#امام_حسین_ع_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#زیارت_اربعین
مخواه شاکلهی این غزل، قوی باشد
از ابتدا غرض این بود مثنوی باشد
ببخش اگر کمی از حیث وزن کم دارد
نشد شبیه غزلهای منزوی باشد
نه مثل نغمهی حافظ، نه چون کلام کلیم
قرار نیست که این نفخه عیسوی باشد
به پای خمسهی من هیچ پنجهای نرسد
اگر چه نظم نظامی گنجوی باشد
زمام شمس –علی ما نُقِل– به دست شماست
چه جای صحبتی از عشق مولوی باشد
غلام محتشم و خاک پای حِمیریام
و هر که شاعر دربار مهدوی باشد
زیارت حرمت از سرم زیاد؛ قبول
مرا فقط برسان مرز خسروی... باشد؟
✍ #محسن_رضوانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#زیارت_اربعین
کاسهی صبر من از گریه گهی پُر میشود
اشک روی قاب عکس کربلا دُر میشود
گریۀ پاک عزای تو مرا هم پاک کرد
آب آلوده به دریا میرسد کُر میشود
سوختم با گریه تا این سینه شد ثابت قدم
خاک از گرمی آب و آتش آجُر میشود
رسم عالم را به هم زد عاقبت این عاشقی
بین ما دیوانهها عاقل تمسخُر میشود
با نگاه مادرت در اربعین کرب و بلا
از عزاداران عاشورا تشکُر میشود
✍ #مجتبی_نجیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
امسال هم جاماندهام، افسوس قسمت نيست
تا اربعين چيزى نمانده، آه! فرصت نيست
جاماندهام، جاماندم از اصل خودم، باشد
جاماندهام از كاروان، شايد سعادت نيست!
از كودكى عشق تو را آموختم امّا
عاشق گناهش چيست آقا جان كه دعوت نيست؟!
حسرت به دل ماندم ضريحت را بغل گيرم
آقا مگر شوق زيارت، شكر نعمت نيست؟!
با يك بغل اندوه مىگيرم در آغوشم
دلتنگیام را، باز هم وقت شكايت نيست!
با پاى دل مىآيم اما اشك مىريزم
آوارهى اين جادهها را عرض حاجت نيست
عاشق به ياد كربلايت از نفس افتاد
عاشق زيارت آمده، عين روايت نيست؟!
آقا نگاهت را نگير از من كه محتاجم
در راه وصلت لذتى مثل شهادت نيست
✍ #محمدمهدى_عبداللهى
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
ببین در این سیل بی قراران
امیدها را، اراده ها را
که موج در موج عشقبازان
احاطه کردهست جادهها را
ببین به کوه و به دشت و صحرا
فراتر از مرزهای دنیا
در این مسیرِ به سمت دریا
سوارهها را، پیادهها را
سفید را با سیاه دیدم
گدا به همراه شاه دیدم
همه در این شاهراه دیدم
به پای دل سر نهادهها را
اگر رسیدیم تا به اینجا
گرفته عباس دست ما را
به هر قدم میکنی تماشا
شکوه از پا فتادهها را
یکی گرفتهست دست مادر
برادری در کنار خواهر
چه جذبهای جمع کرده یکسر؟
کنار هم خانوادهها را
یکی رسیده به نان و آبش
یکی به دنجی ی جای خوابش
که اربعین است و در کتابش
سروده این صاف و سادهها را
بگو اگر تیغ شعله بارد
به باغ لاله اثر ندارد
که هیچ آتش جگر ندارد!
بسوزد این داغ زادهها را
ندارد این راهِ عشق بن بست
نمیکشیم از امام خود دست
که راه و مقصد فقط حسین است
در این مسیر ایستادهها را
✍ #حسن_زرنقی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
ابرها زائر آن خاک معطر هستند
روضهخوانان بدنهای مطهر هستند
بادهایی که سراسیمه حرم میآیند
جزئی از لشکریان تنِ بیسر هستند
رودهایی که به عشق تو حرم میآیند
قطرهٔ کوچکی از این همه لشکر هستند
نخلها، زلف پریشان شده و آشفته
کوهها، از غم و اندوه تو مضطر هستند
محشری کرده به پا داغ غمت راهبهراه
فرش تا عرش در این پهنهٔ محشر هستند..
سفرهای پهن شده از نمک و نان شما
همه مهمان سر سفرهٔ مادر هستند
اربعین تو به صف کرده همه دلها را
عالمی راهی این خاک معطر هستند
✍ #مریم_سقلاطونی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#زیارت_اربعین
صدای کربوبلای حسین میآید
بهوش باش، صدای حسین میآید
یکی به پای ترک خورده و پُر از تاول
به شوقِ بوسه به پای حسین میآید
یکی به منصب سقّایی است و مشک به دوش
به سمت واعطشای حسین میآید
یکی به گردنش انداخته غل و زنجیر
به نیّت اُسرای حسین میآید
یکی به هروله با دستهی طُوَیرجیان
مگر به سعی و صفای حسین میآید
توان آمدن کربلا نداشت یکی
به دست کارگشای حسین، میآید
یکی خیال نمیکرد قسمتش باشد
میآید و به دعای حسین میآید
مسیحی، اهل تسنّن، سیاه و سرخ و سفید
هرآنکه هست برای حسین میآید
خوشا زیارت آنکس که بعدِ برگشتن
به پرسش فقرای حسین میآید
فرشته تا به قیامت فرستدش صلوات
که اربعین به عزای حسین میآید
شهید کوچهی ما بین کاروان با ماست
به دیدن شهدای حسین میآید
نگاه میکنم و قاسم سلیمانیست
چه شادمان به لقای حسین میآید
خدا گواست که از این حماسه پژواکِ
تجلّیاتِ خدای حسین میآید
دم ورودی کربوبلا چه غوغاییست
نوای نوحهسرای حسین میآید
عمود آخر جاده است و روضهخوان میگفت
جوابِ أدرک أخای حسین میآید
حسین داغ دلش تازه است و عبّاسش
به پیشواز، بجای حسین میآید
::
خدا کند سخن روضهخوان غلط باشد
که خنجری به قفای حسین میآید
تکان پرچم توحید را تماشا کن
نسیم باد صبای حسین میآید
به گوش باش، عزیز حسین در راه است
بهوش باش، صدای حسین میآید
✍ #مهدی_جهاندار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
آه از این روزگار پرُ حسرت
آه از این سرنوشت، آه از غم
باز دوری، دوباره دلتنگی
بازهم بغض و گریهی نمنم
روز وصل نگار نزدیک و
همه یاران به راه افتادند
منِ جامانده سخت غمگین و
همهی زائران او شادند
او خودش شاهد است تا امروز
چقدر التماس کردم من
باورم نیست اربعین برسد
دور شش گوشهاش نگردم من
بحثِ خوب و بد است یا همت
ماندهام! علت نرفتن چیست؟
هرچه باشد تحملش سخت است
دوری از کربلا که آسان نیست
گر چه عمریست اهل میکدهام
اربعین آمد و نیامدهام
جمع مستان به کربلا راهی
کاش میشد میآمدم من هم
زائران حرم! خداحافظ!
پسر فاطمه مرا نخرید
چشم من نیست لایق دیدار
پس دلم را به کربلا ببرید...
✍ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#زیارت_اربعین
#برای_جامانده_ها
نشست، جیب خودش را تکاند و آه کشید
به کوله پشتی خود خیره ماند و آه کشید
کلافه بود، خودش را پر از جنون میدید
فقط مقابل چشمان خود ستون میدید
چگونه میشد از این مرزها عبور کند
چگونه خرج سفر را دوباره جور کند
برای دفعه چندم شمرد و دید کم است
و گفت: قسمتم امسال دوری از حرم است
نشست تا که به سختی راه فکر کند
به کولهبار پُر از اشک و آه فکر کند
به بغض فاصلهای که هزار فرسنگ است
به التماسِ گذرنامهای که دلتنگ است
به سالهای گذشته به همسفرهایش
به اینکه رنگ تعلق نداشت دنیایش...
به ازدحام لب مرز و بیقرار شدن
به زور رد شدن و خواهش سوار شدن
به مهربانی اعراب و لطف همسایه
به شوق اهل عراق و به شور مشایه
به انتظار میان صف شلوغ غذا
به خواب خوش وسط موکب امام رضا
دو خط برای خودش شعر خواند و آه کشید
دوباره جیب خودش را تکاند و آه کشید...
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
برگشتم ازسفر، گل درخون طپيدهام
اي سرو سرفراز! ببين قدخميدهام
وقتي دلم به خون جگر موج میزند
گوئي كه من به جاي تو درخون طپيدهام
شمعم كه از شرار غمت آب گشتهام
گرقطره قطره برروی خاكت چكيدهام
از كربلا به كوفه و از كوفه تا به شام
تنها به شوق ديدن رويت دويدهام
از زخم تازيانه ندارم شكايتی
زخم زبان زكوفی وشامی شنيدهام
از جذبهی نگاه تو از روی نيزه بود
با خطبهام حماسه اگر آفريدهام
داغ رقيهی تو در آن شام غم نهاد
يك داغ ديگري به دل داغديدهام
با كولهبار غم بسويت آمدم ولي
هرگز خلل نديد و نبيند عقيدهام
اين چامهای كه گفت «وفابي»زقول من
تنها اشارهاي بُوَد از آنچه ديدهام
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
سحر چون پیک غم از در درآید
شرار از سینه، آه از دل برآید
ندای کاروانی از وطن دور
به گوش جان ز دیوار و در آید
گمانم کاروان اهلبیت است
که سوی کعبهی دل، با سر آید
گلاب از چشم هر آلاله، جاری است
که عطر عترت پیغمبر آید
پس از یک اربعین اندوه و هجران
به دیدار برادر، خواهر آید
همان خواهر که غوغا کرده در شام
همان ریحانهی پیغمبر آید
همان خواهر که با سِحر بیانش
به هر جا آفریده محشر، آید
همان خواهر که کس نشناسد او را
به باغ لالههای پرپر آید
همان خواهر ولی خاطر پریشان
سیهپوش و بنفشهپیکر آید
اگر از کربلا، غمگین سفر کرد
کنون از گَرد ره، غمگینتر آید
نوای «وای وای» از جان زهرا
صدای «های های» حیدر آید
از این دیدار طاقتسوز ما را
همه خون دل از چشم تر آید
غمآهنگی به استقبال یک فوج
کبوترهای بیبال و پر آید
بیا با این کبوترها بخوانیم
سرودی را که شام غم سرآید:
«شمیم جانفزای کوی بابم
مرا اندر مشام جان برآید»
«گمانم کربلا شد، عمّه! نزدیک
که بوی مُشک ناب و عنبر آید»
«به گوشم، عمّه! از گهوارهی گور
در این صحرا، صدای اصغر آید»
«مهار ناقه را یک دم نگهدار
که استقبال لیلا، اکبر آید»
«ولی ای عمّه! دارم التماسی
قبول خاطر زارت گر آید»،
«در این صحرا مکن منزل که ترسم
دوباره شمر دون با خنجر آید»
✍ #محمدجواد_غفورزاده
پن: ابیات داخل «» از جودی خراسانی است.
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
بهار از چلهی داغِ زمستانها خزان برگشت
به باغِ لالههای سربریده، باغبان برگشت
زمین با گریه دور مقتلِ خورشید میگردید
صدای روضهی روزِ دهم آمد؛ زمان برگشت
زمان برگشت، اما رفت رأسِ کُندی خنجر
همان ساعت که روی خاک، جسمِ آسمان برگشت
زنی روی مزارِ مقتلِ مکشوفه دَم میداد
به خاکِ استنادِ روضهخوانان، نوحهخوان برگشت
جوانتر بود، وقتی ذبحِ اعظم را منا بردند
زنی از نسل ابراهیم، پیر از امتحان برگشت
نمک پاشید، روی زخمهایش نوحهی اطفال
امانتدار، بیشیرینزبانِ کاروان برگشت
سفر بیهمسفر در هر قدم میکشت زینب را
ولی هر بار، همراه حسین از آن جهان برگشت
همه گفتند دینِ بیحسین از ریشه میخشکد
ولی با غیرت این زن، ورقها ناگهان برگشت
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#حضرت_زینب_س_اربعین
بايد نشست و از برکاتى چنين نوشت
تا روز حشر از حسناتى چنين نوشت
از کشتى وسيع نجاتى چنين نوشت
از شور بهتر از عرفاتى چنين نوشت
بر گردن جهان تشيع چه دِيْنى است
اين شور بىمقايسه حج حسينى است
کى ديده است جمعيتى اينچنين، بگو
شور و شعور و تربيتى اينچنين، بگو
يک مکتب و اهميتى اينچنين، بگو
کى ديده است تسليتى اينچنين، بگو
پاى پياده در دل صحرا به شوق کيست؟
گر خوانمش قيامت دنيا بعيد نيست
اين رستخيز عام که درسى حماسى است
يک مکتب مجرب انسانشناسى است
رزمايش بزرگ عبادى سياسى است
اين کار ريشهایست، پيامش اساسى است
بىسابقهترين تجمع روى زمين شده است
حالا مدال وحدت ما اربعين شده است
اين اربعين همايشى از اتحاد ماست
يک پرده از نمايش يومالجهاد ماست
مقياسى از تلاطم مردم نهاد ماست
اين اربعين نشانهاى از اعتقاد ماست
ما سالهاست عاشق يک بىکفن شديم
تأثير عاشقى است که دور از وطن شديم
وقت وصال مىطلبد دل به جاده زد
موکب به موکب از لب پیمانه باده زد
بايد در اين مسير قدم بىاراده زد
بوسه به روى تاول پاى پياده زد
عاشقشدن وسيلهی آوارهبودن است
آوارگى نتيجهی بيچارهبودن است
مردم دلى به سوى قرن مىبرند آه
جانهاى مست را سوى تن مىبرند آه
سر را براى کشتهشدن مىبرند آه
دنبال خويش بچه و زن مىبرند آه
شکر خدا که غذاى فراوان رساندهاند
زوار شاه تشنه که تشنه نماندهاند
پاى پُر آبله غم مرهم نداشتند
چيزى براى طى سفر کم نداشتند
زنهاى اين پيادهروى غم نداشتند
يک لحظه ترس در دل خود هم نداشتند
يک لحظه چادر از سر يک زن جدا نشد
يک گوشواره دردسر گوشها نشد
بعد از حسين جوشش مکتب شروع شد
خونش که ريخت، گريهی هرشب شروع شد
در بين دختران حرم تب شروع شد
يک اربعين رسالت زينب شروع شد
گرچه به روى ناقهی عريان سوار شد
حيدر شد و همه سخنش ذوالفقار شد
مرثيه را به وادى کوفه رساند و رفت
او سنگ خورد؛ ولى خطبه خواند و رفت
در بين کوچه چادر خود را تکاند و رفت
ابن زياد را سر جايش نشاند و رفت
کاخ يزيد را به سر او خراب کرد
او يکتنه به جاى همه انقلاب کرد
✍ #محمدجواد_پرچمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e