eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.9هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
398 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب دلم از هرشبی آماده‌تر شد سوی خدا آماده‌ی پرواز باشد من از دل محراب خود معراج دارم بال عروجم با شهادت باز باشد عمری پی احقاق حق کوشیده‌ام من تاکی زجهل مردمان آتش بگیرم ای تیغ زهرآلوده! امشب راحتم کن من دیگر از این زندگانی سیر سیرم یک همنفس پیدا نکردم بین مردم درد خودم را تا سحر با چاه گفتم وقت نیایش با خدا از حال رفتم راز دل خود را به اشک و آه گفتم چیزی به‌جز خاکستری باقی نمانده از این دلی کز شعله‌های درد و غم سوخت خاری به چشم و استخوانی در گلو شد میخ دری که همسر من را به در دوخت رخسارۀ زهرای من از ضرب سیلی گه چون فلک نیلی، گهی مهتاب‌گون شد پهلوی او را مثل دست او شکستند چشمان من پیمانۀ لبریز خون شد گرچه طبیب عالمی هستم در عالم سر باز کرده زخم من از بی طبیبی یارم زدستم رفت و من با حسرت و غم کوبیده‌ام سر را به دیوار غریبی از بس گره از کار مردم باز کردم دست علی چون سجده‌گاهش پینه دارد فرقم جراحت یافت اما کس ندانست این زخم را عمری علی در سینه دارد این زخم را گویی که جایی دیده بودم آری از آن در نیمه‌شب خوناب می‌ریخت وقتی که آهم شعله بر هفت آسمان زد اسما به روی زخم‌هایش آب می‌ریخت شق القمر کردند اینجا ای دریغا باید بگویم رازهای باورم را دستی که زد شمشیر بر فرقم شکافد در کربلا فرق علی اکبرم را از قول من برگو «وفایی» گرچه نیکوست نقش غم من برهمه دل‌ها بیفتد زیر بغل‌های مرا دیگر نگیرید ترسم زحالم دخترم از پا بیفتد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در جان به‌جز جوانۀ باور نداشتی ای آن‌که در شکوه، برابر نداشتی رنگی نمی‌گرفت به خود باغ‌ها اگر این‌قدر جلوه‌های معطر نداشتی آری! تو در مقام فنا نیز از خودت جز انتظار فتح مکرر نداشتی مشتاق یاری‌اند تو را آسمانیان باور نمی‌کنیم که یاور نداشتی با من بگو کدام پیمبر کتاب داشت یا خواند حکمتی و تو از بر نداشتی؟! ای آن‌که سر نهاده جهانی به پای تو یک بار هم به بالش پَر سر نداشتی طوری گرفت هُرم تو دست عقیل را انگار غیر عدل، برادر نداشتی :: آن شب کنار سفرۀ افطارِ دخترت جز شوق لحظه‌های مقدر نداشتی ای زخمیِ تبار نمک‌ناشناس‌ها غیر از نمک ز سفره چرا برنداشتی؟ :: ای دل! خجل مباش که ابیات درخوری در مدح آن حقیقت برتر نداشتی تو پی به راز سورۀ کوثر نبرده‌ای تو غیر چند واژۀ ابتر نداشتی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام ما به علی و نماز آخر او به حال راز و نیاز و به دیدۀ تر او سلام ما به علی و به عدل و ایمانش سلام ما به رخ غرق خون و منبر او سلام ما به سجودش که رنگ خون دارد سلام ما به رخ غرق خونِ اطهر او سلام ما به پریشانی حسین و حسن سلام ما به دل پُر زآه دختر او سلام ما به نفس‌های نفْس پیغمبر سلام ما به فروغ نگاه آخر او سلام ما به غمی کز مدینه دارد او سلام ما به ملاقات او و همسر او چو خاک اوست سزای ابوذر و مقداد فتاده است «وفائی» به خاک قنبر او ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
