eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
50هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
397 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ای آبروی چشم همیشه ترم حسین! ای سرّ نینوایی تو در سرم حسین! عطر شهادت است که دل می‌برد ز من نام تو را همین که به لب می‌برم حسین! هرسال بیشتر شده‌ام مَحرم غمت امسال از همیشه شکسته‌ترم حسین! لبیک‌گوی توست نه تنها لبان من لبیک‌گوی توست رگ حنجرم حسین! هفتاد بار بر سر کوی تو گر مرا آتش زنند، باز در این لشکرم حسین! خاکسترم به باد رَود گر هزار بار گوید به شوق و هلهله خاکسترم: حسین... از پیکرم اگر که سرم را جدا کنند گوید سرم جدا و جدا پیکرم حسین بادا که بارها بدرندم درندگان گر لحظه‌ای ز بیعت تو بگذرم حسین! از دامن تو دست نخواهم کشید؛ نه نذر تو کرده است مرا مادرم...حسین! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بوی بهشت می‌وزد از سمت پرچمش شکر خدا که قسمت ما شد محرمش شکر خدا که روزی دلمرده‌ها شده بار دگر نسیم مسیحایی دمش عشق حسین در دل هرکس جوانه زد بی شک زیاد می‌شود از لطف حق، کمش تنها نه کربلا، که تمام عوالم است جغرافیای بارش لطف دمادمش "در بارگاه قدس که جای ملال نیست" هستند قدسیان همه بی تاب از غمش جن و ملائکند سیه پوش داغ او "کار جهان و خلق جهان گشته در همش " یک سال زنده‌ایم به امید یک دهه چشم انتظار نوحه‌ی باز این چه ماتمش هرکس که قصد روضه‌ی ارباب می‌کند زهرای مرضیه‌ست پذیرای مقدمش این جلوه‌ی زمینی عرش الهی است یا خیمه‌های روضه‌ی اولاد آدمش؟ از حجم غصه کاش که در روضه‌ی دَهُم با افتخار جان بدهم زیر پرچمش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حاجت آوردیم و از قرآن اجابت خواستیم آیه آیه "فتح" خواندیم و رشادت خواستیم مطلعِ سربندمان "هیهات مناالذلّه" شد از عزیزِ فاطمه عمری‌ست عزّت خواستیم داغ‌ها شعله کشید و با حماسه شد عجین تا که مثلِ کوهِ با غیرت، صلابت خواستیم پایِ دین ماندیم و تا حیدر نگاهمان کُند از حسین بن علی برگِ رضایت خواستیم آمدیم و در محرّم باز هم مُحرِم شدیم عینِ یک سائل از این آقا عنایت خواستیم عرش، دارد مثلِ ما پیراهنِ مشکی به تن شد عزادار و از این غم‌ها روایت خواستیم تار و پودش را گره بر ریشهٔ پرچم زدیم از لباس نوکری بسیار قیمت خواستیم شد علَم بر پا و شاهِ علقمه ما را خرید از نگاهِ نافذش رزقِ بصیرت خواستیم گریه کردیم و به عشقِ آن امیرِ بی کفن مرگِ خونین در بلا، در خاکِ غربت خواستیم خواستیم از مادرسادات باشد واسطه در میان روضه از مادر، شهادت خواستیم با "سر"ی از تن جدا و پیکری غارت شده با شهیدِ کربلا قدری شباهت خواستیم آن شهیدِ تشنه لب سیراب شد از نیزه‌ها سوختیم و باز هم اما حرارت خواستیم! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این صحنه‌های غیرت بی انتهای ماست پایان ما نه، بلکه تازه ابتدای ماست عمری اگر" یالیتنا کنا" معک گفتیم امروز ایران مقدّس، کربلای ماست ما در پناه چادر خاکی زهراییم مادر دعاگوی تمام لحظه‌های ماست هرگز عَلَم از دست ایرانی نمی‌افتد وقتی که عباس دلاور مقتدای ماست ای دشمنان! ایران سرای شیرمردان است خونی که می‌ریزید، تضمین بقای ماست با رمز یا حیدر ز دنیا محو می‌گردید این اسم اعظم تا ابد مشکل گشای ماست دنیا ببیند اقتدار حیدریون را این وعده‌ی "اِن تَنصروا اللهِ" خدای ماست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باز ما را سر این سفره نشاندی آقا باز ما را تو به این خیمه کشاندی آقا دست و پا گیری ما مانع لطف تو نشد دست ما را به محرم تو رساندی آقا مثل هر سال گرفتی تو فقط تحویلم باز هم پای گنهکار تو ماندی آقا گر چه من از همه جا رانده و مانده بودم تو مرا از در این خانه نراندی آقا من به قربان دل تو، دل سنگ آب شد از روضه‌هایی که تو در ناحیه خواندی آقا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من ذبیح اعظمم را در منا آورده‌ام هستی‌ام را در منای کربلا آورده‌ام یک ذبیح آورد ابراهیم با خود در منا من که هفتاد و دو قربان در منا آورده‌ام بارالها درره تو بسته‌ام احرام عشق سعی کردم