چون‌که درد شمع با پروانه درمان می‌شود ننگ بر آن دل که این‌جا آمد اما درد او زیر بار منّت بیگانه درمان می‌شود تا نفس دارم در این خانه خواهم بود و بس چون کبوتر در میان لانه درمان می‌شود سر به خاک ای‌کاش بگذارم برای گریه‌ام حال هر آشفته‌ای با شانه درمان می‌شود تازه فهمیدم که در ویران‌نشینی حکمتی‌ست ساکن ویرانه در ویرانه درمان می‌شود ظاهرا ویرانه، اما «خانه‌ی امید» ماست روز آبادانی این صحن خاکی عید ماست :: چارگل از فاطمه در این چمن خوابیده‌اند از غریبان‌اند، گرچه در وطن خوابیده‌اند چار رکن عالم ایجاد، بی‌شمع‌وچراغ سال‌های‌ سال در این انجمن خوابیده‌اند هر یکی مسموم زهر بی‌وفایی‌ها شدند با دلی آکنده از رنج و محن خوابیده‌اند در هیاهوی سکوت قدرنشناسان شهر جمعی از پروردگاران سخن خوابیده‌اند «خوش هوای دلکشی دارد گلستان بقیع ساکنانش جمله با یک پیرهن خوابیده‌اند» غم به دل‌ها می‌رسد چندین برابر در بقیع روضه دارد حضرت زهرای اطهر در بقیع :: سرّالاسرار خدا اینجاست، پس در بسته است راه در دنیای او چندین برابر بسته است فاطمه در عرش مهمان خداوند است و بس در مقام قُرب او جبریل هم پربسته است هرکسی را نیست اذن گریه بر ناموس حق روضه‌های او خصوصی شد، اگر در بسته است جز پریشانی ندارد حاصلی بی‌مادری چون تمام نظم هر خانه به مادر بسته است از همان روزی که زهرای علی سردرد داشت روضه‌های فاطمیه غالباً سربسته است... یک‌نفر هر روز می‌آید زیارت می‌کند آن‌که روزی این حرم‌ها را مرمت می‌کند :: ماه پنهانی و از مهر تو هرجا روشن است هم‌ زمین، هم‌ آسمان، هم‌ عرش‌ اعلی روشن است با امید انعکاس جلوه‌ای از نور تو چشم هر آیینه از فیض تماشا روشن است از همه دل‌سردم، اما در دلم با یاد تو شعله‌ای دارم که تا روز مبادا روشن است «مدعی گوید که با یک‌گُل نمی‌آید بهار؟» این‌معما پاسخش سخت‌است، اما روشن است یک‌نفر می‌آید و دنیا گلستان می‌شود هرچقدر امروز تاریک است، فردا روشن است عاقبت یک‌روز این غم‌خانه احیا می‌شود صاحب ایوان‌طلاها و حرم‌ها می‌شود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قبله‌ی هفتم ما قبله‌ی هشتم دارد تا خراسانِ رضا، آینه در قم دارد توبه شد عاقبت گریه‌ی هر زائر مست بر زمین ریخته هر باده که در خم دارد ((بُعد منزل نبود در سفر روحانی)) هر سلامی بفرستیم، علیکم دارد می‌روم در حرم از صحن به صحنی دیگر موج تا در دل دریاست تلاطم دارد عکسم افتاد در آیینه‌ی صحن و دیدم شیشه این مرتبه با سنگ تفاهم دارد هم کریمه‌ست و هم از نسل کریمان بانو پس گدا در حرمش حق تقدم دارد لطف بی‌بی‌ست که در جمعیت شاعر‌ها شاطر عباس قمی فیض تکلم دارد مرغ دل گرچه سیاه است ولی از سر لطف از سر گنبد او حسرت گندم دارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از آن زمان که قم حرمِ اهل‌بیت شد این شهر سفره‌ی کرمِ اهل‌بیت شد آن را به "عُش آل‌محمد" شناختند* پس بین شهرها علمِ اهل‌بیت شد دست کسی که طالب علم محمدی‌ست در نشر معرفت، قلمِ اهل‌بیت شد شد خاکِ شوره‌زار، شفابخش اهل‌دل وقتی تبرّکِ قدمِ اهل‌بیت شد در جشن، رویِ شادی و در سوگ، روی حُزن آیینه‌دار شوق و غمِ اهل‌بیت شد اول برای حضرت معصومه شعر گفت؛ هر شاعری که محتشمِ اهل‌بیت شد هرکس که زائر حرم این کریمه بود از دوستانِ محترمِ اهل‌بیت شد ✍ *امام کاظم (ع) فرمودند: قُم عُشُّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَأوى شيعَتِهِمْ ترجمه: قم آشيانه آل محمد (ص) و پناهگاه شيعيان آن‌هاست. 