eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
استقبال از غزل مرحوم حسین منزوی با مطلع: اکنون به شوق حجت پنجم ز خود گمم امشب میان گریه و لبخند خود گمم سرشار از طلوع بهار تبسمم دریایم و تپیده به لب‌هام نبض موج تا آسمان رسیده شعور تلاطمم جارو به برج و باروی اندیشه می‌زنم تا سائل مدایح معصوم پنجمم من شاعر صداقت گل‌های قاصدک من جابر سلام رسولان مردمم... صدها ابوبصیر شود طفل مکتبم دریای علم تو بچشاند اگر خُمم پیچیده در تلاوت معصوم نام تو عطر گل محمدی‌ات در تکلمم بر خاک‌های مرقد نورانی تو ساخت گلدسته‌ها و گنبد زرّین، تجسمم امشب دوباره شوق مرا بال و پر بده امشب که بین گریه و لبخند خود گمم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن قوم که معمار جنان خشت به خشتند از خاک تو هستند که پاکیزه سرشتند از نام تو پرسیدم و گفتند محمّد نامی که به دیباچه‌ی توحید نوشتند در عالم ذر مزرعه‌ای بود دل ما از مِهر تو یک بذر در این مزرعه کِشتند دیدند شکافنده‌ی دریای علومی شد پنبه علوم دگران هر چه که رِشتند حق دور تو می‌گردد و آنان که نگردند در کعبه اگر هم بروند اهل کِنِشتند از نسل حسین و حسنی، بهتر از این چیست اجداد تو آقای جوانان بهشتند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن مقتدا که هستی دارد قوام از او خورشيد و ماه نور گرفتند وام از او آن پنجمين امام که معصوم هفتم است دارد حريم کعبۀ دين احترام از او دريا شکافِ علم و يقين «باقرالعلوم» ماهی که شرمگين شده بدر تمام از او او باغبان علم و فضيلت شد و به جاست آن گلشنی که يافته فيض مدام از او گل‌های باغ معرفت و بوستان علم دارند رنگ و جلوه‌گری هر کدام از او روشن چراغ دانش و بينش ز نور اوست دارد حياتِ علم و فضیلت دوام از او بطحا شده‌ست باغ بهشت از ولادتش يثرب شده‌ست روضۀ دارالسلام از او در گردش مدار، فروغ اميد را منظومه‌های عشق گرفتند وام از او تا رهنمای خلق شود در ره نجات اول گرفته بود خدا التزام از او قولش هماره قول رسول کريم بود شد جلوۀ حديث نبی مستدام از او اين آفتاب عشق که سوی دمشق رفت گفتی گرفت روشنی روز، شام از او بزم هشام بود به شام و گمان نبود دعوت کند به «سَبق رِمايه» هشام از او هرچند عذر خواست ز پرتاب تير و خواست تا حکم انصراف بگيرد امام از او اما هشام بر سخن خود فشرد پای تير و کمان گرفت امام همام از او تير و کمان گرفت و هدف را نشانه رفت تا ضرب شست بنگرد و اهتمام از او فضل و بزرگواری آن مظهر گذشت راضی نشد که خصم شود تلخ‌کام از او تير نخست چون به هدف کارگر فتاد پروانه يافتند يکايک سهام از او می‌دوخت تير را به دل تير در هدف بود از خدای نصرت و سعی تمام از او آماج تير شد چو هدف شد بر آسمان تجليل بی‌مبالغۀ خاص و عام از او اين است رهبری که به هر لحظه قدسيان در عرش می‌برند به تقديس نام از او همراه اوست عطر شهيدان کربلا خيزد هنوز رايحۀ آن قيام از او «جابر» سلام ختم رُسل را به او رساند با گوش جان شنيد جواب سلام از او از سعی او گرفته صفا، مروه و صفا بر جای مانده حرمت بيت‌الحرام از او از صد هزار