eitaa logo
ربط عاشقی 🇵🇸
3.1هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
140 فایل
ربط دل من و تو ربط عاشقی‌ست/اینجا سخن ز کهتر و مهتر نمی‌رود رهبرحکیم انقلاب ۹۲/۲/۲ بانوان ستاد جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان اصفهان ارتباط با ادمین: @jebhe97
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 شهیده ایرانی طریق‌القدس دیروز در میان اخبار این روزهای مقاومت، خبر شهادت بانویی ایرانی در لبنان منتشر شد... شهیده معصومه کرباسی به همراه همسرش رضا عباس عواضه در اثر حمله پهباد رژیم وحشی صهیونیستی به شهادت رسیدند و به خیل عظیم لشگر فرشتگان پیوست. 🌷شهادت اتفاقی نیست... جستجوها، از مجاهدت چند ساله این زوج در مسیرهای مختلف علمی و رسانه‌ای، پرده برمی‌دارد که در نهایت مزدشان را با شهادت گرفتند. بانوی شهید کرباسی از فعالین دغدغه‌مند رسانه‌ای و مدیر بخش عربی رسانه منتظر بوده که به انعکاس اخبار طوفان الاقصی و جبهه مقاومت می‌پرداخت. از این مادر شهید، ۵ فرزند به یادگار باقی مانده است. @rabteasheghi
📿 نمازم را که توی مسجد محله‌مان خواندم، چادرم را عوض کردم و رفتم سمت در. آخر شبستان زهراسادات را دیدم که توی حلقه‌ی دخترهای نوجوان نشسته و دارد برایشان یک رمان نوجوان را با آب و تاب توضیح می‌دهد و قسمت‌هایی از کتاب را برایشان می‌خواند. همان جا بود که ایده "قبیله"ها توی ذهنم جرقه زد. 💫 فردای آن روز توی جلسه پایگاه بسیج‌مان خانم احمدی و فاتحی و موسوی را کنار کشیدم و ایده‌ام را با جزئیات برای هر کدام‌شان گفتم. همه‌شان استقبال کردند. قرار شد قبیله کتابخوان‌ها را توی فضای ایتا راه بیندازیم و هر کدام‌مان سرگروه یک قبیله بشویم. 🌱 اول با گروه نوجوان، خانه‌دار و معلم‌ها شروع کردیم. با روزی ۱۰ صفحه. هرکس کتاب خوبی می‌خواند با تعداد صفحه‌ای که می‌خواند اعلام می‌کرد. توضیح مختصری از محتوا و نویسنده کتاب می‌نوشت و بقیه را ترغیب به خواندن آن کتاب می‌کرد. 🌿 قبیله‌ها هر ماه نشر پیدا می‌کرد به محله‌ها و گروه مخاطب‌های جدید. مثل قارچ قبیله جدید تولید می‌شد و به جمع کتاب‌خوان‌ها اضافه می‌شد. ✨ قند توی دلم آب شد. حتی چند قبیله‌ی کتابخوان از بین آقایان پیدا کردیم. چی بهتر از این؟ کتاب و کتاب‌خوانی را به همین راحتی بین قشرهای مختلف ترویج داده بودیم. 🔻 کار که ریشه دواند، یک تیم مرکزی تشکیل دادیم برای حل مشکلات قبیله‌ها. قرار شد تسهیل‌گر مشکلات قبیله‌ها بشویم. برایشان از انتشاراتی‌ها تخفیف‌های خوب گرفتیم. با کتابخانه مرکزی شهرمان تفاهم‌نامه‌ای امضا کردیم تا رئیس قبیله‌ها بدون کاغذ بازی‌های اداری بتوانند تا ۱۰ جلد کتاب برای هر بار امانت بگیرند و بین اعضاشان توزیع کنند. برای قبیله‌هایی که مایل به برگزاری جلسات حضوری یا اردو بودند مکان مناسب فراهم کردیم. و... حالا قبیله کتابخوان‌ها حسابی در محله‌های شهرمان ریشه دوانده‌اند. عطر خوش کتابخوان‌ها مشامم را پرکرده وعزمم را برای ادامه‌ی راه جزم کرده. توی این مسیر مشکلات و سختی کم نبود اما لذت به بار نشستن تلاش‌هامان همه سختی‌ها را برایمان آسان کرد. ✍ زینب جلوانی 📌 برداشت داستان‌گونه از حرکت مردمی قبیله‌ی کتاب‌خوان‌های فارس @rabteasheghi
