eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
398 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
قطره به قطره راهی دریا شدن کم نیست نوکر شدن، سلمان شدن، منّا شدن کم نیست اصلا گدایی همین بانو بزرگم کرد با دست خالی اینقدر آقا شدن کم نیست اصلاً از آنجایی که او زِینِ أَبِ ثانی‌ست باید بگویم زینت بابا شدن کم نیست در جان دختر حُسن مادر می‌کند جلوه حانیه و حنانه و حُسنا شدن کم نیست باید که کوثرزاده را کوثر صدایش کرد آیینه‌ی صدیقه‌ی کبری شدن کم نیست مادر به اولادش دلش گرم است بی تردید چشم و چراغ خانه‌ی زهرا شدن کم نیست حوریه‌ای از حوریان دامن زهراست إنسیه‌ی إنسیة الحورا شدن کم نیست از برکت زانو زدن در محضرش یک عمر ساره شدن، هاجر شدن، حوا شدن کم نیست در باطن او نور عصمت می‌شود پیدا الگوی زهد و پاکی و تقوا شدن کم نیست بی شک پناه حجت حق زینب کبری است با این مراتب زینب صغری شدن کم نیست با یک نظر بر چهره‌ی ماه بنی هاشم پی می‌بری تاج سر سقا شدن کم نیست حبل المتین‌ام ریشه‌های چادر بی‌بی‌ست مصداق ناب "عروة الوثقی" شدن کم نیست زهرا و اولادش شفیع المذنبین هستند از شافعان محشر فردا شدن کم نیست :: مرثیه‌اش اشک ملائک را در آورده مرثیه خوان عصر عاشورا شدن کم نیست با لشگر آمد کربلا، بی لشگرش کردند یک نصف روز و این همه تنها شدن کم نیست خارمغیلان، ظلمت شب، سایه‌ی دشمن شب تا سحر آواره‌ی صحرا شدن کم نیست شش ماه بعد از واقعه روی پر و بالش از زخم‌های کعب نی پیدا شدن کم نیست موی سپید و چشم تار و زانویی خسته در زیر بار درد و غصه تا شدن کم نیست با یاد عصر روز عاشورا زمین خوردن یا با عصا از بستر خود پا شدن کم نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلم دوباره گرفتار ام کلثوم است که فصل رونق بازار ام کلثوم است به روز آخر ماه جمادیُ الثانی تمام شیعه عزادار ام کلثوم است گرفته است ز حیدر مدال آقایی کسی که خادم دربار ام کلثوم است همیشه سفره‌ی شیعه اگر نمک دارد به لطف سفره‌ی افطار ام کلثوم است اگر من اهل بکائم عنایت زهراست و سینه زن شدنم کار ام کلثوم است قیام سرخ حسینی همیشه مدیونِ کلام ناب و گهربار ام کلثوم است درخت کرب و بلا پُر ثمر اگر گشته ز جانفشانی و ایثار ام کلثوم است تمام گریه‌ی ما در مصیبت ارباب نَمی ز دیده‌ی خونبار ام کلثوم است یقین قلبی‌اَم این است حضرت عباس ز روی نیزه نگهدار ام کلثوم است میان مجلس نامحرمان و بزم شراب سر بریده مددکار ام کلثوم است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بیان وصف تو در واژه‌ها نمی‌گنجد چرا که خواهر صبری و دختر نوری شبیه شأن تو، نامت غریب و پنهان است تو مثل سورۀ قدری، تو سِرّ مستوری تو خواستی که فقط، ذکر خواهرت باشد میان مرثیه‌ها از تو گر نشانی نیست اگر چه عالمه‌ای خود، ولی نشان دادی به وقت تابش شمس، از قمر نشانی نیست تویی مفسر خون حسین و اصحابش که روضه‌خوان شده عالم ز فیض تفسیرت «علی ز سفرۀ افطار تو نمک برداشت» که تا ابد همه عالم شود نمک‌گیرت عقیله در ره روشنگری قدم برداشت در این مسیر تو بودی هماره همگامش اگر چه خون حسین آیۀ بصیرت شد تو و عقیله رساندید بر سرانجامش... تو در مدینۀ جدت چه روضه‌ای خواندی؟ که شعله بر دل و جان جهانیان زده است: «مدینه قافلۀ عشق را به خود مپذیر چرا که جانب تو بی‌حسین آمده است» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای که وجود پاک تو آیینۀ زهراست هر جا تو باشی اسم بابایت علی آن‌جاست هر جا تو باشی خواهرت آن‌جاست بی‌تردید هر جا تو باشی ردّ پایی از برادرهاست اما تو پنهانی در این پیداییِ روشن این‌گونه پیدا بودنِ پنهان عجب زیباست! تو زینبی تو ام کلثومی... یکی هستید «صغری» و «کبری» چیدن تاریخ بی‌معناست... در خطبه‌هایت خطبه‌های فاطمه جاری‌ست در خطبه‌هایت خطبه‌های مرتضی پیداست تو خطبه خواندی کوفه و شام از نفس افتاد این حرف‌ها تیز است، برنده‌ست، بی‌پرواست از شعله‌های شعرهایت سوخت جان شهر در سینۀ مردم هنوز از گریه‌ات غوغاست از آن روایت‌های سوزان می‌شود فهمید در سینه‌ات تا لحظۀ پرواز عاشوراست... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه خوب آموختی تحت لوای مادرت باشی تمام عمر زیر سایۀ تاج سرت باشی صدف باشی و بی‌اندازه فکر گوهرت باشی خودت می‌خواستی تحت‌الشعاع خواهرت باشی نوشتی در کتاب فاطمیون خط به خط زینب قدم برداشتی گفتی فقط زینب فقط زینب   مدینه از حسن هم یک نفر مظلوم‌تر دارد همان خواهر که از حال دل خواهر خبر دارد فدای ام کلثومی که فرمان از پدر دارد که جای خویش زینب را همیشه در نظر دارد برای یاری زهرا، دو دم را مرتضی آورد علی می‌خواست تا زینب دوتا باشد، تو را آورد   قسم بر غربت تاریخ؛ این ترفند ممکن نیست دروغ محضشان کافی‌ست؛ این پیوند ممکن نیست علی باشد به این وصلت رضایتمند؟ ممکن نیست به تیغ خشمگین مرتضی سوگند؛ ممکن نیست فلانی را بگو شهر نبی دروازه‌ای دارد نمی‌داند مگر که هر کسی اندازه‌ای دارد   در این مکتب که حفظ شأن کعبه می‌شود لازم تویی کعبه، که گرد تو جوانان بنی‌هاشم برادرزاده‌هایت از ادب پیش تو چون خادم حجابت قامت اکبر، رکابت زانوی قاسم چنان عباس، جانت از وفاداری لبالب بود که بعد از کربلا کارت علمداری زینب بود   شنیدم ساربان نامهربانی کرده با سرها سوار ناقه خواهرها، به روی نی برادرها چهل منزل شدی سنگ صبور داغ مادرها چهل منزل کشیدی خار از پای کبوترها گمانم خوب فهمیدی پریشانی زینب را که بستی با سکینه زخم پیشانی زینب را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
منم تشنه، تویی باران، منم قطره، تویی دریا منم پایین‌تر از پایین، تویی بالاتر از بالا تویی فرزند ختم الأنبیا، فرزند خیر الناس تویی فرزند خیر الأوصیا، فرزند اعطینا ببخش از این که عمری چشم‌های بی فروغ من نمی‌دیدند نورت را کنار زینب کبری دم از تو می‌زند "وَالْفَجْر" هر صبحی که می‌آید قسم به چادرت، به لیلة القدرت، إِذَا يَغْشى تو با تیغ کلامت کفر دشمن را در آوردی شبیه خواهرت زینب، شبیه مادرت زهرا مقامت مثل قبر مادرت پنهان‌تر از پنهان ولی نور تو پشت ابر هم پیداتر از پیدا بلاغت، می‌چکد از خطبه‌هایت واژه در واژه فصاحت، ذوالفقاری در بیانت محکم و شیوا چه می‌بیند؟ همان "حیدر"، به وقت خشم تو، طوفان چه می‌بیند؟ همان "زهرا"، به وقت خطبه‌ات، دریا بخوان بین رجزهایت "علیٌ حُبُّه جُنَّه قَسیمٌ النّارِ وَ الجَنّه وَصیُّ المُصطفی حَقّا" "امامُ الاِنسِ و الجِنَّه" که تا دشمن بفهمد تو علی هستی؛ علی هستی؛ علیِ عالی اعلا نرنج از تهمت اغیار، عروس جعفر طیّار که بی رحم است این تاریخِ پُر تحریف و بی مبنا چنان از اشک تو بارانی است این جاده می‌ترسم که بعد از رفتنت دیگر بماند ناقه در گِل‌ها من از اندوه می‌گویم، من از اندوه می‌خوانم و می‌دانم نمی‌دانم از اندوهت کمی حتی اگر چه بغض داری، اشک داری، غصه‌ها داری ولی در چشم تو زیباست تقدیر خدا، زیبا به کوه طور برگشتی، عصای صبر در دستت چهل مغرب گذشت از روز عاشورا، "وَ وٰاعَدْنٰا" تو بعد از کربلا سمت مدینه آمدی یک شب چه باید گفت آن شب را، به غیر از لیلة الأسراء؟ سرودی و همه با گریه و ناله به همراهت چنین گفتی (وَ اَخبِر جَدَّنا اَنّا اُسِرنا) را* اگر شعر آن چه تو فرموده‌ای باشد، نمی‌دانم چه می‌گوییم پس ما شاعران از روز عاشورا ✍ *نقل شده که‌ حضرت ام کلثوم (س) پس از بازگشت از سفر شام و در بدو ورود به مدینه، زمانی که شهر پیامبر (ص) از دور پدیدار شد، با حزن و اندوه بسیار، شهر مدینة النبی را با شعری خطاب قرار دادند و در یکی از ابیات، چنین فرمودند: وَ اَخبِر جَدَّنا اَنّا اُسِرنا وَبَعدَ الأسر _يا جَدّا_ سبينا به جدمان خبر بده که ما اسیر شدیم و پس از اسارت‌، _ای جد بزرگوار ما_ به انواع مصائب اسارت مبتلا شدیم‌. 📚بحارالأنوار، ج ۴۵، ص ١٩٧ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
📣 با سلام و عرض تسلیت 🏴 دوبیتی‌ها و رباعیات با موضوعِ رحلت حضرت ام کلثوم(س)، در کانال زیر منتشر شد: ↳ @dobeity_robaey@dobeity_robaey
امام رضا سلام الله علیه فرمود: مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی مَا یُکَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْیُکْثِرْ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً ترجمه: هرکس قدرت بر کاری که گناهان او را بپوشاند نداشته باشد، باید بر محمد و آل او بسیار صلوات بفرستد؛ زیرا صلوات، گناهان را به کلی ویران می‌کند. خواهی که پر از نور شوی وقت ممات خواهی که به راحتی شوی رد ز صراط هر انجمنی که می‌نشینی بفرست "بر خاتم انبیا محمد صلوات" بر جلوه‌ی کبریای سرمد صلوات بر سرور کائنات، احمد صلوات زیباتر از این نخوانده‌ام مصراعی "بر خاتم انبیا محمد صلوات" بر اشرفِ خلق هر دو عالم صلوات بر سید و فخرِ وُلد آدم‌ صلوات بر خاتم انبیا نگین است علی بر خاتم و بر نگین‌ خاتم صلوات گشتم به دواوین همه اهل لغات یابم سخنی لطیف از کلّ جهات تک مصرعی از قصیده برتر دیدم: "بر خاتم انبیا محمد صلوات" ✍ @dobeity_robaey
بیا به پای دل خود سفر کنیم امشب ز کوچه‌های مدینه گذر کنیم امشب خدا به زین عبادش عطیه‌ای بخشید بیا تمام جهان را خبر کنیم امشب بیا سلام و درود و تهیت خود را نثار این پدر و این پسر کنیم امشب در آسمان ولا مهر و مه هم‌آغوشند بیا نظاره‌ی شمس و قمر کنیم امشب دگر به دیدن باغ بهشت حاجت نیست اگر به باغ ولایت نظر کنیم امشب برای این که بگیریم عیدی از زهرا سزد ارادت خود بیشتر کنیم امشب شب ولادت او در مدینه جشنی نیست بیا زغربت او دیده تر کنیم امشب تمام فرصت ما وقف خدمت بر اوست چه حاجت است که کار دگر کنیم امشب اگر که چشمه‌ای از معرفت شود پیدا نهال مهر ورا بارور کنیم امشب کنار خرمنی از عشق او بیا بنشین که فکر توشه‌ی راه سفر کنیم امشب بگو به خلق (وفائی) ز جای برخیزد لباس خدمت بر او