#امام_حسین_ع_مناجات_روز_عرفه
#امام_حسین_ع_مناجات
#دلتنگ_محرم
هرکس که امروز ازحسین امضا نگیرد
فردا برات عفو از زهرا نگیرد
ما هرچه داریم از حسین است و قیامش
ماه محرم را خدا از ما نگیرد
اشک عزایش را به هر چشمی نبخشند
داغ غمش در هر دلی مأوا نگیرد
توفیق میخواهد عزاداری برایش
ای وای اگر امسال هیئت پا نگیرد
دلتنگ حال روضه و محتاج اشکیم
زنگار دوری کاش این دلها نگیرد
باید به اصل خویش برگردیم ای دل
قطره چه باشد گر ره دریا نگیرد
دست من و دامان پر فیض اباالفضل
هیهات که دست مرا سقا نگیرد
نام ابالفضل آمد و دل زیر و رو شد
روضه، زیارت، اربعین، بغض گلو شد
✍ #علی_ساعدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#دلتنگ_محرم #امام_زمان_عج_مناجات_روز_عرفه
جان بر لب است، از غم جانان دعا كنيد
شايد به سر رسد شب هجران، دعا كنيد
با چشمههای خالی و خشكيدهی نگاه
در حسرت رسيدن باران دعا كنيد
روزی هزار بار دعای فرج كم است
در آرزوی يار، فراوان دعا كنيد
::
يا ايهاالرئوف! شما واسطه شويده
ما بی كسيم حضرت سلطان! دعا كنيد
ما آمديم اذن محرم به ما دهيد
آقا براي ماه عزامان دعا كنيد
ما گريه میكنيم كه يک روز جان دهيم،
از داغ خشکی لب عطشان؛ دعا كنيد..
✍ #محمدعلی_بيابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_روز_عرفه
عرفه آمده و بار دگر مهمانیست
ابر رحمت به سر خلق خدا بارانیست
پرتو مهر تو افتاده به روی دل خلق
آسمان عرفات تو زبس نورانیست
حاجیان در عرفات تو همه جمع شدند
حال آن خستهدلان در عرفه عرفانیست
ای خطا پوش! بپوشان گنهم را و ببخش
حال این بندهی شرمندهشده بحرانیست
شاهد و ناظر من! بر تو پناهنده شدم
از گناهان بزرگی که همه پنهانیست
چه کنم گر ندهی توشهی راهم ای دوست
راه سخت است و مسیر ره من طولانیست
نشد امسال که در کرب وبلا گریه کنم
باز هم قسمت من جای حرم حیرانیست
در دعای عرفه مژدهی عفوی بفرست
به حسینی که کلامش همگی قرآنیست
سر و سامان بده ما را به ظهور مهدی
ز فراقش همه را بی سر و بی سامانیست
همهی کار «وفایی» است گدایی از تو
ای که کارت ز ازل تا به ابد سلطانیست
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_روز_عرفه
باران شدی، نم نم خدایت را صدا کردی
خون خدا! خونْ گریه کردی و دعا کردی
از آفرینش خواندی و از خلقتت گفتی
آن وقت ما را با خدایت آشنا کردی
دلتنگ دیدار نیاکان خودت بودی
دلتنگ بودی و شهادت را دعا کردی
"مَنْ کانَ فینا باذِلاً مُهْجَه" سرودی و
دیگر مسیر روز را از شب جدا کردی
آه ای نسیم صبح که عطرت پراکنده است
هم مکه را... هم کربلا را با صفا کردی
ای آسمان! هرچند روی خاک افتادی
با مهربانی خاک را هم کیمیا کردی
لبخندهایش آرزویت بود حالا... آه
بر گریههای مادرت آغوش وا کردی
فصل الخطاب پندهایت لحن قرآن بود
بر روی نیزه حق مطلب را ادا کردی
✍ #طاهره_سادات_ملکی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_روز_عرفه
چون اشک، رازِ عشق را باید عیان گفت
باید که از چشمان او با هر زبان گفت
باید به قول عرشیان، چشمان او را
آیینههای روشن هفتآسمان گفت
چشم غزل روشن شد آن وقتی که با اشک
از گفتههای چشم او با دیگران گفت
آمد به میدان باسلاح چشمهایش
با اشکهایش گریه گریه ناگهان گفت:
ای لطف بسیار تو برمن بیکرانه
تنها دلیل ندبههای عاشقانه
عشق تو در این سینه کاری ژرف دارد
مولای من این عبد با تو حرف دارد
ای که سراپا حرفم و تو گوش هستی
شوق مرا زیباترین آغوش هستی
آرامش آغوش تو مانند دریاست
«آنجا که باید دل به دریا زد همینجاست»
فانوس اشکی دارم و فانوس آهی
میجویمت با اشک و آهم یا الهی
از مادرم آموختم پروانه باشم
از کودکی عبد در این خانه باشم
از مادر من مهربانتر کیست جز تو؟
از مادر من مهربانتر نیست جز تو
تو صاحب تورات و انجیل و زبوری
روشنترین تصویر از آیات نوری
«یا صاحبی فی وحدتی»، پشت و پناهم!