هدایت شده از ربط عاشقی 🇵🇸
💢 زن جانش را فدا می‌کند برای این‌که حکومت به نااهل نرسد! ✨ حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) از شوهرش دفاع نمی‌کرد، از زمام‌دار به حق دفاع می‌کرد. مسئله‌ی زن و شوهری نیست، مسئله‌ی دختر عمو، پسر عمویی نیست. مسئله‌ی دوستی و رفاقت نیست، مسئله وظیفه است، مسئله هدف است. می‌آید پشت در، شروع می‌شود تهدیدها اما اثر نمی‌کند. 💡 نمی‌گوید من حالا باردار هستم، مصلحت نیست درافتم؛ بماند چند روز دیگر آتش‌شان فروکش کند، بماند شاید من فارغ بشوم بعد بروم به میدان‌شان... 💫 نه! نکته‌اش در همین است که در شدیدترین موقعیت‌ها، بزرگترین وظیفه‌ها انجام بگیرد و شدیدترین لطمه‌ها بر جسم و جان وارد بیاید. لذا شروع کرد به مبارزه. 🔥 آن‌پشت در آمدن، آن سِقط شدن محسن شش‌ماهه، آن ورم بازو، آن عظیم که منجر می‌شود به این‌که دختر پیغمبر را بزنند. 📛 یک زن را چه کسی می‌زند؟ چرا می‌زنند؟ مگر این‌که ایستاده‌است و مقاومت می‌کند؟ مردان و ریش‌سفیدان و قدرت‌مندان مهاجر و انصار زیر بار رفتند، بعضی فریب خوردند، بعضی کوتاهی کردند... این زن نه فریب می‌خورد، نه تنبلی می‌کند، نه حاضر است به هیچ قیمتی رضایت دهد، این است که زدند... 🚨 اگر خطبه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) را نگفتی، گریه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) هم معنی پیدا نمی‌کند. اگر نفهمیدیم که زهرا (سلام‌الله‌علیها) آن‌جا چگونه سخن گفته است، نمی‌فهمیم گریه‌ی او به چه معناست... 🎙 سخنرانی رهبر حکیم انقلاب در دهه ۵۰، مسجد امام حسن (علیه‌السلام) ، مشهد مقدس @rabteasheghi
6.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰امام خامنه ای: این بانو یکی از کسانی است که می‌تواند نمایشگرِ حقیقتِ گرایشِ زن در جامعه‌ی اسلامی باشد، نه فقط در جمهوری اسلامی ما؛ در نگاه اسلام، در منطق اسلام، در فرهنگ اسلام. 🗓 ۲۷ آبان، سالروز درگذشت بانوی مبارز و انقلابیِ خستگی‌ناپذیر خانم مرضیه حدیدچی دباغ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rabteasheghi
20.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید... 🎬 اصلی‌ترین نقش یک زن 📌 تهیه شده در ️مرکز آفرینش‌های هنری معاونت فرهنگی بسیج استان قم @mafarineshha @rabteasheghi