در ره تو تا صفا آورده‌ام گل فروشی عاشقم در بوستان کربلا یک گلستان گل برایت رونما آورده‌ام تشنه‌ی وصل توأم نی تشنه‌ی آب فرات روی بر سرچشمه‌ی آب بقا آورده‌ام پرچم الله اکبر تا بماند سرفراز روی دوش اکبر خود این لوا آورده‌ام تا که جای مجتبی خالی نباشد در منا قاسم او را به جای مجتبی آورده‌ام تا علمداری کند در عرصه‌ی ایثار و عشق من علمداری رشید و با وفا آورده‌ام تا که این قربانیان گردد قبول حضرتت در طواف کعبه‌ی تو حج به جا آورده‌ام این «وفایی» بود بر میثاق و بر پیمان من گر هرآن‌چه داشتم بهر خدا آورده‌ام ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این خیمه، این حصن حصین را دوست داریم این روضه‌های آتشین را دوست داریم با گریه‌های خود حماسه خلق کردیم اشک بصیرت‌آفرین را دوست داریم " اِنَّ مَعی رَبّی سَیَهدین " بر لب ما تکرار آیات مبین را دوست داریم " اَلعِزَّةُ لله " نقش خاتم ماست همواره این نقش نگین را دوست داریم اسلام آل الله اسلام سیاسی‌ست ما اعتقادی اینچنین را دوست داریم " هَیهات مِنَّ الذِّلَّه " ما را رهنمون شد تبیین دستورات دین را دوست داریم دست ولیّ امر ما در دست مهدی‌ست این باور و فهم و یقین را دوست داریم ایران مان ملک امیرالمؤمنین است با جان و دل این سرزمین را دوست داریم فرمود پیغمبر یدالله است حیدر دست خدا در آستین را دوست داریم هرکس ندارد چشم دیدن، کور گردد نسل امیرالمؤمنین را دوست داریم بین الفبا، حا و سین و یا و نون را این حرف‌های دلنشین را دوست داریم بیش از هر آنچه عاشق نام حسینیم کار جنون است، این طنین را دوست داریم با " اَلبَلاءُ لِلولا " مأنوس هستیم سختی راه اربعین را دوست داریم شوق شهادت حسرت دیرینه‌ی ماست شمشیرهای در کمین را دوست داریم وقتی سر ما را به دامانش بگیرد آن لحظه‌های واپسین را دوست داریم :: مرثیه خوان روضه‌اش روح الامین است آن که سرش بر نیزه جسمش بر زمین است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما تشنه‌ایم، تشنه‌ی ماه محرمت بی تاب روضه‌ی تو و دلتنگ ماتمت هر وقت از تمام جهان خسته می‌شویم پر می‌کشیم سوی حسینیه‌ی غمت فرقی نمی‌کند چه کسی نوحه خوان شود می‌سوزد آه جان و دل از داغ اعظمت بی تاب می‌شویم به یک ذکر یا حسین غرق تلاطمیم چنان موج پرچمت جان می‌دهیم بی تو و بی روضه‌های تو ماییم و اشکِ بر تو و لطف دمادمت دیگر بس است شعر، فقط مانده یک کلام: باید بگویم از ته دل دوست دارمت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۶ تیرماه روز بزرگداشت مرحوم غوغای کربلاست نشور محرم است «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» گویا قیامت است که برداشته حجاب «گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب» داغی فراتر از غم شاه شهید نیست «گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست» لاهوتیان نگر که از این غم چه می‌کنند «جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند» غم بود و داغ بود عراق و در آن میان «از آب هم مضایقه کردند کوفیان» از گریه‌ی ملک به شهیدان کربلا «خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا» زینب قدش خمید ز بیداد روزگار «روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار» یکباره سوخت، شعله ز بس بی‌حساب بود «آن خیمه‌ای که گیسوی حورش طناب بود» رفتند بی عِماری و بی یار و بی‌کفیل «جمعی که پاسِ محملشان داشت جبرئیل» آه از دمی که خنجر خویش از جفا زدند «بر حلق تشنه‌ی خلف مرتضی زدند» فریاد یا حسین به عرش برین رسید «چون خون ز حلق تشنه‌ی او بر زمین رسید» هم آه شد ز حنجره‌ی عرشیان بلند «هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند» ای وای از آنکه هستی زینب به باد رفت «شد وحشتی که شور قیامت زِ یاد رفت» زهرا کشید آه بر این کشتی نجات «این خشک لب فتاده‌ی دور از لب فرات» آه از دمی که دید همه زیر خنجرند «اولاد خویش را که شفیعان محشرند» در ازدحام بر سر نی دور از احترام «آن سر که بود بر سر دوش نبی مدام» آتش به جان حضرت سجاد کرده‌ای «ای چرخ غافلی که چه بیداد کرده‌ای» آه از نهاد عالم و آدم درآورند «آل نبی