eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
50.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
396 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز نوشتند کبوتر شدنم را پروازکنان راهى دلبر شدنم را آنقدر نرفتم ز در خانه، گرفتم تا روز ابد سائل این در شدنم را گفتند برو نوکر صاحب‌کرمى باش دادم به شما نامه‌ى قنبر شدنم را یک‌عمر به دور سر تو گرد طوافم امضا بزن از اهل جهان سر شدنم را باید که بگوش همه حالا برسانم فوراً خبر مستِ پیمبر شدنم را خوب است بدانید به دربار رسیدم تا پشت در احمد مختار رسیدم روزى که تو از راه رسیدى دل ما ریخت خیر قدمت وِلوله در أرض و سما ریخت کفار هم از بودن تو بهره گرفتند باران کرامات تو آقا همه‌جا ریخت دیدند به ایوان مدائن ترک افتاد از هیبت سبحانى تو بت‌کده‌ها ریخت پیچید در عالم خبر آمدن تو تا صبح، در خانه‌ى تو خیل گدا ریخت گر اهل مناجات شدیم علتش این بود الطاف تو در کاسه‌ى ما شوق دعا ریخت با امر شما ساعت خورشید عوض شد حتى جهت حرکت خورشید عوض شد تا هست خدا نام تو برجاست یقیناً بر دامن تو دست گداهاست یقیناً در کشور ما اسم تو در صدر اسامى‌است چون نام محمد شرف ماست یقیناً یک عمر پناه غم تو چادر زهراست پس دختر تو ام ابیهاست یقیناً فهمیده‌ام از بوسه‌ى هر روزه به دستش آرامش تو حضرت زهراست یقیناً وقتى همه‌جا ورد زبان تو على بود یعنى که وصى، حضرت مولاست یقیناً هربار که در جنگ، به کار تو گره خورد شمشیرِ على حل معماست یقیناً با تیغ کج آورده به حیرت همگان را خم کرده قد و قامت شمشاد قدان را ما تا به ابد دست به دامان شماییم خاریم ولى جزو گلستان شماییم خشکیم، کویریم ولى شکرگزاریم صد شکر که لب‌تشنه‌ى باران شماییم از رى به امیدى درِ این خانه رسیدیم راهى بده آقا همه مهمان شماییم اى کاش که ما را به غلامى بپذیرد تا فخر کنیم اینکه غلامان شماییم ما شیعه شدیم از کرم حضرت صادق مؤمن به تعالیم و مسلمان شماییم ارث از تو گرفتیم که بى‌تاب حسینیم دل‌سوخته‌ى دیده‌ى گریان شماییم از یُمن روایات شما روضه‌نشینیم در بَندِ حسینیم و گرفتارترینیم 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چشم فلک امروز دوان سوی زمین است امروز که با آمدن عشق، قرین است در آتش اوییم که شور است و شرار است در ساحت اوییم که امن است و امین است در بایریِ جهل جهان، عاطفه رویاند دیگر چه نیازی به عصا؟ معجزه این است غم بار سفر بسته که او راحت جان است رنگ از رخ شب رفته که او ماه‌ْجبین است لطف نظر اوست که شعر است مطنطن از مرحمت اوست اگر واژه وزین است این‌گونه رقم خورد که ما شیعه‌ی نوریم آن نور که در عترت پاکش ششمین است کافی‌است بپرسید ز خیبر که پس از او بر مسند مهرش "که" سزاوارترین است؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به شهید والامقام یک عده تو را نمی‌شناسند هنوز در غفلت خویش, بی حواس‌اند هنوز تو هیبت آفتابی و شب‌ْپَره‌ها از عکس تو نیز در هراس‌اند هنوز @hosenih @dobeity_robaey
در قلب کفر، نام تو را جار می‌زنیم اینجا که میهن خودمان است قهرمان! @hosenih @dobeity_robaey
ساعت هجر تو را لحظه‌ی پایانی نیست در تنِ بی رمقِ ثانیه‌ها جانی نیست شهر در حسرت فانوسِ سحر می‌سوزد سالیانی‌ست که این کوچه چراغانی نیست دشتِ چشمم به بیابان‌شدنش خو کرده خاکِ خشکیده‌ی من تشنه‌ی بارانی نیست پیرها در طلب دیدن تو کور شدند عُمر رفت و خبر از یوسفِ کنعانی نیست می‌کُشد آخرِ سر زخمِ فراقت ما را درد عشاق تو را نسخه‌ی درمانی نیست آنکه دلخوش به هوس‌هاست، خرابت نشود کاخ اَمیالِ دلم لایق ویرانی نیست تو به فکر همه وُ ما همگی فکر گناه... به‌خداوند که این رسم مسلمانی نیست من، سرافکنده‌ترین سینه‌زنِ فاطمه‌ام هیچ رنجی به‌علی رنجِ پشیمانی نیست سخت دلتنگ تماشایِ ضریح نجفم مثل ایوانِ طلایِ پدر، ایوانی نیست لب من را برسانید به انگورِ علی باده‌ای در حَدِ این باده‌ی سلطانی نیست کاشکی روی سرم دست نوازش بِکِشی وقت اینکه ز گدا روی بگردانی، نیست " گرچه آلوده ولی مال حسینیم همه " نزدِ ما بهتر از