🌷 لا يَستَوِي القاعِدونَ مِنَ المُؤمِنينَ غَيرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالمُجاهِدونَ في سَبيلِ اللَّهِ بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم ۚ فَضَّلَ اللَّهُ المُجاهِدينَ بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم عَلَى القاعِدينَ دَرَجَةً ۚ وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الحُسنىٰ ۚ وَفَضَّلَ اللَّهُ المُجاهِدينَ عَلَى القاعِدينَ أَجرًا عَظيمًا ترجمه: (هرگز) افراد باایمانی که بدون بیماری و ناراحتی، از جهاد بازنشستند، با مجاهدانی که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، یکسان نیستند! خداوند، مجاهدانی را که با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان [= ترک‌کنندگان جهاد] برتری مهمّی بخشیده؛ و به هر یک از این دو گروه (به نسبت اعمال نیکشان،) خداوند وعده پاداش نیک داده، و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظیمی برتری بخشیده است. سوره مبارکه النساء آیه ۹۵ 📝 رهبرانقلاب: «ما وقتی مجاهدین را میشمریم، به آن بانویی که مادر شهید است یا آن آقایی که پدر شهید است یا آن خانمی که همسر ‌شهید است توجّه نمیکنیم؛ اینها مجاهدین فی‌سبیل‌الله هستند، فَضَّلَ اللَهُ المُجاهِدینَ عَلَى القاعِدین شامل اینها هم ‌میشود؛ اینها مجاهد فی‌سبیل‌الله هستند. اگر خانواده‌ها همراهی نمیکردند، این حماسه راه نمی‌افتاد. این هشت سال دفاع ‌مقدّس، این حماسه‌ی بزرگ... به همّت پدرها و مادرها و همسرها (راه افتاد)؛ اینها بودند که این حماسه را راه انداختند».‌۱۴۰۲/۰۴/۰۴ 📝 بیانات در دیدار خانواده‌های شهدا @rabteasheghi
💥 صدای شکستن کاسه و بشقاب‌ها داخل گوشش پیچید. به یک آن حواسش پرت شد به سال‌ها قبل... - زود باشید زود باشید آقای کلانتری گفته امروز زودتر کلاس‌ها رو تعطیل می‌کنیم. حواستون باشه مأمورا بیرون وایسادن گزکی دستشون ندید. 🗞 هنوز برگه‌های اعلامیه در دستش بود. خودش قبول کرده بود اعلامیه‌های اعتراضی را برساند دست دانشجوهای خوابگاهی. از این طرف آن طرف که شنیده بودند نیکسون آمریکایی قرار است بیاید ایران و دوباره پایش را بگذارد وسط میدان سیاست کشور و انگلیسی‌ها قرار است سفارتی را که به زحمت دکتر مصدق بسته بودند باز کنند، اعلامیه‌های اعتراضی دانشجویی‌شان را نوشته بودند و همه را دعوت کرده بودند به تجمع. کودتای امریکایی انگلیسی ۲۸ مرداد که مصدق را به زندان انداخت، شاه قدرتش بیشتر شد. دیگر پشتش گرم شده بود به حمایت امریکایی‌ها و انگلیسی‌ها. مأموران در شهر با اسلحه مانور بیشتری می‌دادند. مصدق که نفت را ملی کرده بود منافع امریکایی‌ها و انگلیسی‌ها را بدجور تهدید کرده بود. مخصوصا اینکه در سفارت انگلیس را هم به جرم جاسوسی بسته بودند. دانشجوها هم این وسط سلاح‌شان شده بود همین تجمع‌های اعتراضی. ۱۶ام آذر که آقای کلانتری خبر داد مأموران با اسلحه بیرون دانشگاه ایستادند و همه بدون تحرکی خارج بشوند به کل دانشجوها را مضطرب کرده بود. یعنی می‌توانستند دهانه اسلحه‌ها را بگیرند به سمت دانشجوها؟ آن هم بچه‌های فنی دانشگاه تهران؟! - هاجر! خبر رو شنیدی؟ چرا معطلی! بیا بریم دیگه میگن مأمورا هرآن ممکنه بریزن تو و..‌. وای خدا رحم کنه بدو بریم. مریم دست هاجر را کشید و از در دانشکده آورد بیرون. دیر شده بود. قیامتی بود... مأموران داشتند با سرنيزه به صورت دانشجوها می‌زدند. دانشکده کامل در محاصره مأموران بود. کم کم صدای تیر و تفنگ هم بلند شد. صدای فریاد کسی هاجر و مریم را که گوشه‌ای از کلاس پنهان شده بودند به خود آورد. - مهدی رو زدن مهدی رو زدن! هاجر و مریم مات و مبهوت دویدند به سمت بیرون دانشکده. دیگر هیچ صدایی جز صدای ناله دانشجوهای تیرخورده به گوش‌شان نمی‌رسید. مأموران درها را بسته بودند تا کسی از در دانشگاه بیرون نرود حتی مجروحان. 🚪صدای باز شدن در هوا شد. هوش‌وحواس هاجر پرت شد داخل آشپزخانه در لابلای خرده شیشه‌های کاسه و بشقاب. - ااااِ بی‌بی جون دوباره راه افتادید؟! مگه دکتر نگفت از جاتون جم نخورید! وای بی‌بی جاتون خالی! امروز روز دانشجو تو دانشگاه تهران قیامتی بودا. ما دخترا تصمیم گرفتیم جمع بشیم و به یاد دانشجوهای غزه یه پلاکارد بزنیم. یه عده اومدن و شروع کردن به پاره کردن پلاکارد. من هم بلندگو رو از دفتر برداشتم و شروع کردم به شعار دادن علیه اسرائیل. نمی‌دونی چی شد! همه جمع شده بودن و یک صدا شعار مرگ بر اسرائیل و مرگ بر امریکا می‌دادن. مگه دیگه کسی جرات داشت نزدیک‌مون بیاد. 💫 هاجر خودش را با هزار زحمت رساند به اتاقش. چشمش ناخودآگاه افتاد به عکس دیوار اتاق. شهید مهدی شریعت‌رضوی، دانشجوی ۱۶ آذر ۳۲ دانشگاه تهران. اشک در چشمانش لغزید. نیکسون یک روز بعد از آن واقعه در همان دانشگاه تهران دکترای افتخاری‌اش را می‌گیرد. دکترای افتخاری آدم‌کشی! عنوان خوبی هم هست! یک روز با اسلحه یک روز با بمب... نگاهی زیرزیری به چارچوب در اتاقش که حالا آسیه در دهانه‌اش ایستاده بود می‌کند و آرام‌آرام حرف‌هایی را زمزمه می‌کند: مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل سن و سال و تاریخ نمی‌شناسه! ✍ لطیفه‌سادات مرتضوی @rabteasheghi
12.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷ویژه سالروز وفات حضرت ام‌البنین(سلام الله علیها) و روز تکریم مادران و همسران شهدا 📹 نماهنگ | زن مگو، مردآفرین روزگار ✏️ رهبر انقلاب: اگر مادران و همسران شهدا بی‌صبری نشان میدادند، شوق جهاد در راه خدا و شهادت در دل مردها میخشکید؛ این‌گونه نمی‌جوشید @rabteasheghi
🔹️رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار هزاران نفر از زنان و دختران: ✏️ امروز خوشبختانه زنهایی که مجتهدند به اجتهاد فقهی رسیدند کم نیستند بنده حتی معتقدم بسیاری از مسائل زنانه که موضوعش زنان هستند و مردها درست موضوع را تشخیص نمی‌دهند خانمها باید از مجتهد زن تقلید کنند. ۱۴۰۳/۹/۲۷ 🖼 💻 @khamenei_reyhaneh @rabteasheghi