«یا عُدَّتی فی شِدَّتی»، بیتکیهگاهم
از خود نکردی لحظهای هم ناامیدم
تنها مرا مگذار ای تنها امیدم!
هرگز مگیر از چشمهایم خندهات را
در آتش خشمت مسوزان بندهات را
رحمی به اشک و التماسم کن الهی
از آتش دوزخ خلاصم کن الهی
با هر فرازی تشنهتر میشد گلویش
بغضی امانش را برید و بیامان گفت
شاید رباب و نجمه در خیمه شنیدند
آنجا که از مهر خدا با کودکان گفت
«رَبِّ بِما ألبَستنی»، یعقوب چشمش
با اشک از پیراهن آرام جان گفت
او گفت از دندان و لبهایش در آن روز
تفسیر آن را شرحه شرحه خیزران گفت
«أشکُو إلیکَ غُربتی وَ بُعدَ داری»
این جمله را سمت مزاری بینشان گفت
اشک از دو چشمش چون دو مشک باز میریخت
اشکی که با عباس از آب روان گفت
بعد از دعا خورشید از آن سرزمین رفت
عید آمد و ماه بنیهاشم اذان گفت
✍ #رضا_خورشیدی_فرد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_روز_عرفه
#حاجیان_بیت_الله_الحرام #حج
کنار بیت خدایی، به یاد ما هم باش
به مروه یا به صفایی، به یاد ما هم باش
در استلام حجر نیز یادی از ما کن
همین که گرم دعایی، به یاد ما هم باش
چو دور کعبه طواف آوری به کعبه قسم
تو کعبهی دل مایی، به یاد ما هم باش
به ما که رو نگشودی، به ما نگاهی کن
ز ما اگر که جدایی، به یاد ما هم باش
کنار زمزم اگر یاد کام خشک حسین
نظر به آب نمایی، به یاد ما هم باش
کنار حجر همان لحظهای که اشکفشان،
به سیدالشهدایی، به یاد ما هم باش
دمی که از در باب السلام اشکفشان
به سوی بیت میآیی، به یاد ما هم باش
کنار قبر رسول خدا کنار بقیع
مقیم کرب و بلایی، به یاد ما هم باش
مقیم شهر نجف، کاظمین، سامرا
کنار قبر رضایی، به یاد ما هم باش
چنان که گرم دعایی به ما دعایی کن
همین که یاد خدایی، به یاد ما هم باش
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_روز_عرفه
ای امیرِ عرفه خستهترین بنده منم
پیشِ درگاه خدا، بندهی شرمنده منم
بندهای که همه عمرش به تباهی رفته
روشناییِ دلش رو به سیاهی رفته
رمضان مانده زِ ره در عرفه آمدهام
با صد اُمّید به درگاه شما سر زدهام
غیر آهِ دل خود، آه ندارم چه کنم
گر که بر حال دلم اشک نبارم چه کنم
به خدا حال من خسته خراب است خراب
بر وجودم که شده تار، تو خورشید بتاب
ای امیرِ عرفه! خوب کنی حال مرا
گر که امضا بزنی نامهی اعمال مرا
ای امیرِ عرفه! لطف تو را میجویم
با همه دربدریهای دلم میگویم
خوش بر احوال کسانی که پر امید شدند
زائر مرقد شش گوشهی خورشید شدند
در چنین روز که بین الحرمینش غوغاست
زائر کرب و بلا، بندهی محبوب خداست
کاش میشد که دعاگوی تو آنجا بودم
زیر آن قبهی توحید و مصفا بودم
کاش میشد که بدانم به کجایی آقا
خسته از هجر شده جان «وفایی» آقا