به بر کنیم امشب ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بگو به نور که ماه تمام آمده است که صبح آمد و پایان شام آمده است برای شیعه دوباره امام آمده است تمام فقه و اصول و کلام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است پدر حسینی و مادر سلاله‌ی حسن است اویس‌وار زمین در هوای او قرن است غلام خانه‌ی او بودن آرزوی من است تجسم همه‌ی احترام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است سراسر از برکات خدا پر است زمین اگر که در صدف آسمان دُر است زمین به نور اوست که گرم تبلور است زمین دوباره رحمتی از جنس عام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است دمیده است به دنیا دم خدادادی به هر خرابه رسیده هوای آبادی هزار شکر خدا را که خوب استادی_ _برای این همه شاگرد خام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است چقدر در وجناتش خدا نمایان است اسیر جذبه‌ی او کافر و مسلمان است رسیده آن که امید گناهکاران است دوباره بوی علی بر مشام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است دل از تمام جهان برده است لبخندش فقط نه خلق که دل برده از خداوندش به داروی گل لبخند‌های چون قندش به دردهای همه التیام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است رسیده است امامی که نافذ است و بصیر نکرده حرف خدا را به رای خود تفسیر نمی‌شود به کلام بنی‌امیه اسیر برای مذهب شیعه قوام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است به حکم آیه‌ی تطهیر پاک یعنی او که پنجمین گُهر تابناک یعنی او برای سنجش ایمان ملاک یعنی او ملاک حد حلال‌وحرام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است به علم و حلم و تمام فضائلش صلوات به جلوه‌های پیمبرخصائلش صلوات به نور چهره‌ی چون ماه کاملش صلوات که موعد صلوات و سلام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است گروهی از سخنان خدا جدا شده‌اند که در توهم خود نائب خدا شده‌اند چه رازهای دروغی که برملا شده‌اند که آفتاب همه روی بام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است همان که وقت جسارت حضور خواهد داشت که در مسیر اسارت حضور خواهد داشت زمان کشتن و غارت حضور خواهد داشت بیا که راوی غم‌های شام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است خدا کند که شب انتظار سر برسد سپیده سر بزند، نوبت سحر برسد خدا کند که به زودی به ما خبر برسد؛ به صف شوید دم انتقام آمده است امام مهدی علیه‌السلام آمده است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گلشن توحید، آباد امام باقر است مرغ دل در هر نفس یاد امام باقر است در تجلّی نور ارشاد امام باقر است شادی اجداد و اولاد امام باقر است مژده یاران! عید میلاد امام باقر است کعبه‌ی دل، روح قرآن، جان زین العابدین سر زده در اوّل ماه رجب ماهی تمام کافتابش آورد هر صبح‌دم عرض سلام کنیه بوجعفر، لقب باقر، محّمد شد به نام قطره‌ای از چشمه‌ی علمش علوم خاص و عام نجل پیغمبر امام ابن امام ابن امام رهنمای راستان و پیشوای راستین کیست این مولود انجم را چراغ انجمن عارف بود و نبود و واقف سرّ و علن بحر بی پایان علم ذات حیِّ ذوالمنن جابر آورده سلامش از رسول مؤتمن باب او ابن الحسین