#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
میبارد انوار کرم از هر کرانه
شبهای دلگير زمين پايان گرفته
از سوی جنت سورۀ ياسين رسيده
خاک مدينه عطر الرّحمان گرفته
داده خدا ماهی به خورشيد رئوفش
آرى دعای حضرت جانان گرفته
نسل امامت میشود پاينده با او
از برکتش دلهای شيعه جان گرفته
او میرسد جود و سخا معنا بگیرد
در قلب عالم نور و رحمت پا بگیرد
عالم همه قطره اگر دريا تو هستی
کل خلائق عبد اگر مولا تو هستی
فيض وجود توست رزق اهل دنيا
باران جود عالم بالا تو هستی
ماندهست ابتر، کيدِ بدخواهان شيعه
روشنترين تفسير أعطينا تو هستی
مانند کوثر چشمۀ جاری نوری
با اين حساب آیينۀ زهرا تو هستی
ای که دل از بابا ربوده خندههایت
آرامش هر لحظۀ بابا تو هستی
ابن الرضایی، تو کريم بن کريمی
ما چون گدایی یا اسیری یا یتیمی
چشمان تو خورشيد هر اهل يقينیست
چشمان تو جنت! نه جنتآفرينیست
با عشق تو قلبی نمیسوزد در آتش
در هر نگاه روشنت خُلدِ برينیست
گويا گره خورده دلم با عرش اعلی
هر رشته از مهر شما حبلالمتينیست
من روزی هر سالهام را از تو دارم
چشمان من بر دستهای نازنينیست
جود تو دارد جلوههای هل اَتایی
مولا! شفيع ما به درگاه خدايی
هر شب دل من سائل باب المراد است
آنجا که حاجتمند درگاهش زياد است
آنجا که اميد و پناه آخر ماست
آنجا که اوج هر توسل «يا جواد» است
جز آستان تو پناهی که نداريم
اين استغاثه با تمام اعتقاد است
در مشهد خورشيد ايران هم که هستيم
دلهای ما پروانۀ باب الجواد است
هر شب دل من در هوای کاظمين است
در حسرت يک بوسه بر قبر حسين است
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
ای وجودت حیاتبخش وجود
سائل درگهت کرامت و جود
آیۀ هشت سورۀ نوری
به جوادالائمه مشهوری
مظهر جود ذات لم یزلی
سیدی یا محمد بن علی
تو محمد، علیست ابن و ابت
کنیه ابن الرضا، تقی لقبت
خَلَف پاک مرتضایی تو
کوثر حضرت رضایی تو
پدرت گفت: نازنین پسرم!
ای فدای تو مادر و پدرم....
مظهر کامل امام رضا
آفتاب دل امام رضا
حافظ سر کبریایی تو
وارث علم انبیایی تو
تو ز اسرار غیب آگاهی
در حقیقت خلیفة اللّهی...
کاظمینت درون سینۀ ماست
نجف و مکّه و مدینۀ ماست
یم جود و فتوّتاید همه
اهلبیتِ نبوّتاید همه
همگی بابهای ایمانید
اُمَنای خدای رحمانید
تا صف حشر، اصل هر کَرَماید
رکن ارکان و قادَةُ الاُمَماید
سرّ غیب خدا به قلب شماست
"وَارْتَضاكُمْ لِغَيبِهِ" گویاست
چشم دل بی فروغتان کور است
شاهد من "کَلَامُکُمْ نُور" است
دلتان بحر بی کرانۀ علم
کیست غیر از شما خزانۀ علم؟...
بوسهٔ علم، بر لب و دهنت
فقه، در گاهواره همسُخَنت
پیش علم تو علم عالم چیست!؟
در حضور تو پور اکثم کیست!؟
کل قرآن دلیل منطق توست
پور اکثم ذلیل منطق توست
یک کلام تو صد سپهر کمال
یک سؤال تو سی هزار سؤال
علمها قطره و تو دریایی
عالمی بنده و تو مولایی
تـو ابالهـادی و اباالکـرمی
تـو کلیـماللَّه مسیـح دمی
تو که در هر دلی حرم داری
تو که با دشمنت کرم داری
تو که بر خشم خصم میخندی
به روی دوست در نمیبندی
ای به دست تو باز، مشکل من
یـاد رویـت چـراغ محفل من
تشنــۀ کوثــر ولای توأم
سرفرازم که خاک پای توأم
بندهام بندهای گنه کارم
از دو عالم فقط تو را دارم
من اگر در گداییام کاهل
تو به جود و کرامتی کامل
ای ولایت تمام ایمانم
کاظمین تو قبلۀ جانم
هر چه هستم گدای این کویم
با تمام وجود میگویم:
اَنت بابُ المراد ادرکنی
یا امام جواد ادرکنی
سیّدی "میثم" ام قبولم کن
خاک ذریّۀ رسولم کن
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
عشق گاهی در جدایی، گاه در پیوندهاست
عشق گاهی لذت اشکی پس از لبخندهاست
عشق گاهی یک اجابت نزد حاجتمندهاست
عشق گاهی بین باباها و تک فرزندهاست
عشق میآید که بعد از شب سحر پیدا شود
عشق گاهی میرسد تا یک نفر بابا شود
یک نفر! امّا دو عالم بندهی سلطانیاش
بنده نه، قربانی قربانی قربانیاش
مهربانی که تمام مهربانان فانیاش
دعوتند امشب همه افلاک در مهمانی اش
با حضور انبیاء و اولیاء و ابر و باد
آدرس: مشهد_حرم_پشت درِ بابُ الجواد
عرشیان هستند در مهمانسرای حضرتی
در صف خدمتگزاری با غذای حضرتی
آب سقاخانه جام کاسههای حضرتی
بعد از آن هم شاعرانند و ردای حضرتی
جبرئیل از میهمانان میزبانی میکند
بعد دعبل میرسد اُرجوزهخوانی میکند
ای زمین! از عرش بر فرش آسمانت را ببین
ای پرستوی مهاجر! آشیانت را ببین
ای دلِ غمگین! امام شادمانت را ببین
امشب ای سلطان! ولیعهد جوانت را ببین
ای امام مهربان! باب المرادت آمده
میوهی قلبت، دلآرامت، جوادت آمده
مزد چل سال انتظار و چل شب احیای سحر
میشود طفلی که از او نیست طفلی خوبتر
سیب سرخ احمد است و باز هم داده ثمر
کوثری دیگر عطا کرده به قرآن این پسر
کوثر و یاس است جاری در رگ و در خون تو
مردمان ری فدای روی گندمگون تو
سبط موسی هستی و کار مسیحا میکنی
مثل عیسایی که در گهواره لب وا میکنی
با عصایت معجزه مانند موسی میکنی
دیدهی کور منافق را تو بینا میکنی
بر حقیری بنی عباس دامن میزنی
پور اکثم را به تیغ عِلم گردن میزنی
آن خدایی که به تقدیرم گدایی را نوشت
در مرام نام تو مشکلگشایی را نوشت
ذیل اوصاف تو در بخشش خدایی را نوشت
مهربانی علی موسی الرضایی را نوشت
در میان تیرگیها آفتاب من شدی
تو قسمهای همیشه مستجاب من شدی
چون به سائل میدهی از هرچه بهتر، بیشتر
میخورد باب المراد خانهات، "در" بیشتر
گرچه نام تو شده حاجت برآور بیشتر
لیک حساس است بابایت به مادر بیشتر
پس قسم خوردیم بعد از تو به حق فاطمه
تا که امضا گردد امشب کربلای ما همه
✍ #محمدعلی_بیابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
ابری به بارش آمد و باران عشق ریخت
جانی دوباره بر تن بیجان عشق ریخت
جبریل با بشارتی از نور سر رسید
آیات محکمات به قرآن عشق ریخت
"لایمکن الفرار من العشق" خواند و بعد
در پایههای سست و پریشان عشق ریخت
دستی کشید بر سر عشق و به لطف خویش
نظمی به حال بیسر و سامان عشق ریخت
با تیشه، ریشهی غم هجران زد و سپس
"شوق وصال یار" به دامان عشق ریخت
مژگان خویش را به تماشا کشید و بعد
صدها هزار رخنه به ایمان عشق ریخت
قفل شکستهی دل ما را کلید شد
آزادی دوباره به زندان عشق ریخت
بوی بهشت از نفس اوست شمّهای
هرکس گرفته ذکر جوادالائمهای
وقتی که میرسید گدا در حوالیاش
پُر میشد از کرامت او دست خالیاش
شهری که میزبان جوادالائمه است
هرگز نرفته فقر به سمت اهالیاش
حاتم گدای او شده تا بلکه رو شود
یکگوشه از مقام کرامات عالیاش
باشند اگر تمام جهان میهمان او
پایان ندارد این کَرَم لایزالیاش
عالِم شدهست هرکه به این خانه آمده
دنبال پاسخ جملات سؤالیاش
دنیا برای دشمن او چون جهنّم است
اما بهشت بوده برای موالیاش
هرکس که ناامید به لبخند او رسید
مرهم گذاشت بر غم آشفتهحالیاش
لبخند توست داروی هر درد یاجواد!
جانم فدای ابنرضا و اباجواد
تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر
یا اَیُّهَاالجَواد! تَصَدَّق عَلَی الفَقیر
حس کرده است ثروت عالم به دست اوست
وقتی گرفته است تو را در بغل فقیر
از حدِّ اکثر همه سر بوده هر زمان
از تو رسیده است به حدِّ اقل، فقیر
این گوشهچشم توست که اکسیر اعظم است
با یک نگاه تو به غنی شد بدل فقیر
از دیگران زیاد شنیده، ولی فقط
دیده همیشه جود تو را در عمل فقیر
با دست پُر به خانهی خود رفته هر زمان
با دست خالی آمده در این محل فقیر
از آن زمان که لطف تو را دید تا ابد
شد روزگارِ تلخ به کامش عسل فقیر
این بیتها گدای جوادالائمهاند
با این نیت ردیف شده در غزل فقیر
در آستان مرحمت عشق مَحرم است
هرکس که شد گدای تو، آقای عالَم است
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح_و_ولادت
روشنتر از روز است خیلی بامرامند
وقتی کریمان با گدایان همکلامند
الحق که آقازادهها یک یک امیرند
الحق که نوکرزادهها یکیک غلامند
در فقرِ محضِ خود غنیِّ محض هستم
وقتی گدای این درم، مردم گدامند!
عین عدم هستیم و با آنان وجودیم
پس ما همانهاییم که آن ها بنامند
سنّ زیاد و سنّ کم، فرقی ندارد
این خانواده از طفولیت امامند
چیزی ندارم جز «سلام الله علیهم»
فرزندهای فاطمه با احترامند
هر صبح خورشیدند و در هر شام ماهند
این چهارده تا، روشنیِ صبح و شامند
ولله این پروانگی ما میارزد
هر چند خاکستر شدیم اما میارزد
سر می نهم بر پای تو قیمت بگیرم
هر جا نمیارزد سرم، اینجا میارزد
یک جان ناقابل به پایت ذبح کردیم
حالا که شد مال تو از حالا میارزد
این گریهها را آیهی تطهیر گفتند
یک قطرهی آن بیش از دریا میارزد
با کاظمین تو بهشتی دارم این جا
پس زندگی در عالَمِ دنیا میارزد
پس ارزش گهوارهات کعبهست حتماً
وقتی عصای حضرت موسی میارزد!
کافیست ما را، این که بابای تو خندید
لبخند بابای تو یک دنیا میارزد
آن که «کم»ش را نیمه شب آورد، دادت
دارد زیادش میکند لطف زیادت
آقا منم! آن رَختْ پاره، پا برهنه...
آن شب _شب جمعه_ مرا که هست یادت!
تو کیستی؟ تو از کریمان بلادم
من کیستم؟ من از گدایان بلادت
من از در این خانهات جایی نرفتم
پس رو مگردان از گدای خانه زادت
بابای تو با دیدن تو گریه میکرد
با گریه لطف دیگری دارد عبادت
آباء و اجدادت همه یک یک جوادند
پس مینویسیمات جواد بن الجوادت
بر روی پایت میگذارد کعبه سر هم
جبریل حتی میگذارد بال و پر هم
به خاک پایت احتیاجی نیست اصلاً
وقتی دوا میسازم از این خاکِ دَر، هم
تو کعبهای! آن کعبهای که در طوافت
بال و پر ما سوخته حتی جگر هم
با آبروی تو تهجّد آبرو یافت
فیض از مناجات تو میگیرد سحر هم
نام مرا هم بین این عشاق بنویس
بگذار تا جا خوش کند این یک نفر هم
ای جان به قربان تو و دورِ شلوغت
یوسف شدن بازار دارد، دردسر هم
هستند یکیک شیرها دنبال دامت
چشمان آهوی خراسانِ پدر هم
فهم من از لطف جوادی تو این است:
که آن چه را گفتیم دادی، بیشتر هم
ما را ببر تا کاظمین این بار با هم
ما را بخر در کاظمین این بار درهم
* *
جز عجز، سائل چارهای دیگر ندارد
وقتی کریمیِ خدا آخر ندارد
ما را برای در زدن معطل نکردند
اصلاً بیوت این کریمان در ندارد
این خانواده کودکش ذاتاً بزرگ است
نام علی که اصغر و اکبر ندارد
طفل ربابست و ولیکن عادتش بود
از شانهٔ عمه سرش را بر ندارد
بین مقامات رباب این شأن کافیست
که هیچکس جز او علی اصغر ندارد
وقتی که آمد لشکر کوفه به هم ریخت
میدان علمداری ازین بهتر ندارد
گیرم که از فردا دوباره آب وا شد
چه فایده، شش ماهه که دیگر ندارد
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
جهان را میشناسد، لحظۀ غمگین و شادش را
از این رو سخت در آغوش میگیرد جوادش را
پسر مثل پدر میخندد این یعنی که از حالا
میان این دو قسمت میکند دشمن عنادش را
جهان از بعد عیسی اولینبار است با حیرت
درون قالب یک طفل مییابد مرادش را
چه طفلی؟ طفل معصومی که پیرِ دیر را حتی
هوایی میکند از نو بسازد اعتقادش را
چه ذکری بر زبان دارد؟ چه رازی در بیان دارد؟
که هر عالِم به این معیار میسنجد سوادش را
قدم آهسته برمیدارد و پیوسته تا منزل
که راه مستقیم از او بجوید امتدادش را
به جای کاظمین امسال هم راهی شدم مشهد
نشد تا سرمۀ چشمم کنم خاک بلادش را
بهشت است این حرم از هر دری وارد شود شاعر
ولی من دوست دارم بیشتر بابالجوادش را
✍ #محمدحسین_ملکیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_جواد_ع_مدح_و_مناجات
ای دوست به درگهت مراد آوردم
از دست ستمها به تو داد آوردم
نام تو جواد است و خدای تو جواد
امید به لطف دو جواد آوردم
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح_و_ولادت
یم عشق و وفا را گوهر آمد
سپهر سرخ خون را اختر آمد
نهال آرزوی کربلا را
به گلزار ولایت نوبر آمد
امیرالمؤمنین! چشم تو روشن
ذبیحت را ذبیح دیگر آمد
بنی هاشم بنی هاشم مبارک
که میلاد علیِّ اصغر آمد
ذبیحان را ذبیح شیرخواره
شهیدان را شهید دیگر آمد
حسین بن علی را آخرین گل
که شد تقدیم حیّ داور آمد
جهان را لالهباران کرده این گل
خزانها را بهاران کرده این گل
همای وحی طبعم این خبر داد
خدا بر شمس دین قرص قمر داد
به نجل شیر یزدان شیرخواری
ز شیران شجاعت، شیرتر داد
عروس فاطمه چشم تو روشن
که نخل آرزوهایت ثمر داد
خدا را یوسف مصر ولایت
به حُسن ماه کنعانت پسر داد
پسر نه، مُهر طومار شهادت
پسر نه، رأیت فتح و ظفر داد
ببین مادر سفیدی گلویش
خبر از روز ایثار پدر داد
از آن ساعت که چشم خویش بگشود
نگاهش بر سر دوش پدر بود
یم ایثار را گوهر مبارک
سپهر عشق را اختر مبارک
پیام آید ز خون هر شهیدی
که میلاد علی اصغر مبارک
شب میلاد مسعود برادر
به سجّاد و علیاکبر مبارک
سکینه با گل لبخند گوید
پسر آوردهای مادر! مبارک
طلوع اختر برج ولایت
برای آل پیغمبر مبارک
حسین بن علی! چشم تو روشن
محمد! فاطمه! حیدر! مبارک
شفیع محشر کبری خوش آمد
ذبیح کوچک زهرا خوش آمد
زهی طفل و زهی قدر و جلالش
فلک مات و ملک محو کمالش
رخ نورانیاش ماه دو هفته
ملک در پیش رو همچون هلالش
دو دست کوچکش دست خداوند
محمد جلوه کرده در جمالش
چنان افکنده شور و حال داده
که مادر گشته محو شور و حالش
پرد بر دوش بابا چون کبوتر
کند سیر الی الله بال بالش
دهان خویش را ناشسته از شیر
بُوَد آهنگ میدان قتالش
جهان لبریز از هنگامۀ اوست
سپیدیِّ گلو خوننامۀ اوست
مهی سرزد که گردون محو رویش
گلی بشکفت عالم مست بویش
پدر میدید در لبهای خاموش
هزاران قصه در سرّ مگویش
نشان میداد کز صبح ولادت
شهادت بود عشق و آرزویش
بنازم طفل شیری را که اسلام
سرافراز است از خون گلویش
به ظاهر طفل و پیران کمالند
گدای آستان، زوّار کویش
ولادت یافت از مادر که بابا
کند با تیر قاتل روبرویش
رود معراج تا با روی گلگون
عروج خویش را میدید در خون
ز بس بودش به سر شور شهادت
تبسّم داشت بر لب از ولادت
علی بن الحسین است این کز آغاز
شهادت را نبیند جز سعادت
خدایا این کدامین طفل شیر است
که شیران را دهد درس شهادت
چگونه کودک شیریش خوانم
که بر پیر خِرَد دارد سیادت
شهادت را از او مُهر قبولی
شهیدان را به وی عرض ارادت
نمیدانم بگریم یا بخندم
که امشب هر دو را دانم عبادت
دلم آئینۀ مهر رخ اوست
بخندم یا بگریم؛ هر دو نیکوست
حسین بن علی گل، او گلاب است
مدینه سایه و او آفتاب است
ولادت نامهاش یک آسمان نور
شهادت نامهاش یک انقلاب است
به قربان دو چشم نیم بازش
که نه بیدار میباشد نه خواب است
حیاتش بسته بر تیر محبت
عروجش بر فراز دوش باب است
به شیر مادرش سوگند کاین طفل
وجودش تشنۀ اسلام ناب است
مگر تیرش کند سیراب از آب
وگرنه بحر، پیش او سراب است
به خود گوید که من مشتاق تیرم
اگر چه طفل شیرم، طفل شیرم
من آن طفلم که لب ناشسته از شیر
سپر کردم گلوی خویش بر تیر
کتاب عشقبازی آیه آیه
به خون حنجرم گردیده تفسیر
دلم آرام و جانم در تب و تاب
لبم خاموش و فریادم جهانگیر
خدا از شیرخواری عاشقم کرد
که شستم دل ز آب و دست از تیر
چو خندیدم به پیکان در دم مرگ
ملک فریاد زد تکبیر، تکبیر
اگر چه از نوا گردید خاموش
زند از نخل (میثم) خون او جوش
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
باز بر نخل ولایت ثمری داده خدا
آسمانِ عظمت را قمری داده خدا
در بهاری همه زیبایی و امّید و صفا
گلشن مهر و وفا را ثمری داده خدا
دهم ماه رجب لیلهی قدرِ دل ماست
وه بر این شب چه مبارک سحری داده خدا
شب قدر است؛ بخوان سورهی کوثر زیرا
به رضا کوثر و قدر دگری داده خدا
حُجرهی کوچک ریحانه بهشتی دگر است
که بر این خانه صفای دگری داده خدا
به جهان بشریّت ز حریم ملکوت
با جمال ملکوتی بشری داده خدا
تا که در بادیهی عشق توقف نکند
باز این قافله را راهبری داده خدا
همه از مرحمت این پدر و این پسر است
هر چه بر هر پسر و هر پدری داده خدا
هم چو او نیست دگر پُر برکت مولودی
مقدمش را چه مبارک اثری داده خدا
اولیاء جمله جوادند ولیکن ز جواد
جود را جلوهی تابندهتری داده خدا
تا دهد قدرت فرعونی مأمون بر باد
به جگر گوشهی موسی پسری داده خدا
جز مدیح علی و آل، "مؤید" را نیست
آری آری که به هر کس هنری داده خدا
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی
کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی
جان همگان در قدمش باد فدایی
جود آمده بر درگه او بهر گدایی
در وسعت ملک ازلی نور ببینید
ای چشم بد از ماه رخش دور! ببینید!
ای ماه رجب بوسه بزن بر سر و رویش
ای مهر ببر سجده به خاک سر کویش
ای لیلۀ قدر این تو و این طرۀ مویش
ای خلق خدا روی بیارید به سویش
این باب کرم، باب دعا، باب مراد است
والله جواد است جواد است جواد است
ای چشم رضا محو تماشای جمالت
جبریل، پرش سوخته در سیر کمالت
خورشید بَرَد سجده به ایوان جلالت
میراث محمّد شرف و خُلق و خصالت
بالیده رضا لحظهبهلحظه به وجودت
مشهورتر از کل امامان شده جودت
دادهست خداوند به فضل تو گواهی
در کودکیات سینه پر از علم الهی
دادی خبر از ابر و هوا و یم و ماهی
مأمون که نبودش به درون غیر سیاهی
گویی که شراری شد و یکباره برافروخت
در آتش بغض و حسد و کینۀ خود سوخت
در سن طفولیتت ای عالِم عالَم
علم ازل و علم ابد بود مجسم
زانو زده در محضر تو زادۀ اکثم
نه زادۀ اکثم که تمام علما هم
تا زنگ ز آینۀ دلها همه شوید
قرآن به زبان تو سخن گفته و گوید...
