eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 در روزه اگر مرد و زن افطار کنند با آب، رطب یا لبن افطار کنند امشب علی و فاطمه و پیغمبر با بوسه ز روی حسن افطار کنند@hosseinieh_net@dobeity_robaey
بر نامِ کریمِ آلِ طاها یکبار نه ده بار نه، صدها صلوات غم رفت و فراق رفت و بی تابی رفت آمد پسر ارشد زهرا، صلوات@hosseinieh_net@dobeity_robaey
🌷 تابیدن انوار جَلی دیدن داشت روئیدن حُسنِ ازلی دیدن داشت آن لحظه که فاطمه به طفلش خندید لبخند محمد و علی دیدن داشت@hosseinieh_net@dobeity_robaey
هدایت شده از KHAMENEI.IR
23.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 شعرخوانی آقای محمد رسولی از تهران که رهبر انقلاب پس از آن گفتند «هر بیتش یک آفرین داشت!»؛ امشب در دیدار شاعران در شب ولادت کریم اهل‌بیت امام حسن(علیه‌السلام) بسوز ای سعی باطل، پرچم ایران نمی‌سوزد نمی‌دانی مگر در شعله‌ها ایمان نمی‌سوزد گمان بردی که این بار این حکایت فرق خواهد کرد؟ خدا فرعون را یک بار دیگر غرق خواهد کرد هر آنچه داشتی رو کرده‌ای، این آخرین برگ است سر جان شرط می‌بندم، قمار آخرت مرگ است ولی ما وعده‌حقیم و از باطل نمی‌ترسیم شهادت آرزوی ماست، از قاتل نمی‌ترسیم به کف پیراهنی خونین، کسی از راه می‌آید خدا زنده است ای مردم، ولی‌الله می‌آید به استقبال او فریاد شد: انّا علی العهدی کسی که هست عیسی از حواریون او مهدی 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رها کردم از سینه‌ام آه را صدا کردم آن یار دلخواه را میان بساط دل خسته‌ام فقط دارم این آه کوتاه را به دادم برس ای امید دلم نشانم بده جاده و راه را من این راه‌ها را بلد نیستم هدایت کن این عبد گمراه را برای اجابت خدا داده است به من وعده‌ی نیمه‌ی ماه را خدا گفته در نیمه‌ی ماه من بیا تا درِ بارگاهِ حسن بیا در مدینه صفا را ببین دَرِ خانه‌ی مرتضی را ببین در آغوش پر مهر خیر النسا تجلی نور خدا را ببین در این کوچه‌ی عشق، چشمی گشا غریبه ببین، آشنا را ببین در این کوچه تقوا ملاک است و بس بیا جمعِ شاه و گدا را ببین به عشق نگاهی به روی حسن بیا و صفِ انبیا را ببین همه بر درِ مجتبی رو زدند بزرگان در این خانه زانو زدند به لبخند تو می‌دمد آفتاب بتاب از مدینه به عالم بتاب مدینه پر است از حسود و بخیل مبادا که برداری از رخ نقاب صدایت قرار دل فاطمه نگاهت صفای دل بوتراب دعا کن برایم عزیز علی دعا بر زمین خورده دارد ثواب به روز قیامت محبان تو ندارند با تو کمی اضطراب در آن روز چشم من و یاری‌ات فدای تو و آن هواداری‌ات دلم پر زده روی بام حسن به من خورده بویی ز جام حسن سلامی به او دادم و مانده‌ام به عشق جواب سلام حسن پیمبر، علی، فاطمه گفته‌اند به ما واجب است احترام حسن از آن دم که از مادرش شیر خورد پر از حلم گردیده کام حسن میانِ اسامیِ اهل کرم فقط می‌شناسیم نام حسن من و یک نگاه کریمانه‌ات پناهم بده گوشه‌ی خانه‌ات تو هستی امید گنهکارها تویی راه حل گرفتار‌ها تویی محرم رازهای علی علی با تو می‌گفت اسرارها تو هستی صفای سحرهای ما تویی طعم هنگام افطارها به جز خوبی از تو ندیدند هیچ تو را گر چه دادند آزارها به یاد غریبی تو روز و شب به خود گفته‌ام جمله‌ای بارها "اگر در غم مجتبی بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی" به هر جا که نامت علم می‌شود حسینیه‌ای محترم می‌شود ابالفضل تا محضرت می‌رسد مؤدب کنار تو خم می‌شود به راه خدا گر تویی دستگیر وصال خدا یک قدم می‌شود من از قبر تو کرده‌ام این سؤال مگر کعبه هم بی حرم می‌شود به ماها رسیده‌ست احسان تو حسن جان! محبت سرم می‌شود من از کودکی نه، که روز ازل ز دست کریم تو خوردم عسل علی داشت دائم هوای تو را نبی خوانده صد جا ثنای تو را به دست تو گلبوسه داده حسین و عباس بوسیده پای تو را اگر تو نبودی کنار علی کسی پر نمی‌کرد جای تو را خودت دعوتم کرده‌ای آمدم که امشب بگیرم عبای تو را ولی من کجا و نگاه کریم؟ لیاقت ندارم عطای تو را همین بس مرا ای شه خونجگر معطل نکردی مرا پشت در ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به نام جود، به نام کرم، به نام حسن پس از کریم رسیده قلم به نام حسن که گفته ربط ندارد حرم به نام حسن؟! شده تمام حرم‌ها علم به نام حسن گرفته است کلید بهشت را در دست به قبر خاکی او کعبه سجده آوَرده‌ست بخوان نماز به سویش بخوان که باطل نیست دلی که نیست گرفتار عشق او دل نیست گدای کوی حسن عاشق است، سائل نیست خلاصه هرکه از او غافل است، عاقل نیست قسم به سوره‌ی انسان، قسم به اعطینا به او نگاه کنی، هم علی‌ست، هم زهرا در آسمان کرم او فقط قمر باشد توانِ کیست که از او کریم‌تر باشد کرامتش ز تمامی خلق سر باشد ولی کریم‌تر از او کسی اگر باشد قسم به جود که او حیدر است بی تردید حسن کریم‌تر از خود فقط علی را دید دعای جوشن عاشق هزار، یا حسن است به معرکه رجزِ اقتدار، یا حسن است اثر گذارتر از ذوالفقار، یا حسن است مدافعان حرم را شعار، یا حسن است میان معرکه با هم حسن حسن گفتند برای داعشیان از جَمَل سخن گفتند همان جمل که زمانِ رشادتِ وِی شد به سوی ناقه‌ی فتنه مسیرها طِی شد اگر چه حمله‌ی دشمن به او پیاپی شد همینکه گفت انا بن علی، شتر پِی شد حسن شبیه پدر مثل شیر می‌غُرّید شتر سوار جمل مثل بید می‌لرزید گدا جدا نکند از حسن نگاهش را کدام عبد فراموش کرده شاهش را شبیه عرش بسازیم بارگاهش را به اشک دیده بشوییم قتلگاهش را ولی سؤال من این است قتلگاه کجاست؟ میان خانه و کوچه؟! جواب نا پیداست هنوز خاطره‌ی کوچه در سر حسن است هنوز صحنه‌ی تلخی برابر حسن است چه صحنه‌ای که فراتر ز باور حسن است کسی که روی زمین است، مادر حسن است؟ همین که فاطمه در آن گذر زمین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می‌نویسم "یا حسن"، حُسنِ ختامش با خودت بر لبم ذکر تو را دارم، دوامش با خودت لحظه‌های عُمر خود را می‌سپارم دست تو از سلام زندگی تا والسلامش با خودت از ادب دور است نزدت دست خالی آمدن زخم آوردم برایت، التیامش با خودت باز هم بال خیالم تا بقیع‌ات پَر کشید من کبوتر می‌شوم یک روز، بامش با خودت سر به دامان تو خواهم داشت یا زانوی غم؟ اینکه باشد لحظه‌ی مرگم کدامش، با خودت! از کریمان کم طلب کردن که کفرِ نعمت است حاجتم را هم که می‌دانی، تمامش با خودت... 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نفحه‌ی باغ بهشت، عطر تن مجتباست محفل کروبیان، انجمن مجتباست در همه جا، بوی عشق گر رسد از کوی عشق نافه‌ی آهوی عشق از ختن مجتباست خرمی از خوی اوست، رنگ گل از روی اوست بوی سمن گر نکوست، از چمن مجتباست جمله‌ی اهل وفا، ریزه‌خورِ خوانِ او ریشه‌ی جود و سخا، در سخن مجتباست تاب فراق رسول، مرهم داغ بتول در شب تار علی، پیرهن مجتباست کاش فلک کور بود تا که نبیند به غم آن همه تیرِ ستم بر بدن مجتباست شاه شهیدان حسین، تشنه‌لب و بی‌کفن در صدد بوسه‌ای بر کفن مجتباست جای قَرَن، از بقیع کاش نسیمی رسد زان‌که اویس دلم در یمن مجتباست در تن دین، جان از اوست