این تشنه که خواهانی نیست جان آن کشته‌ی بی غُسل و کفن، زود بیا دیر شد آمدنت، فرصت چندانی نیست * * چوب ها در دل تاریخ شهادت دادند خیزران خورده‌تر از او، لب و دندانی نیست... ✍ (صلاة صبح ۱۴۰۲/۰۷/۱۰) 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جنس بی قیمت و افتاده ته بازارم تو بیا باز ضرر کن، بخرم، بردارم جز ضرر گرچه برای تو ندارم اما چون همیشه پدری کن، به کسی نسپارم تو چنان بوده‌ای ای عشق، که من از اینکه_ به کسی جز تو بدهکار شوم بیزارم ما که گفتیم غلامیم، شما هم مولا لطف کن بین غلامان خودت بشمارم پسرم از پدرم نوکری‌ات برده به ارث پدرم، من، پسرم، عاشق این تکرارم آن‌چنانم که بدون تو بهشتم نروم فکر بی تو شدنم سخت دهد آزارم چندمین مرتبه‌اش نیست به یادم که چه خوب_ دست پُر مهر تو برداشت گره از کارم از ضریحت دو سه تا بوسه طلبکارم من تا ضریحت طلبم را ندهد، بیمارم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ در آرزوی ؛ همیشه هر شبِ جمعه به سینه غم دارم حرارتی‌ست قدیمی که در دلم دارم اگرچه دستِ تهی دارم و گدا طبعم دلِ شکسته‌ی خود را که دستِ کم دارم میان نامه‌ی من خالی است از خوبی گناه و جرم و خطا را همه رقم دارم مرا به حُرمتِ موسی الرضاست می‌بخشید خوشم که رعیتم و شاهِ ذوالکرم دارم به امرِ حضرت سلطان، حسین می‌گویم به لطف فاطمه، اربابِ محترم دارم حسین گفتم و جان و دلم به جوش آمد مرا ببخش، فقط اشک تازه دم دارم نشد که زائر کرب و بلا شوم، باشد دلم خوش است میان دلم حرم دارم  * * برات کرب و بلایم به دست عباس است دوباره مُلتمس دامنِ علمدارم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گریه کند برای تو بی اختیار، چشم بخشید از این جهت به بشر کردگار، چشم نذر نگاهْ سوی تو می‌شد تمام‌شان گر داشت نوکر تو هزاران هزار چشم کمتر شود از آتش دوزخ هراس او هر قدر بیشتر بشود آبدار، چشم لطفاً زمانِ مرگ، قدم‌رنجه‌ کن بیا چشمش به راه توست میان مزار، چشم گفتند به وضوح نظر می‌کنی به ما هرگاه می‌شود وسط روضه تار، چشم تا که شنید زخم تنت بی‌شمار بود خون گریه کرد پای غمت بی‌شمار، چشم ** زینب تمام راه، نگاهش سویِ تو بود او برنداشت از تویِ نیزه‌سوار، چشم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آنکه تقدیر مرا یک عمر پشت در نوشت... نام من را بین مهمان‌های تو آخر نوشت دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت دعوت من را برای این دو چشم تر نوشت جای نان می‌خواستم قدری تماشایش کنم حیف باشد محضر صاحب کرم از زر نوشت هرقدَر من معصیت کردم به روی من نزد قصه‌ام را تا ابد در خانه‌ی دلبر نوشت به من بی آبرو چه آبرویی داده است من بدی کردم ولی او صورت دیگر نوشت دست من را داد در دست علی مرتضی بعد ازآن نام مرا در دفترش قنبر نوشت یک علی گفتم تمام سیئاتم پاک شد سرنوشتم را خداوندِ علی، از سر نوشت آخر خط بودم و زهرا به فریادم رسید بعد ازآن بخت مرا از هرکسی بهتر نوشت کل دارایی من این است... عشقم به حسین! بین ثروتمندها اسم مرا مادر نوشت چشم وا کردم که دیدم ناگهان در هیأتم... دست زهرا در حسینیه مرا نوکر نوشت از همان‌موقع چه کیفی می‌کنم من با حسین! شرح آن‌ را باید از امروز تا محشر نوشت چند وقتی می‌شود دور از تو ماندم، وای من فطرست‌ را دست تقدیر عاقبت بی پر نوشت ** ای فدای اسم شیرینت «حسین جان» کز ازل حق به تقدیر گلویت کندی خنجر نوشت نیزه‌ها روی تنت یکجور رفته کج شده مزد "هَل مِن ناصرت" را با سنان لشکر نوشت شمر روی سینه‌ات مشغول ذبحت بود آه... قاتلت را مقتل اما، غُصه‌ی معجر نوشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نظر به ساعتِ خود کرد و نقشه درسر داشت تبر به دوشِ کسی از نوادگانِ خلیل چقدر مانده از این بیست و پنج ساله مگر؟! که محو گردد از عالم نشانِ اسرائیل ✍ @hosenih
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزینه‌های خودت را به روی میز بچین و چند لحظه خودت را میان جنگ ببین شروع کن به شمردن...، شهاب تا سجیل هجوم حادثه‌ها، آسمانِ اسرائیل... ✍ @hosenih