#امام_خمینی_ره_ارتحال
#امام_خمینی_ره_مدح
ای آفتابی که زمین شد مدفن تو
هفت آسمان راه است تا فهمیدن تو
هفت آسمان راه است تا درک نگاهت
راه است تا مفهوم چشم روشن تو
از تو چه باید گفت ای روح خدایی
از تو چه... وقتی محو شد در "او" "من" تو
قلبی جوان در سینهی تو در تپش بود
حس کرد این را سالها پیراهن تو
دل را به اوج آسمانها برد روحت
روحت نشد هرگز زمینگیرِ تنِ تو
در راه تو ای آفتاب سبز ماندیم
در سایهی ماهیم بعد از رفتن تو
✍ #سیدمحمدجواد_شرافت
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_خمینی_ره_مدح
دل از دمِ عارفانهاش میلرزید
جان از نَفَس ترانهاش میلرزید
آن پیر که چون کوه مقاوم میبود
با یاد حسین شانهاش میلرزید
✍ #غلامرضا_سازگار
↳ @hosseinieh_net
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
🌷بیعت با #امام_و_رهبری🌷
از عشق بیا که صحبتی تازه کنیم
درحرکت خویش، دقتی تازه کنیم
با رهبر و انقلاب و با خون شهید
با یک #صلوات بیعتی تازه کنیم
✍ #سیدهاشم_وفایی
↳ @hosseinieh_net
خورشیدِ قیامِ تو گرفته همه جا را
بخشیده پیامت به جهان نور خدا را
✍ #غلامرضا_سازگار
↳ @hosseinieh_net
17.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#رئیسی
#دلم_سوخت
میان شعلههای غم، دلم سوخت
به زیر بارش نم نم، دلم سوخت
الا ای روح جاری در تن من
دل تو سوخت و من هم دلم سوخت
✍ #علی_ذوالقدر
↳ @hosseinieh_net
#امام_جواد_ع_شهادت
سوختی! آتش گرفت از سوز آهت عالمی
آه بین خانۀ خود هم نداری محرمی
سایهسار خلقی اما پیکرت در آفتاب...
سرپناه عالمی و بیپناه عالمی
در مقاماتت از اسماعیل هم بالاتری
تشنهای اما نداری غیر اشکت زمزمی
خط به خط روضهها در بیت بیت نوحهها
گشتم و بالاتر از داغت ندیدم ماتمی
گرچه دلخونی ولیکن شوق دیدار پدر
بر تمام زخمهایت میگذارد مرهمی
✍ #فاطمه_معصومی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_جواد_ع_مدح_و_مناجات
ای دوست به درگهت مراد آوردم
از دست ستمها به تو داد آوردم
نام تو جواد است و خدای تو جواد
امید به لطف دو جواد آوردم
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
↳ @dobeity_robaey
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
هم آسمان قصیدهای از بیکرانیاش
هم بی کرانهها غزلِ آسمانیاش
ای کالها! کمال، سرِ کوچهباغ اوست
باید رسید تا به خدا با نشانیاش
او در مدینه جای پدر را چه پُر نمود
در غیبت پدر، پسر و میزبانیاش...
باغِ معارف است حدیثاش، پیمبران
حَظ میبرند موقعِ شیرینزبانیاش
بابُ الجواد، حاجت ما را چه زود داد
مشهد پُر است از نفسِ مهربانیاش
ششگوشه شد ضریحاش اگر، بی دلیل نیست
از شش جهت گداست در این میهمانیاش
یارب مگیر فیضِ شبِ کاظمین را
هرکس خوش است پیشِ عزیزان جانیاش
حالا کبوتران همه از مشهد آمدند
تا آسمان بام، پی سایبانیاش
آقایِ طوس از جگرش آه میکشد
در کنجِ حجره تا پسرش آه میکشد
اُفتاده است رویِ زمین و برابرش
لبخند میزند به تقلاش همسرش
اُفتاده است رویِ زمین، دید مثلِ او
اُفتاده است در وسطِ کوچه مادرش
قسمت نبود آب بنوشد بهجای آن
خاکی شده است حیف لبانِ مطهرش
این پشت بام گودی گودال نیست شُکر
با پا نیامدهست کسی رویِ پیکرش
سخت است فکر این غم و سخت است باورش
مردی که قاتلش بشود زهرِ همسرش
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
ناامیدم، دوباره مأیوسم
باز با دستِ خالی آمدهام
باز هم چون همیشه محتاجم
به امام جواد رو زدهام
او مراد است و من مریدترین
او جواد است و من گرفتارم
نذر کردم گدای او باشم
شکر حق که گدای دربارم
هر زمان غرق در نیاز شدم
دست لطفش به من عطا کرده
او همیشه به وقتش آمده است
دردهای مرا دوا کرده
دست حاجات من گره خورده
به نگاه پُر از کرامت او
کاش که قسمت منم بشود
در مضیفش، غذای حضرت او
حرمش حس دلنشین دارد
همه جای حرم خراسانیست
هر طرف را که خوب میبینی
مملو از زائران ایرانیست
اُنس داریم از تولدمان
به امام رئوف و فرزندش
به جوادش که ما قسم دادیم
خوب حس کردهایم لبخندش
مشت خود را به خاک میکوبید
ناله میزد "لاَخرَجَنَّهُما"
پدرش سینه میزد و میسوخت
تا که میگفت "اَحرَقَنَّهُما"
از پدر غرق اشک میپرسید
واقعاً مادرم در آتش سوخت؟!
