#ورود_کاروان_به_کربلا
اینجا کجاست ای گل زهرا به ما بگو
گـر کـربـلاست، با من غممبتلا بگو
سـرتاسـر وجـود مرا غم گرفته است
از این زمیـن محنت و درد و بـلا بگو
داری دعـا بـه زیر لب و آه میکشی
زیـن آه سینهسوز برایم بیا بگو
در گوش ذوالجناح چه گفتی که شد ملول
من که غریبـه نیستم ای آشنا بگو
اینجا اگر که وعـدهگه توست باخدا
با مـن ز وصل دوست برای خدا بگو
باآنکه گفتهاند برایم زماجرا
من صبرمی کنم تو از این ماجرا بگو
صف بستهاند دربر ما نیزهدارها
یحیـای اهلبیت از این نیزهها بگو
یک باغ لاله، اینهمه گلچین دگـر چـرا
ای باغبـان! برای من از لالهها بگو
کردی اشارهای به من از قتلگاه خویش
دیگر نگفتـه بودمت از این منا بگو
تنها امیـد و دلخوشیم در جهان تویی
بی تو چگونه زنـده بمانم بیا بگو
با اشک و آه و ناله «وفایی» تمام عمر
از زینب و حسین و غم کـربـلا بگو
✍️ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#ورود_کاروان_به_کربلا
#حضرت_زینب_س_اسارت
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
بیابان با وجود تو برای ما بیابان نیست
کسی که با تو میآید سفر، دیگر پریشان نیست
کنار تو کسی دلواپس خار مغیلان نیست
بیابان گردمان کردی، ولی زینب پشیمان نیست
اگر دربدر کوه و بیابانم کنی، عشق است
اگر زخمیِ صد خار مغیلانم کنی، عشق است
پریشانم کنی عشق است، حیرانم کنی عشق است
اگر دنبال معشوق است دل، دنبال سامان نیست
بپرسی جای جای کربلا را شرح خواهم داد
بپرسی مو به موی ماجرا را، شرح خواهم داد
مسیر کوفه تا شام بلا را شرح خواهم داد
هر آنچه از تو پنهان نیست، از من نیز پنهان نیست
برادر جان تو ثارالله و ثارالله دیگر من
حسینِ قبل خنجر تو، حسین بعد خنجر من
تجلی میکنم در تو، تجلی میکنی در من
شهادت یا اسارت هر دو آغاز است، پایان نیست
بنه پا بر زمین این خاکها مشتاق و لبریزند
تمام دختران یک یک مژه بر پات میریزند
نباید هم به مهمانداریات این قوم برخیزند
چرا که خلق میدانند صاحب خانه مهمان نیست
میان کاروان تو ندیدم غیر زیبایی
جوانان رشید و نونهالان تماشایی
به همره بار گل آوردهام آن هم چه گلهایی!
غلط گفته هر آنکه گفته این صحرا گلستان نیست
نقاب افکن مرا با مظهرِ حق روبهرو گردان
طنابی گردن زینب ببند و کو به کو گردان
همانگونه که مردی از شهادت نیست روگردان
به پای تو زنی هم از اسارت روی گردان نیست
محال است از میان خیمه آه سرد برخیزد
ز کوه صبر من حتی نشان درد برخیزد
اگر زن شیرزن باشد، به جنگ مرد برخیزد
بجنگم با سنان؟ هرگز!! سنان که جزو مردان نیست
به زیر سایبانِ قد و بالای تو میخوابیم
من و این کاروان از چشمهی فیض تو سیرابیم
نه اینکه دست ما دور است از آب و پی آبیم!
فراتِ بی لیاقت لایق لبهای طفلان نیست
چه خوشبخت است طفلی که به حلقومش نگات افتد
چه خوشبخت است آن کس که روی نعشش عبات افتد
یکی با لب، یکی با دل، یکی با سر به پات افتد
دل سلطانِ عالم را به دست آوردن آسان نیست
به طفلان تو گریه بر پدر کردن نمیآید
به زینب معجر پاره به سر کردن نمیآید
برادر جان به ما اصلاً سفر کردن نمیآید
کسی در خیمههای ما به جز ششماهه خندان نیست
::
صدا زد: آی مردم این شهید ما مسلمان است
بزرگِ خاندانم را نمیبینید عریان است؟!
جواب قاریِ قرآنِ زینب، بوسه باران است
جواب قاریِ قرآنِ زینب، سنگباران نیست
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
خدا را شکر با مهرت عجین شد رنگ و بوی ما
نشان از دین و آیین تو دارد خلق و خوی ما
به هر سو شاخ و برگی هرز میبرد و بحمد الله
به دستت باغبانی شد درخت آرزوی ما
سر و روی سیاه ما کجا و این سرافرازی
سیاهی محرم بود که شد آبروی ما
دلا من که نمیدانم تو شاید خاطرت باشد
غبار ماتمش از کی نشسته در گلوی ما
خودش ما را به سوی خود کشید اما ببین امروز
کشیده تخت و تاج هر دو عالم را به سوی ما
کجا دیدی که صاحب خانه دنبال گدا باشد
که او یک عمر هر شب آمده در جستجوی ما؟!
