هدایت شده از سیدمهدی حسینی رکن آبادی
راهکارهای گزارش تاریخ.mp3
زمان:
حجم:
16.92M
#خوانش_و_تحلیل شعر سیدمحمدجواد شرافت
ابیات دیگر که به عنوان شواهد مثال قرائت شد:
سنگها بر سرِ تو مرثیهخوانی کردند
نیزهها زار زدند، اشکفشانی کردند
تا که دیدند یتیم حسنی، خندیدند
دوره کردند و چه بد سنگ، پرانی کردند
(حسن لطفی)
رجز بخوان و خاندانِ خویش را به رخ بکش
که کفرِ این سپاهِ کفر، بیشتر درآوری
(محمدرسولی)
ببین که وقت رجز، روضهی عطش خواندم
مصیبت لب خشکت نشد فراموشم
مجسن حنیفی
پا بر زمین کشیدهای و قد کشیدهای
از بس که پایمال سم اسبها شدی
سنگیندلان کوفه چه کردند با تنت
آئینۀ شکستۀ دشت بلا شدی
(سیدهاشم وفایی)
گل خونین من! گلاب شدی
پای تا سر ز خون خضاب شدی
زخمهایت چو لاله در گلشن
بدنت مثل حلقهی جوشن
(استاد سازگار)
شبیه شیشهی عطری؛ که سنگ خورده شکسته
خدا کند نبَرد باد، تا حرم خبرت را
چرا کشیده شدی آیهی مُقَطَّعهی من؟!
اگر چه لشکرِ قاری ربوده بیشترت را
کبوترم!؛ قفست باز شد برو به سلامت
اگر چه سنگپرانان شکستهاند پرت را
(رضا قاسمی)
نعلها روی تنت نقش ضریحی زدهاند
تا شود سینهی تو پنجرهفولاد حسین
(محسن حنیفی)
لینک دریافت شعر:
https://eitaa.com/hosseinieh_net/31731
لینک دریافت نظرات شما:
@smahdihoseinir
https://eitaa.com/smhroknabadi
#حضرت_رباب_س
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
رباب بود و غمی که سرش خراب شده
صدای گریهی اصغر غم رباب شده
خراب کودک او عالم است و یک لحظه
رباب خیر ندید از همین خراب شده
زن است و دلخوشیاش نغمه نغمه لالایی
رباب نغمهی لالاییاش عذاب شده
حسین کودک خود را گرفت از مادر
شتافت سمت فراتی که خود سراب شده
برای قطرهی آبی به دشمنش رو زد
گرفت آب ؟ نه اما حسین آب شده
حسین ماند و غمی نونهال در آغوش
چه غنچهایست در آغوش گل گلاب شده
کدام صفحهی تاریخ را رقم زد تیر
کدام پرسش تاریخ را جواب شده
حسین یاد غم داغ پشت در افتاد
دوباره کشتن شش ماهه فتح باب شده
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
از زبان تیر...
قبول دارم در کربلا صواب نکردم
ملامتم نکن! آغوش را جواب نکردم
همه توان خودش را گذاشت حرمله اما
خدا گواه به سمت علی شتاب نکردم
به زهر، کام مرا تلخ کرد حرمله اما
هوای بوسه بر آن شیشۀ گلاب نکردم
هزار بار مرا سمت مشک آب فرستاد
ولی به حضرت عباس فکر آب نکردم
دو راه داشتم: اصغر - حسین... ساده بگویم
که چشم بستم و از این دو انتخاب نکردم
به تیره بختی من تیر نیست در همه عالم
که هیچ کار برای دل رباب نکردم
✍ #محمدحسین_ملکیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
این کوفیان تصمیم با تزویر میگیرند
شش ماهه را از شیر، با یک تیر میگیرند
شش ماهه را با یک سر از پوست آویزان
در بُهت چشم مادرش از شیر میگیرند
داغ دلت را تازه میخواهند تا گودال
این تیرها از میخِ در تأثیر میگیرند
با کار امروزش، برای حرمله فردا
در شام چندین مجلس تقدیر میگیرند
در کوفه رسم میزبانی آب دادن نیست!
زیر گلوی میهمان شمشیر میگیرند
✍ #وحید_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
نباشد در جهان وقتی که از مردانگی نامی
به دنیا میدهد بی تابیِ گهواره پیغامی
غریبیِ پدر را میزدی فریاد با گریه
گلویت غرق خون شد تا نماند هیچ ابهامی
گلویت از زبانت زودتر واشد، نمیبینم
سرآغازی از این بهتر، از این بهتر سرانجامی
تو در شش بیت حق مطلب خود را ادا کردی
چه لبخند پر از وحیی، چه اشک غرق الهامی
علی را استخوانی در گلو بود و تورا تیری
چه تضمینی، چه تلمیحی، چه ایجازی، چه ایهامی
تو را از واهمه در قامت عباس میبیند
اگر تیر سه شعبه کرده پیشت عرض اندامی
الا یا قوم ان لم ترحمونی فارحمو هذا....
بُرید این جمله را ناگاه تیرِ نا به هنگامی
چنان سرگشته شد آرامش عالم که بر میداشت
به سوی خیمهها گامی، به سوی دشمنان گامی
برایت با غلاف از خاکها گهواره میسازد
ندارد دفنت ای شش ماهه غیر از بوسه احکامی
چه خواهد کرد با این حلق اگر ناگاه سر نیزه...
چه خواهد کرد با این سر اگر سنگ از سر بامی...