📚بحارالانوار، ج 60، ص 214 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در کنار خوب‌ها گمراه می‌آيد حرم با تمام زائرانش راه می‌آید حرم هیچ‌فرقی نیست بین زائرانش، چون‌که هم، بنده می‌آید حرم، هم شاه می‌آید حرم لحظه‌ای خالی نمی‌ماند اگر دقت کنیم روزها خورشيد و شب‌ها ماه می‌آيد حرم رتبه‌ها برعکس دنیا می‌دهد اینجا جواب کوه از شوقِ تو مثلِ کاه می‌آید حرم هرکه می‌خواهد ببیند قطعه‌ای از عرش را راه خود را می‌کند کوتاه؛ می‌آيد حرم بُعد منزل نيست وقتی که سفر روحانی است هردلی هرجا بگويد "آه" می‌آيد حرم خوش‌به‌حال هرکسی که ساکن شهر قم است گاه می‌آيد حرم، بی‌گاه می‌آيد حرم.... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ه‌مناسبت بزرگداشت به‌سمت مشهد و قم راه از این‌حرم باز است که سومین حرم اهل‌بیت...، « شیراز » است از این حرم همه بوی مدینه می‌شنوم چرا که خاطر شاعر خیال‌پرداز است به آستان حرم هرکه سر به زیر آمد همین‌که زائر آیینه شد، سرافراز است چه‌حرف‌ها که به رسم امانت از مردم هنوز در دل این‌صحن مانده چون راز است خوشا به حال شهیدان این حرم وقتی که مرگ آبروی عاشقان جان‌باز است یقین بزرگ‌ترین افتخار هر شاهی همین شده‌ست که در این دیار سرباز است مزار این همه علامه در حرم یعنی که هرکه خاک سر کوی اوست، ممتاز است دل کبوتری‌ام باز تنگ مشهد شد دوباره ساعت ۸ است و وقت پرواز است دعای ساده، گره‌های سخت را وا کرد در این حریم که هر اتفاق اعجاز است به برکت حرم احمد بن موسی بود که نام نامی شیراز ما پرآوازه‌ست دلم هوای حرم کرده، دعوتم کن باز شکسته است سکوتم، که وقت ابراز است هر آن‌کسی که به پایان رسیده می‌داند حریم شاه، چراغی برای آغاز است... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای آن که کاروبار تو مشکل‌گشایی است در آستان لطف تو کارم گدایی است از بس که مهربان و رئوفی برای تو فرقی نکرده است که زائر کجایی است دیدیم در نگاه بلند کبوتران در این حریم، اوج اسارت رهایی است ما صاف‌و‌ساده در طلب دیدن توأیم آقا قبول کن، دل ما روستایی است دل‌های عاشقان بلادیده‌ی تو را از هرچه غیر دوست امید جدایی است ما از عدم به عشق تو رفتیم در وجود پیش از الست قِدْمت این آشنایی است تنها نه این که حج فقیرانی ای امام هرکس که زائر تو شود کربلایی است شایسته‌ی ثنا تویی و در ثنای تو اول کسی که شعر سروده سنایی است «دین را حرمی‌ست در خراسان دشوار تو را به محشر آسان از جملهٔ شرط‌های توحید از حاصل اصل‌های ایمان همواره رهش مسیر حاجت پیوسته درش مشیر غفران مهرش سبب نجات و توفیق کینش مدد هلاک و خذلان از حرمت زائران راهش فردوس فدای هر بیابان ای کین تو کفر و مهرت ایمان پیدا به تو کافر از مسلمان در دامن مهر تو زدم دست تا کفر نگیردم گریبان» وقتی که مادر و پدرت شمس و نجمه‌اند پر واضح است حاصل‌شان روشنایی است از تو رسیده است به هر بی‌بها، بها... هر شیخ در جوار تو شیخ بهایی است با دست خالی آمدم و دست پُر شدم سهم من از زیارت تو این رباعی است؛ دل خسته و روسیاه، با بار گناه افتاده دلم به راه، با بار گناه «چون ذره پِیِ کسب فروغ از خورشید رفتم به پناه شاه، با بار گناه...» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e