«به ذرّه گر نظر لطف، بوتُراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند» به کام ما که نبوده‌ست و نیست ساغرِ عُمر شرنگ را مگر او با نظر، شراب کند جهان به اوّل وصفش نمی‌رسد هرگز درخت‌های خودش را اگر کتاب کند اگر به واسطه‌ی مرگ می‌رسم به حضور دعا کنید رفیقان! اجل شتاب کند مرا بهشتِ ولای ابوالحسن کافی‌ست اگرچه دوزخم از شش جهت عذاب کند میان اشک غریبانه‌ام اگرچه به خواب چه می‌شود که مرا نوکرش خطاب کند؟ به آسمان و زمین هم نمی‌فروشم ناز علی اگر که مرا ذرّه‌ای حساب کند به ارزنی نمی‌ارزد، بگو به خصم علی به قدر کوه اُحُد هم اگر ثواب کند! و آیةُ الکُرسی خود گواه معتبری‌ست که جبرئیل خدا را «علی» خطاب کند علی گشوده در قلعه را به یک دستش به وقت درد بخوانش! که فتح باب کند چه شد جواب سلام علی؟ بگو دنیا! علی که هیچ کسی را نشد جواب کند شب است و باز دلش میزبان خورشید است چگونه چاه، نظر رو به ماهتاب کند؟! برادرا! به چه ماند کتاب بی عترت؟! کنار آب کسی خواهشِ سراب کند هزار شکر که ما در پناه دریاییم مباد شیعه‌ی تو، تکیه بر حباب کند! تویی که مرد خدایی، تو را خدا می‌خواست علیِّ عالیِ اعلای خود خطاب کند و چاه، شرم نگاه تو را کجا ببرد؟ چگونه نورِ تو را آب بازتاب کند؟! چه شد؟ چگونه توانست تیغِ قاتل تو برای کشتن تو خویش را مجاب کند؟ ✍سروده گروه (جمعی از شاعران قم) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خبر رسیده که رکن پیمبر افتاده‌ست ترک نشسته به محراب، منبر افتاده است اگر غلط نکنم مرد خیبر افتاده‌ست طبیب حاذق عالم به بستر افتاده‌ست سحر که آه دل ذوالفقار گشت بلند شکست آینه تصویر زد در آن لبخند دو قدر را زده تیغی به یکدگر پیوند مسیر ساقی کوثر به کوثر افتاده‌ست به سائلان برسانید بی‌کریم شدند خرابه‌ها همه محروم از این نسیم شدند یتیم‌های عرب باز هم یتیم شدند که مهربان پدر کوفه دیگر افتاده‌ست قسم به کیسه‌ی نانش همیشه مظلوم است جواب خوبی این مرد، تیغ مسموم است سرِ نماز هم از حق خویش محروم است به جرم عدل، ترازوی داور افتاده‌ست خبر رسیده که بر فرق حیدر کرار رسیده تیغ کجی در ادامه‌ی مسمار مدینه در افق کوفه می‌شود تکرار دوباره پشت در خانه مادر افتاده‌ست خبر رسیده به سر قصه‌ی امیر آمد اجل به دیدنش آمد اگر چه دیر آمد برای زخم سرش کاسه کاسه شیر آمد از این حدیث دلم یاد اصغر افتاده‌ست ابوتراب به بی‌شیریِ رباب گریست به حال کودک او چشم آفتاب گریست عمو نیامد و امّید رفت و آب گریست حسین مانده و کارش به لشکر افتاده‌ست از این طرف پدری رو به لشکر اندازد از آن طرف به جوابش سه‌شعبه می‌تازد برای اینکه پدر را زند پسر را زد و حال اگر بکشد تیر را سر افتاده‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
علیه‌السلام «كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً» با ستم‌كار در پيكار و ستم‌ديده را يار باشيد. 📜 نهج‌البلاغه، نامه۴۷ (وصیت‌نامه حضرت) در راه امام حق علمداری کن ای پیرو مرتضی علی! کاری کن برخیز به عزمِ رزم با ظلم و ستم یعنی که ستم‌کشیده را یاری کن@hosseinieh_net
