eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
هرچند حال و روزِ زمین‌ و زمان بَد است یک قطعه از بهشت، در آغوش مشهد است حتی فرشته‌ای که به پابوس آمده انگار بین رفتن و ماندن مردد است اینجا مدینه نیست، نه، اینجا مدینه نیست پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟! حتی اگر به آخر خط هم رسیده‌ای اینجا برای عشق، شروعی مجدد است جایی که آسمان به زمین وصل می‌شود جایی که بین عالم و آدم زبانزد است هرجا دلی شکست به اینجا بیاورید اینجا بهشت ـ شهر خدا ـ شهر مشهد است 📝 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام، ای که راز رضای خدایی علی بن موسی‌الرضا المرتضایی تو مولا مایی، علی بن موسی علی بن موسی، تو مولای مایی تو موسای مایی به نیل حوادث تو مولا علی بن موسی الرضایی کنارت امان دارم از حصر شیطان که شرط رسیدن به حصن خدایی طواف ضریح تو یا طوف کعبه است؟ که راز هدایت، که سعی صفایی خوشا جرعه‌آبی که خوردم ز دستت چه خضر عزیزی! چه آب بقایی! دلم «یاحسین» و لبم «یارضا» گفت عجب مشهدی رفته این کربلایی سلامی به صحنِ دل‌انگیز چشمی که بر سائلانِ درت می‌گشایی خدا جاودانی کند فقرِ ما را که همچون توئی شاه و، سلطان مایی علی‌سیرتیّ و همانند زهرا تو هم پاره‌ای از تنِ مصطفایی حسینی‌تر از آنی ای گل، که زائر نبیند در ایوان تو کربلائی در این روزگار پر از بی پناهی پناه همه خستگی‌های مایی امیدم، پناهم، امام رئوفم برای غم و خوف دنیا، رجایی رضای خدا در رضای تو بوده رضایت به دل داد، حال و هوایی خدا مطمئنم که راضی‌ست از من به وقتی که از آنچه هستم، رضایی تو سلطان دل‌ها، انیس‌النفوسی امام‌الرئوفی، امام‌الهُدایی سلام ای امیدم، که با یک نگاهت به آنی ز کارم گره می‌گشایی تو تصویر روشن از آن نور محضی تو راز تحیر در آیینه‌هایی غبارم، که از کوی تو دور ماندم نسیمی وزید و دلم شد هوایی به باب‌الجواد ایستادم، و گفتم: جوادالائمه! تو باب‌الرضایی تویی آنکه دارد هوای دلم را شفیع دلم پیش مولا، شمایی تو را دید و... من محو کاشی و صحنم چه رازی‌ست در اشک آن روستایی؟ خوشا این اشارات پنهان... که باشد میان تو و زائرت، رازهایی سکوت است و اشک و اشارات پنهان حریم تو و اوست این بی‌صدایی مرا هم ببر با خودت مشهد او چرا روح من از تن من جدایی؟ چه خوب است در گنگ‌زار سکوتم تو تنها به راز دلم آشنایی به دادم برس ای خدای دل من در این دوره‌ی بی دلی، بی‌خدایی نیستان چرا در سکوت است؟ باید نسیمی بیاید بخواند نوایی بخوان ای صدای صداها به گوشم که با تو دلم می‌شود کربلایی اسیریم و مسکین، فقیریم و خسته تو روشن‌ترین آیه‌ی هل اتایی همه راه‌ها را به رویم که بستند رسیدم به مشهد به شوق عطایی ببین خسته در کنج ایوان نشستم شما قول دادی کجاها می‌آیی؟ دلم گم شده باز هم در حریمت تو پیدایی، اما نگفتی کجایی! تو منظور من هستی از «یا وجیهاً» تو سرمایه‌ی من به پیش خدایی به لطف تو این جمعه هم کربلایم که آمین‌ترین «یا سریع الرضایی» سلام است بر «آدمَ صفوة الله» شروع دل‌انگیز یک آشنایی سلامی به تو با چه حسی چه حالی که تو هشتمین وارث انبیایی خوشا دعبلانه برایت سرودن بوَد وامدار تو شعر ولایی برای تو حرفی ندارم بگویم بخر از من این گنگی، این هوی و هایی تو هم وارث دا‌غ‌های جگرسوز از آن یوم الاثنین، از آن ماجرایی... ✍ (گروه إِحیای امر) (نیمه‌ی اردی‌بهشت١۴٠۴) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر آستان رضا روی التجا دارم نظر گشا و ببین التجا کجا دارم بر این مقامِ خدا داده افتخار کنم که در حریم رضا رتبه‌ی گدا دارم غبار درگه "شمسُ الشموس" عینِ شفاست برای چاره‌ی هر درد، از این دوا دارم ز صاحبان کرم نیست چشم اکرامم امید مَکرمَت از حضرت رضا دارم مرا چه بیمِ ضلالت ز کوره راه جهان؟ که از ولایت او نورِ رهنما دارم قسم به تربت پاکش که کعبه‌ی دل‌هاست! غلام اویم و در خدمتش وفا دارم ز معصیت نگران و به مِهر او خرسند چه حالتی‌ست که در خوف و در رجا دارم؟ به مِهر آل علی پروریده جان و تنم مِسَم ولی خوشم از این که کیمیا دارم ز توس دل نتوانم گرفت و رفت ولی به سر هوای دل انگیزِ کربلا دارم ز دل نمی‌رودم یاد نینوای حسین که روز و شب ز فراقش چو نی نوا دارم اگر نَمُردم و رفتم به آستان‌بوسش از این زمانه به او باز شِکوه‌ها دارم به رستخیز، "موید"! چو از لحد خیزم به دستْ نامه و بر لب رضا رضا دارم ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
راه افتاده‌ام به سمت حرم همه‌ی دردهام یادم هست با خودم فکر می‌کنم این‌بار از کجای حرم؟ کدامین بست؟... همه‌ی راه غرقِ در بغضم همه‌ی راه غرقِ در آهم همه‌ی راه غرقِ در خواهش اذن باب الجواد می‌خواهم شدم آماده بعدِ اذن ورود بعد تفتیش آمدم به خودم از همه دل‌بریده آمده‌ام از همه کَنده غرقِ او که شدم... وارد صحنْ می‌شوم با ذوق بُرده گنبد همه حواسم را بغض دارم عجیب از سر شوق السلام علیکْ امامِ رضا دستْ از پا نمی‌شناسد _من_ اشتیاق از نگاه من لبریز خادمی گفت: حالِ تو خوش نیست رو به گنبد بایست اشک بریز گوشه‌ای خلوتی به هم زده‌ام محوِ گنبدْطلای آقایم محوِ شمس‌الشموس بوده‌ام و رفته از یاد، کلِّ غم‌هایم گوشه‌ای خلوتی به هم زده‌ام به خودم آمدم سه ساعت شد راه افتاده‌ام به سمت ضریح گوییا موقعِ زیارت شد گیج و گنگ از رواقْ رد شدم و بی هوا خم شدند زانوها السلام علیک آقاجان ضامنِ چشم‌های آهوها مثل ابر بهار باریدم چه شد آخر عنان ز کف دادم روضه خواندم، به رسمِ هر دفعه یاد یابن الشَّبیب افتادم گفت: یابنَ‌الشَّبیب روضه بخوان جدِّ ما کشته شد میانِ دو رود جدِّ ما تشنه بود و بی سر شد مقتلش میزبانِ زهرا بود گفت: در هر مصیبتی باید از مصیباتِ کربلا دَمْ زد آی مردم! امامِ هشتمِ ما همه عمرش، دَم از محرّم زد وقتِ رفتن رسیده، وقتِ وداع من همانم که گفت: پُر دردم هر دخیلی که داشتم وا شد راه افتاده‌ام که برگردم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نام مارا نوشته‌اند "غلام" نام فامیلمان "امام رضا" به دل ماست روح "امام حسین" به تن ماست جان "امام‌ رضا" مادرم جای شعر لالایی همه شب از کرامتت می‌گفت پدرم زیر گوش من خوانده لابه‌لای اذان امام رضا کودکی‌های من کنار تو بود بین این صحن‌ها بزرگ شدم سال‌ها با کبوتران حرم خورده‌ام آب و نان امام رضا