کنار گاهواره مادر چشم انتظاری هست
برایش میبرد با دست خون آلوده پیغامی
✍ #سید_حمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
لبِ تو، خندهی تو، تیر سهشعبه، نه مرا
این سه بر سوختن چند نفر هم بس بود
تا بمیریم رُباب و من و زینب باهم
بخدا حرمله یک داغ جگر هم بس بود
::
از لب خشک من افسوس نشد آب خوری
که برای لب تو بوسهی تَر هم بس بود
دیدنی با تو شدم، بینِ دوراهی ماندم
تا بخندند همین حال پدر هم بس بود
تا رُباب از غمِ تو بینِ حرم جان بدهد
دیدن بچه نمیخواست، خبر هم بس بود
حنجرِ برگِ گُلت تابِ جراحات نداشت
تیر با فاصله رد میشد اگر هم بس بود
تا در آغوش خودم نرم بخوابی بابا
بینِ این دشت، همین سینهی دَرهَم بس بود
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
جان به پیکر داشت وقتی مشکها جان داشتند
کاش میشد ابرها آن روز باران داشتند
کاش میشد قطرۀ آبی به خیمه میرسید
آبها هم کاش که حرّ پشیمان داشتند
آب باعث شد که مردی آب شد پیش همه
آبها از شمر گویا اذن میدان داشتند
کودکی آرام شد با لایلای تیرها
بعد از آن گهوارهها خواب پریشان داشتند
سورۀ کوچک که روی دست بابا ذبح شد
مجلس مرثیهای آیات قرآن داشتند
بند قلب آسمانیها به مویی بند بود
بر نخ قنداقهاش از بس که ایمان داشتند...
هیچ داغی مثل داغ کودک ششماهه نیست
اهلبیت از حرمله بغض دوچندان داشتند
نیزهها در پشت خیمه خاک بر سر ریختند
ماههای روی نیزه چشم گریان داشتند
✍ #محسن_حنیفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
زخم را اینبار بر قلب پدر میخواستند
مادر بی تاب را بی تابتر میخواستند
این هدف انگار با اهداف دیگر فرق داشت
که برایش تیر انداز قَدَر میخواستند
دشمن نام علی بودند... ورنه چلهها
تیرشان تک شعبه هم میشد اگر میخواستند
تیغهای ظالم بی رحم، خون میریختند
نیزههای وحشی خونخوار، سر میخواستند
از کبوترها کبوتروار تر پرواز کرد
گرچه او را کودکی بی بال و پر میخواستند
✍ #رضا_حاج_حسینی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
قلب سنگ از اشک خیمه آب شد
تیر سمت آسمان پرتاب شد
در حرم میگفت چشمی اشکبار
رحم کن ای تیر! بر این شیرخوار
نیست غیر از تشنگی تقصیر او
رحم کن بر مادر بی شیر او
تیری اما، زخم تو چون خنجر است
آن گلو از برگ گل نازکتر است
گر ننوشد آب، پر میگیرد او
گر بنوشد آب هم میمیرد او
مرگ میگردد پی گهوارهاش
مانده مادر... تا چه سازد چارهاش
جای لب بر هم زدن این ماه وش
گر زبانی داشت میگفت العطش...
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#محاوره #زمزمه
قراره زندگیهامون
همش دور و برت باشه
تموم زندگیم روضهس
تا حرف اصغرت باشه
صدا پیچیده تو خیمه
صدای اصغره انگار
رباب از غصه دلخونه
بازم اصغر شده بیدار
ببخش ای کودکم، مادر
نداره قطرهی شیری
تو که حال منو دیدی
چرا آروم نمیگیری
بابات تنها توو مِیدونه
دلش پُر غُصه و درده
صداتو بشنوه ایکاش
صداش کن بلکه برگرده
اجابت شد دعام، بابات
نشد گریَهت فراموشِش
میخواد آبِت بده مادر!
بخواب آروم توو آغوشِش
چه سخته، روضه سنگینه
حسین با کودکش اومد
برای قطرهی آبی
حسین به دشمنش رو زد
چی شد اصغر شده خاموش
چرا توو دشت غوغا شد
گلوش خشکیده بود اما
با تیر حرمله وا شد
حسین و اضطرار ای وای
چرا حیرونه توو این دشت
اومد سمت حرم اما
چرا هی اومد و برگشت
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
دستخطی دارد و آسودهحالش کرده است
شوق جان دادن رها از هر ملالش کرده است
تا نقاب از رو بگیرد زادهی شیر جمل
لشگری را خیرهی ماه جمالش کرده است
در خیال خام، آخر میدهد سر را به باد
هر که از غفلت نظر بر سن و سالش کرده است
درس پیکاری که از ماه بنی هاشم گرفت
مرد جنگیدن در این قحط الرجالش کرده است
جسم خاکی دست و پاگیر است وقت پر زدن
اشتیاقی، دست و بالش را وبالش کرده است
چشم شور تیغ و نیزه قامتش را زخم زد
تیر در چله چه با این خط و خالش کرده است
استخوان سینهاش با کینه از هم باز شد
این جداییها مهیای وصالش کرده است
گرچه عطشان است اما زخمهای پیکرش
دشت را سیراب از خون زلالش کرده است
آه از آن ساعت که آن صورت به خاک افتاد آه
رفت و آمدهای مرکب پایمالش کرده است
کوه میآید ولی دستی گرفته بر کمر
داغ تو ای ماه، چون اکبر هلالش کرده است
✍ #هادی_ملک_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e