eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
پشت در با جگری سوخته تب می‌کردی دست و پا می‌زدی و آب طلب می‌کردی گوشه‌ی حجره، عطش فاتحه‌اش را می‌خواند اشک‌هایت به نظر روضه‌ی سقا می‌خواند همسرت جعده تباری‌ست، بمیرم مظلوم! مَحرم راز دلت کیست!؟ بمیرم مظلوم! زهر تنها کمی از بال و پرت را سوزاند کف زدن‌های کنیزان جگرت را سوزاند دردِ این غربت جان‌سوز مرا خواهد کشت خون لب‌های تو امروز مرا خواهد کشت کهنه داغی به دلِ داغ نشین می‌ریزند آب را پیش نگاهت به زمین می‌ریزند تشنگی، زخم ترک روی سبویت انداخت ناگهان شمر شد و پنجه به مویت انداخت بر سر بام عجب مرثیه جان‌فرسا بود سایه‌بان بدنت بالِ کبوترها بود اجرت کشتن‌تان گندم مرغوب نشد پیکرت در ته گودال لگدکوب نشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روضه سوزاند دلِ چوبیِ منبرها را زد گره با خَمِ محراب، صنوبرها را غزلِ مرثیه‌ات داغ شد و مثل زغال شعله زد سوخت دلِ نازکِ دفترها را مثل اطفالِ پر از حولِ قیامت، دیدیم در جوان‌ْمرگی تو پیری مادرها را آفتابِ لبِ بام است تنِ بی‌جانت ای خدا خیر دهد باز کبوترها را... سُرخ‌ْنعلان نرسیدند به گَرد بدنت روسیاه‌اند از آن روز که پیکرها را... خنجرِ کند به اوقات طوافت نرسید در منا مانده از آن روز که حنجرها را... در نیستانِ غمت آتشی از روضه به‌پاست نی تو را بُرده به آنجایی که سرها را... وقت تشییعِ تنت یادِ جوان افتادیم یادِ آنجا که عبایی علی‌اکبرها را... 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام بر تنِ بی احترام افتاده! به ماهِ تشنه‌ی بر پُشت بام افتاده کدام ماه؟ که خورشید از جلالت او کلاه از سرش از احترام افتاده گذار شعر من امشب به یاد غربت او به کاظمینِ علیه السلام افتاده چگونه فرض کنم آیه‌ی یُطَهِّرَکُمْ به دست زاده‌ی نسل حرام افتاده به جز تنی که به گودال قتلگاه افتاد که دیده عرش روی پشت بام افتاده؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا آهِ سینه‌سوزی، از قلب من برآید هر دم هزار نوبت، جانم ز تن برآید بس کوه غصه بردم، بس خون دل که خوردم پیوسته از لبم جان جای سخن برآید.. از بی‌وفایی یار، این بود قسمت من من گریه‌کن بمیرم، او خنده‌زن برآید.. امروز بین حجره، فردا کنار کوچه فریاد غربت من از این بدن برآید نیکوست زهر دشمن در راه دوست کز من هم ساختن به آتش، هم سوختن برآید.. جا دارد از غم من هنگام دفن این تن خون در لحد بجوشد اشک از کفن برآید.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
میان هلهله سینه مجال آه نداشت برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت درست مثل فدک پاره‌پاره شد جگرش شبیه مادر خود حال روبه‌راه نداشت میان حجره کسی وقت احتضار نبود چرا که فاطمه هم طاقت نگاه نداشت بگو به آب که پاکی همیشه دعوی اوست به تشنه‌ای نرسیدن مگر گناه نداشت سپاه حرمله در پشت در به صف بودند حسین بود و عطش، یک نفر سپاه نداشت نبود نیزه، به دیوار تکیه زد یعنی پناه عالمیان بود و خود پناه نداشت برای کشتن او زهر بی‌اثر می‌ماند میان سینه اگر داغ قتلگاه نداشت... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای که در چشم ملائک نوری شجر طوری و نور هوری دل شیدازدگان را شوری بس که در جود و کرم مشهوری جود، مسکین در خانه‌ی توست خاکبوس در کاشانه‌ی توست ما نه در عشق صفیران توأیم که گرفتار و اسیران توأیم خاکبوسان و حقیران توأیم مستمندان و فقیران توأیم بر گدایان درت احسان کن همه را بر کرمت مهمان کن کوی تو قبله‌ی دل‌هاست جواد حرمت عرش معلاست جواد بس که گلزار تو زیباست جواد وصل آن آرزوی ماست جواد ای که مهرت به سرشت همه است کاظمین تو بهشت همه است ای که بر عرش برین قائمه‌ای ای که امید دل ما همه‌ای تو صفای سحر و زمزمه‌ای تو جگرسوخته‌ی فاطمه‌ای دیده‌ات گر که زطفلی تر بود دل تو خونجگر مادر بود زهر زد تا که شرر بر دل تو بسته شد سوی جنان محمل تو پُر شد از هلهله‌ها منزل تو خنده می‌کرد تو را قاتل تو تو که گفتی جگرم می‌سوزد ز شرر بال و پرم می‌سوزد چشم هستی همه گریان تو بود حال خورشید، پریشان تو بود گوئیا شام غریبان تو بود جسم تو کعبه‌ی مرغان تو بود صبح تا شام طوافت کردند به روی بام طوافت کردند دوست دارم ز غمت گریه کنم همه شب بر المت گریه کنم زفراق حرمت گریه کنم بر تو و عمر کمت گریه کنم گر چنین خسته‌دل و پُر دردم یاد عمر کم زهرا کردم ای شفای دل بیمار همه شاهد چشم گهربار همه چلچراغی به شب تار همه همه جا مونس و غمخوار همه به «وفایی» تو کرامت داری لطف در روز قیامت داری ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تشنه ی آب و عاطفه هستی از نگاهت فرات می‌ریزد از صدایِ گرفته‌ات پیداست عطش از ناله‌هات می‌ریزد نفست بند آمده؛ ای وای عاقبت زهر کار خود را کرد عاقبت زهر، زهر خود را ریخت جامه‌های عزا تن ما کرد تشنگی سویِ چشم‌تان را بُرد سینه‌ی پر شراره‌ای داری کاش طشتی بیاورند اینجا جگر پاره پاره‌ای داری چقدر چهره‌ات شکسته شده تا بهاری، چرا خزان باشی؟ به تو اصلاً نمی‌خورد آقا که امام جوان‌مان باشی! گیسوانت چرا سپید شده ؟ سن و سالی نداری آقاجان! درد پهلو گرفته‌ای نکند؟! که چنین بی قراری آقاجان شهر با تو سرِ لج افتاده مرد تنهای کوچه‌ها هستی همسرت هم تو را نمی‌خواهد دومین مجتبی شما هستی تک و تنها چه کار خواهی کرد؟! همسرت کاش بی قرارت بود چقدر خوب می‌شد آقاجان لااقل زینبی کنارت بود باز هم غیرت کبوترها سایه‌بانت شدند ای مظلوم بال در بال هم، سه روز تمام روضه خوانت شدند ای مظلوم کاظمین تو هر چه باشد، باز آفتابش به کربلا نرسد آخر روضه‌ات کفن داری کارت آقا به بوریا نرسد جای شکرش همیشه می‌ماند حرفی از خیزران و سلسله نیست شکر! در شهر کاظمین شما خیره‌چشمی به نام حرمله نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هزار نقشه کشیدید دام بگذارید عزیز فاطمه را تشنه‌کام بگذارید همان عزیز که بعد از نوشتن نامش موظفید علیه‌السلام بگذارید همان کسی که در این شهر آبرودار است رواست سر به قدومش مدام بگذارید همان که بی کرم او میان سفره‌ی خود محال بود کمی هم طعام بگذارید همان که قبله‌ی عرش است و رو به او باید قدم به نیت بیت‌الحرام بگذارید میان خانه‌ی او نیست جای رقاصه حیا کنید! به او احترام بگذارید میان قعر جهنم بسوزد آنکه سپرد جنازه را به روی پشت بام بگذارید پیام آمدن این کبوتران این است که احترام به جسم امام بگذارید فدای جد غریبش که نیمه‌جان می‌گفت به جسم من عوض خیمه، گام بگذارید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باز به امید نگاه آمدم مثل سگ کهف به راه آمدم نیّتم این نیست جنابم کنند با تو نشستم که حسابم کنند نسل به نسلیم همه زیر دین خانه اجدادی ما کاظمین کرده به من توصیه سلطان طوس پای جواد ابن رضا را ببوس پشت درش نعره‌ی یاهو بزن پیش کریم آمده‌ای رو بزن سائل او را بده امشب نوید دشمن او دست ردش را ندید آمدم از پیش رضا با شتاب ناله زدم پشت درش بی حساب جز تو مرا هیچ پناهی مباد.. دست من و دامن تو یا جواد! کارگرم، مزد مرا لطف کن مزد به من کرببلا لطف کن رحم بکن رو به تو انداختم زندگی‌ام را به خودم باختم حق بده اینقدر دلم پُرغم است حال تو در حجره چرا درهم است؟! این خبر آتش به دل افروخته تازه جوانی جگرش سوخته بی کس و تنها جگر چاک چاک صورت ماه تو شده غرق خاک وا جگر از آن لب عطشان بلند هلهله‌ی جمع کنیزان بلند محرم تو شاد ز جان دادنت بوی حسن می‌دهد امشب تنت پیش رویت تا که زمین ریخت آب داغ دلت گفت که وای از رباب راستی ای حضرت نور تمام جسم تو رفته‌ست چرا روی بام؟! روضه‌ی خورشید و تنت باز بود بین تو و جد تو یک راز بود گرچه تنت گرمی خورشید دید نیزه به هرجای تنت هم رسید؟! سنگ نخورده روی آیینه‌ات پای کسی نیست روی سینه‌ات صحبت زهر است نه حرف از سنان شکر خدا نیست دگر ساربان پیرهن خاکی تو پاره نیست دختر معصوم تو آواره نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