و مام او بنت الحسن جدّه‌اش زهرا و جدّش رحمةٌ للعالمین روی او روی خدا، خوی محمّد خوی او سجده آرند آسمانی‌ها به خاک کوی او از حسین و از حسن دارد ملاحت روی او لاله‌های باغ جنّت مست عطر بوی او نخل طوبی سرو رعنای کنار جوی او طوطی آن نخل، میکاییل و جبریل امین از خداجویان عالم بنده‌ی درگاه تو ای صراط مستقیم کلّ خلقت، راه تو وی فراتر از ثنای خلق، قدر و جاه تو آفتاب وحی روی خوب‌تر از ماه تو مخزن اسرار غیب حقّ، دلِ آگاه تو منطقت علم الکتاب و مکتبت علم الیقین سنگ اگر خاک تو گردد توتیایش می‌کنی مس چو اکسیر از تو خواهد، کیمیایش می‌کنی دست گمراهی چو گیری‌، رهنمایش می‌کنی هر کجا بیگانه بینی، آشنایش می‌کنی دشمن ار دشنام گوید، تو دعایش می‌کنی با کلامی جانفزا و با بیانی دلنشین گاه از صوت مناجاتت ملائک در خروش گاه اهل آسمان‌ها را کلامت دُرّ گوش گه زاشگ دیده آری بحر رحمت را به جوش گه جواب نیش دشمن را دهی پاسخ به نوش گاه مانند کشاورزان بود بیلت به دوش ریزدت پیوسته مروارید غلطان از جبین ای گرفته وام خورشید جهان آرا زتو ای عیان خُلق رسول و عصمت زهرا زتو ای مزین کوه و دشت و دامن صحرا زتو ای هدایت تا قیام محشر کبری زتو ای زیارتنامه‌ی جانسوز عاشورا زتو شور عاشورات پیدا در کلام آتشین محفل قدّوسیان را از تو باشد ذکر خیر با تو دائم اُنس دارد جنّ و اِنس و وحش و طیر کرد‌ه‌ای از دامن سجّاده تا معبود سیر مست فیضت آشنا و محو گفتار تو غیر از تو زیبا قصّه‌ی ناب عزیز است و عُزیر سینه‌ات دریای علم اوّلین و آخرین تا تو را پیوسته در آغوش جان دارد بقیع از تن پاک تو روح جاودان دارد بقیع گر چه از خورشید گردون سایبان دارد بقیع ناز هر شب بر چراغ آسمان دارد بقیع سایه‌ی رحمت به فرق انس و جان دارد بقیع خلق رو آرند سویش از یسار و از یمین من کی‌ام مدحت‌سرای خاندان عصمتم هر که هستم خاک پای خاندان عصمتم سرخوش از جام ولای خاندان عصمتم بلکه مرهون عطای خاندان عصمتم «میثم» دار بلای خاندان عصمتم بارالها هستی‌ام را کن فداشان آمّین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حرفی نزن از تشنگی، دریا رسیده از بی پناهی‌ها مگو، مأوی رسیده پیغمبر آمد؛ خیر نازل شد از آن پس فیض مدام از عالم بالا رسیده فرخنده فیضِ فرّخ و فرزانه‌ای که آوازه‌اش تا سدره و طوبی رسیده آن مدعی کز نسل احمد حرف می‌زد حالا ببیند چارمین آقا رسیده این چارمین حیدر نسب، این پنجمین دُر از کوثر پر گوهر زهرا رسیده داعیه داری که به علمش ناز می کرد کارش به شاگردی این آقا رسیده با " کعب الاحبار" و "هریره" دین نمی‌ماند با "قال باقر" شیعه تا اینجا رسیده لطفش همیشه شامل حال گداهاست از لطف و از آقایی‌اش بر ما رسیده... یا باقر العلم النبیّین یا محمّد فرقی نداری در حقیقت با محمّد دریای علمت تا ابد ساری و جاری تو مثل زهرا، کوثری، دنباله داری مثل پیمبر دست مردم را گرفتی با تو سر راه آمده عبد فراری وقتی تو آقای منی، در خانه‌ی تو با آبروتر از گدایی هست کاری؟ از تو نوشتم دفترم شد آسمانی یک آسمان لبریزِ حس بی قراری یک دست روی سینه و دست دگر را در پنجره‌های ضریحی که نداری... از حال و روزت در بقیع آتش گرفتم نه سایبانی، نه چراغی، نه مزاری... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e