eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
31.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 نماهنگ سر مزارِ تو نشستن یا کریما لالایی می‌خونم برات مثلِ قدیما مثه قدیم ندیما نمیره یادم اون روزی که مریض شدی تب کردی تا که خوب‌شی همه جونم مادرو جون به لب کردی دل مادرتو راضی می‌کردی وقتی جلو چشام بازی می‌کردی یه روز غم رسیدو، بابات پر کشیدو قد من خمیدو، گلم قد کشید یه روزایی جنگ شد، دلت می‌تپید شب و روز مناجات، یه سنگر تو رؤیات می‌دیدی رفیقات، شهید میشدن همه پیش چشمات، شهید میشدن شهیدم ای همه عُمرِ مادر شهیدم ای گلِ سُرخِ پَر پَر **** نامه نوشتی پسرم برای مادر نامه‌ت رسیده دست من، دنیای مادر داری هوای مادر گفتی این دفعه برگردی دامادیتو می‌بینم برا دعای خوشبختیت سر سجاده می‌شینم روزا تسبیح کربلا تو دستم چقده چشم به راه تو نشستم نشستم دعا‌گوت، تا اینکه یه تابوت با اون حرز بازوت، آوردن برام شدم مات‌ و مبهوت، دعا کن دعام تنت زار و خسته، پلاکت شکسته با چشمای بسته، رسیدی به‌ من ولی شکر عزیزم، که داری کفن شهیدم خسته‌ی راهی مادر شـهیدم ای گلِ سُرخ پَر پَر شهیدم ای همه عُمرِ مادر شهیدم ای گلِ سُرخِ پَر پَر کاری از گروه سرود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای شب، شب چارشنبه‌سوری بود درِ هر خانه آتشی روشن شهر، کوچه به کوچه‌اش شده بود به نگاه سیاوشی روشن پدرم شمع نیمه‌سوزی بود ناگهان با صدای فشفشه‌ای زوزۀ توپ در سرش پیچید باز تا هفت کوچه آن‌ورتر ضجّه‌های مکرّرش پیچید موج افتاده بود روی موج داد می‌زد که در محاصره‌ایم آن سوی خاکریز ناپیداست غوطه‌ور در میان خون شده‌ایم زیر رگبار دشمن از چپ و راست سر به دیوار بس که می‌کوبید با تمام وجود حس کرده است بارها جنگ پرمخاطره را یا علی گفت، از زمین برخاست رفت تا بشکند محاصره را بچه‌های محلّه دورش را... قهرمانانه دل به دریا زد هرچه را داشت بر زمین انداخت تا نفس‌های آخرش جنگید بعد خود را به روی مین انداخت روی آسفالت دست و پا می‌زد یافتم جسم نیمه‌جانش را روی زانوی مادرم در خون قهرمانانه سر برون آورد باز هم در مصاف خنجر، خون عشق با او سر جنون دارد ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ شهدای سلامِ خیلِ ملائک به محضرِ شهدا به پیرِ عشق، خمینی، به رهبر شهدا قرارِ قلبِ شکسته بهشت‌ِزهرا شد بهشتِ ماست قبور مُطهّر شهدا نهاده دست به سینه همه قیام کنیم برای عرض ادب در برابر شهدا حیاتِ دین خدا ضامنش همین خون‌هاست درود حق به سپاه دلاورِ شهدا عجب شکوه عظیمی‌ست در صفِ محشر عبور قافله سالارِ بی سرِ شهدا چه عاشقانه نشستند پای دلبر خویش چه دلبری‌ست واللهِ دلبرِ شهدا بدون شک همه مهمان فاطمه گشتند که هست مادر ارباب، مادرِ شهدا کسی اگر سندش را طلب نمود، بگو: شمیم سیب، می‌آید ز پیکر شهدا به راه دین همه هستیِ خود فدا کردند عطا کنید به ما هم ز باورِ شهدا خدا کند که نفس‌های آخر ماهم شود شبیه نفس‌های آخر شهدا بخوان وصیت این پیرهای سیر و سلوک