eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
سالروز نام من را بگذارید گدای عرفات برسانید کمی حال و هوای عرفات بی لیاقت شدم از یار، جدا شد دستم یار من خیمه زد این بار، کجای عرفات رمضان رفت و من بی سر و پا جا ماندم چشم دارم به حسین و به دعای عرفات میل حج داشتم و در به روی من بستند دل من لک زده امسال برای عرفات چشم شیطان حرم کور! خدایا لبیک از همین فاصلهء دور! خدایا لبیک @hosenih کمرم زیر مصیبات گناهم تاشد آخرِ این همه مستی، دل من تنها شد غیر تو دل به همه بسته ام و دلتنگم ضررم پیش علی بیشتر از اینها شد بنده ات بد شده خیلی، تو بیا خوبی کن آبرو ریزی من دردسر زهرا شد به گرفتاری زینب قسمت دادم و بعد گره هایم همه با دست رقیه وا شد نوکر و سینه زن فاطمه را می بخشند آخرش پای رقیه همه را می بخشند @hosenih رانده ام از همه جا، زود نرانید مرا به سر سفرهء زهرا بنشانید مرا اینطرف آنطرف اینقدر نگوئید برو اینقدر جان حسین، سر ندوانید مرا کار از کار گذشته است و شده خیلی دیر جان من! تا به محرم برسانید مرا به پر چادر زینب که در آتش میسوخت... وسط شعلهء آتش نکشانید مرا غسل من اشک دوچشم است که پاکم کرده عطش روضهء ارباب، هلاکم کرده @hosenih گرچه رفتند شهیدان منا زیر لگد وای از تشنه لب کرببلا زیر لگد به کسی آب ندادند و دل زهرا سوخت دید آنجا پسرش را همه جا زیر لگد از منا گفته شد اما نشنیدیم سری بشود از تن صدپاره جدا زیر لگد از منا گفته شد اما نشنیدیم کسی بکند غارت دشداش و عبا زیر لگد رقص آن مرد حرامی سر زینب را بُرد جلوی چشم همه....................... را بُرد شاعر: @hosenih
نمی‌دانم کجایی ای که از بیراهه می‌آیی همین اندازه می‌دانم که با شش‌ماهه می‌آیی همین اندازه می‌دانم جدا از چاره‌ات کردم چرا از خانه‌ی زهرا چنین آواره‌ات کردم سرِ دارالاماره جان تو  جانی ندارم که تماشایی شدم حالا که دندانی ندارم که بگو تا کوفه‌ی مولا کُشِ ناخوش نمی‌آیی بسوی مردمِ نامرد مِهمان‌کُش نمی‌آیی @hosenih اگرچه کوچه کوچه گریه‌ها بر خواهرت کردم ولی امروز چندین بار یادِ مادرت کردم همین‌که ریختند از در به راه شعله‌ور رفتم اگرچه طوعه بود اما خودم در پشتِ در رفتم نه شعله خاک هم بر چادرش دیگر نخورد آقا خدا را شُکر در کوفه به رویش در نخورد آقا خبر داری به سنگِ کوچه‌های تنگ می‌خوردم کشیده می‌شدم هربار و بر هر سنگ می‌خوردم سر زنجیر در پایم طنابی هم به دستانم غلاف و تیغ و تیر و نیزه بود و سنگ و دندانم @hosenih کسی بر پهلوی من زد که خون کرده دهانم را نوازش‌های یک چکمه شکسته استخوانم را من از بالای گودالی به شدت بر زمین خوردم توان از بازویم برد و به صورت بر زمین خوردم  از آن گودال خون تا این بلندی راه بسیار است کشیدن‌های صورت روی صدها پله دشواراست نه فکر دختران خود که فکر دخترت بودم همین امروز چندیدن بار یاد مادرت بودم... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلتنگ نوشت: ترکیه آزاد، کربلا ممنوع نوشت: حرف نباشد، سر و صدا ممنوع و دسته دسته وطن سوی ارمنستان رفت نوشت: هیئت تعطیل... دسته ها ممنوع @hosenih همیشه قبل محرم شروع پیک جدید نوشت هرچه تجمع، برو بیا ممنوع نشسته بود سر سفره ی نظام و نوشت که در حسینیه ها سفره ی غذا ممنوع به دست بوس رئیس آمدند و وی افزود که بوسه بر حرم حضرت رضا ممنوع چگونه مهر زنم بر لب و سکوت کنم که هست از نظرش تربت شفا ممنوع رواج یافت پناهندگی ولی افسوس پناه بردن مردم به کربلا ممنوع @hosenih فساد، فقر، ستم، ظلم، شاد باش عزیز! ولی به علت افسردگی....عزا ممنوع مشابه خودشان حرف می زدم بی شک اگر نبود در این شعر ناسزا ممنوع شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هرقدَر محتاج اینجا با خجالت می‌رسد پابه پای این خجالت ها به عزت می‌رسد کاسه ها و کوزه ها را بشکن اصلا بر سرم دل همینکه خُرد شد باران رحمت می‌رسد گریه ام‌ را دوست داری گریه بهتر می‌کنم اشک کاری می‌کند آدم به جنت می‌رسد @hosenih جای دعوا کردنم قدری در آغوشم بگیر میرسد بنده به هرجا از محبت میرسد من مسلمانم مسلمان امیرالمومنین طفل از آقاییِ بابا به شهرت می‌رسد دست ما بر رشته‌ی چادر نماز مادر است فاطمه راضی که باشد برگ دعوت می‌رسد غالبا ازسوی مادر لطف بی حد می‌رسد غالبا از ما به مادر شر و زحمت می‌رسد هرزمان از چشمت افتادم حسین آمد کمک بسکه این ارباب ما خیرش به رعیت می‌رسد حاجیان دیگر هوای کربلا دارد حسین! بوی اسپند محرم بوی هیئت می‌رسد ! تا محرم چند روزی مانده!یعنی زنده ام؟ راستی عمرم به عاشورای حضرت می‌رسد ؟! جای پای حضرت صدیقه را بوسیده است خوش بحال هرکه لبهایش به تربت می‌رسد کاش بودم زیر سقف آسمان کربلا رحمت ارباب ما آنجا به غایت می‌رسد گرچه انگشتش بریده دستگیر عالم است ‌منجی ما از ته گودال غربت می‌رسد *** @hosenih داد می‌زد که نرو فریاد می‌زد که نزن خواهرش تادید شمر بی مروت می‌رسد یک لباس کهنه دارد در نیاور از تنش لعنتی! از خیمه زن‌ها غنیمت می‌رسد نیزه داران رفته اند و پیرها جا مانده اند منتظر هستند تا کی وقت غارت می‌رسد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روز عرفه اوج مناجات آمد هنگام دعا و عرض حاجات آمد ذکر همه عاشقان اباصالح شد با وجه خدا وقت ملاقات آمد شاعر: @dobeity_robaey
آب توبه بریز بر سر من این گنهکار را خودت حر کن پسر فاطمه سر جدت کاسه ی خالی مرا پر کن از ازل خلق گشته ام با تو گل ما خاک شهر کرب و بلاست و اِلَیْکَ مَرَدّی یعنی که ... بازگشتم فقط به سوی شماست @hosenih
🏴 زبانحال کوفه نیا؛ از آمدن صرف نظر کن از این سفر آقای من صرف نظر کن از دست خود انگشترت را دربیاور از خیرِ کهنه پیرهن صرف نظر کن @hosenih دربارۂ سرنیزه های زهرآلود با خواهرت حرفی نزن،صرف نظر کن... از کربلا از نینوا از قاضریه از هر کجا غیر از وطن صرف نظر کن این تن بمیرد دخترانت را نیاور دارند دستان بزن...صرف نظر کن- -از نامۂ بی غیرتِ خنجر فروشان از مردم پیمان شکن صرف نظر کن @hosenih از پیکرت چیزی نمی ماند! بیا از- آوردنِ حتی کفن صرف نظر کن دیدم خریده حرمله(لع) تیر سه شعبه جان رباب(س)از آمدن صرف نظر کن! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🍃زائرین محترم حسینیه 🏴 با سلام و عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت مسلم بن عقیل(ع)، امیدواریم در این روز پر برکت ، خادمین خود را از خیر محروم نسازید. برای دسترسی بهتر به اشعار امروز، های مورد نظر خود را لمس نمایید: 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 🌷 مست از میِ عرفان خودت کن ما را ریز خور احسان خودت کن ما را حالا که رسیده «عید قربان» آقا... برگرد و به قربان خودت کن ما را شاعر: @dobeity_robaey
برای هرچند که بی‌تاب و بی‌جان است خوزستان اما همیشه جان ایران است خوزستان بی حوصله چون دختران کوچک اهواز این روزها گیسو پریشان است خوزستان اصلا تصور کن که او طفل خودت باشد اصلا تصور کن که تهران است، خوزستان هورالعظیم از حنجرِ خشکیده‌اش می‌گفت: ای نامسلمانان، مسلمان است خوزستان آتش دوباره بین آغوش نِیِستان است بغض درون سینه پنهان است خوزستان آبِ طلب کرده مراد زنده ماندن نیست ذبح عظیم عید قربان است خوزستان شاعر: @hosenih
برای پدرم یادگار جنگ است و یک کتاب مصوّر از درد است دردهایی که در دلش ماند و هیچ یک را به رو نیاورد است پدرم دیده بود خوزستان زیر باران بمب ویران شد جای جای هویزه و دزفول سپر جای جای ایران شد زخمها را یکی یکی برداشت پدرم از شلمچه تا بستان در سرش یادگاری ریزی دارد از خاطرات آبادان @hosenih سالها در اتاق کوچک خود چشم او قاب شد به یک دیوار به همان عکسها که این ایّام می کِشد از تمامشان آزار پدرم را نکشت ترکشها چه کند این همه هیاهو را بین شک و یقین ، یقین دارم زخم تردید می کُشد او را نه ، بنا این نبود بعد از جنگ بین شک و یقین شود حیران اینکه روزی هزار بار از درد دق کند در عزای خوزستان @hosenih از اتاقش پدر نزد بیرون چند روز است خیره مانده به قاب چند روز و شب است می بینم قرصها را نمی خورد با آب پدر از زنده رود چشمانش محو کارون خاطرات شده با غم اصفهان بی آبش روضه خوان غم فرات شده ایستاد و به سمت کرببلا دست بر سینه گفت : یا عطشان آه ! ای کربلای یک تا ده السلام علیک خوزستان شاعر: @hosenih
برای سیراب خواهد شد شبی چشمان تشنه پر می شود از آسمان گلدان تشنه خاکی که مانده پای آزادی میهن حقّش نباید باشد این زندان تشنه @hosenih در اوج محرومیّت ِ خود سرفراز است دشت سراسر لاله ی بی جان تشنه اینجا برای انقلاب از خود گذشتند پهلو به پهلو پیش هم یاران تشنه بر خاک نخلستان ِ نفت آلود ِ اهواز چیزی نمی بارد به جز باران تشنه یا که هوا بس ناجوانمردانه خاکی ست یا شد فراری آب از این استان تشنه ماهی نباید در دل دریا بمیرد دریایی از درد است "خوزستان " تشنه @hosenih در آتش سرخ سیاست ذره ذرّه می سوخت با چشمان تر پروانه تشنه فریاد مظلومیت ملّت همین است مردان دولت!! بار مردم بر زمین است! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e