eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
6.4هزار دنبال‌کننده
727 عکس
236 ویدیو
13 فایل
سلام ✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده #غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸جان بیش از هشتاد رزمنده رو نجات داد و خودش شهید شد... |شب از نيمه گذشته بود و من به همراه حبيب از جلسه فرماندهی که توی قرارگاه خاتم(ص) برگزار شده بود، به سمت مقر يگان در حرکت بوديم. نزديک موقعيت شهيد نبوی ناگهان متوجه شديم که دشمن از گلوله‌های شيميايی استفاده کرده، و منطقه کاملاً آلوده‌ست... نگهبان مقر قبل از اينکه بتونه عکس‌العملی نشون بده، بر اثر استنشاقِ گازهای شيميايی شهيد شده و رزمنده‌ها بی‌اطلاع از آلودگیِ شيميايی توی سنگرهاشون در حال استراحت و بعضاً خواب بودند. درنگ جايز نبود و به‌ سرعت از خودرو پياده شديم. اصرار کردم که حبیب توی محوطه امن و به دور از مواد شیمیایی بمونه، اما فایده نداشت و می‌گفت: من چه فرمانده‌ای هستم که نیروهایم درخطر هستند، ولی خودم بجای نجات اونا، تنهاشون بذارم و برم جای امن؟ حبیب سریع رفت سمت بچه‌ها. سنگر به سنگر نيروها رو بيدار می‌کرد، بهشون ماسک ضد شیمیایی می‌داد و از مقر خارج می‌کرد. وقتی به آخرين سنگر رسید، سرش به لبه آهنی سنگر برخورد کرد و روی زمین افتاد؛ و در اثر استنشاق بیش‌ از حد گازهای شيمياي که عمدتاً هم عامل سيانور بود، اون شب بعد از نجاتِ جان بیش از هشتاد نفر از نیروهاش، به شهادت رسید... 👤 شهادت حبیب‌الله کریمی به روایت سردار نوشادی 📖کلیک‌کنید: قرائت یک صفحه قرآن تقدیم به شهید ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸نوجوونی‌ات رو مثل شهید بهرام تندسته سپری کن 🌼 |توی نوبنیاد کمتر خانواده‌ای از نظر مالی ضعیف بود، اما بهرام همیشه مراعات می‌کرد. یه روز پدرش می‌خواست براش ساعت بخره، ولی بهرام با اینکه کم سن و سال بود، زیر بار نمی‌رفت و می‌گفت: بابا! من ساعت نمی‌خوام؛ اگه من ساعت دستم کنم، بچه‌هایی که باباشون نمی‌تونن ساعت بخرن، دلشون می‌شکنه... 🌼 |یه روز غروب بعد از نماز مغرب و عشا با دوستش از مسجد اومدند بیرون. یکی از همکلاسی‌هاشون، بنام ناصر که خیلی دور و بر دخترها می‌پلکید، با شش، هفت تا دختر، جلوشون سبز شد. ناصر داد زد: حسین! بهرام! ای بی‌عُرضه‌ها... من رو ببین، شما رو ببین. حسین چیزی نگفت و از خجالت سرخ و سفید شد. ولی بهرام بهم ریخت و با لحن تندی گفت: اگه عرضه داری جلوی خودتو بگیر، دنبال این کارا نرو؛ عرضه به این میگن که جلو خودت رو بگیری [گناه نکنی]... اون موقع بهرام حدوداً یازده ساله بود. 🌼 |یه بار بعد از بازی، یکی از بچه‌ها گفت: هر کی هر آرزویی داره بگه. یکی گفت: من می‌خوام مهندس بشم. دیگری گفت: من می‌خوام دکتر بشم. یه نفر هم از اون وسط داد کشید: من می‌خوام پادشاه بشم... اما بهرام چیزی نگفت. دوستش حسین نگاهی بهش کرد و پرسید: آرزوی تو چیه؟ بهرام گفت: بعداً به خودت میگم... وقتی دوتایی رفتند سمت خونه، حسین گفت: حالا بگو ببینم آرزوت چیه؟ بهرام جواب داد: من میخوام در راه خدا شهید بشم. حسین متوجه منظورش نشد، آخه کلاس دوم راهنمایی بودند و زمان شاه. خبری از جنگ و شهادت نبود. 📚منبع: کتاب "فرزند عمار" @khakriz1_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با کلیک روی هر لینک، به مطلب مربوطه منتقل خواهید شد 🌸 شهدایی که امروز سالروز شهادت آنهاست: ▪️[شهیدسیداحمدپلارک] ▪️[شهیدعلیرضاکریمی] 🌼 محتوهایی که پیرامون شهید سیداحمد پلارک در کانال وجود دارد: ▪️[شرط شفاعت از نظر شهید پلارک] ▪️[پله‌پله خودسازی می‌کرد] ▪️[یکی مریض بشه، بهتره] 🌼 محتواهایی که از قبل پیرامون شهید علیرضا کریمی در کانال وجود دارد: ▪️[راه کربلا باز بشه، برمی‌گردم] ▪️[خیلی از وسایلش رو بخشید] ▪️[آخرین نوشته‌ی شهید] _______________________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷دعوتید به خوندن خاطرات ناب شهدا در قالب طرح‌های گرافیکی زیبا + یه عالمه کلیپ و صوت روایتگری‌های ناب [عکس رو باز کنید و نمونه طرح‌ها ببینید] @khakriz1_ir @khakriz1_ir @khakriz1_ir @khakriz1_ir تشریف بیارید! حال دلتون پای خاطرات شهدا خوب میشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸سیدمهدی یحیوی؛ شهیدی که عجیب حاجت می‌دهد 🌼 |یه شبِ جمعه بین افراد زیادی که برای زیارت مزار سیدمهدی اومده بودند، جوانی رو دیدم که خیلی بی‌تابی می‌کرد. می‌گفت: حاجتی داشتم بین خودم و خدا. شنیده بودم سید مهدی حاجت میده. اومدم و بهش توسل کردم. و حالا حاجتم برآورده شده... 🌼 |شبِ سال‌نو وسط شلوغیِ مزار سیدمهدی، خانومی رو دیدم که با گریه زیارت عاشورا می‌خوند. می‌گفت: خودم همسر شهیدم؛ وصیت‌نامه همسرم رو گم کرده و هر چه می‌گشتم، پیدا نمیشد؛ توسل کردم به سید مهدی؛ ایشونم اومد به خوابم و جای وصیت نامه رو بهم نشون داد... 🌼 |عروسِ یکی از اقوام شهید اومده بود امامزاده محمد کرج. وقتی دید مزار سیدمهدی شلوغه، پرسید: چرا شهید یحیوی اینقد زائر داره؟ گفتند: چون زیاد حاجت میده. یهو یکی از خانومها گفت: دختر من هفت ساله که ازدواج کرده و بچه‌دار نمیشه؛ نذر می‌کنم اگه شهید واسطه شد و خدا حاجتش رو داد، بیام سر مزارش آش پخش کنم... دو سه ماه بعد دخترش باردار شد و الان یه دختر داره... 📖کلیک‌کنید: قرائت یک صفحه قرآن تقدیم به شهید ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب: