eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ لباس پاره دارم...وصل جانان را چه باید کرد؟ پدر خوش آمدی ناخوانده مهمان را چه باید کرد؟ مرا تنها میان گرگ ها ول کردی و رفتی نگفتی دخترم من؟ درد هجران را چه باید کرد؟ پر از خون ذوالجناح آمد، همین که خیمه گاه آمد به خود گفتم پس از تو این گریبان را چه باید کرد @hosenih تو رفتی و به ما حکم فرار از خیمه ها دادند لبِ تشنه... تنِ خسته... بیابان را چه باید کرد؟ من از ترسم دویدم چادرم در زیر پایم ماند در این حالت بگو خار مغیلان را چه باید کرد گلوبندم... النگویم... شب یلدای گیسویم... ...به غارت رفت و این حال پریشان را چه باید کرد؟ @hosenih عموجانم به جوش آمد... سرش از روی نی افتاد به روی خاک صحرا ماه تابان را چه باید کرد یکی از بچه ها افتاد و ما پشتش زمین خوردیم قطار خسته ی خیلِ اسیران را چه باید کرد بدون معجر و حیران، به روی ناقه ی عریان نگاه دشمنانِ نامسلمان را چه باید کرد @hosenih برایم خون لب داری، برایت آستین دارم امان از جای سرنیزه... دگر آن را چه باید کرد شب از سرمای ویرانه تمام پیکرم لرزید در این ویرانه ظهرِ گرم و سوزان را چه باید کرد دوتا دندان لق دارم... ببر من را که حق دارم بدون تو دگر بابا تن و جان را چه باید کرد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آیینه ای که از غم بابا شکسته بود پهلو کبود کنج خرابه نشسته بود @hosenih از غصه ها جگرش را نظاره کن مثل تمام پیکر بابا گسسته بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بابا معجرم رو با خودت بیار زَر و زیوَرم رو با خودت بیار حالا که داری میای اگه میشه داداش اصغرم رو با خودت بیار @hosenih اونقَدَر پدر ، پدر ، پدر کنم دخترای ِشامی رو خبر کنم روسریِ سوختمو؟! یا پارمو؟! تو بگو کدومشون رو سر کنم @hosenih باید امشب خوابمو نگه دارم چشمایِ پُر آبمو نگه دارم حق بده ، نمیتونم با کف دست کاملاً حجابمو نگه دارم @hosenih حرمله گُلایِ گُلشَنو میزد نسل و ذُرّيه یِ پنج تنو میزد آخرش نفهمیدم گُنام چی بود؟!!! شُترش راه نمیرفت منو میزد @hosenih بزم مِی ندیده بودم که دیدم چقَدَر حرفایِ بد بد شنیدم تویِ خواب تا اومدم ببوسمت موهامو کشید و از خواب پریدم @hosenih حالا که به من دادی امشبتو فرصتی شده ببوسم لبتو عمو رو اگه دیدی بهش بگو خیلی اذیت میکنن زینبتو @hosenih برای دِق دادنم طعام آوُرد صدقه دختر شامی "شام" آوُرد خیلی برخورده بهم... آخه چرا؟!!! لباسایِ کُهنَشو برام آوُرد @hosenih مارو از قصدی آوُردن خرابه تا نتونه کسی راحت بخوابه هرکی دید حال منو آهی کشید ولی بیچاره تر از من ربابه @hosenih تا که گهواره میبینه میسوزه بچه شیرخواره میبینه میسوزه از روزی که پاره شد گوشای ما تا که گوشواره میبینه میسوزه ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با وجودي که پدرجان گله خيلي دارم نوه ي فاطمه ام حوصله خيلي دارم وسط آن همه اسباب جسارت بر ما نفرت از سلسله و هلهله خيلي دارم قد کشيدم بزنم بوسه به رويت بر ني ديدم از گونه ي تو فاصله خيلي دارم @hosenih عقب افتادنم از قافله زجرآور شد گفتم اي زجر نزن آبله خيلي دارم باعث زحمت جمع اسرا من بودم خجلت از عمه در اين قافله خيلي دارم با وجودي که سر از پيکر تو شمر بريد من شکايت ولي از حرمله خيلي دارم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شام غمهاى من غمزده را آخر نيست لاله اى همچو تن خونى من پرپر نيست گوشه ی پلک گشا صورت من خوب ببين شک نکن دختر تو پير شده مادر نيست يا که پاى سر تو جان دهم امشب بابا يا به والله قسم دختر تو دختر نيست @hosenih کودکى سنگ زد و گوشۀ اَبروم شکست ديگر اين ظرف ترک خورده چونان ساغر نيست آنکه شمشير کش است دست زخمى دارد ضربه ی سيلى اش از ضرب لگد کمتر نيست گيسوانم همه خيرات سر تو دادم پنجه اى نيست که پیچيده به موى سر نيست @hosenih آن يهودى که ز خيبر به دلش بغضى بود گفت اين قافله که هست اگر حيدر نيست کاش همراه سرت رأس عمو مى آمد تا نشانش بدهم بر سر من معجر نيست چوبه ی محمل خونى شده شاهد باشد دلى همچون دل زينب به حرم مضطر نيست @hosenih تا که بر خواهرم اظهار کنيزى کردند کس نگفتا مگر او دختر پيغمبر نيست گردنم درد گرفت بس که پى تو گشتم ز سر نيزه سوارت سرى بالاتر نيست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دخترا بدون بابا...میمیرن دخترا بدون بابا...آواره از قدیمیا شنیدم گریه کن نداره، کسی که دختر نداره @hosenih دلمون هوای روضه کرده باز آخه گریه برا روضه ثوابه امشب و یتیم نوازی بکنین همراهه باباش بریم تو خرابه @hosenih خوش زبونه ، خیلی حرفا داره که به کسی نگفته،حتی عمه جون خبرایی شده که بهش میگه پاشو که اومده بابا...عمه جون @hosenih پاشو حرفات و بزن با پدرت که دیگه از غصه داری آب میشی روپوش و بزن کنار خودت ببین غذا نیس که اینجوری کباب میشی @hosenih روپوش و کنار زد و باباش و دید سرخ و خاکستری،خاکی و کبود سر حرف و اینطوری واکرد و گفت بگذریم از یکی بود یکی نبود... @hosenih بوی بابام و من از دور می شناسم حالا هر چی ام که بوی نون بدی فهمیدم یه شب توی تنور بودی داری موی سوخته تو نشون میدی؟ @hosenih عمه میگه که از اینجا نمیریم تا سر بریده تو پس نگیریم اینا هم نقشه کشیدن نیمه شب دیوار و خراب کنن تا بمیریم @hosenih راهش اینه که بازم خودت بیای کارامون و سرو سامونی بدی عمه که داره می میره از غمت وقتشه بیای بهش جونی بدی @hosenih طاقت همه بریده بعد تو دیگه جون به لب رسیده باباجون تا که آروم بشم آوردن حالا از تو یه سر بریده باباجون @hosenih اومدی به ویرونه خوش اومدی چه عجب یه بار به ما سری زدی چه بلایی به سرت اومده که تو میخواستی خودتو نشون ندی @hosenih با سه مصرع هم میشه که روضه ساخت مادرت عمه و من کوثرتیم آیه های سوره ی حنجرتیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ من دسته گل پرپر گلزار حسینم من شمع فروزان شب تار حسینم من کنج قفس مرغ گرفتار حسینم من عاشق دل باخته و یار حسینم من کعبۀ دل قبله جان همه هستم سر تا به قدم آینۀ فاطمه هستم @hosenih هر چند ستم دیده و مظلوم و صغیرم در گوشۀ ویرانه گرفتار و اسیرم ای مردم عالم مشمارید حقیرم کز جانب سر سلسلۀ عشق، سفیرم با گریۀ پیوسته و غم های نهانم حاکم به دل و جان همه خلق جهانم @hosenih در بحر شرف گوهر یکدانه منم من بر شمع ولا سوخته پروانه منم من بر اهل عزا ماه عزاخانه منم من امیّد دل عاقل و دیوانه منم من من فاطمۀ کوچک و ناموس خدایم پیغامبر خون تمام شهدایم @hosenih ای خلق گرفتار بیائید بیائید در خانۀ من دست گدائی بگشائید بر دامن ویرانۀ من چهره بسائید و زخاک درم رنگ غم از دل بزدائید من کودکم اما به خدا کودک وحیم در آل علی فاطمۀ کوچک وحیم @hosenih اسلام، شفا یافت زخون جگر من توحید، چراغی است زآه سحر من بگذار بخندند به اشک بصر من وز چار طرف سنگ ببارد به سر من جان دو جهان در بغلم باز کشیده با دست خدائیش زمن ناز کشیده @hosenih امروز اگر گوشۀ ویرانه غریبم رفته است زکف سلسلۀ صبر و شکیبم بیمارم و بر درد همه خلق طبیبم جان بر کف و خود منتظر وصل حبیبم زود است که لب بر لب بابا بگذارم تا سر به سر شانۀ زهرا بگذارم @hosenih امشب شب وصل است دلم داده گواهی نوری به سویم پر کشد از قلب سیاهی خورشید به ویرانه سرایم شده راهی ویرانۀ من پُر شده از نور الهی آوای منادی به من زار رسیده جان پیشکش آرید که دلدار رسیده @hosenih یار آمده با طلعت همچون قمرش باز گردد زطبق باز به من چشم ترش باز روشن شده این خسته، چراغ سحرش باز ای دست، کمک کن که بگیرم به برش باز تا روی ورا بر روی قلبم بگذارد افسوس که دستم به بدن تاب ندارد @hosenih ای سر چه شد امشب به من زار زدی سر از لطف، بر این مرغ گرفتار زدی سر صد بار مرا کشتی و یک بار زدی سر چون بود که در خانۀ اغیار زدی سر در گوشۀ ویران، قمر من شدی امشب از لطف، چراغ سحر من شدی امشب @hosenih مهمان منی سفرۀ رنگین مرا بین دست تهی و سینۀ سنگین مرا بین رخسار کبود و سرخونین مرا بین در تلخی غم لحظۀ شیرین مرا بین گر دست دهد پای دویدن زتو گیرم آن قدر به دور تو بگردم که بمیرم @hosenih بین عاشق صد بار زغم مردۀ خود را بر شانۀ جان، کوه ستم بردۀ خود را برگیر به بر طوطی افسردۀ خود را در گوشۀ ویران، گل پژمردۀ خود را صد کوه غم از کودک تو خم نکند پشت ای مونس جان درد فراق تو مرا کشت @hosenih بگذار رها گردد، جان از بدن من بگذار بود نام تو آخر سخن من بگذار شود پیرهن من کفن من بگذار به ویرانه شود دفن، تن من دردا که عدو دوخت زخواندن دهنم را (میثم) برسان بر همه عالم سخنم را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خاك قدم رقیه باشی عشق است زیر علم رقیه باشی عشق است @hosenih با مهدی صاحب الزمان از ره لطف یك شب حرم رقیه باشی عشق است ⏭ هر جا سخن از رقیه جان می آید صوت صلوات عرشیان می آید @hosenih در مجلس این سه ساله من معتقدم عطر خوش صاحب الزمان می آید ⏭ امشب كرم رقیه را می بینیم خیر قدم رقیه را می بینیم @hosenih این حرف تمام عاشقان است حسین پس كی حرم رقیه را می بینیم ⏭ در محفل عشقتان ادب آوردم غم از دلتان برده طرب آوردم @hosenih یادت نرود یك صلواتی بفرست تا نام رقیه رابه لب آوردم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دیدن گریۀ او داد زدن هم دارد سَر که باشد بغلش حالِ سخن هم دارد زحمت شانه نکش عمه برایش دیر است گیسوی سوخته کوتاه شدن هم دارد کاش عادت به روی شانه نمی کرد سه سال بندِ زنجیر شدن دردِ بدن هم دارد @hosenih ناخُنِ پیر زنی بر رُخ او جا انداخت کاش می گفت کسی بچه زدن هم دارد؟ ساربان ضربه ی دستش چقدر سنگین است تازه انگشترِ او سنگِ یمن هم دارد زخمهای سَر و رویِ پدرش را که شمُرد گفت با عمه چرا زخمِ دهن هم دارد؟ @hosenih حرمله چشم چران است بَدَم می آید مثل زجر است ببین دست بزن هم دارد چادرِ پاره ی او را به روی دست گرفت عمه اش گفت به غَساله: کفن هم دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آهی کشید گریه ی ما را درآورید ما را کُشید و شالِ عزا را درآورید ما داد مثلِ پیرِ جوانمرده می زنیم وقتی صدایِ گریه ی ما را در آورید ما را شبیهِ جمعِ عزادارها کنید رختِ سیاه کهنه عبا را درآورید @hosenih چشم انتظارِ خرجیِ امسالِ هیئتیم از شالِ خویش رزقِ گدا را در آورید ما را عوض کنید خداتان عوض دهد از آستین دست دعا را در آورید ما را مریض کرده گناهانِ نو به نو از تربتِ حسین شفا را درآورید @hosenih این دل برای داغ شما بود و شد سیاه زنگار بسته ایم جلا را درآورید درد و بلایتان به سر ما،نفس دهید بیمار آمدیم دوا را در آورید ما را حسین کشته شما را به جدتان امشب براتِ کرببلا را در آورید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ یک نیمه شبی، در طلبی، رزقِ شبم ریخت آمد طبقی بسته، دلِ مضطربم ریخت من مائده کِی خواستم ای اهل خرابه نام پدرم بود که از لعل لبم ریخت @hosenih نه، در طبق انگار سرِ قبلۀ دلهاست این مرهمِ جان است به ظرفِ طلبم ریخت ای عمه ببین خوب، که خوابم شده تعبیر بابا به سر آمد، نفَسِ نیمه شبم ریخت بگذار پدر، سفرۀ دل باز کنم من از آن شبِ دشوار که در تاب و تبم ریخت سیلی و لگد جای خودش، زجر که آمد هر فحش بلد بود به اصل و نسَبم ریخت با مشت که زد بر دهنم ناله اَم افتاد خون از دهن و لَثه و دندان و لبم ریخت یک مشت ز گیسوی بلندم به کفَش ماند هر حرفِ بدی بود به نام و لقبم ریخت لُکنَت زده شد لحنِ سخن گفتنِ طفلت تنها «اَبتا یا اَبتا» از ادبم ریخت آنقدر مرا بُرد روی خار مغیلان تا از کفِ پایم همه، حسِ عصبم ریخت @hosenih این پای پُر از آبله از کار که افتاد از دور تو را دیدم و ترس و تعبم ریخت حالا به کنار سرت آرام بگیرم بختِ سحرم باز شد و سوزِ تبم ریخت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نگرد دور و برم را که نیست درمانی دوای درددلم بوسه است میدانی؟ @hosenih ببین برای بغل کردنت چه بی تابم نمیشود که مرا روی پات بنشانی؟ چه آمده به سرت ای گل همیشه بهار چقدر نیلی و پژمرده و پریشانی در اين ديار كه جزء بلاد اسلام است نديده دختر تو غير نامسلماني برای آتش جان و دلی که میسوزد چه مرهمیست جز این چشم های بارانی؟ @hosenih بساط گریه شده کار لحظه لحظۀ من بخند تا که دوباره مرا بخندانی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih