eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بی تاب و پریشانم، پاکم کن و خاکم کن سرگشته‌ی عصیانم، پاکم کن و خاکم کن تو رودی و من صحرا، من خشکی و تو دریا در حسرت بارانم، پاکم کن و خاکم کن دلسوزتر از مادر، دل‌رحم از بابا حالا که پشیمانم، پاکم کن و خاکم کن دل را به رضا بستم، محتاج دعا هستم همسایه‌ی سلطانم، پاکم کن و خاکم کن هرچند گنهکارم، من حب علی دارم از غیر گریزانم، پاکم کن و خاکم کن یک ماه که نَه یک عمر باز است در رحمت ای حضرت رحمانم! پاکم کن و خاکم کن ✍ *آلوده و بیمارم، پاکم کن و خاکم کن (حاج غلامرضا سازگار) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شیعه‌ایم و هست مفهوم حیات ما علی یار ما بوده‌ست وقت شادی و غم‌ها علی هرکجا ماندیم تنها و غمی بر دل نشست بوده همراهِ دلِ تنهایِ ما تنها علی ما کویریم و گرفته قلب‌های ما صفا از شمیم مهر و لطفِ حضرتِ دریا علی هرکجا از جورِ گردون غم به دل‌هامان نشست داده آرامش، دل پرغصه‌ی ما را علی سال دارد می‌شود تحویل و در این لحظه‌ها آتشی در سینه داریم از غم مولا علی ماهمه فرزندهای عاشق این مکتبیم شد یتیمی سهمِ ما با رفتن بابا علی مثل کُل لحظه‌های زندگی‌مان بازهم می کنیم آغاز، سالِ تازه را هم با علی داغدار حیدریم و ذکر ما تبریک نیست ذکر ما این است در دیدارهامان: یا علی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب سیاه، خیمۀ هفت آسمان شده آثار مرگ در رخ مولا عیان شده امشب طبیب هم به علی گریه می‌کند تنها نه اشک دیدۀ زینب روان شده طفلان کوفه! شیر نیارید بر علی کو عازم سفر به ریاض جنان شده امشب شود به خلد هم آغوش مصطفی سرو قدی که از غم زهرا کمان شده ای نخل‌ها! به جای رطب خون دل دهید زیرا که لاله زار ولایت خزان شده امشب به یاد شیر خدا سفرۀ غذا در هر خرابه سفرۀ بی آب و نان شده قنبر تو هم بلال شو و یک اذان بگو کامشب سیه بدیدۀ زینب جهان شده هر شب اذا شیر خدا بود و کوفه بود امشب خروش کوفه صدای اذان شده با خون او به خاک مصلی نوشته‌اند محراب، قتلگاه امام زمان شده (میثم!) غم علی نتوان گفت یا نوشت کار از قلم گذشته و عاجز، بیان شده ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مرغ جان پر زند از پیکر روحانی مولا عرق مرگ نشسته است به پیشانی مولا گر چه آزاد شد از حبس بدن، جان عزیزش نشد از سینه رها نالۀ زندانی مولا مسجد و منبر و محراب، بنالید خدا را که زخون شسته شده صورت نورانی مولا نخل خرما دل شب آمده سیراب زاشکش چاه دارد خبر از نالۀ پنهانی مولا مسجد و منبر و سجّاده و محراب پر از خون بزم عشقی‌ست که نازد به گل‌افشانی مولا سفره‌های تهی و گریۀ اطفال و خرابه همه هستند گواه شب مهمانی مولا شیر بر قاتل خود بخشد و شمشیر به دشمن بخدا مثل خدا نیست کسی ثانی مولا مرغ شب پای مناجات علی گرید و گوید معجز نوح کجا و دل طوفانی مولا گو بدوزند لب از (میثم) و گیرند زبانش همه اعضاش بود گرم ثناخوانی مولا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرچند در عمرت به جز غربت ندیدم امشب غمی در بین چشمانت ندیدم آشفته‌ام کرده‌ست اوضاع خرابت حتی طبیب کوفه هم کرده جوابت دیدی که آخر هردعایم بی اثر شد از دستمال زرد رویت زردتر شد امشب یتیمان دیده را یک دم نبستند با کاسه‌های شیر پشت در نشستند امشب خودت پر کرده‌ای دوروبرم را دست ابالفضلت سپردی معجرم را ساکت نمان قدری برایم درد دل کن با زینب زار خودت هم درد دل کن با من بگو این روضه‌های خط به خط را سی سال تنها بودن و بی خوابی‌ات را از روزهای بی کسی بوتراب و.. در شهر پیغمبر سلام بی جواب و.. از کینه‌های مردم بدباور شام از سب و لعن تو سر هر منبر شام یادی کن از دار السلام بین آتش از آن جنایت‌های تام بین آتش از اتفاقی که سر هر کوچه افتاد از همسری که همسرش در کوچه افتاد از بازویی که با غلاف از کار افتاد از غنچه‌ای که زیر پای خار افتاد حرفی بزن چیزی بگو جانم فدایت به معجرم خیره‌ست امشب چشم‌هایت حس می‌کنم که از فراغ یار گفتی زیر لب از گودال و از بازار گفتی از کوفه‌ای که روضه‌هایش بیشمار است دور من تنها پر از سرنیزه‌دار است از چشم‌های خیره نامحرمانش از نان و خرماهای خیرات زنانش از سنگ‌های مانده در دامان کوفه از ما که می‌خوابیم در زندان کوفه بگذار تا صبح از غم دوری بباریم ما بعد تو امنیتی دیگر نداریم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یا غافر الخطایا، با ما چکار داری؟ با بنده‌ای فراری، اینجا قرار داری؟ از روسیاه عالم، چه انتظار داری؟ راهم اگر ندادی، تو اختیار داری یکسال رفته بودم، دنبال اشتباهم حالا رسیده‌ام با، پرونده‌ی سیاهم عمر و جوانی‌ام را، عصیان تباه کرده این گرگ... یوسفم را، تنهای چاه کرده هرچه گناه کردم، مهدی نگاه کرده آن عبد خودسرش را، خود سر به راه کرده گرچه فریب خوردم، بازنده را بخر باز شرمنده‌ام کن امشب، شرمنده را بخر باز آنکه به شانه بار من را کشیده مهدی‌ست درد نگفته‌ام را، او که شنیده مهدی‌ست آن یار که به دادِ، عالم رسیده مهدی‌ست در سینه‌ی فلسطین، نور امید مهدی‌ست بوی وصالش امشب، قبل اذان می‌آید ما که امیدواریم، آقایمان می‌آید گرد و غبارم امشب، روی عبای حیدر تا صبح سجده دارم، بر خاک پای حیدر خاکم کنید بین، صحن و سرای حیدر شاید طلا شدم در، ایوان طلای حیدر بی او عبادت ما، در اصل ... معطلی بود هر روزه‌ای گرفتیم، کار خود علی بود طاعت برای ما کرد، ضربت برای ما خورد زحمت کشید و جایش، با سائلان غذا خورد در این بهار باید، بین نجف هوا خورد گریان شده کسی که، افطار ... کربلا خورد مولا کنار سفره، خود را به ما رسانده هرشب سلام ما را، تا کربلا رسانده کشتی ما حسین و دریای ما حسین است دنیای ما حسین و عقبای ما حسین است امروز ما حسین و فردای ما حسین است دلدار ما حسین و لیلای ما حسین است زنجیر غم گرفتیم، آن را مدال کردیم با مرتضی و ارباب، تحویل سال کردیم هجران مرتضی نه، هجران دخترش بود چون شمعی آب می‌شد، پروانه دخترش بود حیدر به فکر روز، پایان دخترش بود فکر هجوم کوفه، بر جان دخترش بود زینب برای داغ، دلدار گریه می‌کرد بر غربت حسین و بازار گریه می‌کرد مثل امیر عالم، همدم نداشت زینب پیش حسین و عباس، که غم نداشت زینب در کوفه معجرش رفت، پرچم نداشت زینب دورش