مادرم سوخت! محسنش هم سوخت؟!
پَر تاجِ سرم در آتش سوخت؟!
::
مادری بود از بس این آقا
روضهاش روضهی حسن شده بود
قاتلش یار همزبانش شد
آه! با مادر هم سخن شده بود:
آه! آتش به جانم افتاده
آه مادر! برس به فریادم
مثل فرزندهای دیگر تو
دم آخر به خاک افتادم
لبم از تشنگی کبود شده
عطش از رنگ و روی من پیداست
پهلویم تیر میکشد مادر
این هم از غربت بنیالزهراست
جگرم پاره پاره شد مادر
خون چکیده ز گوشهی دهنم
زهر اثر کرده و کبود شدم
درد افتاده در تمام تنم
هرچه شد، نیزه بر تنم نزدند
و سه شعبه به قلب من نزدند
کسی اینجا به فکر غارت نیست
چنگ بر کهنه پیرهن نزدند
هیچکس بی وضو و با چکمه
وای من روی سینهام ننشست
هیچکس پشت و رو نکرد مرا
هیچکس سینهی مرا نشکست
آه از قلب خستهی زینب
ضربانی که باز تند شده
آه از ضربهی دوازدهم
آه از خنجری که کند شده
بدنم زیر آفتاب اما
بدنم زیر دست و پاها نیست
سر پاداشِ بردنِ سر من
بین شمر و سنان که دعوا نیست
✍ #رضا_تاجیک
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_مناجات
یا جواد الأئمه میگویم
میشود کفتر دلم آزاد
دم باب الجواد با نامت
پدرت هرچه خواستم را داد
پسر بهترین پدر، بَه بَه
پدر بهترین پسر، بَه بَه
خلقتت اوج آفرینش بود
به ظرافاتِ این هنر، بَه بَه
مدح جود تو را خدا گفته
از تو گفتن نه کار شاعرهاست
از تو کم گفتهایم، تقصیرِ
بیهنر بودن معاصرهاست
نسخهی دیگر امام رضا
صاحب منبر امام رضا
لقبت میبَرَد دل ما را
ای علی اکبر امام رضا
حکمتی داشته، امام رضا
به خراسان اگر که راهی شد
پدرت ساکن است اینجا، پس
اهل ایران حساب خواهی شد
نام زیبای تو مِی ناب است
رونق کسب و کار ساقیهاست
یا جواد الأئمه! انصافاً
مرقدت مشهد عراقیهاست
✍ #حمیدرضا_محسنات
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
چشمهی خشکیده را شب تا سحر پُر میکنند
سفرههای اشک ما را پشت در پُر میکنند
هرکه هستی، هرچه هستی از کریمان کم نخواه
دست خالی را کریمان، بیشتر پُر میکنند
مُشت خاک از کوچهای ویرانه دستم را گرفت
خاکها را میخرند و جاش، زر پُر میکنند
ما گداها آبروریزیم اما اهل جود
کیسهی ما را همیشه بی خبر پُر میکنند
بارِ مانده بر زمین را روی شانه میکِشند
شهر را با جودشان اهل نظر پُر میکنند
سائل باب الجوادم، زائر باب المراد
در حرم کشکول من را بی ضرر پُر میکنند
::
من فدای تشنهای که زهر خورده جای آب
آنکه در جانش حرامیها شرر پُر میکنند
پیش چشم آن کسی که تشنه خورده بر زمین
از چه آب کاسهها را اینقدر پُر میکنند
✍ #رضا_دین_پرور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
افتاده بود تشنهلب و آه میکشید
فریاد بی کسیش به جائی نمیرسید
او رحمت رحیم، جواد الائمه بود...
میداد از کرامت خود بر همه امید
من درک کردهام خودم این نکته را که هست
نام جواد بر همه ی قفلها کلید
دریای جود و عاطفه و ناجی غریب
قبله... مراد... شهره به مِهر است و من مرید
برشانه داشت بار غم غربتی قدیم
روی لبش ترانهی یاحی و یاشهید
مجموعهای ز مقتل اولاد فاطمه است
پس روضههاش میطلبد گریهی شدید
باید به پای روضهی این سرور صبور
سر را شکست... گریبان ز غم درید
کف میزدند با نفس آتشین او
چندین کنیزِ پستِ زنا زادهی پلید
شرمندهام ز حضرت زهرا از این کلام
آنقدر ناله زد ز عطش تا نفس برید
سر را گذاشت گوشهی حجره به روی خاک
گریان به سمت قبله غریبانه پا کشید..
✍ #مجتبی_روشن_روان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e