افتاده بود تشنه‌لب و آه می‌کشید فریاد بی کسیش به جایی نمی‌رسید او رحمت رحیم... جوادالائمه بود می‌داد از کرامت خود بر همه امید هر کس که رفت محضر او دیده می‌شود در سایه‌ی عنایت او درد ناپدید من درک کرده‌ام خودم این نکته را که هست نام جواد، بر همه‌ی قفل‌ها کلید دریای جود و عاطفه و ناجی نجیب قبله، مراد، شهره به مهر است و من مرید وقتی جواد... قافیه شد با مراد ما... ما را برای خویش مریدانه آفرید بر شانه داشت بار غم غربتی قدیم روی لبش ترانه‌ی یا حیّ و یا شهید مجموعه‌ای زمقتل اولاد فاطمه‌ست پس روضه‌هاش می‌طلبد گریه‌ی شدید باید به پای روضه‌ی این سرور صبور سر را شکست؛ گریبان زغم درید کف می‌زدند با نفس آتشین او چندین کنیزِ پستِ زنازاده‌ی پلید شرمنده‌ام ز حضرت زهرا از این خبر آنقدر ناله زد ز عطش تا نفس برید سر را گذاشت گوشه‌ی حجره به روی خاک تنها به سوی قبله غریبانه پا کشید نه دیده‌ی ملائکه، نه دیده‌ی فلک از این غریب‌تر به خدا محتضر ندید جز یک نفر که گوشه‌ی گودال قتلگاه خون گلوش از لب سرنیزه می‌چکید آخر هلاک می‌شوم از این گریزها آه از دمی که خواهر مظلومه‌اش رسید آمد کنار گودی گودال و ناله زد آهی کشید و شعله به جان جهان کشید "ای مصحف ورق ورق ای روح پیکرم آیا تویی برادر من نیست باورم پس با زبان پرگله آن بضعه‌ی بتول رو کرد بر مدینه که یا ایّها الرسول این کشته‌ی فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست" ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شعله‌های کینه از هر سو به سویش آمدند در دل حجره دل پروانه را آتش زدند داغ او هم مثل داغ مجتبی مرهم نداشت آه! صاحبخانه بین خانه‌اش محرم نداشت ظهر بود و هلهله بود و هیاهو بود و درد آه کاری کرد ام الفضل که جعده نکرد از سر شادی کنار پیکر او کف زدند تا صدایش در دل حجره نپیچد دف زدند پایکوبی کنیزان حرمتش را بد شکست کِل کشیدند و نگفتند او عزیز فاطمه ست آه جا دارد تمام عمر از داغش گریست پشت بام خانه که شأن امام شیعه نیست گرچه قرآنِ تنش از زهر، آیه آیه شد لااقل بال کبوترها برایش سایه شد لااقل جمع کثیری از محبین آمدند وقت تشییع جنازه گل به تابوتش زدند در دل گودال جسمش نامرتب شد؟ نشد پیکر پاکیزه‌اش مهمان مرکب شد؟ نشد :: :: تازه بعد از این که لشکر از دل گودال رفت شمر با آن خنجر کندش به استقبال رفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کارم به لطف تو به گدایی نمی‌رسد بی تو گدا به نان و نوایی نمی‌رسد وصف تو در خیال نمی‌گنجد ای بزرگ تنها مقام تو به خدایی نمی‌رسد حال و هوای نوکرتان رو به راه نیست از سمت کاظمین هوایی نمی‌رسد؟ نه دِعبِلم، نه حِمیَری‌ام، نه فَرَزدَقَم بیچاره‌ام... به من که ردایی نمی‌رسد ابن الرضای من! به خدا دوست دارمت جز این صدا ز سینه صدایی نمی‌رسد چشمم به راه توست، دم مردنم بیا جانم به لب اگر تو نیایی... نمی‌رسد آه ای جوان شهر! چه کردند با دلت آه از جگر نکش که دوایی نمی‌رسد گم شد میان هلهله‌ها ناله‌های تو ناله نزن، صدات به جایی نمی‌رسد کف می‌زنند دور و بر حجره‌ات... کسی اینجا برای نوحه‌سرایی نمی‌رسد شکر خدا به موی تو دستی نمی‌رسد شکر خدا به حنجره پایی نمی‌رسد شکر خدا که دست به پیراهنت نخورد اصلاً کسی به عقده گشایی نمی‌رسد شکر خدا اگر چه جوانی ولی دگر جسمت به خیمه روی عبایی نمی‌رسد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e