بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
لباس پاره دارم...وصل جانان را چه باید کرد؟
پدر خوش آمدی ناخوانده مهمان را چه باید کرد؟
مرا تنها میان گرگ ها ول کردی و رفتی
نگفتی دخترم من؟ درد هجران را چه باید کرد؟
پر از خون ذوالجناح آمد، همین که خیمه گاه آمد
به خود گفتم پس از تو این گریبان را چه باید کرد
@hosenih
تو رفتی و به ما حکم فرار از خیمه ها دادند
لبِ تشنه... تنِ خسته... بیابان را چه باید کرد؟
من از ترسم دویدم چادرم در زیر پایم ماند
در این حالت بگو خار مغیلان را چه باید کرد
گلوبندم... النگویم... شب یلدای گیسویم...
...به غارت رفت و این حال پریشان را چه باید کرد؟
@hosenih
عموجانم به جوش آمد... سرش از روی نی افتاد
به روی خاک صحرا ماه تابان را چه باید کرد
یکی از بچه ها افتاد و ما پشتش زمین خوردیم
قطار خسته ی خیلِ اسیران را چه باید کرد
بدون معجر و حیران، به روی ناقه ی عریان
نگاه دشمنانِ نامسلمان را چه باید کرد
@hosenih
برایم خون لب داری، برایت آستین دارم
امان از جای سرنیزه... دگر آن را چه باید کرد
شب از سرمای ویرانه تمام پیکرم لرزید
در این ویرانه ظهرِ گرم و سوزان را چه باید کرد
دوتا دندان لق دارم... ببر من را که حق دارم
بدون تو دگر بابا تن و جان را چه باید کرد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#سیدمهدی_میری
▶️
آیینه ای که از غم بابا شکسته بود
پهلو کبود کنج خرابه نشسته بود
@hosenih
از غصه ها جگرش را نظاره کن
مثل تمام پیکر بابا گسسته بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#رضا_قربانی
▶️
بابا معجرم رو با خودت بیار
زَر و زیوَرم رو با خودت بیار
حالا که داری میای اگه میشه
داداش اصغرم رو با خودت بیار
@hosenih
اونقَدَر پدر ، پدر ، پدر کنم
دخترای ِشامی رو خبر کنم
روسریِ سوختمو؟! یا پارمو؟!
تو بگو کدومشون رو سر کنم
@hosenih
باید امشب خوابمو نگه دارم
چشمایِ پُر آبمو نگه دارم
حق بده ، نمیتونم با کف دست
کاملاً حجابمو نگه دارم
@hosenih
حرمله گُلایِ گُلشَنو میزد
نسل و ذُرّيه یِ پنج تنو میزد
آخرش نفهمیدم گُنام چی بود؟!!!
شُترش راه نمیرفت منو میزد
@hosenih
بزم مِی ندیده بودم که دیدم
چقَدَر حرفایِ بد بد شنیدم
تویِ خواب تا اومدم ببوسمت
موهامو کشید و از خواب پریدم
@hosenih
حالا که به من دادی امشبتو
فرصتی شده ببوسم لبتو
عمو رو اگه دیدی بهش بگو
خیلی اذیت میکنن زینبتو
@hosenih
برای دِق دادنم طعام آوُرد
صدقه دختر شامی "شام" آوُرد
خیلی برخورده بهم... آخه چرا؟!!!