تو آن شاهی که عاشق کم نداری از گداهایت
تو آن عشقی که جاری گشتهای در مو به موی ما
دعا کن با تو پایان گیرد این آغاز شور انگیز
به آغوشت رسد ای کاش راه پیش روی ما
فقط نام تو پایان میدهد این درد دلها را
الا شيرينترين حُسن ختام گفتگوی ما ...
✍ #حسین_حمیدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
May 11
#ورود_به_ماه_محرم
در غُصه و غم، پناه دادی ما را
در ظلمتِ شب، پگاه دادی ما را
در مجلس روضه یا اباعبدالله...
ممنونم از اینکه راه دادی ما را
✍ #سید_مجتبی_شجاع
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_رقیه_س_شهادت
سری غرق در خون، گلویی بریده
بمیرم سر تو چه رنجی کشیده
لبی سرخ و پرپر، لبی پاره پاره
چه مویی! پریشان، چه رنگی! پریده
چه بابای خوبی! ز عالم سری تو
کسی بهتر از تو، ندیده ندیده
نگاهت چو خورشید، گرم است و گیرا
که بر شام تارِ، دلِ من دمیده
رسیدی تو آخر، نه با پا، که با سر!
غم و شادیام آه در هم تنیده...
رخ دخترت مثلِ ماهی گرفته
قد دخترت چون هلالی خمیده
فدای سرت زخمهای تن من
که اشکم برای تو تنها چکیده
صدایم گرفته! دعایم گرفته
نفسهای من شد، بریده بریده...
شده محفل ما، «پدر_دختری» باز
کنار سرت دخترت آرمیده
✍ #فاطمه_معصومه_شریف
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
چنان شمعم که امشب کُنج این ویرانه میگِریَم
هنوز از غُصهی بزمِ مِی و پیمانه میگِریَم
دل اهل حرم میسوزد از اشک شرربارم
پدر جان! در فراقت آنقَدَر طفلانه میگِریَم...
عجب آرامشی در خانهی ما بود، یادت هست؟
چنان طفلی که گُم کردهست راهِ خانه، میگِریَم
به روی شانهات سر مینهادم وقت خوابیدن
ولی امشب ببین از دردهای شانه میگِریَم
دلم تنگ تبسّمهای شیرینت شده بابا
تبسّم کن برایم، دیگر ای بابا نمیگِریَم...
✍ #علی_مقدم
و📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
آمدی از بین آتش تا گلستانت کنم
با پریشانی نمیخواهم پریشانت کنم
کاش میشد زخمهایت را بریزم در تنم
تا فقط اندازهی یک زخم، درمانت کنم
سفرهدارا ! سفرهام خالیست، اما دل پُر است
روضهام شو تا دو کاسه اشک، مهمانت کنم
مقتلِ مکشوفهی من! روضههایم را نبین
حیفِ چشمِ زخمدارت نیست گریانت کنم؟!
از میان کوچههای سنگباران آمدی
تا منِ حسرتبهلب هم، بوسهبارانت کنم
میبَرندت، میزَنندت، میکُشندت باز هم
من کجای دنجِ این ویرانه پنهانت کنم؟!
قاریِ سرنیزهها و تشت! ألرّحمٰن بخوان
تا مزارِ کوچکم را رحلِ قرآنت کنم
جا نمیمانم، نمیخوابم، نمیگویم نرو
من که میآیم، چرا باید پشیمانت کنم؟!
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
رفتی و با غم، همسفر ماندم در این راه
گاه از غریبی سوختم، گاه از یتیمی
گفتم غریبی، نه غریبی چاره دارد
آه از یتیمی ای پدر، آه از یتیمی!