📲 شماره ناشناس افتاده بود روی صفحه شکسته موبایلش. بی‌حوصله جواب داد. یک نفر از پشت خط خواسته بود فردا برود خانه‌شان برای تمیزکاری. دست کشید روی زانوهایش که زق زق می‌کردند و شب تا صبح خواب را از چشمش گرفته بودند. خواست بگوید نه نمی‌توانم بیایم. اما یاد یخچال خالی خانه افتاده بود. یاد قسط‌های عقب‌افتاده و اجاره‌خانه و هزار تا چیز دیگر. صدای پشت خط منتظر جواب بود. آرام گفت: "باشه دخترم. آدرس بده تا بیام." 📺 تلفن را که قطع کرد تلوزیون را روشن کرد. چند بار آنتنش را تکان تکان داد و شبکه‌ها را بالا پایین کرد تا بالاخره یک تصویر شفاف نصیبش شد. روغن بابونه را ریخت کف دستش و همان‌طور که زانوهایش را ماساژ می‌داد تلوزیون تماشا کرد. صدای مولودی خانه را پر کرد. دو روز مانده بود به روز مادر و تولد حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها). گزارشگر از مردم کوچه و بازار درباره کادوهای روز زن می‌پرسید. هرکدام جوابی می‌دادند و باخنده و شادی حرف‌هاشان ختم می‌شد. 💭 زن تازه یادش افتاد که جمعه روز مادر است. حتما فریده از کاشان این هفته می‌آید خانه. حتی اگر امتحان داشته باشد. پسرش فرهاد هم که سرباز بود همین‌طور .گفته بود مرخصی‌های قبلی را نمی‌آید تا برای روز مادر مرخصی‌اش بدهند. نه میوه خریده بود نه شیرینی. ناهار چه می‌پخت برایشان؟ حتما فهیمه و شوهر و بچه‌هایش هم می‌آمدند. اصلا خودش باید دعوتشان بگیرد. خیلی وقت است دور هم جمع نشده‌اند. 🥀 بغض چنگ انداخت توی گلویش نگاه به عکس عباس‌آقای توی طاقچه کرد. سرش را کج کرد و گفت: "مرد توی این چندسالی که تنهام گذاشتی این روزگار، سخت گرفته به من. عید و عزام معلوم نیست." خوب شد قرار فردا را قبول کرد. پاهایش درد می‌کند که بکند شاید با پولش بتواند چیزی جور کند. میوه یا شیرینی. به فهیمه هم می‌گوید عصر بیایند که نخواهد غصه ناهار را بخورد. 🌙 تا صبح توی رختخواب غلت زد. خواب خجالت کشیدن جلوی دامادش را دید. خواب یخچال خالی‌اش را. حتی خواب دید خواب مانده و برای تمیزکاری دیر رسیده و صاحب خانه پولش را نداده. ساعت ۶ صبح با اضطراب از خواب پرید. نمازش را که خواند دیگر نخوابید تا مبادا خواب بماند. 📍 خودش را رساند به آدرسی که پیامک شده بود. زنگ زد. دختر جوانی در را باز کرد. دود اسفند راهرو را پرکرده بود. جلوی در ورودی آینه و کاسه آب گذاشته بودند. دختر بردش داخل سالن. با یک سینی چای و شیرینی پذیراییش کرد. چایش را که خورد چادرش را برداشت و گفت : خب دخترم از کجا شروع کنم؟ دستمال و شوینده‌ها رو بیار. دختر دستش را گرفت. نشاندش روی مبل و گفت: حالا چه عجله‌ایه؟ زن با چشم‌هایی پر از سوال زل ماند روی لبخند صورت دختر. آن از اسفند و دم‌راهی چیدن‌شان. چای و شیرینی. نمی‌فهمید این‌ها را. برای کار دعوتش کرده بودند نه میهمانی. چندتا دختر جوان از یکی اتاق‌ها آمدند بیرون. دست یکی‌شان یک بسته کادو پیچ بود. دست یکی چندتا شاخه گل. 