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_روز_عرفه
آمدهام شکسته دل، تا که خدا خدا کنم
هرچه گناه و جرم را، از دل خود جدا کنم
نالهی من شده فزون. میروم از خودم برون
رو به خدا برم کنون، بر همه من دعا کنم
از گل خود، بهار خود، میطلبم قرار خود
من که به یادِ یارِ خود، با گل خود صفا کنم
ای عرفه ببین مرا، بی گل خود غمین مرا
با غم وی قرین مرا، من که ورا صدا کنم
این من و روی ماه او، منتظر نگاه او
آمدهام به راه او، هستی خود فدا کنم
چشم کبود خویش را، بود و نبود خویش را
مِسِ وجود خویش را، با نگهش طلا کنم
پرده ز رخ کشیدنش، وقت سحر دمیدنش
من به هوای دیدنش، طایر دل رها کنم
گرچه فتادهام به چاه، گشته دو چشم من سیاه
آمدهام به اشک و آه، تا مگرش رضا کنم
با کرم دوبارهاش، یک نظر و اشارهاش
تا که کنم نظارهاش، دیدهی بسته وا کنم
آمدهام به سوی او، دیده و دل چو روی او
از عرفات کوی او، راهیِ نینوا کنم
داده به دل زمینه را، عطر گل مدینه را
تا که حریم سینه را، کوفه و کربلا کنم
حال سرشک نم نم و، شیون و ناله در غم و
گریه برای ماتم و، غربت لالهها کنم
«یاسر» دل شکسته را، در غم گِل نشسته را
ز قید تن گسسته را، لایق این عطا کنم
✍ #محمود_تاری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_روز_عرفه
گل فزون است ولی آن گلِ بیخار کجاست؟
خیمه بسیار بوَد، خیمهی دلدار کجاست؟
دل آوارهی من، خانه به دوشِ یار است
ای حرم با من دلخسته بگو، یار کجاست؟
عرفات و جبل الرّحمه! بگویید به من
کعبهی روح مرا وعدهی دیدار کجاست؟
شب، شب مشعر و چشم همگان بیدار است
جگرم خون شده، یارب! دل بیدار کجاست؟
یوسف فاطمه! بازار تو، گرم است ولی
آن که ما را ببرَد بر سر بازار کجاست؟
تا بیاییم سر راه تو با گوهر اشک
سینهی سوخته کو؟ چشم گهربار کجاست؟
حاجیان در عرفاتند و ز هم میپرسند
حاجی فاطمه کو؟ رهبر احرار، کجاست؟
ای جوانان مدینه! ز شما میپرسم
که علی اکبر و عباس علمدار کجاست؟
نه رباب و نه ز گهوارهی اصغر، خبر است
طفلِ شیرِ حرم حیدر کرار کجاست؟
«میثم» از کثرت عصیان چه هراست، بشنو
عفو، فریاد برآرد که «گنهکار کجاست؟»
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#روز_عرفه
#حضرت_عباس_ع_شهادت
مرحوم فشندی تهرانی روز قبل از عرفه، امام زمان (عج) را در سرزمین عرفات زیارت کرد. درحالیکه هنوز متوجه زیارت حضرت نشده بود، موقع خداحافظی از ایشان سؤال کرد: آیا فردا شب که شب عرفه است، حضرت ولی عصر(علیهالسلام) به خیمههای حجاج تشریف میآورند و به آنها نظر دارند؟ فرمودند: امام به چادر شما میآیند؛ زیرا فردا شب مصیبت عمویم حضرت ابوالفضل (علیهالسلام) خوانده میشود.