کودکی‌ام چقدر زود گذشت دل من تنگ شد برای خودم من حسابی عوض شدم اما تو همانی همان امام رضا حرم تو همیشه غوغا بود آخرین خانه‌ی امید همه هفتمین قبله‌گاه زائرها هشتمین آسمان امام رضا بین آغوش صحن‌ها بودند زائرانی که گریه می‌کردند دختری لال، ناله زد بینِ اشک و لکنت زبان امام رضا مادرش بین صحن‌ها افتاد پدرش گریه کرد و داد کشید یا امام رئوف ممنونم حضرت مهربان امام رضا پیرمردی که اهل باران بود چشمه‌ای داشت بین چشمانش با نوای کریمخانی خواند خادم روضه خوان امام رضا من که روی سیاه آوردم کوله بار گناه آوردم به تو آقا پناه آوردم بده برگ امان امام رضا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این حرم در طول سال از بس که زائر داشته خاطرات خوب و شیرینی به خاطر داشته فرق شَهرت با تمام شهرها اين است که؛ شهر زیبای تو هر فصلی مسافر داشته هر کسی یک بار اگر حتی به مشهد آمده دائماً حال خوشی با آن مناظر داشته آسمانت، گنبدت، صحن و سرای مرقدت؛ جایگاهی ویژه در شعر معاصر داشته چون هوای غربت ما شاعران خسته را با هوای غایبین، در حال حاضر، داشته من یقین دارم به تعداد تمام خادمان بارگاهت تا همین امروز، شاعر داشته جالب است آقا! خیابان های اطراف حرم نیمه‌شب‌ها هم شبیه روز عابر داشته هر کسی مهر تو باشد در دلش، انگار که؛ در ميان سینه صندوقی جواهر داشته باطن هر زائری با دیدنت شد روسپيد رو سياهی را اگر حتی به ظاهر داشته هر که با من بوده است از ابتدای این غزل مطمئنم حال خوبی تا به آخِر داشته ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بهشت اینجاست اینجا گوشه‌ای از صحن آزادی میان انقلابی که تو بی شک راهمان دادی میان عطر گلدان‌های دلگرم نگاه تو تو که تنها امید شاخه‌های سبز شمشادی تو که با دست‌های مهربان و لطف بی حدت پناه یک زن درمانده در صحن گهرشادی صدای شادی نقاره می‌آید، بهشت اینجاست، میان لحظه‌ی سبز اذان در گوش نوزادی دو دست‌گرم آغوشی که در هر پنجره باز است میان بغض‌های نشکن هر قلب فولادی میان گریه‌های مستجاب چشم زائر‌ها کنار لحظه‌های بی قرار مملو از شادی پناه آورده‌ام امشب به این آرامش مطلق.. دلم گرم است در این خانه‌ی آبا و اجدادی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چون مورم و به ملك سليمان رسيده‌ام برمن نگاه كن، كه پريشان رسيده‌ام از ساحل كرامت خود گر نظر كنی چون قطره‌ای، به بحر خروشان رسيده‌ام تا كسب معرفت كنم از خاك درگهت بر قبله‌گاه هشتم ايمان رسيده‌ام ای صحن با صفای تو يادآور بهشت خارم ولی به روضه‌ی رضوان رسيده‌ام مثل كبوتران سبكبال اين حرم بالی زدم به گوشه‌ی ايوان رسيده‌ام دست تهی نمی‌روم از اين حرم برون بر خانه‌ی رئوف كريمان رسيده‌ام در حصنی از ولايت و الطاف خود مرا سامان ببخش، بی سروسامان رسيده‌ام بگشا گره ز كار و دلم، ای گره گشا چون غنچه‌های سربه‌گريبان رسيده‌ام دست مرا ز دامن مهرت جدا مكن چون فرصتی گذشته به پايان رسيده‌ام من دعبل تو نيستم آقا، «وفایی‌ام» امّا به محضر تو غزلخوان رسيده‌ام ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نسوزد تا که دل، چشمی به عالم تر