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
خبر آمد که امام گُل ما خرسند است
هشتمین شمس ولایت به لبش لبخند است
«طَلَعُ البَدرْ عَلینا» به لبش زمزمه دارد
غرق سیمای فروزندهی این فرزند است
چشم بد دور شود تا که از این غنچهی نور
دست رضوان گلستان جنان اسپند است
ز آسمان هر ملکی سوی زمین آمده است
گل به خاک قدم اطهر او افکند است
صدف بحر امامت گهری آورده
که به چشم همگان گوهر بی مانند است
جود یک فیض از این چشمهی فیّاض بُوَد
نور این مهر جهانتاب خدا پیوند است
علم و حلم و شرف و فضل و مروّت ز ازل
تا ابد بر در بیت الشرفش پابند است
منزلت یافته از همّت او صبر و امید
عشق با او ز ازل همدم و خویشاوند است
راه نورانی او هست همان راه بهشت
هرکسی پیرو او گشت سعادتمند است
حُرمت اوست که حاجت ز خدا میگیرم
نام او محضر حق، پاکترین سوگند است
تلخ کامی جهان رفت «وفایی» از یاد
نام شیرین جواد است که بِه از قند است
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
زیر قدمت بند دل ماست که گیر است
بهتر بنویسم دل ما عبد و اسیر است
هر کس به تو دل داد محال است نگوید
از هرچه دلش غیر تماشای تو سیر است
«ای تیر غمت را دل عشاق نشانه»
دام است نگاه تو و ابروی تو تیر است
از نام و نشان و نسب ما چو بخواهید
مائیم گدا و پسر شاه امیر است
شهزادهی جودی تو که در وصف تو گفتند:
هر لحظه و هر ثانیه در فکر فقیر است
عالم همه دور سر تو گرم طوافند
افلاک کنار وجنات تو حقیر است
جانم به فدای تو و دستان کریمت
شاهیم سر سفرهی احسان قدیمت
بند دلم از گیسوی تو واشدنی نیست
دوری ز تو هیهات، به مولا شدنی نیست
آن دل که نشد بسته به خال لبت ای دوست
دل نیست، خرابه است، وَ احیا شدنی نیست
گشتیم، وَ گشتیم، وَ گشتیم، وَ گشتیم
والله که مانند تو پیدا شدنی نیست
آن آینه که روی تو را داد نشانم
نور است سراسر به خدا «ها» شدنی نیست
از برکت روی تو شده گندم ما نان
بی برکت تو حاجت ماها شدنی نیست
بدجور نمک گیر توأم حضرت باران!
افتاده دلم پای تو و پاشدنی نیست
ای جود و کرامت نمی از لطف نگاهت
دریاب گدایی که نشسته سر راهت
پیداست نشان تو به هر جای خراسان
پس لذت محض است تماشای خراسان
از روز ازل یاد گرفتیم بگوئیم
مائیم گرفتار و گداهای خراسان
جز بر علی و آل علی دل نسپردیم
دادیم دل خویش به آقای خراسان
هر چند کبوتر نه، ولی شکر که هستیم
جاروکش و درباری مولای خراسان
از باب تو رفتیم و به لطف تو گرفتیم
حاجات خود از محضر بابای خراسان
دلتنگ تماشای بهشتیم و نشستیم
در پیش تو لبریز تمنای خراسان
دردیم، ز رحمت بده این بار دوا را
امضا بزن این بار شما مشهد ما را
«ابروی تو پیوسته به هم خوف و رجا را»
چشم تو به تصویر کشیده است خدا را
مُهر از لب آن شیشهی پُر معجزه بردار
بگذار معطر کند عطرت همهجا را
هم "عشق" شمائید وَ هم حضرت معشوق
داده است خداوند به ما درد و دوا را
ای برکت باران زتو، از شوق در آورد
لبخند دل انگیز لبت اشک رضا را
یاد حرمت شعر مرا باز عوض کرد
انداخت میان دلم این حال و هوا را
مثل تو جوانند شهیدان خمینی
کرده است دعای تو اجابت شهدا را
از لطف تو در راه حسینیم همیشه
پای علم پیر خمینیم همیشه
✍ #وحید_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e