شلوغ بود و محرم نداشت زینب خاکستر سرش از، خاکستر حسین است خون سرش به محمل، خون سر حسین است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خونی که کرده ارغوانی بسترم را پوشیده همچون پرده‌ای زخم سرم را دور و برم خیل یتیمان گریه دارند پژمرده بینم یاس‌های پرپرم را اشک غم زینب زده آتش به جانم کردم نهان از چشم او، چشم ترم را تازه شود یاد نگاه گرم زهرا هرگاه می‌بینم نگاه دخترم را پی بر دل خونین من هرگز نبردند دیدند گرچه مردمان زخم سرم را داغی به دل دارم من از شهر مدینه زآن جا که روی خاک دیدم همسرم را آوای "عبدی ارجعی" می‌آید ومن گفتم به زیر لب وداع آخرم را پروانه‌های بی پروبالم! بیائید پنهان کنید از چشم‌ها خاکسترم را با یاد مادر از جگر آهی بر آرید وقتی کفن کردید درشب پیکرم را گفتم کفن یاد حسینم اوفتادم آزاد کن ای بغض ماتم حنجرم را تا گودی مقتل «وفایی» غم کشاند آهسته آهسته دل غمپروم را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باز کن در را به رویم، من گدای هرشبم آشنایم...، آشنایم...، آشنای هرشبم... خواب غفلت ماندم و بار دگر از دست رفت فرصت «یاربّنا...، یاربّنا...»ی هرشبم کاشکی یک‌مرتبه از تو «تو» را می‌خواستم حیف! خرج مال دنیا شد دعای هرشبم تو خدای دست‌گیر و باوفای هرشبی من گدای بی‌حیا و بی‌وفای هرشبم گرچه هرشب حال من از حال دیشب بدتر است با تو بهتر می‌شود حال‌وهوای هرشبم هر سحر با لطف تو پاک از گناهان می‌شوم حیف می‌بازم به نفس مبتلای هرشبم در تمام زندگی تنها امید من شده‌ست؛ پای روضه شور و حال ناله‌های هرشبم تا سر سجاده نام کربلا را می‌برم رنگ‌وبوی روضه می‌گیرد فضای هرشبم این که با لب‌های تشنه قتل صبرش کرده‌اند می‌شود در حین گریه ماجرای هرشبم پا به پای مادرش زهرا زیارت می‌روم اشک؛ امضای برات کربلای هرشبم کاش می‌شد نذر تعجیل فرج باشد فقط ابتدای هرشبم تا انتهای هرشبم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای چشم عالم از کرامات تو روشن ای روشن از مهرت دل ناقابل من ای با دل من از خودم هم مهربان‌تر هرگز ندیدم از تو یا رب همزبان‌تر از هر چه غیر از خود رهایم کن، رهاتر تا با تو باشم از همیشه آشناتر چشم مرا روشن کن از نور نگاهت بگذار باشم تا همیشه در پناهت راهم بده این بار در حصن حصینت در سایۀ لطف امیرالمؤمنینت با عشق مولا دل شده آیینه‌کاری تا نور تو باشد در این آیینه جاری ذکر لب من یا علی و یا عظیم است من خوب می‌دانم که مولایم کریم است از تو چه می‌خواهم به جز نور ولایت جز یک نگاه لطف و لبخند رضایت روشن کن از نور نگاهت چشمِ دل را سرشار کن از نور این سرچشمه، دل را جان مرا با یک نگاهت شعله‌ور کن از من جدایم کن به خود نزدیک‌تر کن تا با نگاهی محرم اسرار گردم فانی شوم محو جمال یار گردم جان مرا غرق تبسم کن الهی با من به لطف خود تکلم کن الهی تا با تماشایت شبی مدهوش گردم هم لب ببندم هم سراپا گوش گردم تا بنگرم با چشم جان، اعجاز حق را با لهجۀ مولا بگویی راز حق را تا بشنوم با گوش جان سِرّ جلی را در بند بند خود طنین یا علی را هر کس که از تو راز پنهانی شنیده‌ست دیگر از این دنیای فانی دل بریده‌ست :: دنیا برای مرد حق همچون سراب است دنیای او خاک قدوم بوتراب است هر نیمه‌شب دارد دلی از بیم لرزان دارد دلی لرزان‌تر از اشک یتیمان لطفش همیشه می‌شود چون چشمه جاری تا سهم مظلومی نباشد بی‌قراری قلبش به یاد دردمندان بی‌شکیب است لطفش پناه بی‌پناهانِ غریب است با او برای داغداران مرهمی هست یعنی برای بی‌کسان هم همدمی هست ای دل! بیا ما هم سراغ از خویش گیریم راه علی را مدتی در پیش گیریم با اشک، گرد غربت از دل‌ها بگیریم گاهی سراغ از غربت مولا بگیریم ای دل! ببین این زندگی‌ها زندگی نیست راه من و تو، راه و رسم بندگی نیست این لحظه‌ها فانی‌ست، پس کاری کن ای دل! امشب بیا و آبروداری کن ای دل!... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلا بیا ز خدای علی گدایی کن به خاک درگه توحید، جبهه‌سایی کن صدا بزن که خدای علی! مرا به علی در این مسیر مقدس تو رهنمایی کن به یک نگاه علی یا «محول الاحوال» تمام زندگی‌ام را بیا خدایی کن تو قلب و چشم مرا یا «مقلب الابصار» ز نور رحمت خود غرق روشنایی کن بدون حب علی نیست طاعتی مقبول بیا عبادت و ذکر مرا ولایی کن به پاس بوسه به خاک مقدس حیدر کبوترانه دلم را خودت هوایی کن به هر زمان که مرا در نجف فرا خواندی مرا ز راه نجف باز، کربلایی کن یدلله است علی و گره گشای همه ز دوستان علی خود گره گشایی کن صدا بزن که ز دوزخ تو را رها کردم محیط قلب مرا شاد از این رهایی کن مدبر همه خلقت، کنار کعبه‌ی خویش ز روی مهدی زهرا تو رونمایی کن بگو به منتقم خون سیدالشهدا نگاه مرحمتی هم تو بر «وفایی» کن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شده‌ام خاک پای حضرت عشق پس به هفت آسمان شرف دارم ذوق پرواز را نمی‌خواهم شوق پابوسی نجف دارم ((بِعلیِِ)) خدا ببخش مرا السلام علیک یا سلطان من به یاد سر علی دارم هر شب قدر بر سرم قرآن مسجد کوفه قتلگاه شده مرتضی بین بستر افتاده تا که ضربت زدند بر سر او آه عمامه از سر افتاده همگی مثل بچه‌های یتیم پشت بیت علی مقیم شدیم کودکی بین کوچه‌ها می‌گفت بخدا بچه‌ها یتیم شدیم بین بستر به دخترش می‌گفت: کوچه‌های مدینه یادت هست؟ مادرت بین شعله‌ها می‌سوخت دخترم زخم سینه یادت هست کاش یک مشت بی حیا ای دوست آتش غم به حاصلت نزنند کاش یک روز در خیالت هم مادرت را مقابلت نزنند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دورِ شمعِ پیکرت، گردیده‌ام خاکسترت ای به قربانِ تو و این رنگِ زردِ پیکرت از نفس‌های بلندت میلِ رفتن می‌چکد حق بده امشب بمیرم در کنار بسترت تا نگیرد خونِ تازه گوشه‌ی تابوت را مهلتی، تا که ببندم دستمالی بر سرت حیف شد، از آن­همه دلواپسیِ کودکان کاسه‌های شیر­ مانده روی دستِ دخترت کاش می‌مردم نمی‌دیدم به خاک افتاده است هیبت طوفانیِ دُلدل سوارِ خیبرت خلوت شب‌های سوت و کورِ نخلستان شکست با صدای وا علی و وای حیدر حیدرت شهر کوفه تا نگیرد انتقامِ بدر را دست خود را بر نمی‌دارد پدر جان از سرت می‌روی اما برای صد هزاران سال بعد میل احسان می‌نماید غیرت انگشترت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e