در روضهی او عطر گل یاس بیاید
خود گفته که در روضهی عباس بیاید
✍ #قاسم_نعمتی
↳ @hosseinieh_net
#امام_خمینی_ره_ارتحال
در جام دیده اشک عزا موج میزند
در صحن سینه شور و نوا موج میزند
یک نینوا مصیبت و یک کربلا بلا
در دشتهای خاطرِ ما موج میزند
تا چشم کار میکند اندوه و انتظار
با یاد یار در همه جا موج میزند
در گوشه و کنار حسینیههای شهر
صدها هزار دست دعا موج میزند
هنگام اوج گیری «روح خدا» به عرش
فریاد خلق نوحهسُرا موج میزند
حسرت نگر که در عطرش بوسهی وداع
دریا جدا و دشت جدا موج میزند
در صحن غم گرفتهی فیضیه تا سحر
شوق حضور «روح خدا» موج میزند
در کوچهباغهای جماران نگر هنوز
انوار سیدالشهدا موج میزند
در ماتم حسین زمان هرکجا میرویم
حال و هوای کربوبلا موج می زند
موج بلند ناله، خروشید وای وای
طوفان گریه آمد و جوشید وای وای
رفت آنکه بود، میکده مست و خراب از او
شیرینی پیاله و شور شراب از او
برخاست چون خلیل به پیکار بت، فتاد
در شرق و غرب واهمه و اضطراب از او
لرزید کاخ سرخ و سپید از نهیب وی
یک شب نرفت دیدهی دشمن به خواب از او
با پا برهنگان زمین بس که داشت مهر
در آسمان شکفت گل آفتاب از او
در پَهندشت پاک هویزه گرفته است
گیسوی نخلهای جوان پیچ وتاب از او
روحی دوباره یافت از او نهضت حسین
جانی دوباره یافته اسلام ناب از او
یک عمر دل به گلشن زهرا سپرده بود
زان رو گرفت چهرهی گل رنگ و آب از او
دستی به ذیل آیهی «أمن یجیب» داشت
پیری که شد «دعای سحر» مستجاب از او
تا واپسین نفس به مناجات میل داشت
عمری مداومت به «دعای کمیل» داشت
رفتی و سر به سینهی سَینا گذاشتی
رو در بهشت حضرت زهرا گذاشتی
گفتی بهار بهمن خونبار شد که باز
رفتی و سر به دامن گلها گذاشتی
از یک چمن شقایق پرپر که بگذریم
یک دشت لاله را به تماشا گذاشتی
با اشک و آه و ناله، ز خاطر نمیرود
داغ غمی که بر جگر ما گذاشتی
تا شهپر ملائکه شد فرش راه تو
بر عرش افتخار و شرف پا گذاشتی
صف بستهاند امت مظلومت ای امام
از آن شبی که رو به «مصلّی» گذاشتی
ما از تو انتظار ملاقات داشتیم
واحسرتا که وعدهی فردا گذاشتی
دیدی که اهل کوفه نبودیم و نیستیم
ما را چرا تو رفتی و تنها گذاشتی؟
داریم مهر روشن و خوب تو را هنوز
باور نمیکنیم غروب تو را هنوز
واحسرتا که بعد تو ماندیم و زندهایم
با هم سرود هجر تو خواندیم و زندهایم
بعد از تو ای امید دل ای آرزوی جان
باور نمیکنیم که ماندیم و زندهایم
بر ما رواست سیلی امواج غم، که ما
سیل سرشک از مژه راندیم و زندهایم
دردا که بعد غیبت خورشید انقلاب
یک آسمان ستاره فشاندیم و زندهایم
ترسم که روز وصل خدا نگذرد ز ما
«شبهای هجر را گذراندیم و زندهایم»
«ما را به سختجانی خود این گمان نبود»
این قدر چشم یاری از این نیمهجان نبود
✍ #محمدجواد_غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_خمینی_ره_مدح
دل از دمِ عارفانهاش میلرزید
جان از نَفَس ترانهاش میلرزید
آن پیر که چون کوه مقاوم میبود
با یاد حسین شانهاش میلرزید
✍ #غلامرضا_سازگار
↳ @hosseinieh_net