بوسۀ خورشيد خوشتر است خال سياه کعبه و يک استلام از او اصحاب معرفت به ادب گرد آمدند باشد که بشنوند حديث و پيام از او گوهرفشان به خدمت او طبع «حِميَری» است شعر «کميت» يافته قدر و مقام از او در ساحل غدير ولايت نشسته‌اند آنان که چون «فُضيل» گرفتند جام از او رو تشنگی بجوی «شفق» گر اميد توست جامی ز حوض کوثر و شرب مدام از او ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلم پر می‌زند امشب براى حضرت باقر كه گویم شرحى از وصف و ثناى حضرت باقر ندیده دیده‌ى گیتى به علم و دانش و تقوا كسى را برتر و أعلم به جاى حضرت باقر ز بهر رفع حاجات و نیاز خویش گردیده سلاطین جهان یكسر گداى حضرت باقر زبان از وصف او الكن، قلم از مدح او عاجز كه جز حق كس نمی‌داند بهاى حضرت باقر نزاید مادر گیتى ز بهر خدمت مردم به جود و بخشش و لطف و سخاى حضرت باقر به ذرّات جهان یكسر بُوَد او هادى و رهبر كه جان عالمى گردد فداى حضرت باقر برو كسب فضیلت كن چو مردان خدا اى دل ز بحر دانشِ بى منتهاى حضرت باقر اگر گردد شفیع ما به‌نزد خالق یكتا به هر دردى شفا بخشد دعاى حضرت باقر ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا حضور تو، دلِ خسته مسافر شده است توشه برداشته از گریه و زائر شده است دیرگاهی‌ست که مانند کبوتر، دل ما روی دیوار بقیع تو مجاور شده است سینه‌ات مشرق الانوار هزاران سینا موسی معرفت از طور تو ظاهر شده است از همان روز که شد «عَلَّم الاَسما» آغاز علم، شاگرد تو یا حضرت باقر شده است کرسی و لوح و قلم آینۀ کشف و شهود مصدر فیضی و حکمت ز تو صادر شده است قطره از طینت دریاست همه می‌دانند هر که شاگرد تو شد جزو مفاخر شده است به سلامی که ز لب‌های رسول آورده‌ست مست از جام تماشای تو «جابر» شده است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به مادر عظیم‌الشأن امام باقر علیه السلام کسی که نور در آئینه‌ی تجلا داشت فروغ بندگی و عشق در مصلا داشت کریمه‌ای که به بنت الحسن شده مشهور ز جود و لطف و کرامت بسی سجایا داشت عزیزه‌ای که به سجاد قرة العین است شریفه‌ای که شمیمی ز آل طاها داشت فهیمه‌ای که به علم و عمل بود دانا علیمه‌ای که تبحر به علم و تقوا داشت جلیله‌ای که جلالت گرفت جلوه از او عفیفه‌ای که به عفت نشان ز زهرا داشت فقیهه‌ای که به صدیقه‌اش لقب دادند میان آن همه مردم، مقام اعلا داشت نجیبه‌ای که نجابت اصول دینش بود هماره نور عفاف و حیا به سیما داشت به دختری که چنین است مجتبی نازد کریمه‌ای که نشان از رسول بطحا داشت چه مادری‌ست که گنجینه‌ی علوم رسول میان گلشن او رشد کرد و مأوا داشت کنار زینت عباد، عابده بود او نیایش سحرش از فلک تماشا داشت چه بانویی که ز محراب بندگی همه شب سفر به عرش برین با دعا و نجوا داشت چه بانویی که به همراه زینب کبری سفر به کرب وبلا با حسین زهرا داشت چه بانویی که به همراه مادران شهید شکوه و صبر و صلابت به حد اعلا داشت نشان زتربت او نیست، کاش می‌گفتند کنار تربت بابا مزار پیدا داشت وجود و جان «وفایی» به روز رستاخیز چه داشت غصه اگر این قصیده امضا داشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگرچه خوانده‌اند از فضل تو بسیار ذاکرها نمی‌گنجد ولی وصف تو در اشعار شاعرها جهان قبل از تو خالی بود از زیبایی نامت همیشه زیر دِین لطف تو هستند «باقر»ها به‌شوق دیدن تو عمر طولانی طلب کردند تو بودی باعث زیبایی دنیای جابرها کسی از محضر تو دست خالی برنمی‌گردد که‌ سرسبزی‌ست هر‌آیینه اینجا سهم بایرها مسیر تو به‌ هرراهی‌ که می‌افتاد، می‌دیدند به لبخند و سلام و عشق مهمان‌اند عابرها همیشه بی‌نیاز از هرکلام دیگری هستند که خود علامه‌ی‌ دهرند در درس‌ تو حاضرها احادیث‌ تو چون «آب‌ حیات دین اسلام»است چه‌توصیفی ازاین بهتر برای «قال‌َ باقر»ها بیان‌ کردند تعریف‌ تورا هم‌ دوست، هم‌ دشمن شهادت داده‌اند از خوبی دین تو کافرها هزاروچارصد سال‌است عالم قدردان توست ندانستند قَدرت را ولی با تو معاصرها به جای گنبد و صحن و ضریحی در بقیع تو به غیر از خاک غربت را نمی‌بینند زائرها خوشا حال کبوترها که دائم زائرت هستند که‌دنیا غبطه‌ها خورده به‌این‌گونه مجاورها ولی روزی یکی از نسل تو -مثل‌تو- می‌آید علی‌رغم تمام حقّه‌ها و سحر ساحرها ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
برای ، ، بـه کعبـه روی نهـادم کـه دور یـار بگردم کجـای خانـه بـه دنبـال آن نگـار بگـردم میان این همه حاجی کجاست حاجی زهرا؟ کـه هـر نـفس بـه فدایش هزار بار بگردم مقام و زمزم و رکن و حطیم را همه گشتم کنـار حجـر روم، یـا بـه مستجـار بگردم؟ میـان خلـق دویـدم که در کنار تو باشم بگـو چقـدر بـه هر گوشه و کنار بگردم دلم گرفته بگـو ای عزیـز فاطمـه تا کی... تو را نبینم و بر گِرد ایـن جـدار بگردم؟ به شوق این که فقط زیر سایۀ تو بمیرم چو آفتاب به هر کوه و کوهسار بگردم اگر چـه گَردِ رهم، با نسیم در به درم کن که در هوات به هر شهر و هر دیار بگردم خدا گـواست که نـومید نیستم ز وصالت اگر چـه دور تو تـا دور روزگار بگردم بـه انتظار قسـم بـا خـود این قرار نهادم که در هـوای تـو تـا وقت انتظار بگردم عنـایتی کـه همـه عمـر «میثم» تو بمانم بسـانِ میثـمِ تـو دور چـوبِ دار بگردم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ ؛ ای که در کوی وفای دوست تنها می‌روی مست وحدت در مقام قربِ یکتا می‌روی می‌روی تا در حریم کعبه بینی روی دوست تا کنی آیینۀ دل را مصفا می‌روی شسته‌ای از شوکت و مال و منال خویش دست فارغ از اندیشۀ امروز و فردا می‌روی راز وحدت بین در آن سامان که با شاه و گدا یکزبان و یکدل و یکسان و یکجا می‌روی حالیا تا محرم اندر کوی جانان گشته‌ای با صفای دل برِ محبوب یکتا می‌روی پاک از نور حقیقت لوح دل کن چون کلیم گر پی دیدار حق در طور سینا می‌روی راه بس دشوار و شیطان سد راه است ای رفیق هان مشو غافل که این ره بی محابا می‌روی می‌کنی شب زنده داری در هوای روز وصل گر نبینی مهر روی یار، بی جا می‌روی بانگ لبیک اجابت از لب دلبر خوش است ورنه بیهوده است کاین پائین و بالا می‌روی جامه‌ی تلبیس از تن دور کن گر چون مسیح بر سر دار بلا از بهر مولا می‌روی عاشقان را خلوت دل جایگاه دلبر است بی جهت مجنون‌صفت در کوه و صحرا می‌روی شو چو "مردانی" گدای ره‌نشین کوی دوست کز پی دیدار آن ماهِ دلا را می‌روی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ ؛ از خاک می‌روم که از آیینه‌ها شوم ها می‌روم از این منِ خاکی جدا شوم من زاده‌ی زمینم و تا عرش می‌روم پر می‌کشم، مسافر اُمّ القری شوم این چند روز، فرصت خوبی‌ست تا که من از چند سال بندگیِ تن جدا شوم تا نقطه‌ی عروج دلِ خویش پر زنم از خود جدا شوم، همه محو خدا شوم با جامه‌ای سپیدتر از بخت آفتاب از تیرگی، از این همه ظلمت رها شوم لب را به ذکر قدسی لبیک وا کنم با اهل آسمان و زمین هم‌صدا شوم در لحظه‌ی طواف بگردم به گرد یار سرگشته چون تمامیِ پروانه‌ها شوم در جستجوی زمزم جوشان عاشقی از مروه تا صفا بروم با صفا شوم حرف تمام شعر همین است؛ این که من در خود فرو بریزم و از نو بنا شوم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ ؛ تو دور می‌شوی از خویش تا رها باشی دو روز سر زده همسایه‌ی خدا باشی سفر به مرکز ثقل زمین، به چشمه‌ی وحی رها از این همه آشوبِ ادّعا باشی درست مثل تولد، نه مثل لحظه‌ی مرگ کفن بپوشی و از زندگی جدا باشی در آسمانی لبیک، بال و پر بزنی که با ملائکه، با روح هم‌صدا باشی و هفت بار بچرخی و رو نچرخانی به پاس حرمت آیینه بی ریا باشی شکوه دامن هاجر تو را بر انگیزد نسیم هروله از مروه تا صفا باشی تبر به دوش بگیری و مثل ابراهیم به جانِ بتکده‌ی نفس خود بلا باشی پرنده باش و رها باش، بال و پر وا کن! تلاش کن که تو پایان ماجرا باشی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ ؛ ؛ مرغ سحرم، دانه‌ی اشکم شده دانه پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه من عبد گنه کارم و تو حیّ یگانه مشتاق توأم ورنه گدایی‌ست بهانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه من عبد نمک‌خوار نمکدان شکن استم گشتم خجل از توبه، زبس توبه شکستم باز آمده‌ام بر در عفو تو نشستم هر چند بدم عبد گنه‌کار تو هستم از بندگی‌ام غیر گنه نیست نشانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه بیچاره و درمانده‌ام ای دوست! نگاهی با کوه گنه آمده سویت پر کاهی غیر از سر کوی تو مرا نیست پناهی سبحانک یا سیّدی العفو، الهی العفو که جز عفو توأم نیست بهانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه سوگند به اشک سحر فاطمه یارب سوگند به جان پدر فاطمه یارب سوگند به سوز جگر فاطمه یارب سوگند به خون پسر فاطمه یارب با اشک مرا پاک کن ای حیّ یگانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه یا مَن سَبَقَت رَحمتُک ای خالق داور سوگند به العفوِ شب ساقی کوثر سوگند به پیشانی مجروح پیمبر العفو، که از وعده‌ی عفو تو مکرّر در باغ دلم زد گل امّید جوانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه با عفو تو جرمی نبُوَد جرم دو عالم آرد گنه خلق زلطف و کرمت کم بوده است گناه از من و عفو از تو دمادم هرگز نگذارد کرم و لطف تو "میثم" از کوی تو گردد به سوی نار روانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e