#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
این کیست که آقای جوانان بهشت است؟
نامیست که بر کنگرۀ عرش نوشتهست
از نور محمّد تن این پاک سرشت است
عطر نفسش رایحۀ بال فرشتهست
امشب شب رویش، شب میلاد بهار است
از جذبۀ این جلوه، فلک آینهزار است
امشب نظر ساقی این میکده عام است
آیینه بیارید که این جلوه مدام است
نور است و نوید است و درود است و سلام است
ماه است و تمام است و امیر است و امام است
ای گمشدگان! جلوۀ خورشید هدایت!
ای سوختگان! چشمۀ جوشان ولایت!
بهر تن این طفل، ملک پیرهن آورد
چون فاطمه را خندۀ او در سخن آورد
پرسید چه نام از تو خدا نزد من آورد؟
جبریل ز عرش آمد و نام حسن آورد
تو حُسن خداوندی و نام تو حَسن شد
پس گفت پیمبر، حَسن آیینۀ من شد
نور از فلک و گل به زمین جوش گرفته
تا عرش، گل نام تو در گوش گرفته
زهرات به صد بوسه در آغوش گرفته
احمد به برت خوانده و بر دوش گرفته
کای نور دل و دیدهام ای جان و تن من!
جانم حسن من، حسن من، حسن من!
مردم! چو برآنید مرا دوست بدارید
در راه وفای حسنم کم مگذارید
نور دل من آمده، آیینه بیارید
گر اهل ولایید، به او دل بسپارید
عهد حسنم، نقش دل و جان شما باد
در روز شفاعت ز شفیعان شما باد
ای چشم بهشت از گل لبخند تو روشن
ای دیدۀ خورشید به پیوند تو روشن
خورشید فلک نیست به مانند تو روشن
عالم شده از صورت دلبند تو روشن
لبخند بزن غنچۀ تو تازهترین است
چون حُسن تو در عرش پر آوازهترین است
مولا که سر سفرۀ بانوی فدک بود
از ذکر حسین و حسنش نان و نمک بود
روشن ز حسین، آینۀ چشم فلک بود
دیدار حسن، روشنی چشم ملک بود
شادی پیمبر، همه جان و دل مولا
روشن ز دو آیینه شده خانۀ زهرا
این کیست که در عرش خدا، چشم و چراغ است
آری حسن است این که نخستین گل باغ است
ای آن که تو را مادرِ خورشید سراغ است
بازار دلافروزی عالم ز تو داغ است
تا باد جهان مست میِ جام حسن باد
تا باد، بهارِ دل ما نامِ حسن باد
✍ #محمدسعید_میرزایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
نور از زمین به عرش معلا رسیده است
خورشید در مقام تماشا رسیده است
عالیجناب عشق، رحمت دنیا، رسیده است
جان جهانِ حضرت زهرا رسیده است
امشب برای عشق، بهاریترین هواست
گوش علی به بانگ خوشِ عاشقانههاست
او آمده است قبلهی اهل نظر شود
تا نام مرتضی همه جا جلوهگر شود
با بخششی که داشت گدا معتبر شود
تا امتداد کوثریان بیشتر شود
شمسِ علی طلوع مجدد گرفته است
انگار جان تازه، محمد گرفته است
گفتم حسن، ترنم رحمت شروع شد
آیه به آیه شرح ملاحت شروع شد
با او طلوع فصل سخاوت شروع شد
با نسل او حیات نجابت شروع شد
او مادریترین پسر عالمین بود
ده سال پیشوا و امامِ حسین بود
نامش شکوه داده به نام کریمها
از او فصیح گشته کلام کلیمها
ماتم نداشتند زمانش یتیمها
دلدادهایم بر کرمش از قدیمها
هر چند خانهاش همه از خاک و خشت بود
سائل نوشت خانهی او چون بهشت بود
اخلاق بود معجزهی مجتباییاش
بخشش همیشه شاخصهی ابتداییاش
