#امام_خمینی_ره_ارتحال
در جام دیده اشک عزا موج میزند
در صحن سینه شور و نوا موج میزند
یک نینوا مصیبت و یک کربلا بلا
در دشتهای خاطرِ ما موج میزند
تا چشم کار میکند اندوه و انتظار
با یاد یار در همه جا موج میزند
در گوشه و کنار حسینیههای شهر
صدها هزار دست دعا موج میزند
هنگام اوج گیری «روح خدا» به عرش
فریاد خلق نوحهسُرا موج میزند
حسرت نگر که در عطرش بوسهی وداع
دریا جدا و دشت جدا موج میزند
در صحن غم گرفتهی فیضیه تا سحر
شوق حضور «روح خدا» موج میزند
در کوچهباغهای جماران نگر هنوز
انوار سیدالشهدا موج میزند
در ماتم حسین زمان هرکجا میرویم
حال و هوای کربوبلا موج می زند
موج بلند ناله، خروشید وای وای
طوفان گریه آمد و جوشید وای وای
رفت آنکه بود، میکده مست و خراب از او
شیرینی پیاله و شور شراب از او
برخاست چون خلیل به پیکار بت، فتاد
در شرق و غرب واهمه و اضطراب از او
لرزید کاخ سرخ و سپید از نهیب وی
یک شب نرفت دیدهی دشمن به خواب از او
با پا برهنگان زمین بس که داشت مهر
در آسمان شکفت گل آفتاب از او
در پَهندشت پاک هویزه گرفته است
گیسوی نخلهای جوان پیچ وتاب از او
روحی دوباره یافت از او نهضت حسین
جانی دوباره یافته اسلام ناب از او
یک عمر دل به گلشن زهرا سپرده بود
زان رو گرفت چهرهی گل رنگ و آب از او
دستی به ذیل آیهی «أمن یجیب» داشت
پیری که شد «دعای سحر» مستجاب از او
تا واپسین نفس به مناجات میل داشت
عمری مداومت به «دعای کمیل» داشت
رفتی و سر به سینهی سَینا گذاشتی
رو در بهشت حضرت زهرا گذاشتی
گفتی بهار بهمن خونبار شد که باز
رفتی و سر به دامن گلها گذاشتی
از یک چمن شقایق پرپر که بگذریم
یک دشت لاله را به تماشا گذاشتی
با اشک و آه و ناله، ز خاطر نمیرود
داغ غمی که بر جگر ما گذاشتی
تا شهپر ملائکه شد فرش راه تو
بر عرش افتخار و شرف پا گذاشتی
صف بستهاند امت مظلومت ای امام
از آن شبی که رو به «مصلّی» گذاشتی
ما از تو انتظار ملاقات داشتیم
واحسرتا که وعدهی فردا گذاشتی
دیدی که اهل کوفه نبودیم و نیستیم
ما را چرا تو رفتی و تنها گذاشتی؟
داریم مهر روشن و خوب تو را هنوز
باور نمیکنیم غروب تو را هنوز
واحسرتا که بعد تو ماندیم و زندهایم
با هم سرود هجر تو خواندیم و زندهایم
بعد از تو ای امید دل ای آرزوی جان
باور نمیکنیم که ماندیم و زندهایم
بر ما رواست سیلی امواج غم، که ما
سیل سرشک از مژه راندیم و زندهایم
دردا که بعد غیبت خورشید انقلاب
یک آسمان ستاره فشاندیم و زندهایم
ترسم که روز وصل خدا نگذرد ز ما
«شبهای هجر را گذراندیم و زندهایم»
«ما را به سختجانی خود این گمان نبود»
این قدر چشم یاری از این نیمهجان نبود
✍ #محمدجواد_غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_خمینی_ره_مدح
دل از دمِ عارفانهاش میلرزید
جان از نَفَس ترانهاش میلرزید
آن پیر که چون کوه مقاوم میبود
با یاد حسین شانهاش میلرزید
✍ #غلامرضا_سازگار
↳ @hosseinieh_net
#جمهوری_اسلامی_ایران
#امام_خمینی_ره
#شعر_پایداری
در خاطر ما خاطرهی نام خمینی است
ما مکتبمان مکتب عشق است، حسینی است
طوفان همهاش غیرت ایرانی ما بود
فریاد، سرآغاز رجز خوانی ما بود
از همت ما بود اگر کوه به پا خاست
ما اهل توسل شده بودیم خدا خواست
پروانه به پروانه در آتش زده بودیم
با آیهی والفجر به لب آمده بودیم
ما آمده بودیم که شیطان بگریزد
دیو ستم از دیدن انسان بگریزد
گفتیم مبادا که خریدار نباشیم
یوسف برسد ما سر بازار نباشیم
گفتیم چه غم دشمن ما گرچه زبیری است
خونی که درون رگ ما هست زهیری است
از نعرهی جاء الحق ما رعد خروشید
ما چشمه شدیم از دل ما حادثه جوشید
ای عشق بفرما که در این خانه بمیریم
بگذار بر این میکده مستانه بمیریم
مستانه بمیریم ولی تاک نیفتد
تا پرچم این قافله بر خاک نیفتد
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#توبه
اگر چه حال خراب و تباه داشته باشی
اگر چه قدر جهانی گناه داشته باشی
اگر خطای تو افزون ز کوهها شده باشد
اگر ثوابی کمتر ز کاه داشته باشی
اگر چه طاعت تو قدرِ هیچ هم شده باشد
اگر هزار هزار اشتباه داشته باشی
اگر چه شهره به فسق و فجور هم شده نامت
اگر چه نامه و روی سیاه داشته باشی
هنوز هم که هنوز است نا امید نگردی
همین که بر لبت از حسرت آه داشته باشی
بیا دوباره به سویم، امید هست ببخشم
همین که قطرهی اشکی گواه داشته باشی
کجا برانمت از خود؟! به روز حشر اگر که
امیدوار به سویم نگاه داشته باشی
کجا برانمت از خود؟! اگر که گوشهی هیئت
به زیر سایهی پرچم پناه داشته باشی
کجا برانمت از خود؟! اگر حسین شنیدی
به گریه حُرمتِ او را نگاه داشته باشی
کجا برانمت از خود؟! اگر میانهی روضه
هنوز گریه برآن پادشاه داشته باشی
✍ #علی_مقدم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#دعای_عرفه
وقتی کلماتش همه آیینهی ذات است
مکشوفترین روضه، دعای عرفات است
افتادهی در ورطهای از در به دری را
هم کشتی نوح است و هم باب نجات است
قحطی نکشد شهر، اگر شهر حسین است
خالی نشود رود، اگر آب حیات است
با نام حسین است دل از بند غم آزاد
خود گرچه در این دشت، اسیر الکربات است
افتاده به هرجا تنی از آل محمد
این دشتِ بلا نیست که ختم صلوات است...
✍ #صادق_میرصالحیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
دلم حال دعا میخواست با خود ساغر آوردم
سر از میخانهی اهل مناجاتت درآوردم
برایم باز کردی جا میان روسفیدانت
به ستارالعیوبی چون تو امشب باور آوردم
در این بازار بی سرمایه، خالی مانده دستانم
به من اشکی بده، یوسف ببیند گوهر آوردم
ببر با حلقهای در گوش، من را کربلا یا رب
بگو: امشب حسین من! برایت نوکر آوردم
::
شنیدم زیر خنجر در مناجاتش به تو میگفت:
برای یاریِ دینت خدایا حنجر آوردم
شنیدم خواهرش از روی تل، جان دادنش را دید
نشد یاری کنم او را، فقط چشمِ تَر آوردم
الهی بشکند دست و عصایی که بر او میزد
الهی دق کنم وقتی از این غم سر درآوردم
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
بدم؛ مرا به پیمبر ببخش یا الله!
به اشک دیدهی حیدر، ببخش یا الله!
تمام دار و ندارم محبت زهراست
مرا به سورهی کوثر، ببخش یا الله!
به اشک چشم حسین و حسن قبولم کن
مرا به این دو برادر، ببخش یا الله!
به درگه تو گناه مکرر آوردم
مرا به عفو مکرّر ببخش یا الله!
ببر به کرب و بلا زائر حسینم کن
به آن ضریح مطهر، ببخش یا الله!
به دستهای علمدار کربلا سوگند
به حرمت علی اکبر، ببخش یا الله!
به بانگ العطش نازدانههای حسین
به خون حنجر اصغر، ببخش یا الله!
به سیدالشهدا و به خون حنجر او
که شد بریده ز خنجر، ببخش یا الله!
به لحظهای که سر نیزه گشت با زینب،
سر حسین برابر، ببخش یا الله !
به خون میثم تمّار، جرم "میثم" را
به روی او تو نیاور؛ ببـخش یا الله!
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌸 #عید_سعید_قربان مبارک باد
عید قربان است، رو بر درگه یزدان کنید
در منای عشق جانان، نفس را قربان کنید
عید قربان است روز امتحان بندگی
مثل اسماعیل با جان روی بر جانان کنید
عید قربان است، روز تابش مهرِ یقین
با فروغی از یقین، جان را پُر از ایمان کنید
عید قربان است روز شوق و روز سرنوشت
دامن از گلهای اشکِ شوق، گلباران کنید
عید قربان روز عید و روز پیمان بستن است
در چنین روزی وفا بر عهد و بر پیمان کنید
عید قربان جلوهای از روز تسلیم و رضاست
جان و دل تسلیم امر حضرت جانان کنید
میزبان آفرینش میهمانی میدهد
از ره اخلاص، خود را بر خدا مهمان کنید
در محیط بندگی با عشق و ایمان و یقین
توشهای آماده بهر برزخ و میزان کنید
زآفتاب حشر ایمن میشوید، امروز اگر
رو به سوی آستان عترت و قرآن کنید
در چنین عید بزرگی از خداوند کریم
آرزوی وصل مهدی، در شب هجران کنید
چون «وفایی» دل به دریای ولایت افکنید
ساحل اندیشه را لبریز از مرجان کنید
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بهمناسبت #عید_سعید_قربان
دل سفر کن در منا و عید قربان را ببین
چشمههای نور و شور آن بیابان را ببین
گوسفند نفس را با تیغ تقوی سر ببُر
پای تا سر جان شو و رخسار جانان را ببین
سفرۀ مهمانی خاص خدا گردیده باز
لالۀ لبخند و اشک شوق مهمان را ببین
دیو نفْس از پا درافکن، سنگ بر شیطان بزن
هم شکست نفْس را، هم مرگ شیطان را ببین
تیغ در دست خلیل و بند در دست ذبیح
حنجر تسلیم بنگر، تیغ بران را ببین
خاک گل انداخته از اشک چشم حاجیان
در دل تفتیدۀ صحرا، گلستان را ببین
گریه و اشک و دعا و توبه و تهلیل را
رحمت و لطف و عطا و عفو و غفران را ببین
آتش گرما گلستان گشته چون باغ خلیل
در دل صحرا صفای باغ رضوان را ببین
روی حق هرگز نگنجد در نگاه چشم سر
چشمِ دل بگشا جمال حیّ سبحان را ببین
خیمۀ حجاج را با پای جان، یک یک بگرد
آتش دل، سوز سینه، چشم گریان را ببین
دل تهی از غیر کن تا بنگری دلدار را
سر بزن در خیمهها شاید ببینی یار را
سینه مشعر، دل حرم، میدان دیدِ ما مِناست
گر ببندی لب ز حرف غیر، هر حرفت دعاست
غم مخور گر گم شدی یا خیمه را گم کردهای
سِیر کن تا بنگری گمگشتۀ زهرا کجاست
لحظهای آرام منشین هر که را دیدی بپرس
یار سوی مکه رفته، یا به صحرای مناست؟
حیف یاران در منی رفتم ندیدم روی او
عیب از آن رخسار زیبا نیست، عیب از چشم ماست
حاجیان جمعند دور هم به صحرای منا
حاجی ما در بیابان در مسیر کربلاست
حاجیان کردند دل را خوش به ذبح گوسفند
حاجی ما ذبح طفلش پیش پیکان بلاست
حاجیان سر میتراشند از پی تقصیرشان
حاجی ما هم چهل منزل سرش برنیزههاست
حاجیان دست دعاشان بر سما گردد بلند
حاجی ما از بدن دست علمدارش جداست
حاجیان را از هجوم زائرین بر تن فشار
حاجی ما سینهاش از سم اسبان توتیاست
خوش بُوَد «میثم» همیشه سوگواری بر حسین
حاجی آن باشد که اشکش هست جاری بر حسین
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بهمناسبت #عید_سعید_قربان
کویرِ خشک حجازست و سرزمین مناست
مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست
به هــر کــه مینگـرم در لباس احرامش
دلش به جانب کعبهست؛ رو به سوی خداست
یکی بــه جانــب مسلخ بـــرای قربانــی
یکــی روانــه بــه دنبــال یوســف زهـــراست
یکی بهشت خـدا را بـه چشم خود دیده
یکــی بــه یــاد جهنــم ز تـــابش گرمـــاست
یکی بــه خیمــه نــدای الهــی العفوش
یکی دو دیدهاش از اشکِ شوق، چون دریاست
یکی بـه امـــر خداونـــد ســر تراشیــده
یکی دو دست دعایش به سوی حق بالاست
ســلام بــاد بــر آن مُحـــرم خداجویـــی
که روح بنـدگی از اشـک دیــدهاش پیــداست
ســلام بــاد بـــر آن کـــاروان صحــراگرد
که لحظـهلحظـه بـه دنبـال سیـدالشهداست
ســلام بــاد بــه عبـاس و اکبـر و قاسم
که حـج واجبشــان در زمیـن کــرب و بـلاست
سـلام بـاد بـه اخـلاص و صـدق ابراهیم
که بهـر ذبـح پسـر همچـو کــوه، پابرجــاست
سـلام بـاد بـه ایثـار و عشـق اسمـاعیل
که سر بـه دست پـدر داد و خـویش را آراست
وجـود او همــه تسلیم محض، پـا تـا سر
که دست شست زجان و سر و خدارا خواست
کشیــد تیـغ ولـی آن گلــو بریــده نشد
فتــاده بـود بـه حیـرت کـه عیبِ کــار کجاست
بـه تیـغ گفـت بِبـُـر! تیــغ گفت ابـراهیم!
خـدات گفتـه نَبُـر! گـر بـُرَم خطاست خطاست
خلیــل! یَــأمُرُنــی؛ و الجلیـــل یَنْهانـــی
هوالعزیــز، همانــا کــه حکــم، حکم خداست
چه امتحان عظیمی چه صدق و اخلاصی
تــو از خـــدا و خداونــد از تــو نیــز رضـــاست
بـه جـای ذبـح پسر ســر ز گوسفند بِبُر!
که ایــن پســـر، پــدر بهتریــن پیمبــر ماست
مبــاد تیغ کِشــی بــر گلــوی اسماعیل
به هوش باش که در صُلب این پسر زهراست
دُرست اگــر نگــری در وجــود ایـن فرزند
جمــال نـَفْس رســول خــدا علــی پیــداست
گــذار خنجــر و دست ذبیح خــود بگشا
کـه ذبــح اعظــم مــا ظهــر روز عاشــوراست
ذبیح مــاست حسینــی که پیکر پاکش
هـزار پـاره ز شمشیــر و تیــغ و تیـر جفـاست
بدان خلیل! که تنها ذبیح ماست حسین
کـه پیکــرش بـه زمین، سـر به نیزۀ اعداست
ذبیح ماست حسینی که جلوهگاه رخش
تنـور و نیــزه و دِیـْر و درخـت و تشت طلاست
ذبیح ماست شهیدی که تا صف محشر
تمـــام وسعت مُلـک خــداش بــزم عـــزاست
سلام خالق و خلقت به خون پاک حسین
کـه زخـم نیـزه و خنجــر بـه پیکــرش زیباست
هــزار مرتبــه شــد کشتــه روز عاشورا
زبسکه زخم به زخمش رسید از چپ و راست
گلوی تشنه، سرش را ز تــن جدا کردند
که بهــر داغ لبش چشـم عالمــی دریــاست
به جز ز اشک غمش دل کـجا شود آرام
به غیــر تـربت پاکـش کــدام خـاک، شفاست؟
به یـاد دست علمـدارش آهِ ماست علم
بـرای آن لـب خشکیـده چشـم مـا سقــاست
به غیــر وجــه خــدا، کـلُ مَــنْ علیها فان
یقین کنیــد همانـا حسیـن، وجــه خـــداست
بـه یـاد خـون گلــوی حسیـن تــا صـف حشــر
سِرشکِ «میثم» اگر خون شود، همیشه رواست
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e