چو دست تظلم برآورند» آهی که از محبت معشوق می‌رسد «زآن تشنگان هنوز به عیّوق می‌رسد» «بعد از حسین خانه‌ی شادی خراب شد» «خاموش محتشم که دل سنگ آب شد» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می‌رسد دیگر به امّید خدا میهمان کوفه سمت کربلا کاروان ماه و کوکب می‌رسد عمه‌ی سادات زینب می‌رسد می‌رسد زینب ولی با احترام نه خبر از هلهله نه ازدحام کوفیان! این شأن مهمان‌ها نبود جای مهمان در بیابان‌ها نبود با چه رویی دشمن مهمان شُدید؟! سدِّ راه یوسف کنعان شدید؟! اشک‌های نخل‌ها هم جاری است کوفیان! این رسم مهمانداری است؟! زینب اما در دلش امّید داشت کاروانی مملو از خورشید داشت با علی اکبر، عقیله غم نداشت تا که بود عباس چیزی کم نداشت خیمه‌ی او قبله‌ی افلاک بود دور خیمه چشم‌های پاک بود کی سخن از غارت و تاراج بود آبِ نهر علقمه مَوّاج بود کی رباب اندوه در رخساره داشت؟! شیر خواره داشت و گهواره داشت تا که سقا بود قلبش خون نبود نغمه‌ی لالایی‌اش محزون نبود کاروان وقت ورود آرام بود نه خبر از سنگ، نه از بام بود وای اگر خولی به این صحرا رسد یا صدای ناله‌ی زهرا رسد وای از بی‌تابی طفل رباب وای از سوز عطش از قحط آب وای اگر چشم سه ساله، تر شود یا که خیمه بی علی اکبر شود وای اگر سختی ببیند دختری وای اگر آتش بگیرد معجری آه اگر که سر جدا باشی حسین یا به زیر دست و پا باشی حسین نیزه و تیر و کمان با ما چکار؟ خولی و شمر و سنان با ما چکار؟ خیمه بر پا شد امان از نینوا بوی خون می‌آید از کرب و بلا وای از غم‌های عاشورا حسین یا حسین و یا حسین و یا حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بیابان با وجود تو برای ما بیابان نیست کسی که با تو می‌آید سفر، دیگر پریشان نیست کنار تو کسی دلواپس خار مغیلان نیست بیابان گردمان کردی، ولی زینب پشیمان نیست اگر دربدر کوه و بیابانم کنی، عشق است اگر زخمیِ صد خار مغیلانم کنی، عشق است پریشانم کنی عشق است، حیرانم کنی عشق است اگر دنبال معشوق است دل، دنبال سامان نیست بپرسی جای جای کربلا را شرح خواهم داد بپرسی مو به موی ماجرا را، شرح خواهم داد مسیر کوفه تا شام بلا را شرح خواهم داد هر آنچه از تو پنهان نیست، از من نیز پنهان نیست برادر جان تو ثارالله و ثارالله دیگر من حسینِ قبل خنجر تو، حسین بعد خنجر من تجلی می‌کنم در تو، تجلی می‌کنی در من شهادت یا اسارت هر دو آغاز است، پایان نیست بنه پا بر زمین این خاک‌ها مشتاق و لبریزند تمام دختران یک یک مژه بر پات می‌ریزند نباید هم به مهمان‌داری‌ات این قوم برخیزند چرا که خلق می‌دانند صاحب خانه مهمان نیست میان کاروان تو ندیدم غیر زیبایی جوانان رشید و نونهالان تماشایی به همره بار گل آورده‌ام آن هم چه گل‌هایی! غلط گفته هر آنکه گفته این صحرا گلستان نیست نقاب افکن مرا با مظهرِ حق رو‌به‌رو گردان طنابی گردن زینب ببند و کو به کو گردان همانگونه که مردی از شهادت نیست روگردان به پای تو زنی هم از اسارت روی گردان نیست محال است از میان خیمه آه سرد برخیزد ز کوه صبر من حتی نشان درد برخیزد اگر زن شیرزن باشد، به جنگ مرد برخیزد بجنگم با سنان؟ هرگز!! سنان که جزو مردان نیست به زیر سایبانِ قد و بالای تو می‌خوابیم من و این کاروان از چشمه‌ی فیض تو سیرابیم نه اینکه دست ما دور است از آب و پی آبیم! فراتِ بی لیاقت لایق لب‌های طفلان نیست چه خوشبخت است طفلی که به حلقومش نگات افتد چه خوشبخت است آن کس که روی نعشش عبات افتد یکی با لب، یکی با دل، یکی با سر به پات افتد دل سلطانِ عالم را به دست آوردن آسان نیست به طفلان تو گریه بر پدر کردن نمی‌آید به زینب معجر پاره به سر کردن نمی‌آید برادر جان به ما اصلاً سفر کردن نمی‌آید کسی در خیمه‌های ما به جز شش‌ماهه خندان نیست :: صدا زد: آی مردم این شهید ما مسلمان است بزرگِ خاندانم را نمی‌بینید عریان است؟! جواب قاریِ قرآنِ زینب، بوسه باران است جواب قاریِ قرآنِ زینب، سنگباران نیست 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رودیم و همیشه بی‌قرار آمده‌ایم اشکیم و دوباره سوگوار آمده‌ایم از لطف پدر همین برایم کافی‌ست ما گریه‌کن حسین بار آمده‌ایم@dobeity_robaey