eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه برپا بود هر جا آب بود روضه‌هایش ذکر بابا آب بود مقتل جان‌سوز آقا آب بود تشنه لب بود آه اما آب بود روضه‌خوانش گاه ظرفی آب شد گاه‌گاهی روضه‌خوان قصاب شد ماجرای آب، آبش کرده بود غصه‌ی ارباب، آبش کرده بود مادری بی‌تاب، آبش کرده بود دختری بی‌خواب، آبش کرده بود یا خودش بارید دائم یا رباب روضه می‌خواندند هر دم با رباب پیکری را بر زمین پامال دید شمر را در گودی گودال دید عمه را بالای تل بی‌حال دید لشکری را در پی خلخال دید هجمه‌ی شمشیرها یادش نرفت سنگ‌ها و تیرها یادش نرفت او به تن رخت اسارت دیده بود خیمه را در وقت غارت دیده بود از سنان خیلی جسارت دیده بود از حرامی‌ها شرارت دیده بود آتش بی داد دنیا را گرفت شمر آمد راهِ زن‌ها را گرفت عمه را با دست بسته می‌زدند با همان نیزه شکسته می‌زدند بچه‌ها را دسته دسته می‌زدند می‌شدند آنقدر خسته... می‌زدند تازیانه جای طفلان خورده بود زین جهت خیلی به زینب برده بود با تنش زنجیرها درگیر بود در غل و زنجیر امّا شیر بود از نگاه حرمله دلگیر بود او جوان بود آه امّا پیر بود ماجرای شام، پشتش را شکست غصه‌های، شام پشتش را شکست کوچه‌های شام پیرش کرده بود شهر و بار عام، پیرش کرده بود سنگ روی بام، پیرش کرده بود طعنه و دشنام، پیرش کرده بود بی هوا عمامه‌اش آتش گرفت مثل زهرا جامه‌اش آتش گرفت درد و رنج و غصه‌ی بسیار دید از زبان شامیان آزار دید خواهرانش را سر بازار دید عمه را در معرض انظار دید بزم مِی بود و سر و طشتی طلا خیزران بود و عزیز مصطفی نیزه بازی با سرش هم جای خود بوریا و پیکرش هم جای خود دست بی انگشترش هم جای خود ماجرای خواهرش هم جای خود خاک را همسایه‌ی افلاک کرد خواهرش را در خرابه خاک کرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به شیعیان مظلوم لاله روئیده‌ست از خون شهیدان هر کنار شیعیان را یک به یک کشتند در @hosseinieh_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از KHAMENEI.IR
12.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️لحظاتی از آخرین دیدار روز گذشته (سه‌شنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳) شهید اسماعیل هنیه با رهبر انقلاب اسلامی 💻 Farsi.Khamenei.ir
باید جواب ابرهه سجیل باشد باید هدف‌ها قلب اسرائیل باشد@hosseinieh_net
؛ ؛ گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم چشم امّید به فردای فلسطین داریم قدس از سیطرۀ کفر رها می‌گردد عاقبت حاجت مظلوم روا می‌گردد آفتاب از پس این ابر برون می‌آید نوبت عاشقی و فصل جنون می‌آید قدس آزادترین شهر جهان خواهد شد «نفس باد صبا مشک‌فشان خواهد شد» خنجر از پشت زدن حیله و ترفند شماست قبلۀ اول عشق است که در بند شماست بهراسید که مهدی زسفر می‌آید صبر ایوبی این قوم به سر می‌آید خالی از عاطفه‌اید و تهی از احساسید بهراسید شمایی که خدانشناسید بهراسید از این آه که دامنگیر است به خود آیید که فردای قیامت دیر است به خود آیید خدا ناظر اعمال شماست آتش دوزخ در دیدۀ دجال شماست نحس در طالعتان است که قابیل شوید حقتان است گرفتار ابابیل شوید گرچه ابری‌ست هوا و شبمان تاریک است اندکی صبر عزیزان که سحر نزدیک است می‌رسد جمعۀ موعود و سواری از راه «هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تشییع شهدای حشد با شعار و در بارگاه حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام ↳ @hosseinieh_net
از هر چه هست غیرِ خدا، دل گسسته بود ترکیب خون و خاک به چشمش نشسته بود ‌سنگینیِ عطش قدِ غم را نمود خم چشم خدای بین، تَهِ گودال، بسته بود از بینِ آسمان و زمین، ناله شد بلند آری صدای مادرِ پهلو شکسته بود هنگامه‌ی وصالِ دل و دلبر آمده به به عجب زمانِ عُروجش خجسته بود صبر و توانِ شمر به حدّ اَقل رسید قبل از غروب بود و سَنان نیز خسته بود چشمانِ منتظر به قِتالِ امامِ عشق اطراف قتلگاهِ بلا، دسته دسته بود مشتاق وصل بود حسین و رسید شمر سر را پِیِ رضای اِلٰهی بُرید شمر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من چگونه بدنت را بگذارم بروم پیکر بی کفنت را بگذارم بروم جان من روی زمین است تحمل نکنم که روی خاک تنت را بگذارم بروم یوسفم! پیرهنت رفته به غارت، زچه رو تن بی پیرهنت را بگذارم بروم به چه حالی تن عباس و علی اکبر را یادگار حسنت را بگذارم بروم تازیانه به تنم با خط نیلی بنوشت لاله‌های چمنت را بگذارم بروم من علمدار غمت هستم و هرگز نشود عَلَم سوختنت را بگذارم بروم فرصت ماندن اگر نیست، کجا گریه کنم گر که بیت الحزنت را بگذارم بروم می‌برم عطر غمت را همه‌جا، جایز نیست غم پرپر شدنت را بگذارم بروم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🔹امام مهربان🔹 همواره حُسن مطلع و حُسن ختامم حتی برای شمر و خولی من امامم من آمدم از سنگ‌ها هم دُر بسازم از کوفیان تا می‌توانم حر بسازم بگذار ابر تیرها بارش بگیرند شمشیرها از جسمم آرامش بگیرند باید بمانم گرچه تیغ و دشنه باشد شاید یکی از این جماعت تشنه باشد شاید یکی یک جلوۀ روشن بخواهد شاید یکی انگشتری از من بخواهد پیراهنم وقتی که سهم این و آن است آغوش من با نعل اسبان مهربان است شاید دل سنگ کسی را نرم کردم شاید تنور خانه‌ای را گرم کردم تاریخ را پای کلام خود نشاندم من خطبه‌ام را با زبان زخم خواندم تاریخ را آزاد کردم با قیامم همواره حُسن مطلع و حُسن ختامم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
🥀 یا اباعبدالله... نگاه از زائرِ خود بر نداری ز گریه نوحه‌ای بهتر نداری زیارت‌نامه‌ی بالایِ سر را کجا باید بخوانم؟ سر نداری ✿‍ اَللّهُمَّ ارْزُقنـٰا زِیٰارَۃَ الْحُسَیْن ✿‍