نشین عزیز دلم پای منبرِ شهدا وصال خواهی اگر راهکار آن اشک است که گریه‌های سحر هست کوثرِ شهدا عبور کن شبی از سیمِ خاردارِ نفس که راه یابی از این در به مَعبرِ شهدا ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🥀تقدیم به روح بلند شهدای یاد کسی که سوی حرم پَر کشید و رفت ... از قید و بند عشق زمینی رَهید و رفت ... قُقنوس هم به اوج پَرش غبطه می‌خورَد با بال‌های عرشیِ عشقش پرید و رفت ... ماها به گَرد پای جنونش نمی‌رسیم حسرت میان این دل‌مان آفرید و رفت ... بیدار شد ز خواب عَدَم، صبحِ زودِ زود فرزند خردسال خودش را ندید و رفت ... جز "صاحِبُ الحَرَم" به کسی دل نبسته بود دل را ز خانِمان خودش هم بُرید و رفت ... یک دَم حواس گوشِ خودش را نکرد، پرت بانگِ "انا الغریبِ" حرم را شنید و رفت ... یک جمله روضه خواند، ز غم‌های کربلا از داغ هَتکِ حُرمت زینب خمید و رفت ... جان را به قیمت حرمش داشت می‌فروخت ارباب آمد و همه اش را خرید و رفت ... ما کوچه باز کرده و هِی سینه می‌زدیم او از میان کوچه‌ی هیئت دوید و رفت ... ما سینه می زدیم و سپر کرد، سینه را بر قله‌ی حقیقت روضه رسید و رفت ... عزم سفر به سوی خدا داشت، آن جوان شد پیشوندِ اسم قشنگش "شهید" و رفت ... © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهدای ؛ ای دوست پیام التفاتی بفرست بر مرده دلان آب حیاتی بفرست این کشور ما زنده ز خون شهداست بر روح شهیدان صلواتی بفرست @dobeity_robaey
پایان سال و وقت حساب و کتاب شد پیشانی‌ام به محضرتان خیس آب شد هر روز با گناه دلت را شکسته‌ام بین من و تو این همه عصیان حجاب شد گفتند پای نامۀ ما گریه می‌کنی حالِ شما ز دیدن نامه خراب شد با این وجود تا که گره خورد کار من یا صاحب الزمانِ دلم مستجاب شد هر عاشقی‌که خالصانه پای شما نشست پیچیده عطر نوکری‌اش، چون گلاب شد این عمر بی وفا و تو هم دیر کرده ای آوای اَلرحیل به جانم عذاب شد سرچشمۀ زلال شد آیینۀ جمال بر دیده‌ام نگاه به رویت سراب شد امسال هم گدای شب جمعۀ حرم با یک دعای مادرتان بی حساب شد ** ما را بخر عزیز دل شاه کربلا جان کسی‌که صورتش از خون خضاب شد نازم به بانویی که به معراج قتلگاه در پاسخش نوای "الیه" خطاب شد گودال فوق عرش و تجلی رب آن در پاره حنجر پسر بوتراب شد عمری‌ست روضه خواندم و باور نمی‌کنم زینب چگونه وارد بزم شراب شد © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امسال هم گذشت تو از ما گذشت کن اوضاعمان خراب شد آقا گذشت کن وقتی پدر تویی همه کارت به حکمت است.. یا اینکه چوبمان بزن و یا گذشت کن.. هرجا شدیم بی خبر از تو حلال کن هرجا شدیم بنده‌ی دنیا گذشت کن از دوستان که خیر و محبت ندیده‌ای ماندی میان ما تک و تنها گذشت کن شرمنده ایم! شاهد ما گریه‌های ماست... بدکرده‌ایم ما به تو، اما گذشت کن ** اقا بحق ساقی عطشان کربلا! حرف از عموت آمده حالا گذشت کن افتاد برزمین و صدا زد حسین جان... آبی نرفت خیمه زن‌ها گذشت کن... ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