لباسایِ کُهنَشو برام آوُرد
@hosenih
مارو از قصدی آوُردن خرابه
تا نتونه کسی راحت بخوابه
هرکی دید حال منو آهی کشید
ولی بیچاره تر از من ربابه
@hosenih
تا که گهواره میبینه میسوزه
بچه شیرخواره میبینه میسوزه
از روزی که پاره شد گوشای ما
تا که گوشواره میبینه میسوزه
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محسن_صرامی
▶️
با وجودي که پدرجان گله خيلي دارم
نوه ي فاطمه ام حوصله خيلي دارم
وسط آن همه اسباب جسارت بر ما
نفرت از سلسله و هلهله خيلي دارم
قد کشيدم بزنم بوسه به رويت بر ني
ديدم از گونه ي تو فاصله خيلي دارم
@hosenih
عقب افتادنم از قافله زجرآور شد
گفتم اي زجر نزن آبله خيلي دارم
باعث زحمت جمع اسرا من بودم
خجلت از عمه در اين قافله خيلي دارم
با وجودي که سر از پيکر تو شمر بريد
من شکايت ولي از حرمله خيلي دارم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
شام غمهاى من غمزده را آخر نيست
لاله اى همچو تن خونى من پرپر نيست
گوشه ی پلک گشا صورت من خوب ببين
شک نکن دختر تو پير شده مادر نيست
يا که پاى سر تو جان دهم امشب بابا
يا به والله قسم دختر تو دختر نيست
@hosenih
کودکى سنگ زد و گوشۀ اَبروم شکست
ديگر اين ظرف ترک خورده چونان ساغر نيست
آنکه شمشير کش است دست زخمى دارد
ضربه ی سيلى اش از ضرب لگد کمتر نيست
گيسوانم همه خيرات سر تو دادم
پنجه اى نيست که پیچيده به موى سر نيست
@hosenih
آن يهودى که ز خيبر به دلش بغضى بود
گفت اين قافله که هست اگر حيدر نيست
کاش همراه سرت رأس عمو مى آمد
تا نشانش بدهم بر سر من معجر نيست
چوبه ی محمل خونى شده شاهد باشد
دلى همچون دل زينب به حرم مضطر نيست
@hosenih
تا که بر خواهرم اظهار کنيزى کردند
کس نگفتا مگر او دختر پيغمبر نيست
گردنم درد گرفت بس که پى تو گشتم
ز سر نيزه سوارت سرى بالاتر نيست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمدمهدی_خیامیان
▶️
دخترا بدون بابا...میمیرن
دخترا بدون بابا...آواره
از قدیمیا شنیدم گریه کن
نداره، کسی که دختر نداره
@hosenih
دلمون هوای روضه کرده باز
آخه گریه برا روضه ثوابه
امشب و یتیم نوازی بکنین
همراهه باباش بریم تو خرابه
@hosenih
خوش زبونه ، خیلی حرفا داره که
به کسی نگفته،حتی عمه جون
خبرایی شده که بهش میگه
پاشو که اومده بابا...عمه جون
@hosenih
پاشو حرفات و بزن با پدرت
که دیگه از غصه داری آب میشی
روپوش و بزن کنار خودت ببین
غذا نیس که اینجوری کباب میشی
@hosenih
روپوش و کنار زد و باباش و دید
سرخ و خاکستری،خاکی و کبود
سر حرف و اینطوری واکرد و گفت
بگذریم از یکی بود یکی نبود...
@hosenih
بوی بابام و من از دور می شناسم
حالا هر چی ام که بوی نون بدی
فهمیدم یه شب توی تنور بودی
داری موی سوخته تو نشون میدی؟
@hosenih
عمه میگه که از اینجا نمیریم
تا سر بریده تو پس نگیریم
اینا هم نقشه کشیدن نیمه شب
دیوار و خراب کنن تا بمیریم
@hosenih
راهش اینه که بازم خودت بیای
کارامون و سرو سامونی بدی
عمه که داره می میره از غمت
وقتشه بیای بهش جونی بدی
@hosenih
طاقت همه بریده بعد تو
دیگه جون به لب رسیده باباجون
تا که آروم بشم آوردن حالا
از تو یه سر بریده باباجون
@hosenih
اومدی به ویرونه خوش اومدی
چه عجب یه بار به ما سری زدی
چه بلایی به سرت اومده که
تو میخواستی خودتو نشون ندی
@hosenih
با سه مصرع هم میشه که روضه ساخت
مادرت عمه و من کوثرتیم
آیه های سوره ی حنجرتیم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#غلامرضا_سازگار
▶️
من دسته گل پرپر گلزار حسینم
من شمع فروزان شب تار حسینم
من کنج قفس مرغ گرفتار حسینم
من عاشق دل باخته و یار حسینم
من کعبۀ دل قبله جان همه هستم
سر تا به قدم آینۀ فاطمه هستم
@hosenih
هر چند ستم دیده و مظلوم و صغیرم
در گوشۀ ویرانه گرفتار و اسیرم
ای مردم عالم مشمارید حقیرم
کز جانب سر سلسلۀ عشق، سفیرم
با گریۀ پیوسته و غم های نهانم
حاکم به دل و جان همه خلق جهانم
@hosenih
در بحر شرف گوهر یکدانه منم من
بر شمع ولا سوخته پروانه منم من
بر اهل عزا ماه عزاخانه منم من
امیّد دل عاقل و دیوانه منم من
من فاطمۀ کوچک و ناموس خدایم
پیغامبر خون تمام شهدایم
@hosenih
ای خلق گرفتار بیائید بیائید
در خانۀ من دست گدائی بگشائید
بر دامن ویرانۀ من چهره بسائید
و زخاک درم رنگ غم از دل بزدائید
من کودکم اما به خدا کودک وحیم
در آل علی فاطمۀ کوچک وحیم
@hosenih
اسلام، شفا یافت زخون جگر من
توحید، چراغی است زآه سحر من
بگذار بخندند به اشک بصر من
وز چار طرف سنگ ببارد به سر من
جان دو جهان در بغلم باز کشیده
با دست خدائیش زمن ناز کشیده
@hosenih
امروز اگر گوشۀ ویرانه غریبم
رفته است زکف سلسلۀ صبر و شکیبم
بیمارم و بر درد همه خلق طبیبم
جان بر کف و خود منتظر وصل حبیبم
زود است که لب بر لب بابا بگذارم
تا سر به سر شانۀ زهرا بگذارم
@hosenih
امشب شب وصل است دلم داده گواهی
نوری به سویم پر کشد از قلب سیاهی
خورشید به ویرانه سرایم شده راهی
ویرانۀ من پُر شده از نور الهی
آوای منادی به من زار رسیده
جان پیشکش آرید که دلدار رسیده
@hosenih
یار آمده با طلعت همچون قمرش باز
گردد زطبق باز به من چشم ترش باز
روشن شده این خسته، چراغ سحرش باز
ای دست، کمک کن که بگیرم به برش باز
تا روی ورا بر روی قلبم بگذارد
افسوس که دستم به بدن تاب ندارد
@hosenih
ای سر چه شد امشب به من زار زدی سر
از لطف، بر این مرغ گرفتار زدی سر
صد بار مرا کشتی و یک بار زدی سر
چون بود که در خانۀ اغیار زدی سر
در گوشۀ ویران، قمر من شدی امشب
از لطف، چراغ سحر من شدی امشب
@hosenih
مهمان منی سفرۀ رنگین مرا بین
دست تهی و سینۀ سنگین مرا بین
رخسار کبود و سرخونین مرا بین
در تلخی غم لحظۀ شیرین مرا بین
گر دست دهد پای دویدن زتو گیرم
آن قدر به دور تو بگردم که بمیرم
@hosenih
بین عاشق صد بار زغم مردۀ خود را
بر شانۀ جان، کوه ستم بردۀ خود را
برگیر به بر طوطی افسردۀ خود را
در گوشۀ ویران، گل پژمردۀ خود را
صد کوه غم از کودک تو خم نکند پشت
ای مونس جان درد فراق تو مرا کشت
@hosenih
بگذار رها گردد، جان از بدن من
بگذار بود نام تو آخر سخن من
بگذار شود پیرهن من کفن من
بگذار به ویرانه شود دفن، تن من
دردا که عدو دوخت زخواندن دهنم را
(میثم) برسان بر همه عالم سخنم را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_مدح
#سیدمجتبی_شجاع
▶️
خاك قدم رقیه باشی عشق است
زیر علم رقیه باشی عشق است
@hosenih
با مهدی صاحب الزمان از ره لطف
یك شب حرم رقیه باشی عشق است
⏭
هر جا سخن از رقیه جان می آید
صوت صلوات عرشیان می آید
@hosenih
در مجلس این سه ساله من معتقدم
عطر خوش صاحب الزمان می آید
⏭
امشب كرم رقیه را می بینیم
خیر قدم رقیه را می بینیم
@hosenih
این حرف تمام عاشقان است حسین
پس كی حرم رقیه را می بینیم
⏭
در محفل عشقتان ادب آوردم
غم از دلتان برده طرب آوردم
@hosenih
یادت نرود یك صلواتی بفرست
تا نام رقیه رابه لب آوردم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
دیدن گریۀ او داد زدن هم دارد
سَر که باشد بغلش حالِ سخن هم دارد
زحمت شانه نکش عمه برایش دیر است
گیسوی سوخته کوتاه شدن هم دارد
کاش عادت به روی شانه نمی کرد سه سال
بندِ زنجیر شدن دردِ بدن هم دارد
@hosenih
ناخُنِ پیر زنی بر رُخ او جا انداخت
کاش می گفت کسی بچه زدن هم دارد؟
ساربان ضربه ی دستش چقدر سنگین است
تازه انگشترِ او سنگِ یمن هم دارد
زخمهای سَر و رویِ پدرش را که شمُرد
گفت با عمه چرا زخمِ دهن هم دارد؟
@hosenih
حرمله چشم چران است بَدَم می آید
مثل زجر است ببین دست بزن هم دارد
چادرِ پاره ی او را به روی دست گرفت
عمه اش گفت به غَساله: کفن هم دارد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#امام_زمان_عج_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#حسن_لطفی
▶️
آهی کشید گریه ی ما را درآورید
ما را کُشید و شالِ عزا را درآورید
ما داد مثلِ پیرِ جوانمرده می زنیم
وقتی صدایِ گریه ی ما را در آورید
ما را شبیهِ جمعِ عزادارها کنید
رختِ سیاه کهنه عبا را درآورید
@hosenih
چشم انتظارِ خرجیِ امسالِ هیئتیم
از شالِ خویش رزقِ گدا را در آورید
ما را عوض کنید خداتان عوض دهد
از آستین دست دعا را در آورید
ما را مریض کرده گناهانِ نو به نو
از تربتِ حسین شفا را درآورید
@hosenih
این دل برای داغ شما بود و شد سیاه
زنگار بسته ایم جلا را درآورید
درد و بلایتان به سر ما،نفس دهید
بیمار آمدیم دوا را در آورید
ما را حسین کشته شما را به جدتان
امشب براتِ کرببلا را در آورید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمود_ژوليده
▶️
یک نیمه شبی، در طلبی، رزقِ شبم ریخت
آمد طبقی بسته، دلِ مضطربم ریخت
من مائده کِی خواستم ای اهل خرابه
نام پدرم بود که از لعل لبم ریخت
@hosenih
نه، در طبق انگار سرِ قبلۀ دلهاست
این مرهمِ جان است به ظرفِ طلبم ریخت
ای عمه ببین خوب، که خوابم شده تعبیر
بابا به سر آمد، نفَسِ نیمه شبم ریخت
بگذار پدر، سفرۀ دل باز کنم من
از آن شبِ دشوار که در تاب و تبم ریخت
سیلی و لگد جای خودش، زجر که آمد
هر فحش بلد بود به اصل و نسَبم ریخت
با مشت که زد بر دهنم ناله اَم افتاد
خون از دهن و لَثه و دندان و لبم ریخت
یک مشت ز گیسوی بلندم به کفَش ماند
هر حرفِ بدی بود به نام و لقبم ریخت
لُکنَت زده شد لحنِ سخن گفتنِ طفلت
تنها «اَبتا یا اَبتا» از ادبم ریخت
آنقدر مرا بُرد روی خار مغیلان
تا از کفِ پایم همه، حسِ عصبم ریخت
@hosenih
این پای پُر از آبله از کار که افتاد
از دور تو را دیدم و ترس و تعبم ریخت
حالا به کنار سرت آرام بگیرم
بختِ سحرم باز شد و سوزِ تبم ریخت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#فاطمه_معصومی
▶️
نگرد دور و برم را که نیست درمانی
دوای درددلم بوسه است میدانی؟
@hosenih
ببین برای بغل کردنت چه بی تابم
نمیشود که مرا روی پات بنشانی؟
چه آمده به سرت ای گل همیشه بهار
چقدر نیلی و پژمرده و پریشانی
در اين ديار كه جزء بلاد اسلام است
نديده دختر تو غير نامسلماني
برای آتش جان و دلی که میسوزد
چه مرهمیست جز این چشم های بارانی؟
@hosenih
بساط گریه شده کار لحظه لحظۀ من
بخند تا که دوباره مرا بخندانی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih