eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
50هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
397 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
با آنكه حدّ جرمم، بالاتر از عذاب است جرم مرا حساب و، عفو تو بی حساب است با لطف بی کرانت، در پيشگاه عفوت العفو يك گنه‌كار، بالاترين ثواب است عفو تو كوه خجلت، بر شانه‌ام نهاده بر روي دوشم اين كوه، سنگين‌ترين عذاب است دستم به بند عصيان، پايم به دام شيطان قلبم هماره بيمار، چشمم هميشه خواب است چون لاله‌ی خزاني، رفت از كفم جواني شرمنده پيریِ من، از دوره‌ی شباب است با اين گناه بسيار، گويي گنه نكردم برهر گناهم از تو، صد پرده‌ی حجاب است مگذار تا بريزد، بر خاک آبرويم بی آب رحمت تو، اين آبرو سراب است اشک خجالت از من، لطف و عنايت از تو جرم من است ظلمت، عفو تو آفتاب است هر ناله شعله‌ی دل، هر شعله شاخه‌ی گل هر قطره اشك خجلت، دريايي از گلاب است باران اشك "ميثم" از ابر رحمت توست اين ابر آسمانش، از چشم بوتراب است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا ببینم رحمت پروردگار خویش را می‌شمارم باز جرم بی‌شمار خویش را روز و شب فرقی ندارد پیش من چون با گناه تیره کردم آسمان روزگار خویش را هر زمستان رفت، آمد یک زمستان دگر چون به دست خود خزان کردم بهار خویش را هیچ‌کس مانند تو خیر و صلاحم را نخواست کاش دستت می‌سپردم اختیار خویش را از همان روز ازل باید خدایی می‌شدم در حریم یار می‌جُستم دیار خویش را کاش دست مهربانت سایه‌بان من شود تا بپوشانم خطای آشکار خویش را صحبت از عفو و بزرگی و کرامت می‌شود تا به سمت تو می‌اندازم گذار خویش را تو یقیناً می‌شناسی خوب‌تر از من مرا من نمی‌دانم صلاح کاروبار خویش را عهد می‌بندم نباشم غافل از اعمال خود باز یادم می‌رود قول و قرار خویش را بس که سر زد از منِ رسوا خطا و اشتباه عاقبت از دست دادم اعتبار خویش را پیله کرده نفس امّاره به جسم و روح من کاش روزی بشکنم قفل حصار خویش را آبرو بخشیدی و من آبرو بردم فقط در میان خلق کم کردم عیار خویش را خواب غفلت آمد و خود را به چشمم عرضه کرد در عوض دادم دل شب‌زنده‌دار خویش را چندقطره اشک و دست خالی و چشمانِ تر... با خودم آورده‌ام داروندار خویش را بین زندان گناهان یاد تو افتاده‌ام، تا مگر پیدا کنم راه فرار خویش را یا الهَ العالَمین! إِغفِر ذُنوبی بِالحُسِین هرچه باشم روی لب دارم شعار خویش را :: ای که با لب‌های تشنه قتل صبرت کرده‌اند... زینب از کف داده بعد از تو قرار خویش را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوباره عطر مناجات در فضا پیچید کنار سفره‌ی افطار، ربنا پیچید رسید مژده که هان عید اولیای خداست حواله‌ی ازلی را برای ما پیچید فرشته‌های خدا بال نور گستردند و در بسیط زمین و زمان صدا پیچید صدا صدای خدا بود: بنده‌ام برگرد بیا اگر چه گناهت به دست و پا پیچید چه میزبان رئوفی که لحظه‌ی اول برای خستگی‌ام نسخه‌ی شفا پیچید دوباره زمزمه‌ی "جوشن" و "ابوحمزه" میان بغض گلوگیر ناله‌ها پیچید چقدر جاذبه‌ی " افتتاح" سنگین است دل رمیده‌ی من سمت التجا پیچید :: غزل به یاد خرابه‌نشین شام افتاد سه ساله‌ای که نفس را به نینوا پیچید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام ماه خدا، ماه رحمت و غفران سلام لطفِ خدای کریمِ الرحمان سلام نقطه‌ی آغاز مهربانی‌ها تو هدیه‌ای که خدا داده است بر انسان چقدر چشم جهان از تو می‌شود روشن دمیده‌ای به تن خسته‌ی زمین باران چقدر در دل خود عطر آسمان داری برای بال و پرم مرهمی، تو ای رمضان رسیده‌ای و هزاران درود آوردی هزار شکر که هستیم بر سر این خوان ندای دلکش تکبیر کبریایی را رسانده‌ای به قلوب عباد با ایمان چه حسرتی به دل عاشقان خود داری نگاه منتظرانی و اشک‌های روان خدا کند که بیاید مسیح دنیامان بیاید و به قدومش جهان بگیرد جان ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ماه صیام در فضا دوباره نور می‌دهد طلوعِ ماه مرحمت به ما سُرور می‌دهد ساقی بزم مغفرت، گرفته جام مرحمت به تشنگان رحمتش، مِیِ ظهور می‌دهد تا به ضیافت خدا، رُوی نهی بیا بیا که حق به بندگان خود فیض حضور می‌دهد تا به بهشت پا نَهی، دست تو را بگیرد او تا ز صراط بگذری، برگ عبور می‌دهد دعا ز پای مؤمنین، بندِ گناه وا کند خدا به دست متقین، برات نور می‌دهد بر لبِ ما دعای ما، ظهور مهدی است و بس خوشا! شبی که حق بر او اذن ظهور می‌دهد ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همین که صوت مناجات در فضا پیچید نسیم بخشش و رحمت به هر سرا پیچید برای بال زدن راه آسمان باز است دوباره عطر خوشی در دل هوا پیچید چه لحظه‌های قشنگی! من و کتابِ دعا! زمان توبه که شد، سوز ربنا پیچید حضور سبز تو حس می‌شود، همینجایی! چرا که بوی تو در این برو بیا پیچید «برای توبه‌ی قبل از اجل، شتابی کن» به گوش بنده‌ی عاصی‌ات این ندا پیچید مرا گناه زمینم زده، بلندم کن که استغاثه‌ام این دفعه، تا کجا پیچید! چه وجه مشترکی بین ماست؟! «حبّ علی» هزار شکر علی نسخه‌ی مرا پیچید فدای بانوی پهلو شکسته‌اش وقتی صدای وا علی‌اش بین کوچه‌ها پیچید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🍃ندای الهی🍃 رمضان سفره‌ی خاص است که بگشودم من خود در آن دعوت عام از همه بنمودم من رحمتم فیض مدام است ولی در رمضان بر عطا و کرم خویشتن افزودم من بهتر از من که بُوَد تا که به او روی کنی؟! که همه مکرمت و مرحمت و جودم من ای گنه‌کار پشیمان شده! با توبه بیا که درِ توبه به رخسار تو بگشودم من گر چه جرم تو زیاد است ولی چیزی نیست پیشِ بس خلقِ گنه‌کار که بخشودم من اهل عالم همه خشنودی من می‌طلبند ای گناه کار! ز برگشت تو خشنودم من گرچه دیری‌ست پذیرای توأم؛ از این هم زودتر منتظر آمدنت بودم من ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
منم آن گناهکاری، که به سوی تو دوان است تویی آن بزرگواری، که کریم و مهربان است تو همیشه در فرازی، تویی آن گدا‌نوازی که در اوج بی نیازی، نگران بندگان است به شب سیاهِ نوری، برسان پُلِ عبوری که دلم برای دوری، ز گناه ناتوان است تو اگر مرا برانی، در دیگری نکوبم که به غیر از آستانت، همه‌جا پر از زیان است همه‌عمر جز تو یارب! چه کسی رفیق من بود؟ تو امان من نباشی! چه کسی مرا امان است؟ تو خدای مرتضایی، تو همیشه با وفایی به گدای بی نوایی، که ضعیف و ناتوان است 《برو ای گدای مسکین، در خانه علی زن》 که امیر با خدا در، نجفش هم آشیان است بگذار جای کعبه، سر خود به پای حیدر تو اگر بهشت خواهی، نجفِ علی جنان است خوشم اینکه خاک پای، پسر ابوترابم همه عمر سایبانم، عَلَم "حسین جان" است به فدای آن شهیدی، که نخورد آب و جان داد ز غمش هنوز زهرا، شب جمعه روضه خوان است :: پسرم به تو جفا شد، سرت از قفا جدا شد اثرات خنجر شمر، روی حنجرت عیان است پسرم مگر به دشمن، تو به غیر حق چه گفتی؟ که جواب حرف حقت، نوک نیزه‌ی سنان است پسرم کسی در عالم، کفن تو را ندارد کفن تو خاک بوده، کفن تو بی‌کران است به خدا عطش دلیلِ، ترک لبت نبوده ترک لبت برای، ضربات خیزران است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب جمعه کنار شش‌گوشه دل من حالت عجیبی داشت می‌شنیدم صدای قلبم را چشم من حس بی‌شکیبی داشت حرمش از ملائکه پر بود انبیا در طواف شش‌گوشه و ثواب هزار حج را داشت به خدا هر طواف شش‌گوشه شب جمعه ضریح اطهر او غرق نور حضور فاطمه بود به خودم آمدم و فهمیدم بر لبم این نوا و زمزمه بود: «شب‌های جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا گردد به دور خیمه‌ها گوید حسین من چه شد نور دو عین من چه شد...» سمت پایین پا که می‌رفتم ناگهان چشم‌های من تر شد آنقدر اشک ریخت تا آخر روضه‌خوان علی اکبر شد یک به یک گفت روضه‌ها را تا پای شش‌گوشه از نفس افتاد آه گویا کنار پیکر او حضرت عشق ناله سر می‌داد: «جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید...» از نگاه پر از تلاطم من زمزم عشق و اشک جاری شد آه از خیمه تا کنار فرات عطش و داغ مشک جاری شد خنکای شریعه هم می‌خواند دم به دم از غریبی سقا هم‌نفس با صدای موج فرات مادری دم گرفته بود آنجا: «سقای دشت کربلا اباالفضل دستش شده از تن جدا اباالفضل...» آن طرف‌تر نگاه می‌کردم شِکوِه و اشک، ناله و گله را می‌شنیدم کنار غربت تلّ دم به دم ضجه‌های سلسله را ناگهان در حوالی گودال محفل گریه‌های زینب شد زینب آمد کنار شش‌گوشه کربلا کربلای زینب شد رفت قلبم کنار بالا سر آه انگار سر به پیکر نیست همهٔ کائنات می‌لرزند گوش کن این صدای خواهر نیست؟ «این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست...» بانگ ندبه مرا به خود آورد صبح جمعه رسیده بود از راه دل من داشت «العجل» می‌خواند در کنار ضریح ثارالله ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پهن شد سفرۀ احسان، همه را بخشیدی باز با لطف فراوان همه را بخشیدی ابر وقتی که ببارد همه جا می‌بارد رحمتت ریخت و یکسان همه را بخشیدی گفته بودند به ما سخت نمی‌گیری تو... همه دیدیم چه آسان همه را بخشیدی یک نفر توبه کند با همه خو می‌گیری یک نفر گشت پشیمان، همه را بخشیدی پس گنه‌کاریِ امروزِ مرا نیز ببخش تو که ایام قدیم، آن همه را بخشیدی حیف از ماه تو که خرج گناهان بشود تو همان نیمۀ شعبان همه را بخشیدی داشت کارم گره می‌خورد ولی تا گفتم: "جانِ آقای خراسان" همه را بخشیدی بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد مادری گفت "حسین جان"، همه را بخشیدی 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گرچه بر این آستان روی سیاه آورده‌ام شرمسارم، اشک‌هایم را گواه آورده‌ام دست خالی در ضیافت آمدن شایسته نیست من برایت کوله‌باری از گناه آورده‌ام در جزا، پرونده‌ی ما را بسوزان جای ما از قضا، من نامه‌ای پُر اشتباه آورده‌ام خسته‌ی راهم، به یک لبخند مهمانم کنید از خرابات هوس، حال تباه آورده‌ام دل بریدم از همه، دل بسته‌ام بر مهر یار رخصتی فرما، رفیقی نیمه‌راه آورده‌ام باز کن آغوش خود بر بنده‌ی آلوده‌ای من به ستارالعیوبی‌ات پناه آورده‌ام کارهایم زشت بود، اما نهادم زشت نیست مهر مولایم علی را عذرخواه آورده‌ام پای من لغزید و دستم را گرفت این روضه‌ها نیمه جانی از کنار پرتگاه آورده‌ام تحفه‌ای دارم که بی شک حاجتم را می‌دهند اندکی "تربت" به درگاه اله آورده‌ام داغ بر دل، اشک بر رخ، آرزومندِ نجات مثل "حر" رو بر "مسیح قتلگاه" آورده‌ام ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آواره‌ای فراری‌ام و بی نشانی‌ام یاذالکرم! کنار خودت می‌نشانی‌ام؟ سوز و نوا و لحن مناجاتی مرا انداخت آخر از نظرت، بد دهانی‌ام حرفی نمی‌زنی؟ چقدر دلخور از منی چیزی بگو که تشنه‌ی یک لَن تَرانی‌ام باور نمی‌کنم که قیامت به موی سر مسجود من، به سوی جهنم کشانی‌ام   در سردی زمانه، دلم گرم حیدر است حب علی‌ست برکت این زندگانی‌ام مثل خرابه بودم و مطرود از همه شاه نجف به رسم کرم، گشت بانی‌ام روحم اگر چه غرق غبار معاصی است با یاحسین می‌خری و می‌تکانی‌ام با یک سلام و عرض ادب محضر حسین امشب به صحن کرب و بلا می‌رسانی‌ام یاد غریب ماندنِ ساعات آخرش هر روز و شب به گریه گذشته جوانی‌ام می‌گفت تشنه لب: جگرم سوخت، العطش دلخون ز رسم کوفه و این میهمانی‌ام برگرد زینبم، برو خیمه، نظر نکن... بر قتلگاه، خواهر قامت کمانی‌ام نگذاشت این سنان که تماماً ادا شود تسبیح آخرین نفس آسمانی‌ام طوری به بند بند تنم تیر و نیزه خورد باید دگر مقطع الاعضا بخوانی‌ام ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e