نمی‌گردد نبارد تا که ابری، نخل بارآور نمی‌گردد ملاک خاتمیت قابلیت هست انسان را وگرنه هر یتیم مکه پیغمبر نمی‌گردد اگر بارد ز ابر آسمان هر روز و شب باران لیاقت گر نباشد، قطره‌ای گوهر نمی‌گردد ز هر ساقی مکن خواهش که می در ساغرت ریزد که هر ساقی به عالم ساقی کوثر نمی‌گردد به عالم گر تهی دستی به درگاه رضا رو کن کز این در هیچ کس با دست خالی بر نمی‌گردد میسر گر نشد لطفش برو خود را ملامت کن که کم لطفی ز اولاد علی باور نمی‌گردد کسی که ضامن آهو شود، وقت گرفتاری یقیناً زائرش بی بهره از این در نمی‌گردد ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
الا ای که محكومِ حُكمَت قضاست كه صبرت جميل است و نامت رضاست رضای تو را چون كه يزدان رضاست گناهم زُدای و ثوابم بده به جان جوادت جوابم بده ولي نعمتا! من كه خوار توأم به خوانِ نِعَم ريزه‌خوار توأم ببين حالم ای گل كه خار توأم ز گلزار حُسنت گلابم بده به جان جوادت جوابم بده علی بن موسی، ببين حال من كه از بخت برگشته اقبال من شكسته‌ست از غم، پر و بال من شفائی به قلب كبابم بده به جان جوادت جوابم بده ز عمري كه كردم بسی اشتباه عقوبت بَسَم، رنجِ شرمِ گناه مفرما ز تندی به سويم نگاه جوابی بدون عتابم بده به جان جوادت جوابم بده من آن با عطای تو پرورده‌ام كه عمری ز غفلت خطا كرده‌ام كنون رو به سويت چو آورده‌ام رهی سوی خير و صوابم بده به جان جوادت جوابم بده الا ای ولايت تولای من تو امّيد امروز و فردای من اگر نا اميدم كنی وای من نصيبی ز "حُسن المَآب"م بده به جان جوادت جوابم بده بُوَد بر عطای تو ما را اميد كه هر بنده دارد به مولا اميد اميد كسی را مكن نا اميد به امّيدواری جوابم بده به جان جوادت جوابم بده به هنگام مردن به دادم برس در آن دم كه كاری نیايد ز كس من و دست و دامانت ای دادرس برات نجات از عذابم بده به جان جوادت جوابم بده ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می‌آید از دستت کمی باران بگیرد رزقی کریمانه‌تر از سلطان بگیرد با حال خسته، دل‌شکسته، دستْ خالی پای ضریحت آمده درمان بگیرد هم آب می‌خواهد بنوشد در حریمت هم سفره‌ای آورده تا که نان بگیرد او آمده پیدا کند حال خوشش را او آمده تا غصه‌اش پایان بگیرد خالی‌ست دستانش ولی امید دارد تا با کلافی یوسف کنعان بگیرد پایین پایت آمده، پایش نلغزد بالای سر زانو زده، سامان بگیرد مرده است قلب شاعرت در روزمرْگی آقا نگاهی کن که مرده جان بگیرد بر گنبدت رو می‌زند هر روز، خورشید تا نوری از این روضه‌ی رضوان بگیرد با معرفت هر کس به پابوس تو آید در روز محشر حق بر او آسان بگیرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هیچ جا چون مرقدت با خویش راحت نیستم آمدم زائر بمانم؛ فکر حاجت نیستم خوب می‌دانم خودت آورده‌ای مشهد مرا من وگرنه آنقَدَرهم بالیاقت نیستم آب سقّاخانه کاسه کاسه مستم کرده‌است رعیت خود را ببخش، اهل رعایت نیستم گفته‌ای آخر به داد زائرانت می‌رسی قول تو قول است؛ پس فکر قیامت نیستم :: می‌شود با یک غذای حضرتی مهمان شوم؟ تا سخن‌چینان نگویند آشنایت نیستم... ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e