رونق احسان از اوست گرمی بازار حُسن، از حسن مجتباست... ✍️ ‏📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جهانی نان‌خور است از سفره‌ی سرشار احسانت به گندمزارها از بس که برکت می‌دهد نانت تویی آنکس که وقت ظهر له‌له می‌زند خورشید، بیاساید دمی در سایه‌سار امن ایوانت کسادی را ببر از حجره‌ی تقدیر، لب وا کن شروع قسمت رزق است بسم الله رحمانت بریز از کیسه‌ی انعام خود ارزن به این سوها که برچینیم ما هم دانه‌ای از لطف دستانت حسودی می‌کند دنیای لب از گفتگو بسته به گنجشکان خوش‌آواز بر روی درختانت حسن یعنی که هرکس، هر زمان، در هر کجا باشد نصیبی می‌برد از خیل اکرام فراوانت بیا و کاسه‌ی جان مرا هم از کرم پر کن گدا آورده دست خالی‌اش را سوی دامانت.. 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صفت کریم و لقب مجتبی و نام حسن فدای نام شریف حسن؛ کدام حسن؟ همان که دوست و دشمن فقیر خانهٔ اوست که داده پاسخ دشنام را سلام، حسن «به حُسن خُلق و وفا کس به یار ما نرسد» به هر جهت حَسَن است این جناس تام؛ حسن «اگرچه حُسن‌فروشان به جلوه آمده‌اند» به نام کیست ولی سکّه؟ یک‌کلام: حسن بیا که نیمهٔ ماه مبارک آمده است مبارک است طلوع مَه تمام! حسن چه کربلاست سکوتش! چه خیبر است غمش! قسم به معجزهٔ تیغِ در نیام! حسن همان که بود امام و حسین مأمومش اگر قعود کند یا اگر قیام، حسن بپرس از جَمَل آری اگر که شک داری که بود شیر کمین کرده در کُنام؟ حسن کنار سفرهٔ او نان فقر شیرین است اگرچه زهر کشید از جهان به کام، حسن خدا کند که مرا هم مرانَد از در خویش شنیده‌ام که به سگ می‌دهد طعام حسن چنان که زندگی‌ام گشته وقف بندگی‌اش رواست هر که بخواند مرا «غلام‌حسن» طواف صحن حسن سهم یاکریمان است منم غبار مزار تو یا امام حسن! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به رمضانِ گذشته یادم هست حاجتی داشتم در آن شب‌ها نیمه‌شب بود و راه افتادم به سوی مرقد امام رضا صورتم را نسیم آهسته در مسیر حرم نوازش کرد اشک‌هایم برای اذن ورود از نگاه امام خواهش کرد گفتم آقا تو خوب می‌دانی با امید زیاد آمده‌ام به هوای نگاه لطف تو از سمت باب‌الجواد آمده‌ام منقلب شد چه‌قدر حال دلم غرق در شور و التهاب شدم در پیِ کنج خلوتی بودم راهی صحن انقلاب شدم چه نوایی! چه شور و غوغایی! می‌شد از نور، لحظه‌ها سرشار هر دلی را در آن سحر می‌برد لحن زیبای موسوی‌قهار چه شد آن لحظه‌ها! نمی‌دانم حاجتم پاک رفته بود از یاد دل من رفت و من به دنبالش تا رسیدم به پنجره‌فولاد چشم‌ها بی‌قرار و بارانی گره بغض بود و حنجره‌ها دست‌ها با نوایِ «اَساَلُکَ» می‌شد آنجا دخیل پنجره‌ها هر کسی داشت حاجتی با خود زائری از خدا شِفا می‌خواست پدری هم برای فرزندش پسری صالح از خدا می‌خواست و خدا را همه قسم دادیم در دعای سحر به آیاتش به جلال و شکوه و عزت او به ید قدرت و کراماتش نم‌نم اشک‌ها نوایی داشت فَاَجِبنی، اَجِبنی یا الله هر کسی زیر لب دعایی داشت فَاَجِبنی، اَجِبنی یا الله مادری با تمام دلتنگی قاب عکسی میان دستش بود لرزش دست‌های او می‌گفت پسرش نه، تمام هستش بود ندبه می‌کرد زیر لب اما حرف‌ها داشت گریه و آهش در دلم محشری به‌پا می‌کرد اَلعَجل یا بقیة‌اللهش آخرین سطر از دعا بود و لحظه‌های بیان حاجت‌ها رفتم آرام سمتش و گفتم از شما دارم التماس دعا گفتم امشب مرا دعا کن تا از اهالی آسمان باشم تا که مثل شهید تو مادر یاور صاحب‌الزمان باشم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e