eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
اينجا شرار ناله آتش بر فلك زد اينجا عدو بر زخم پيغمبر نمك زد از مدخل اين شهر تا كنج خرابه دشمن ميان كوچه دختر را كتك زد  اينجا لباس عيد پوشيدند زن‌ها  پاى سر بُبْريده رقصيدند زن‌ها  اينجا زدند آل على را ظالمانه  شد بسته بر يك ريسمان ده نازدانه  با دست بسته كودكى نقش زمين شد  برداشتند او را ولى با تازيانه  اينجا سر راه اسيران ايستادند  اينجا به زين العابدين دشنام دادند  اينجا به نوك نيزه‏ها هجده قمر بود  خورشيدِ زهرا جلوه‏گر از طشت زر بود  لب‌های خونينش بهم مى‏خورد اما  چشمش به سوى زينب خونين‌جگر بود  او با لب خونين دم از محبوب مى‏زد  دشمن به پاسخ بر دهانش چوب مى‏زد  اينجا عدو ظلم و ستم همواره كرده  با چوب، زخم بغض دل را چاره كرده  زينب كه صبر از صبر او مى‏برد حيران  در پاى طشت زر، گريبان پاره كرده  مى‏رفت چون بالا و پايين چوب كينه  مى‏زد به روى ماه خود سيلى سكينه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دل سوزان بُوَد امروز گواه من و تو کز ازل داشت بلا، چشم به راه من و تو من به تو دوخته‌ام دیده، تو برمن از نی یک جهان راز، نهفته به نگاه من و تو اُسرا با من و رأس شهدا با تو به حق چشم تاریخ ندیده‌ست سپاه من و تو روی تو ماه من و ماه تو عباس امّا ابر خون ساخته پنهان رخ ماه من و تو آیه خواندن ز تو، تفسیر ز من تا دانند که به جز گفتن حق نیست گناه من و تو هر دو نستوه چو کوهیم برِ سیل امّا عشق، دلگرم شد، از سردی آه من و تو مدعی خواست که از بیخ کند ریشه‌ی ما بی خبر زآن که غروب‌ست پگاه من و تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ ؛ دختر شیر خدا در شام محشر کرده است گوییا حیدر دوباره فتح خیبر کرده است اوکه منبر رفته جدش بر جهازِ ناقه‌ها ناقه‌ای را بی‌جهاز اینبار منبر کرده است چون خدابین است چشمش، غیر زیبایی ندید گرچه چشمش با سری نیزه‌نشین سر کرده است بر فراز نیزه‌ها رأس حسین بن علی محض همراهی زینب، ترک پیکر کرده است آستین یا چادر پاره، به هر صورت که هست عصمت الله است و قطعاً فکر معجر کرده است مرتضای نطق‌هایش کفر را بیچاره کرد مکرِ کافر را بِإِذنِ الله، ابتر کرده است :: بین خطبه مکث کرده ناگهان، گویا یزید چوب را نزدیک لب‌های برادر کرده است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمی‌شود مسیح اگر دوا دهد بی تو دوا نمی‌شود اگر جدایی اوفتد میان جسم و جان من قسم به جان تو دلم از تو جدا نمی‌شود گریه اگر کنم همی بهر تو گریه می‌کنم ورنه ز دیده‌ام عبث اشک رها نمی‌شود گرد حرم دویده‌ام صفا و مروه دیده‌ام هیچ کجا برای من کرب‌وبلا نمی‌شود کسی که گشت گرد تو گرد گنه نمی‌رود پیرو خط کربلا اهل خطا نمی‌شود.. :: جز سر غرق خون تو که شد چراغ قافله رأس بریده بر کسی راهنما نمی‌شود.. کرب‌وبلا و کوفه شد سخت به عترتت ولی هیچ کجا به سختی شام بلا نمی‌شود چوب به دست قاتلت سوخت و گفت این سخن جای سر بریده در طشت طلا نمی‌شود.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مصائبی که سرم آمده، فدای سرت چه مرهمی بگذارم به زخم‌های سرت؟ تمام راه نگاهم به چشم‌های تو بود تمام راه برایم شده‌ست سایه، سرت وان‌یکاد بخوان! -چشم خورده قافله‌مان- که شهر پر شود از صوت دلربای سرت درست دیده‌ام آیا؟ سر تو سوخته است؟ کجا نیامده‌ام با تو پا به پای سرت؟ به پیش چشم خودم چوب خیزران می‌زد ببخش اگر که نبوده سرم به جای سرت پس از تو پرچم طاغوت سرنگون شده است و سر فراز شده حق به اتکای سرت همیشه قبله‌ی زینب سر مقدس توست اگر اجازه دهی جان دهم برای سرت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روز ما در شامتان جز شام ظلمانی نبود ای زنان شهر شام! این رسم مهمانی نبود سنگ باران مسلمان آنهم از بالای بام این ستم باللَه روا در حق نصرانی نبود پایکوبی در کنار رأس فرزند رسول با نوای ساز، آیین مسلمانی نبود ما که رفتیم ای زنان شام! نفرین بر شما ناسزا گفتن سزای صوت قرآنی نبود مردهاتان بر من آوردند هفده دسته گل دستۀ گل غیر آن سرهای نورانی نبود ای زنان شام، آتش بر سر ما ریختید در شما یک ذرّه خُلق و خوی انسانی نبود ای زنان شام! در اطراف مشتی داغدار جای خوشحالیّ و رقص و دست‌افشانی نبود ای زنان شام! گیرم خارجی بودیم ما خارجی هم گوشۀ ویرانه زندانی نبود طفل ما در گوشۀ ویران، دل شب دفن شد هیچکس آگاه از آن سرّ پنهانی نبود ای سرشک شیعه! شاهد باشد بر آل رسول کار «میثم» غیر مدح و مرثیه‌خوانی نبود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شـام بـلا تیره‌تـر از شـام بود آل رســول و مـلاءِ عـام بود خنده و رقص و کف و دشنام بود فـرق سـر و سنـگ لب بام بود سلسلـه و عتـرت شیرخدا صوت حجاز و سر از تن جدا تار و نی و بَربَط* و مضمار و چنگ سینـه‌ی آیینـه‌دلان چنـگ چنـگ روی خـداوند ز خـون گشته رنگ زخم زبان، زخم جگر، زخم سنگ حمله به هر طایرِ سرگشته بود زینب مظلومـه سپر گشته بود کوچه به کوچه‌ست محیط بلا آل محمّـد همــه در ابتــلا شـام شـده سخت‌تـر از کربلا می‌رسد از چار طرف این صلا روسیهی، سنگ دلی جارچی‌ست جار زند این سر یک خارجی‌ست اهـل عـزا شـام چراغان شده مشعـل آن رأسِ شهیدان شده شهـر پـر از جلوه‌ی قرآن شده سنـگ نثـار سرِ مهمـان شده سکینه و فاطمه را می‌زنند فاش بگویم، همه را می‌زنند زلزله در عرش برین اوفتاد شعله بـه آیات مبین اوفتاد چون تن پاکش که ز زین اوفتاد سـر ز سـر نـی بـه زمین اوفتاد آنکه به حبلش دو جهان چنگ زد پیـرزنی بـر سـرِ او سنگ زد حملـه بـه آل اشرف الناس بود نه شرف و رحم، نه احساس بود سنـگ بـلا، جـای گل یاس بود بـر سـر نیـزه سـرِ عبـاس بود زخم پیاپی بـه جگـر می‌زدند سنگ بر آن قرص قمر می‌زدند ز آتش غم سوخت سراپای من نالـه زنـد شعلـه ز اعضای من وای مـن و وای من و وای من سـاز و نـی و گریه‌ی مولای من! چنگ و دف و دیده‌ی گریان کجا؟ بـزم مـی و آیـه‌ی قرآن کجا؟ رفته فرو در جگرم خارها کـاش شود پاره دلم بارها عتـرت پیغمبـر و بازارها بـر سـرشان آمده آزارها لاله کجا، آتش صحرا کجا؟ شام کجا، یوسف زهرا کجا؟ این غم جانسوز که فوق غم است شعله‌ی نــاری بـه دل عالم است سوخته از آن جگر «میثم» است هر چـه بگریند برایش کم است ایـن سخن سید اهل ولاست شام بلا سخت‌تر از کربلاست ✍ * نوعی ساز موسیقی 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شامیان! من داغدارم، هلهله کمتر کنید خارجی نه! زاده‌ی پیغمبرم باور کنید کف‌زدن پایِ سر فرزند زهرا خوب نیست نامسلمانان! حیا از دخت پیغمبر کنید با چه جرمی عمه‌ام را پیش چشمم می‌زنید؟ نه حیا از فاطمه، نه شرم از حیدر کنید میهمانم، زاده‌ی پیغمبرم، آیا رواست جای عطر گل، نثارم خاک و خاکستر کنید؟ این سر ریحانه‌ی زهراست بر بالای نی از چه رو با خنده استقبال از این سر کنید کوچه‌کوچه سنگ بگرفتید جای گل به دست تا نثار فرق مجروح علی‌اکبر کنید زخم زنجیر مرا دیدید و خندیدید باز شادمانی پای اشک عمه‌ام کمتر کنید فاطمه با ماست ای نامردﹾمردم! کِی رواست رقص پای گریه‌ی صدیقه‌ی اطهر کنید؟ شیعیان با شعر "میثم" در غم ما اهل بیت دیده را لبریز از خون، سینه پر آذر کنید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خواندی حدیث خود را، هیهات منّا الذله پیچید بین صحرا ، هیهات منّا الذله تو فاطمی سرشتی، با خون خود نوشتی در موجی از بلایا، هیهات منّا الذله تو حیدری مرامی، تو حجتی، امامی گفتی به پیش اعدا، هیهات منّا الذله خون و شرف به پیکار، در روز عشق و ایثار یکجا شده است معنا، هیهات منّا الذله تو جوشش جهادی، بر نیزه تکیه دادی پُر گشت از تو صحرا، هیهات منّا الذله هم روی خاک صحرا، هم پیش چشم زهرا بنوشت خون سقا، هیهات منّا الذله با داغ اکبر تو، با خون اصغر تو حک شد به آسمان‌ها‌، هیهات منّا الذله با نغمۀ رضائک، صبراً علی بلائک گفتی تو در مصلا، هیهات منّا الذله در راه دین و مکتب، می‌خواند خطبه زینب با ما رأیت و الا...، هیهات منّا الذله با همت و نگاهت، با پیروی ز راهت شد ذکر ما به هرجا، هیهات منّا الذله روز ظهور مهدی، با عشق و با هم‌عهدی باشد شعار دنیا، هیهات منّا الذله خورشید آشنایی، شدنغمۀ "وفایی" در سایۀ تولا، هیهات منّا الذله ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چنان که داده خدا اختیار را به حسین بده عنان دل بیقرار را به حسین ببین چگونه دعا مستجاب خواهد شد فقط قسم بده پروردگار را به حسین یقین به کام تو خواهد گذشت هر روزش سپرده باشی اگر روزگار را به حسین خودش دوباره تو را زود می‌برد به حرم تو عاشقی کن و بسپار کار را به حسین چنان که جانب خورشید می‌رود ذره خدای من! برسان این غبار را به حسین اگر محبّ حسینی نترس از محشر چرا که داده خدا اختیار را به حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از مدینه که راه افتادیم آسمان محوِ خنده‌هایش بود ماه را می‌گرفت در آغوش ابرها جای ردّ پایش بود روی دوش عمو اقامت داشت مرز آغوش را تصرّف کرد در پیِ فتح این اراضی بود کاروان خطّه‌ی حکومتی‌اش بچّه مشغول شاه‌بازی بود دست عبّاس، تختِ سلطنتش... وقت بازیِ با عروسک‌هاش عمّه‌ها در رکاب او بودند همه قامت‌بلندهای حرم سایه‌ی وقت خواب او بودند صورتِ این سه ساله حسّاس است دم دروازه‌ها نشان می‌داد به همه دختران عمویش را چند بار از مدینه تا مکّه عمّه شانه کشید مویش را لای پرهای قو بزرگ شده چادر کوچکی خرید پدر در سفر عمّه یادِ مادر کرد یاد ایّام کودکی افتاد چادرش را سه ساله تا سر کرد گفت: خیلی شبیه مادر شد ظهر روز دهم شد و دیدند گوشه ای از خیام خوابش برد مو و معجر، عروسک و چادر هر چه در خیمه بود، آتش بُرد مویش از آن به بعد شانه نشد! کاروان دستِ شمر افتاده به تمام حرم جسارت شد زجر در قافله جلودار است گوش با گوشواره غارت شد دست‌های رقیّه را بستند بدترین جای این سفر شام است روز را شام تار می‌دیدند دختران یزید با طعنه به لباس رقیّه خندیدند پشت پرده نگاه می‌کردند... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
میل پریدن هست اما بال و پر، نه هر آن چه می‌خواهی بگو اما بپر، نه حالا که بعد از چند روزی پپش مایی دیگر به جان عمه‌ام حرف سفر، نه یا نه اگر میل سفر داری، دوباره باشد برو اما بدون همسفر، نه با این کبودی‌های زیر چشم‌هایم خیلی شبیه مادرت هستم، مگر نه؟! از گیسوان خاکی‌ام تا که ببافی یک چیزهایی مانده اما آنقدر نه ‏ دیشب که گیسویم به دست باد افتاد گفتم: بکش، باشد ولی از پشت سرنه ‏امروز دیدم لرزه‌های خواهرم را در مجلسی که داد می‌زد: (ای پدر نه) تو وقت داری خیزران‌ها را ببوسی اما برای این لب خونین جگر نه؟! ای میهمان تازه برگشته! چه بد شد تو آمدی و شامیان خوابند ورنه... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e