#چندخاطره
🔸خاطراتی از زندگی سید طاهره هاشمی؛ دخترِ لایقِ شهادت...
🌼 #جهاد|اهل مطالعه بود و همیشه میگفت: اگر برادران ما در جبههها میجنگند، جنگ ما با قلم است.
🌼 #تکلیفگرا|هنوز به سن قانونی برا رأی دادن نرسیده بود، اما یه صندوق توی خونه درست کرد. بعد همسن و سالهاش رو آورد؛ به صف شدند و رأى دادند. شاید میخواست از بچگی خودش و دوستاش رو توی مسیر انقلابیگری حفظ کنه.
🌼 #خودسازی|فرمان خودسازی امام برا رعایت مسائلی مثل نماز اول وقت، روزههای مستحبی، پرهیز از غیبت و دروغگویی، حفظ حجاب و... که صادر شد؛ طاهره یه جدول خودسازی برا خودش کشید و اونا رو انجام میداد.
🌼 #اخلاص|مادرش میگفت: طاهره بدون اینکه به کسی بگه دوشنبهها و پنجشنبهها روزه میگرفت و فقط لحظهی اذان مغرب بود که همه متوجه میشدند روزه بوده.
🌼 #کتابخانه|یه کتابخونه توی مدرسه راهاندازی کرد، با هدف رسوندن کتابهایِ مناسب به دستِ هم سن و سالهاش. اونقدر هم خوب کار کرد که منافقین تحمل نکردند و کتابخانه رو آتش زدند. اما طاهره دوباره با جمعآوری پول از کسبه و اهالی شهر کتابخونه رو راه انداخت.
🌼 #چادر|تنها دختر چادری مدرسه بود. یه بار توی کوچه بازی میکردیم و با چادر نمیشد اون بازی رو انجام داد؛ حاضر نشد چادرشو در بیاره. وایستاد و بازی ما رو مدیریت کرد. شهید هم که شد هنوز چادرش محکم سرش بود.
🌼 #رویای_صادقه|یه شب قبل از شهادت؛ خوابِ شهید بهشتی؛ یارانش و دو شهید دیگه رو دید. اونا بهش مژده شهادت دادند.
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیده_هاشمی #شهدای_مازندران #شهدای_زن #مزار_امامزادهابراهیمآمل
#خاکریزخاطرات ۱۲۶
🔸اگه تو هم مثلِ این نوجوانِ شهیده نگاهت به زندگی اینگونه زیباست؛ محبوب خدایی...
#متن_خاطره|آنقدر مقاله و انشـاء قشنگ می نوشت، که همیشه میزدند به دیوارِ مدرسه؛ چون همهی بچهها دوست داشتند بخـونن. یه روز موضـوعِ انشـاء این بود: میخواهید در آینده چه کاره شوید؟ سیده طاهره نوشت: به من الهام شده که خیلی زود می میرم، البته با شهادت... اگر هم الان درس می خوانم برای دکتر و مهندس شدن نیست، فقط برا اینه که
خدا رو بهتر بشناسم...
👤خاطرهای از زندگی شهیده سیده طاهره هاشمی
📚 منبع: کتاب عروس آسمان ، صفحه ۳۸
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] باکیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
______________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیده_طاهری #شهادت #رضای_خدا #تقوا #خداشناسی #شهدای_مازندران #مزار_امامزادهابراهیمآمل
🔅#چراغ_راه ۴۷
🌺 شهیده سیده طاهره هاشمی:
#کلام_شهید|نگرانیِ ما این است که مبادا سازشی صورت گیرد؛ و خونهای شهیدان به هدر رود؛ و نتوانیم ندایِ امام [خمینی] را به گوش جهانیان برسانیم؛ که ندای امام، همان ندایِ اسلام است...
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت چراغراه(۴۷) با کیفیت اصلی
_______
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_هاشمی #مذاکره #سازش #دشمنشناسی #آمریکا #انقلابیگری #دفاع_از_نظام #شهدای_مازندران #خاکریز_خاطرات #مزار_امامزادهابراهیمآمل
4.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایت_شهید
🎥 اولین فرماندهی شهید دفاعمقدس؛ که امام خمینی پیشانیاش را بوسید
ببینید تا بدانید چرا به او "سردار اُحُد" میگفتند
🔸۷بهمن؛ سالروز شهادت سردار مرتضی جاویدی گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_جاویدی #شجاعت #استقامت #ولایتپذیری #مقاومت #شهدای_فارس #مزار_گلزارنوبندگان
#چند_روایت
🔸 از بریده شدن سرش نگران بود؛ تا اینکه خواب امام حسین (ع) آرومش کرد...
چند بُرش کوتاه از زندگی شهید مدافعحرم رضا اسماعیلی
🌼 #عاشق_شهادت|عاشق شهادت بود؛ برا همین توی ۲۱سالگی، حتی خبرِ بابا شدنش هم باعث نشد دست از جهاد بکشه... مادرش میگه: رضا عکساش رو قاب کرده و زده بود به دیوار. بهم میگفت: اگه من شهید شدم؛ همه میگن چه شهید خوشتیپی! مامان! وقتی من شهید بشم، تو افتخار میکنی که مادر شهید رضا اسماعیلی هستی!
🌼 #نمیترسم|خواهرش همیشه ازش میپرسید: رضا! از شهادت نمیترسی؟ رضا هم جواب میداد: نه! فقط نگران یه چیز هستم؛ توی اینترنت دیدم که داعشیها سرِ مسلمونا رو از تنشون جدا میکنن. فکر میکنم چقدر سخته، چقدر دردناکه. اینا یه ذره انسانیت ندارن که اینکار رو میکنن؟! همیشه میگفت: دعا کنین من اسیر نشم.
🌼 #رویای_صادقه|رضا شب قبل از شهادتش خوابی دیده و همه رو بیدار کرده بود. گفته بود: بیدار شید! بیدار شید! من میخواهم شهید بشم. دوستانش گفته بودند حالا نصف شبی چه وقت این کارهاست؟! کو شهادت؟ رضا هم گفته بود: امام حسین(ع) به خوابم اومد و گفت: رضا تو شهید میشی! اگه سرت رو بریدند، نترس؛ درد نداره...
🌼 #شهادت|توی درگیری با داعشیها زخمی و به دلیل جراحاتِ شدید نتونست برگرده عقب و اسیر شد. از اونجایی که بیسیم همراهش بود، دوستانش صداش رو میشنیدند که تا لحظات آخر «یا علی» می گفت...
📚 منبع: گفتگوی رجانیوز با مادرشهید
____________________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_اسماعیلی #شهید_مدافعحرم #شهدای_افغانستان #فاطمیون #مزار_بهشتزهرا