بارانی است رحمت بی انتهاییاش
ما مفتخر شدیم به فخر گداییاش
غم را به وعدههای کرم پشت سر گذاشت
هر کس امید خیر به غیر از حسن نداشت
هر ذره میرسد به ثریا کنار او
چون قطرهایست وسعت دریا کنار او
لالم ولی قلم شده گویا کنار او
شاعر گرفته شوق تبرّی کنار او
لعنت به آنکه حُسن حَسن را ندیده است
لعنت بر آن زنی که جمل را پدیده است
با اقتدار بود به وقتش، چنان جمل
کافر کُشیِ او به جمل بوده بی خلل
صفین بود و بود علیِّ علی البدل
شاگرد اوست حضرت عباس در عمل
مثل عموش حمزه جگردار بوده است
هنگامهی جهاد، علمدار بوده است
دستش به بذل خیر، پیِ یک بهانه بود
پای پیاده حج دلش، عاشقانه بود
درد آشنای غربت اهل زمانه بود
هم در وطن غریبه و هم بین خانه بود
دشمن هر آنچه خواست به قلبش شرر زده است
زخم زبانِ دوست ولی بیشتر زده است
✍ #حسن_کردی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
فرازی از یک #ترکیب_بند
درّ علی، دردانهی طاها حسن بود
قبل از حسین، آیینهی زهرا حسن بود
چشمان او تنها تجلیگاه توحید
پُر میشد از عطر خدا هر جا حسن بود
یوسف کمی تا قسمتی از حُسن رویش
زیباتر از زیباتر از زیبا حسن بود
جبریل هم در سایهسارش قد کشیده
روزی رسان عالم بالا حسن بود
شاگرد پای درس پیکارش ابوالفضل
آموزگار حضرت سقا حسن بود
گفتند کوه صبر زینب را ولیکن
الگوی ناب زینب کبری حسن بود
یاد خدا، یاد امام عصر باشد
تسبیح قاسم یاحسین و یاحسن بود
صلحش قیامی همچو عاشورا رقم زد
بنیانگذار کربلاییها حسن بود
در کربلا هم با حسینش دم گرفتیم
در هر زیارت ذکر پایینپا حسن بود
از اولین اجدادمان بر ما رسیده
انگیزهی ماندن در این دنیا حسن بود
دلنازکی که هر شب خود را سحر کرد
در همنشینی با جزامیها حسن بود
هر کس که پیدا کرد توفیق زیارت
ورد لبانش ما رایت الا حسن بود
از پاکی دامان مادر فیض برده
تا وقت جان دادن هر آنکس با حسن بود
مردی که تا پایان عمر غصهدارش
خیری ندید از کوچهها تنها حسن بود
از غربت او دم به دم باید بخوانیم
یک بیت روضه دست کم باید بخوانیم
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
خبر به بادیه سرمست از انتشار شدهست
خبر که از خبر خویش بیقرار شدهست
موثّق است خبر، آنقدَر که جبرائیل
به سوی غار حرا باز رهسپار شدهست
خبر که موجب آرامش خداوند است
خبر که بر سر اهریمنان هوار شدهست
خبر به پیکر طاغوت لرزه میریزد
خبر برندهتر از تیغ ذوالفقار شدهست
خبر به آبی افلاک نقره میپاشد
بیا که عرش مزیّن به گوشوار شدهست
خبر رسیده که فصل عطش به سر آمد
که نیمۀ رمضان ناگهان بهار شدهست
جهان دوباره به پیرایهای مزیّن شد
لباس حُسن به تن کرده، نونَوار شدهست
گشوده غنچۀ لب نازدانۀ زهرا
که کائنات پر از دانۀ انار شدهست
قلم به شیوۀ شمشیربازی اعراب
به رقص آمده، بر صفحه بیقرار شدهست
که نام دوست قدمرنجه کرده بر قلمم
که بخت با غزل من دوباره یار شدهست
غزال طبع من اکنون به دام افتادهست
چه خوب شد که به دست حسن شکار شدهست..
شنیدهاید که روزی غریبهای گفتهست:
حسن کجاست؟ که قلبم پر از شرار شدهست
و چشم بست و دهان باز کرد و... معذورم
از آنچه گفته، که تاریخ شرمسار شدهست
امام گفت: زبانت چقدر خشک شده
گرسنهای نکند؟ چهرهات نزار شدهست
برای گفتن دشنام وقت بسیار است
به من زیاد از این هدیهها نثار شدهست
بیا! من و تو نداریم، خانه خانۀ توست
محاسنت اخوی! مملو از غبار شدهست
تو انتظار نداری، ولی حسن عمریست
برای آمدنت غرق انتظار شدهست
غریبه سفرۀ دل باز کرد و سیر نشد
خلاصه کرد سخن را: دلم دچار شدهست
همین حسن که برای غریبه باران بود
برای تیرۀ شب تیغ آبدار شدهست
حسن سوار بُراق از زمانه میگذرد
اگر عجوزۀ دنیا شترسوار شدهست
سلام بر تو، سلامی بدون آرایه
چه باک اگر سخنم شعر یا شعار شدهست
نه میتوان نسرودت، نه میتوان که شمرد
کرامت حسنی بس که بیشمار شدهست
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
اگر بیقراری بگو یا حسن
که آرام گردد دلت با حسن
شب قدر نزدیک و ما سائلان
پناهی نداریم الا حسن
اگر قطرهای جود خواهی از او
به تو میدهد چند دریا حسن
تمام بیابان گلستان شود
اگر پا گذارد به صحرا حسن
کرامات او از کِی آغاز شد؟
از آن شب که آمد به دنیا حسن
به کوری بدخواه پست و ذلیل
عزیز است در خاطر ما حسن
نیازی ندارد به صحن و حرم
کشیده مرامش به زهرا، حسن
شلوغی کرب و بلا هم از اوست
به پا میکند اربعین را حسن
الهی به راهش فدایی شویم
به دست حسن کربلایی شویم
::
چه والاست با او مقام فقیر
عجب با شکوه است نام فقیر
به آب و غذا، جود محدود نیست
حسن میشود همکلام فقیر
فقیر و غنی در نگاهش یکیست
بر او واجب است احترام فقیر
کریمانه آغوش او باز بود
به وقت جواب سلام فقیر
گدایی بهانه است تا لحظهای
رسد بوی او بر مشام فقیر
همه زندگانی او بوده است
به نام کریم و به کام فقیر
عجب نیست گر یار مسکین شود
پدر چون علی شد، پسر این شود
::
حسن کیست مرد شکار جمل
همان فاتح کارزار جمل
سلام خداوند بر مجتبی
و لعنت به پایه گذار جمل
نیازی به شمشیر حیدر نبود
که شد مجتبی ذوالفقار جمل
همینکه به او اذن میدان رسید
چنان شیر زد بر حصار جمل
رجز خواند و تا آسمانها رسید
صدای فَرار اَلفرار جمل
به یک ضربهی بچه شیر علی
زمین خورد ناقهسوار جمل
حسن هر یلی را زمین میزند
عدوی علی را زمین میزند
::
همه روشنایی ماه است او
امید دل روسیاه است او
مرو سوی کعبه، برو تا بقیع
به سوی خدا شاهراه است او
به روز جزا هم به فکر گداست
صدا میزند بی گناه است او
کریم است و با دادن کوه زر
خریدار انبار کاه است او
حرم ساخته در دل عاشقان
که گفته که بی بارگاه است او
بمیرم پس از سالها همچنان
به یک کوچه محو نگاه است او
در آن کوچه که مادرش را زدند
شهید همان قتلگاه است او
در افکارش آن صحنهها قاب شد
جلو چشم او مادرش آب شد
✍ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
به بازار کرامت سفرهدار حجرهداران است
فقط اسمش ندارد حُسن، رسمش نیز احسان است
از الطاف کریمان هر محالی میشود ممکن
به دستانش گره وا کردن از هر مشکل، آسان است
کسی از آستانش دست خالی برنمیگردد
کدامین برگ لبتشنهست وقتی زیر باران است؟
مبارک شد اگر ماه صیام از برکت او بود
جهان چون سائلی مسکین، سر این سفره مهمان است
نکو رویش، نکو خویَش، نکو راهش، نکو نامش
که هر حرف حسن بالاتر از مجموع خوبان است
نگاهش مصطفی دارد، صدایش مرتضی دارد
ببین و گوش کن او را! که هم این است و هم آن است
علیسیرت، علیصورت، علیخصلت، علیصولت
علی در عفو و در پیکار و در صبرش نمایان است
به محراب دعا چشمش، هزاران بار بارانیست
قنوت دستهای او، صد و ده بار پیمانهست
هرآنکس مبتلای اوست، این را خوب میداند
که یک لحظه نگاهش برتر از یک عُمر درمان است!
به وقت بذلِ او، صد حاتم طائی سرافکنده
زمانِ جنگ، صدها رُستمش سر در گریبان است
که در آیینِ رزمش نیست جز آیینهی حیدر
که گرداگردِ میدان، کُفر از تیغش گریزان است
حسن آیینهی صلح خداوند است، لبخند است
ولی افسوس! دنیا بر سر جنگ است، ویران است
جهان با مهربانان سخت میگیرد، نمیفهمد
که تنها صلح و آرامش، دوای درد انسان است
حسن یعنی سکوت و غربت آل علی... آری
و در خاک بقیع این رنجهای کهنه پنهان است
تمام آیههای صبر از چشمان او جاریست
امامِ مجتبی، غمگینترین تفسیر قرآن است
کریم هر دو عالم را رها کردند این مردم
چه بازاری! میان کوفیان ایمان چه ارزان است!
کسی زورش به برق سکّههای زر نمیچربد
اگر چه در دیار کوفه جنگآور فراوان است
همیشه روسیاه است آن که از خورشید برگردد
سپاهِ نور در هر ظلمتی پیروز میدان است
مُذِلُّ المؤمنین خواندند او را، هیزم آوردند
نمیدیدند در پایانِ این آتش، گلستان است
قسم بر نقش سنگ خاتمش _ألعِزَّةُللّه_
مُعِزُّالمؤمنین است و به روز حشر میزان است
سکوتش تازه گام اوّل فریاد زینب بود
نفهمیدند این آرامشِ ماقبل طوفان است
ببینم کاش! روزی را که اطراف مزار او
پر از صحن و رواق و بست و ایوان و شبستان است
به تابوتش کمی رد و نشان از کربلا میخواست
امان از روز تشییعش! که بزم تیرباران است
✍سروده گروه #هیئت_الشعرا
(جمعی از شاعران قم)
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_مدح
یکی شبیه من از راه دور آمده بود
به این شلوغ، به این سوت و کور آمده بود
امیدوار، پر از شوق و شور آمده بود
شبیه شب زدهای سوی نور آمده بود
غریبه بود و رفیقی در این دیار نداشت
میان کوفه پی آشیانهای میگشت
قدم قدم به امید نشانهای میگشت
گرسنه بود، پی آب و دانهای میگشت
و کوچه کوچه به دنبال خانهای میگشت
قرار با چه کسی داشت که قرار نداشت؟!
میان کولهی او بود کوهی از مشکل
تمام شهر به او گفت از آن طرف سائل
و من روانه پی او به سوی آن منزل
نمانده راه زیادی صبور باش ای دل
به شوق دوست، قدمهایم اختیار نداشت
در آن محل خبری بود، راه بندان بود
هوای کوچه پراز عطر یاس و باران بود
بهار سردر بیت الکرم نمایان بود
کریم طایفه چشم انتظار مهمان بود
زمانه بهتر از این مرد سفرهدار نداشت
رسید مژده که این خانه خانهی حسن است
عزیز آل پیمبر کریم پنج تن است
خوش آمدید که او بیقرار آمدن است
غریبه گفت که این خانه بهتر از وطن است
چه خانهای که برای کسی حصار نداشت
رسیده بود به مقصد، چه حال خوبی بود
عجب معاشقهی بی مثال خوبی بود
به اوج قصه رسیدم، وصال خوبی بود
خیال بود ولیکن خیال خوبی بود
برای نیم نگاهی دلم قرار نداشت
غریبه سیر شد و لحظههای پایانی
به یاد یک نفر افتاد بین مهمانی
میان کولهی خود خواست تا که پنهانی...
کریم گفت کجا میروی؟! نمیمانی؟
ببر هرآنچه که میخواهی اینکه عار نداشت
برای مرد فقیری که بین نخلستان
نداشت هیچ طعامی به غیر قرصی نان
همان که گفت بیایم به سوی خانهیتان
اگر اجازه دهی میبرم برای همان
غذا برای خود آن مرد شهریار نداشت
کریم آه کشید و دلش شکست و گریست
به گریه گفت بیا گوش کن حکایت چیست
تورا کسی که فرستاده است سائل نیست
اباالحسن پدرم دستگیر خلق، علیست
که بی عنایتش این سفره اعتبار نداشت
::
::
اگرچه بوده سر سفره با جذامیها
نصیب او شده یک عمر تلخ کامیها
دروغ و طعنه و دشنام و بی مرامیها
غریب ماند میان تمام نامیها
که بین لشکر خود وقت فتنه یار نداشت
کتاب غربت او خط به خط حدیث غم است
میان این همه شاعر، بدون محتشم است
کجا دخیل ببندم که بغض، دم به دم است
که هرچه گشتم دیدم هنوز بی حرم است
و دربقیع ضریحی بجز غبار نداشت
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
🌷 #امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
در روزه اگر مرد و زن افطار کنند
با آب، رطب یا لبن افطار کنند
امشب علی و فاطمه و پیغمبر
با بوسه ز روی حسن افطار کنند
✍ #جواد_هاشمی_تربت
↳ @hosseinieh_net
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
بر نامِ کریمِ آلِ طاها #صلوات
یکبار نه ده بار نه، صدها صلوات
غم رفت و فراق رفت و بی تابی رفت
آمد پسر ارشد زهرا، صلوات
✍ #مهدی_مقیمی
↳ @hosseinieh_net
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
🌷 #امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
تابیدن انوار جَلی دیدن داشت
روئیدن حُسنِ ازلی دیدن داشت
آن لحظه که فاطمه به طفلش خندید
لبخند محمد و علی دیدن داشت
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
↳ @hosseinieh_net
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از KHAMENEI.IR
23.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 #فیلم_کامل شعرخوانی آقای محمد رسولی از تهران که رهبر انقلاب پس از آن گفتند «هر بیتش یک آفرین داشت!»؛ امشب در دیدار شاعران در شب ولادت کریم اهلبیت امام حسن(علیهالسلام)
بسوز ای سعی باطل، پرچم ایران نمیسوزد
نمیدانی مگر در شعلهها ایمان نمیسوزد
گمان بردی که این بار این حکایت فرق خواهد کرد؟
خدا فرعون را یک بار دیگر غرق خواهد کرد
هر آنچه داشتی رو کردهای، این آخرین برگ است
سر جان شرط میبندم، قمار آخرت مرگ است
ولی ما وعدهحقیم و از باطل نمیترسیم
شهادت آرزوی ماست، از قاتل نمیترسیم
به کف پیراهنی خونین، کسی از راه میآید
خدا زنده است ای مردم، ولیالله میآید
به استقبال او فریاد شد: انّا علی العهدی
کسی که هست عیسی از حواریون او مهدی
💻 Farsi.Khamenei.ir