#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
ای عرشیان به شهر خراسان سفر کنید
شب را در این بهشتِ الهی سحر کنید
با زائران این حرمالله سر کنید
مدح رضا چو آیۀ قرآن ز بر کنید
عید بزرگ شیعۀ آل پیمبر است
میلاد هشتمین حججاللهِ اکبر است
ای دل بگیر جان و به جانان نظاره کن
بر چهرۀ حقیقت ایمان نظاره کن
یک لحظه بر تمامی قرآن نظاره کن
در دست نجمه، نجم فروزان نظاره کن
میلاد پارۀ تن زهرا و احمد است
شمسالشموس، عالِمِ آل محمد است
او مظهر جمال خداوند اکبر است
آیینۀ تمامنمای پیمبر است
خورشید نجمه یا مهِ افلاکپرور است
قرآن روی سینۀ موسیبنجعفر است
بر خلق آسمان و زمین مقتداست او
جان رونما دهید که روی خداست او
روشن هزار سینۀ سینا به نور او
چشم هزار موسی عمران به طور او
صف بستهاند خیل رسل در حضور او
دل، بحر بیکرانهای از شوق و شور او
ریزد برات عفو خدا از نظارهاش
دوزخ بهشت میشود از یک اشارهاش..
ای خلق، خاکِ پای تو یا ثامنالحجج
جان جهان فدای تو یا ثامنالحجج
قرآن پر از ثنای تو یا ثامنالحجج
ایمان بود ولای تو یا ثامنالحجج
دین را به جز ولای تو اصل و اصول نیست
«تهلیل» بی ولای تو هرگز قبول نیست..
پاییز بوستان دل ما، بهار توست
در شهر طوسی و همه عالم دیار توست
گلبوسۀ امام زمان بر مزار توست
شیعه به هر کجا که رود در کنار توست
چشم و چراغ و محفلم اینجاست یا رضا
هر جا سفر کنم، دلم اینجاست یا رضا..
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
آنانکه عاشقند به دنبال دلبرند
هر جا که میروند تعلق نمیبرند
از آنچه که وبال ببینند خالیاند
عشاق روزگار، سبکبال میپرند
پرواز میکنند به هر جا که جلوهایست
گاهی ملائکاند و گاهی کبوترند
دل را به دست هر کس و ناکس نمیدهند
دلدادهی قدیمی آل پیمبرند
آنان که عاشق علی و فاطمه شدند
مدیون خانواده موسی بن جعفرند!
ما عاشقیم، عاشق زهرا و حیدریم
ما شیعیان کشور موسی بن جعفریم
::
آدم بدون مهر تو انسان نمیشود
سلمان بدون عشق مسلمان نمیشود
آن گردنی که تیغ تو را بوسه میزند
سوگند میخوریم، پشیمان نمیشود
وقتی کبوتران حریمت، گرسنهاند
گندم برای سفرهی ما، نان نمیشود
تو خوب جایی آمدهای سروری کنی
هر رعیتی که رعیت ایران نمیشود
تو هشتمین پیمبر قرآنی منی
حق خدا و حق مسلمانی منی
تو آسمان عشقی و خورشید گنبدی
خورشید هشتمی و به ایران خوش آمدی
تو سجدهای و ساجد و مسجود و مسجدی
تو عابدی و عبدی و معبود و معبدی
تو کربلایی و نجفی و مدینهای
یعنی شهید و شاهد و مشهود و مشهدی
نُه چشمه از علوم، به قلب تو جاری است
با این حساب، عالم آل محمدی
تو آمدی و آمدنت رفتنی نداشت
مانند آفتاب تو در رفت و آمدی
ای آبروی جن و ملک خاکبوسیات
عالم فدای جلوهی شمس الشموسیات
::
زائر شدم نسیم، صدای مرا گرفت
از دستم التماس دعای مرا گرفت
یک شب کنار پنجره فولاد، مادرم
آن قدر گریه کرد، شفای مرا گرفت
یک پارچه گره زد و تا سالهای سال
«سهمیه امام رضا» ی مرا گرفت
صحن تو، آسمان تو، گنبد طلای تو
حتی مجال کرب و بلای مرا گرفت
ایمان نداشتم که ضمانت کنی مرا
تا اینکه آهو آمد و جای مرا گرفت
ای دستگیر صبح قیامت سرم فدات
هم خانواده، هم پدر و مادرم فدات
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
غافل نشو شاید نظری شد امشب
شاید که مبارک سحری شد امشب
شاید که به خاطر امام هشتم...