اگر دِینی است بر شیعه، علی با خون ادا کرده‌ست که ما دائم جفا کردیم و او دائم وفا کرده‌ست علی که رستگار عالم از روز ازل بوده‌ست علی فُزتُ و ربّ الکعبه‌اش را نذر ما کرده‌ست سرش را تیغ تا ابرو شکافانده‌ست اما باز علی ما را، علی ما را، علی ما را دعا کرده‌ست علی میزان الاعمال است و اعمال مرا خالق اگر مقبول با شرط قبول مرتضی کرده‌ست خدا را در قلوب منکسر می‌جستم این یعنی علی خود را میان قلب‌های شیعه جا کرده‌ست از آن ساعت که جای مصطفی خوابید در بستر به دنبال شهادت عمر خود را پا به پا کرده‌ست خدا بود و‌ خدا بود و حضور مرتضی آن شب علی آن شب به خود در بین محراب اقتدا کرده‌ست از آن قرآن که بر نی رفت در صفّین، توان فهمید چرا شمشیر، قرآن در شب تقدیر وا کرده‌ست پس از آن ضربه حیدر دید زینب را و دل‌خون شد یقین دارم نگاهی هم به سمت کربلا کرده‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مباد اشک از آفاق این نگاه بیفتد که عرش، اشک یتیم است؛ پس مخواه بیفتد خدا نکرده مبادا یتیم اشک بریزد مخواه سیل بلا ناگهان به راه بیفتد کجاست نغمه‌ی جانکاهِ "الله الله" حیدر؟* کجاست تا همه دنیا به اشک و آه بیفتد؟ جهان بدون علی طفل بی‌پناهِ یتیمی‌ست که ممکن است به آنی، ز پرتگاه بیفتد :: یتیم کوفه اگر سایه‌ی علی به سرش داشت بعید بود به دریوزه‌ی گناه بیفتد بعید بود به ابن زیاد دل بسپارد بعید بود به فکر مقام و جاه بیفتد بعید بود که انگشتر از حسین بدزدد بعید بود نگاهش به خیمه‌گاه بیفتد :: :: یتیم کوفه! مزن! آه این یتیم حسین است مخواه گوشه‌ی این دشت بی‌پناه بیفتد خدا نکرده مبادا یتیم اشک بریزد که عرش، اشک یتیم است؛ پس مخواه بیفتد ✍ *امیرالمؤمنین عليه السلام: وَاللّه اَللّه فِى الاَْيْتامِ فَلا تُغِبُّوا اءَفْواهَهُمْ وَ لا يَضيعُوا بِحَضْرَتِكُمْ.[نامه ۴٧ نهج‌البلاغه] خدا را! خدا را! درباره يتيمان (در نظر آريد و) مبادا آنان گاه گرسنه و گاه سير بمانند. 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عاقبت جان به لبِ صبر رساندند علی پایِ آن قول که دادند، نماندند علی! واقعاً مردم این شهر نمک نشناس‌اند! جایِ جبران به دلت داغ نشاندند علی اُجرت آن همه چاهی که تو کندی این بود!؟ قطره‌ای آب به اصغر نرساندند علی پسرت را تهِ گودال کشیدند به زور دخترت را سرِبازار کشاندند علی کودکانی که عسل خورده‌ی دستت بودند بر تنِ بی کفنش اسب دواندند علی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مسجد می‌رود یا دیدن خیرالنساء امشب که در گوش فلک پیچیده، عجّل مرتضا امشب اگر هرشب صدای ربنّا از کوفه می‌آمد صدای فزت رب الکعبه می‌آید چرا امشب؟ به نابینا بگو در انتظار ماه ننشیند که فرق ماه را کردند تا ابرو، دوتا امشب علی را پشت در کشتند با جانان خود آن‌روز و تیر ابن ملجم داد مولا را شفا امشب علی مرز میان حق و باطل بود، این یعنی که امضا می‌شود بر حب او، تقدیر ما امشب ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عمری‌ست گره خورده دل ما به علی ما تکیه نمی‌کنیم الا به علی امسال خدا به برگ تقدیر نوشت تحویل دهیم سال خود را به علی@hosseinieh_net
عيد جديدی آمد و آغاز سالی‌ست آقای من! امسال هم جای تو خالی‌ست وقتی که لب می‌خندد و دل غرق آه است يعنی که بی تو عيدهای ما خيالی‌ست ما غائبيم از محضرت که روسياهيم آثارِ با خورشيد پيوستن، زلالی‌ست چشمان تو از غصه‌های ما پر از اشک اوقات ما از ياد تو اما چه خالی‌ست! ماه رُخت را در شب گيسو مپوشان در شام هجران بی‌گمان صبح وصالی‌ست دل‌های بيدار و ... جهانی چشم در راه در انتظارت جمعه‌های ما سؤالی‌ست هر صبح غزّه لاله لاله، ندبه‌خوان است دنيا اسير دست قومی لا ابالی‌ست پايان کار ظالمان با ذوالفقار است برگرد با تو شوکت مولَی‌المَوالی‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e