915.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸امام رضا (ع) به یکی از یاران خود فرمودند که در روزهای پایانی ماه شعبان، این دعا را بخوان: اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ هزار زخم ز مارِ در آستین خوردم مرا خلاص از این نفس هولناکم کن نجات چیست؟ هلاکِ نگاهِ یار شدن مرا بگیر و به راهِ خودت هلاکم کن شبیه شانه شده تا به زلف یار رسد نگاه بر دلِ از غصه چاک چاکم کن به غیر اشک ثمر نیست کِشته‌ی ما را در این ریاض مرا همنشین تاکم کن در آنچه رفته ز شعبان اگر نگشتم پاک در آنچه مانده ز شعبان بیا و پاکم کن 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قلب مرا نرم کرد، دیدۀ بارانی‌ام تر شده سجاده از اشک پشیمانی‌ام از همه دل‌رحم‌تر، از همه نزدیک‌تر هرچه برنجانمت باز نمی‌رانی‌ام از تو چه پنهان پر از حسرت دنیا شدم از تو چه پنهان پر از بی ‌سر و سامانی‌ام عمر تباه مرا، بار گناه مرا باز بدان ای رئوف از سر نادانی‌ام بندۀ شرمنده‌ات عاشق تو بود و هست خواه ببخشایی‌ام، خواه بسوزانی‌ام ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تنها نه که نظاره بر آهم نمی کنی آنقدر دلخوری که نگاهم نمی کنی آتش زدم به توشه ی عمرم، مرا ببخش فکری برای عمر تباهم نمی کنی؟ در چاه نفس خویش اسیرم، ولی مرا هرگز رها به ظلمت چاهم نمی کنی با این بزرگواری تو آب می شوم وقتی مؤاخذه به گناهم نمی کنی بی منت است لطف کثیرت، نظاره بر اعمال کمتر از پَر کاهم نمی کنی تا بر دلم نوای علی نور می دهد دیگر نظر به روی سیاهم نمی کنی خیری ندیدم از سفری غیر کربلا خیر مرا دوباره فراهم نمی کنی؟ ** رو کرد سوی نیزه و زینب به گریه گفت: بالانشین! نگاه به ما هم نمی کنی؟ دیدی که همسفر شده ام با سنان و شمر! فکری برای سختی راهم نمی کنی؟ ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باز کن در به روی سائل هجران‌دیده این منم..، بنده‌ی آلوده‌ی خُسران‌دیده پاک کن اشک مرا وُ بغلم کن یا رب عبد سرخورده‌ محبت ز کریمان دیده! دستم از دست تو وا شد که چنین گم شده‌ام آنقَدَر رنج و بلا کودک گریان دیده نَفْس‌سرکش چه بلایی که نیاوَرد سرم چه‌کسی مثل من این‌گونه پشیمان دیده؟! چشم‌پوشی ز خطا، مسلک اهل کرم است هرچه بد کرده گدا باز هم احسان دیده غرق عصیان شده بودیم..، که زهرا آمد شیعه از چادر او خِیرِ فراوان دیده گرچه گیریم..، رضا ضامن ما خواهد شد لطف‌ها نوکر از آقای خراسان دیده زیر و رو کن دل آلوده‌ی ما را..، به علی ذکر او را لب ما آیه‌ی قرآن دیده پای ما را بکشانید به درگاهِ نجف این گدا بندگی‌اش را دمِ ایوان دیده لحد آخر ما دست امیر نجف است دفن ما را خودِ شاهنشهِ خوبان دیده بیقراریم..، به ما رزق حرم را بدهید نوکرش هرچه که دیده است ز هجران دیده ▪️ آب می‌خواست..، که شمر آمد و او را چرخاند خنجری را لبِ پاخورده‌ی عطشان دیده کهنه پیراهن او دست حرامی افتاد... خواهری جسم پُر از نیزه‌یِ عریان دیده ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e