از یوسف زهرا خبری شد امشب
✍ #سیدمجتبی_شجاع
↳ @hosseinieh_net
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
#شب_جمعه
از پنجره فولاد، شفا میبارد
از گنبد و گلدسته، طلا میبارد
میلاد رضا و شب جمعه، به به
در صحن، برات کربلا میبارد...
✍ #مرتضی_درزی
↳ @dobeity_robaey
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
زندگی سرریز شد بر روی من چون آبشار
لابلای سنگها برخاستم چون چشمهسار
در زلال چشمهایت خیره ماندم تا ابد
چشمهایم را تو شستی از غبار روزگار
تو مرا با چشمهای خود پر از خورشید کن
تا بگویم از نگاهت قصهای دنبالهدار
زادهی موسی! نمیخواهی کلیم تو شوم؟
در نگاهت دیدهام برق تجلی بیشمار
تا نباشم گردبادی سر به سر آشفتگی
آه ای ابر محبت! بر وجود من ببار
نیستم بیدی که از طوفان بلرزم بعد از این
چون به من بخشیدهای احساس کوهی استوار
وقتی اقیانوس تو جاریست، جاهل بودهام
دل اگر بستم به رود و هوی و های جویبار
در زمستان نیز آهنگ شکفتن جاری است
وقتی از تو میرسد حس شکفتن با بهار
از تو پنهان نیست رؤیایم خراسانی شده
فکر کوچم؛ کوچ از این شهر، از این کوچهسار
تا شنیدم که سهجا حتماً به دادم میرسی
بعد از آن نه صبر دارم، نه تحمل، نه قرار!
«تختهبند تن*...» که حافظ گفت، مقصودش منم!
راستش این روزها افتادهام فکر فرار
پیلههای وَهم دائم میتنم دور خودم...
کاش بودم چون نسیمی، در به در دنبال یار
دست خالی آمدم با کولهباری از گناه
لطف تو کرده مرا بیش از همیشه شرمسار
محو کاشیها نبودم محو چشمان توأم
تو نباشی، حوض و سقاخانه میخواهم چه کار؟
رزق من شعر است؛ آن را هر سحر تقسیم کن
آه ای باران رحمت! بر سر شعرم ببار!
شب ستاره، شب شکفتن، شب شروع روشنی است
حکمتی دارد که باشد چشم من شب زندهدار
هان، بخوان از چشمهایم راز آشوب مرا
مثل آهوها شدم در چشمهای تو شکار!
مهربان من! پر از پژمردگیها شد دلم
لطف کن بر گونهی این شعر لبخندی بکار
سایهای از نور تو افتاد بر روی سرم
تو رهایم کردهای از ظلمت شبهای تار
با حدیث سلسله، حِصن حصینی ساختی
نطق «الّا»یِ تو شد برّنده مثل ذوالفقار
راه را کج کردهام از هرطرف سمت شما
ای ولای تو صراط المستقیمِ آشکار
تا بگیرد از شما اذن تشرف شعر من
کوپه کوپه واژهها در این قصیده شد قطار
صبح جمعه، گوشهی دارالولایه؟ صحن قدس؟
تو بگو، کی یا کجا اینبار بگذارم قرار؟
✍ #سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
* حافظ:«چگونه طوف کنم در فضایِ عالمِ قدس؟
که در سراچهٔ ترکیب، تختهبندِ تنم»
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
تا که نوشیدم شراب ناب سقاخانه را
باز هم پر کردم از سرمستیام پیمانه را
تا زیارتنامه خواندم چشمهایم سو گرفت
سربه راه عشق بردم سجدهی مستانه را
عطر خاک مرقدت ای آفتاب باشکوه
برده از یادم مسیر خانه و کاشانه را
در حریم تو که پروایی ندارد عاشقی
شمع باور میکند دلتنگی پروانه را
خادمان تو به هر مهمان خوشآمد گفتهاند
آشنا میسازد این دیدار هر بیگانه را
سر به دامان ضریحت میگذارد زائرت
اشک بر هم میزند آنجا تراز شانه را
چون کبوترها به خوان عشق عادت کردهایم
از کسی جز تو نمیخواهیم آب و دانه را
میگرفت ای کاش چشمت جای آن آهو مرا
در خیالم زیستم یک عمر این افسانه را
کنج صحن انقلاب تو دگرگون میشوم
با تو میسازم دوباره این دل ویرانه را
مینشینم با کبوترهات صحبت میکنم
شک ندارم دوست داری شاعر دیوانه را
✍ #سمانه_خلف_زاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
به سویت پر کشیدم با دلی از قبل شیداتر
پناه آورده است انگار تنهایی به تنهاتر
دوباره بوی باران میدهد صحن گهرشادت
چه سرّی دارد اینجا میشود چشمان دنیا تر
به هرسو میروم گنبد نمایان است و حیرانم
کدامین آسمان دارد از این خورشید پیداتر
هنوز از دستهایت خاک دهسرخ آب مینوشد
هنوز از چشمه مهرت شود لبهای صحرا، تر
به سقاخانه میآید جهانِ تشنۀ عرفان
که مانند ابوهاشم کند قدری گلو را تر
✍ #عاطفه_جعفری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
من اگه نمیشنوم ولی بجاش
تو همه درد و دلامو میشنوی
یا امامرضا اگه حرف نزنم
از تهِ دلم صدامو میشنوی
میدونم که همصدای همهای
بخدا امامرضای همهای
یه نگاهی آخریها رو ببین
یا رضایِ آذریها رو ببین
زیر پای زائراته دل ما
پشت درها پادریها رو ببین
میدونم که تو دلای همهای
بهخدا امام رضای همهای
ما همه مثل همیم کنار تو
میخرن اینجا دِلای زائرو
برای شنیدن صدای تو
گوشِ دل میخواد نه گوشِ ظاهرو
تو اُمید گریههای همهای
بخدا امامرضای همهای
حال ما پیش شما فقط خوشِ
حال ما پیش امامرضا خوشِ
توی ایون طلا هواییام
چقده هوای کربلا خوشِ
تو براتِ کربلای همهای
بخدا امامرضای همهای
حرف من حرف دلای بی کسه
یه امامرضا دارم واسم بسه
اگه دنیا هم برامون قفسه
یه امامرضا دارم واسم بسه
استجابت دعای همهای
بخدا امامرضای همهای
من اگه کم نمییارم، همیشه
مرحم شکستگیهای منی
به امیدی اومدم ردم نکن
که پناه خستگیهای منی
نه برای من برای همهای
بخدا امامرضای همهای
باتو هیچی کم ندارم آقاجون
میشه که روی منم حساب کنی
اونقده مراقب دلم میشم
تا من و آخرش انتخاب کنی
هرچی غیر تو بخوام زیانمه
حاجتم فقط امام زمانمه
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
میرسم از راه پر پیچ و خم دشوارها
سوی تو، ای مایهی هموارهی هموارها
آب سقاخانه را نوشیدم و رفت از دلم
گرد اندوهی که بود از دست بی مقدارها
هر زمان اینجا میآیم تازه آدم میشوم
آری، آری، از محبت میشود گل خارها
من در این درگاه بی منت به کم هم راضیام
چون کمت بیش است از بسیاری بسیارها
هیچ گاه از آستانت دست خالی برنگشت
دست استمدادها و سوز استغفارها
من گدای مشهدم، ای آنکه برکت میچکد
از طلای گنبدت بر روی گندمزارها
آمدم؛ رفتم؛ دلم دلتنگ شد؛ باز آمدم
بارها و بارها و بارها و بارها
من به هر در میزنم بسته است؛ پس لطفاً خودت-
باز کن راهی به سویت از پس دیوارها..
✍ #سیده_تکتم_حسینی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
در هجوم جذر و مد بیکسیها ساحلی
صحن تو دریا و عالم قطرهی ناقابلی
چشم در چشم ضریحت عرض حاجت کردهام
نیست بین بنده و ارباب اینجا حائلی
باز از کارم گره مثل همیشه باز شد
تا که دل بستم به بست شیخ حر عاملی
آب سقاخانه بعدش هم غذای حضرتی
من چه میخواهم دگر، بهبه چه عیش کاملی
رو به گنبد کنج گوهرشاد باران حرم
آه با این وصف میماند مگر درد دلی
کفش نه دل را به خدامت امانت دادهام
یا امین الله! دل بسته به لطفت سائلی
روزه و حج و زکات و خمس جای خود ولی
جز ولای تو ندارم روز محشر حاصلی
✍ #محمود_یوسفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e