💬 دخترها نشستند کنارش‌. دختری که صورت گرد و پوستی روشن داشت گفت؛ مادر جان این بار دلمون خواست به پاس زحمت‌هاتون بدون کار کردن یک هدیه ناقابل مهمان ما باشید. و اگر تعداد خانواده‌تان را بفرمایید تعدادی هم ناهار. دختری که قد بلندی داشت و روسری زرشکی سرش بود ادامه داد: در برابر زحمت‌هاتون واقعا ناقابله. باید ببخشید همین قدر در توانمان بود. زن دستش را به زانوهایش گرفت و بلند شد. تک تک دخترها را بغل کرد و بوسیدشان. انگار کن فهیمه و فریده خودش باشند. یک دل سیر توی بغلشان گریه کرد. دلش می‌خواست غصه این چند سال بی‌کسی و دربه‌دری‌اش را همین جا و با همین اشک‌ها چال کند و برود. 🔻 با گوشه روسریش اشک‌هایش را پاک کرد. یک مادر شهید نشسته بود روی مبل آن طرف سالن. وسط پارچه‌های ساتن سفید و صورتی که از سقف آویزان شده بودند. کنار سبد گل‌های بنفش و سفید. یکی از دخترها داشت با دوربین از مادرانه‌هایش فیلم می‌گرفت. نوبت زن شد. قلبش تند تند درسینه می‌کوبید. چه می توانست بگوید بعد از مادرانه‌های یک مادر عزیز از دست داده. بغضش را قورت داد. سرش را بالا گرفت و گفت فقط می‌توانم بگویم اجرتان با خانم فاطمه زهرا. منِ مادر را روسفید کردید شب عیدی. دوربین خاموش شد. رد اشک روی صورت زن و دخترها مانده بود. ✍ زینب جلوانی @rabteasheghi
┄┅═༅﷽༅═┅┄ 🔖 شکستن پرده توّهم اقتدار ✍ خالقی امام خامنه‌ای در تاریخ ۱۹ دی ۱۴۰۳ فرمودند: «امروز کار اساسی، کار مهم برای دستگاه‌های تبلیغاتی ما،‌ برای دستگاه‌های فرهنگی ما، تبلیغات ما، وزارت ارشاد ما، صداوسیمای ما، فعّالان فضای مجازی ما، این است که پرده‌ی توهّم اقتدار دشمن را پاره کنند، بشکنند، نگذارند تبلیغات دشمن بر روی افکار عمومی اثر کند.» دو روز پس از اینکه ترامپ قمارباز گفت «... خاورمیانه را جهنم خواهم کرد» خداوند درخواست ولیّ امر جامعه را مبنی بر «پرده توهم اقتدار دشمن را پاره کنید و...» را اجابت کرد و آتشی بس بزرگ به دامن یکی از شهرهای مهم آمریکا افتاد؛ و آن را به جهنم تبدیل کرد. آتش به عمارت‌های میلیون‌ها دلاری‌ صاحبانش مانند جیمز وودز همان بازیگر آمریکایی افتاد که خواستار قتل عام در غزه بود و یا در سکوت به این همه ظلم و ستم در غزه به تماشا نشسته بودند؛ کاملا سوخت. بله آمریکا در اوج امکانات و تکنولوژی برتر نسبت به کشورهای جهان نه با عناصر طبیعت بلکه با سوءمدیریت و ناکارآمدی و بن‌بست‌های حکمرانی سرمایه‌داری نتوانست بر این بحران غالب آید و ضعف و زبونی حکمرانی غربی در چشم جهانیان نشان داده شد. و حکمت این هشدار از امام خامنه‌ای نیز که در ۱۹ دی امسال فرمودند: «آن کسانی که در مسائل فرهنگی، در مسائل اقتصادی، در مسئله‌ی تورّم، در مسئله‌ی تولید، در مسئله‌ی ارز، در مسائل فرهنگی، در مسئله‌ی حجاب و غیره تصمیم می‌گیرند، توجّه داشته باشند که ملاحظه‌ی خواسته‌ی آمریکا، مواضع آمریکا و مواضع صهیونیست‌ها را نکنند، ملاحظه‌ی منافع کشور را بکنند، ملاحظه‌ی منافع جمهوری اسلامی را بکنند.» نیز عیان شد. @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی @rabteasheghi
"آتش‌سوزی‌های لس‌آنجلس و فریاد بی‌صدای غزه" ✍فائزه آقامحمدی: جورجو آگامبن، فیلسوف ایتالیایی، در واکنش به آتش‌سوزی‌های اخیر در لس‌آنجلس، عکسی از آتش گرفتن درختان آمریکا منتشر کرده و با لحنی طعنه‌آمیز متنی را به اشتراک گذاشته است. در این متن آمده است: "دانشمندان دانشکده علوم گیاهی دانشگاه تل‌آویو اخیرا اعلام کرده‌اند که با استفاده از میکروفن‌های ویژه‌ای که به امواج فراصوت حساس هستند، توانسته‌اند صدای فریادهای درد گیاهان را هنگام بریدن یا کمبود آب ثبت کنند. اما در غزه میکروفونی وجود ندارد." آگامبن با این واکنش زیرکانه به آتش‌سوزی‌های آمریکا، به ارتباط بین ظلم انسانی و واکنش طبیعت اشاره می‌کند. این موضوع می‌تواند به‌طور غیرمستقیم با آموزه‌های اسلامی درباره عواقب ظلم و طغیان پیوند یابد. از سوی دیگر، اشاره به توجه علمی به فریاد درد گیاهان توسط دانشمندان تل‌آویو، در حالی که همین رژیم مسئول آتش‌افروزی‌های گسترده در غزه و بمباران بیمارستان‌ها، اردوگاه‌های پناهندگان و مناطق مسکونی است که موجب سوختن زنده‌زنده کودکان و زنان فلسطینی می‌شود، تناقض آشکار و سقوط اخلاقی را نمایان می‌کند. این رویدادها می‌توانند به‌عنوان نمادهایی از بی‌عدالتی و فساد نظام سلطه جهانی و در عین حال، نشانه‌ای از واکنش طبیعت و عذاب الهی در قبال ظلم تلقی شوند. وعده نصرت الهی یکی از مفاهیم بنیادین در قرآن است که به مؤمنان و مظلومان اطمینان می‌دهد که در برابر ظلم و ستم، یاری الهی در نهایت محقق خواهد شد. داستان‌های قرآنی مختلفی وجود دارد که نشان می‌دهند چگونه ظلم و فساد اقوام گذشته، منجر به عذاب‌های الهی شد. به عنوان مثال، داستان قوم عاد و ثمود که به دلیل تکبر و فسادشان با بادهای سخت و زمین‌لرزه‌های مهیب نابود شدند، یا قوم فرعون که پس از ظلم به بنی‌اسرائیل، با غرق شدن در دریا عذاب شدند. آتش‌سوزی‌های گسترده در مناطقی مانند لس‌آنجلس که نمادی از قدرت و ثروت و تکنولوژی غرب، به‌ویژه آمریکا، به شمار می‌آید، می‌تواند به‌عنوان یکی از نشانه‌های تحقق وعده الهی تفسیر شود. از منظر قرآنی، خداوند گاه از طریق بلایای طبیعی، به ظالمان هشدار می‌دهد یا آنها را عذاب می‌کند. نصرت الهی لزوما به‌صورت فوری نیست، اما در بلندمدت و از طریق عواقب طبیعی، اجتماعی و سیاسی به ظالمان می‌رسد. آتش‌سوزی‌ها، طوفان‌ها و بلایای طبیعی که نظام‌های ستمگر را به چالش می‌کشند، ممکن است نشانه‌ای از حرکت جهان به سمت تحقق وعده قرآنی نصرت و عدالت الهی باشند. @rabteasheghi