من بودم و غم، روزِ روشن، شهرِ کوفه
روی تو را بر نیزه دیدم، دیدم از دور
در بین جمعیت تو را گم کردم اما
با هر نگاه خود تو را بوسیدم از دور
من بودم و تو، نیمهشب، دروازهٔ شام
در چشم من دردی و در چشم تو دردی
من گریه کردم، گریه کردم، گریه کردم
تو گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی
در این زمانه سرگذشت ما یکی بود
ای آشنای چشمهای خستهٔ من
زخمی که چوب خیزران زد بر لب تو
خار مغیلان زد به پای خستهٔ من
ای لاله! من نیلوفرم، عمه بنفشه
دنیا ندیده مثل این ویرانه باغی
بابا شما چیزی نپرس از گوشواره
من هم از انگشتر نمیگیرم سراغی
✍ #سیدمحمدجواد_شرافت
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
اینگونه در قفس به رهایی نمیرسیم
بی ناخدا، بدان به خدایی نمیرسیم
یک عمر صرف مدرسه و درس شد ولی
بی گریه بر حسین به جایی نمیرسیم
شکر خدا که روزی ما هم ز روضههاست
بی اشک، ما به نان و نوایی نمیرسیم
بی شوق انتظار به بیراهه میرویم
جز راه دل به کرب و بلایی نمیرسیم
یا ایّها العزیز! تو شرط رسیدنی
ما ماندهایم و تا تو نیایی، نمیرسیم
ما را بدون تو به پشیزی نمیخرند
جز با حضور تو به بهایی نمیرسیم
صاحب عزا ! به دست تهیمان نگاه کن
بی لطف تو به فیض گدایی نمیرسیم
✍ #عباس_احمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
حالا که برگشتی سرت پیکر ندارد
بابا رقیه طاقتی دیگر ندارد
از بس که خورده سنگ و چوب و ضرب خنجر
یک جای سالم این سر و حنجر ندارد
سرخی چشمم را ببین از ضرب سیلی
حوریهات سویی به چشم تر ندارد
ای گوشوار عرش! بنگر دخترت را
گوشم شده پاره، دگر زیور ندارد
از تازیانه بالهای من شکسته
دیگر کبوتربچهی تو پر ندارد
زهرا مرا بوسید در صحرا که دشمن
هرگز نگوید دخترت مادر ندارد
دردانهات را با شهیدان همسفر کن
تاب جدایی از علی اصغر ندارد
بس کن «وفایی» اضطرابم بیشتر شد
تاب سخن دیگر دل مضطر ندارد
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#غزل_پیوسته
الا ای سرّ نی در نینوایت
سرت نازم، به سر دارم هوایت
گلاب گریهام در ساغر چشم
گرفته رنگ و بوی کربلایت
جدایی بین ما افتاد و هرگز
نیفتادم چو اشک از چشمهایت
در ایام جدایی در همه حال
به دادم میرسد دستِ دعایت
بلاگردان عالم! رو مگردان
از این عاشقترین درد آشنایت
به دامن ریختم یک بوستان گل
ز اشک دیده دارم رونمایت
بیا بنشین و بنشان آتش دل
دلم چون غنچه تنگ است از برایت
«عزیزم کاسۀ چشمم سرایت
میون هر دو چشمم جای پایت
از آن ترسم که غافل پا نهی باز
نشیند خار مژگانم به پایت»
::
من ای گل! نکهت از بوی تو دارم
شمیم از گلشن روی تو دارم...
حضور قلب بر سجادۀ عشق
ز محراب دو ابروی تو دارم
من از بین تمام دیدنیها
هوای دیدن روی تو دارم
به خوابم آمدی ای بخت بیدار
که دیدم سر به زانوی تو دارم
گل آتش کجا بودی که حیرت
من از خاکستر موی تو دارم
بیابان گردم و چون مرغ یاحق
تمام شب هیاهوی تو دارم
«به سر، شوق سَرِ کوی تو دارم
به دل مهر مَهِ روی تو دارم
مه من، کعبۀ من قبلۀ من
تویی هر سو، نظر سوی تو دارم»
::
تو که از هر دو عالم دل ربودی
کجا بودی که پیش ما نبودی
تو در جمع شهیدان خدایی
یگانه شاهد بزم شهودی
به سودای وصالت زنده ماندیم
به اُمّیدِ سلامی و درودی
ببوسم روی ماهت را که امشب
ز پشت ابر غیبت رخ نمودی
تو با یک جلوه و با یک تبسّم
دَر جنّت به روی ما گشودی
مپرس از نوگل پژمردۀ خود
چرا نیلوفری رنگ و کبودی
به شکر دیدن صبح جمالت
بخوانم در دل شبها سرودی
«اگر دردم یکی بودی چه بودی
اگر غم اندکی بودی چه بودی
به بالینم طبیبی یا حبیبی
از این دو، گر یکی بودی چه بودی»...
::
به جز روی تو رؤیایی ندارم
به جز نام تو نجوایی ندارم
به جز گلگشت بستان خیالت
سر سیر و تماشایی ندارم
بسوز ای شمع و ما را هم بسوزان
که من از شعله پروایی ندارم
بیابان گردم و اندوهم این است
که پای راه پیمایی ندارم
مرا اعجاز عشقت روح بخشید
به غیر از تو مسیحایی ندارم
یک امشب تا سحر مهمان ما باش
که من امّید فردایی ندارم
«به سر غیر از تو سودایی ندارم
به دل جز تو تمنّایی ندارم
خدا داند که در بازار عشقت
به جز جان هیچ کالایی ندارم»...
✍ #محمدجواد_غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e