eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
شـام بـلا تیره‌تـر از شـام بود آل رســول و مـلاءِ عـام بود خنده و رقص و کف و دشنام بود فـرق سـر و سنـگ لب بام بود سلسلـه و عتـرت شیرخدا صوت حجاز و سر از تن جدا تار و نی و بَربَط* و مضمار و چنگ سینـه‌ی آیینـه‌دلان چنـگ چنـگ روی خـداوند ز خـون گشته رنگ زخم زبان، زخم جگر، زخم سنگ حمله به هر طایرِ سرگشته بود زینب مظلومـه سپر گشته بود کوچه به کوچه‌ست محیط بلا آل محمّـد همــه در ابتــلا شـام شـده سخت‌تـر از کربلا می‌رسد از چار طرف این صلا روسیهی، سنگ دلی جارچی‌ست جار زند این سر یک خارجی‌ست اهـل عـزا شـام چراغان شده مشعـل آن رأسِ شهیدان شده شهـر پـر از جلوه‌ی قرآن شده سنـگ نثـار سرِ مهمـان شده سکینه و فاطمه را می‌زنند فاش بگویم، همه را می‌زنند زلزله در عرش برین اوفتاد شعله بـه آیات مبین اوفتاد چون تن پاکش که ز زین اوفتاد سـر ز سـر نـی بـه زمین اوفتاد آنکه به حبلش دو جهان چنگ زد پیـرزنی بـر سـرِ او سنگ زد حملـه بـه آل اشرف الناس بود نه شرف و رحم، نه احساس بود سنـگ بـلا، جـای گل یاس بود بـر سـر نیـزه سـرِ عبـاس بود زخم پیاپی بـه جگـر می‌زدند سنگ بر آن قرص قمر می‌زدند ز آتش غم سوخت سراپای من نالـه زنـد شعلـه ز اعضای من وای مـن و وای من و وای من سـاز و نـی و گریه‌ی مولای من! چنگ و دف و دیده‌ی گریان کجا؟ بـزم مـی و آیـه‌ی قرآن کجا؟ رفته فرو در جگرم خارها کـاش شود پاره دلم بارها عتـرت پیغمبـر و بازارها بـر سـرشان آمده آزارها لاله کجا، آتش صحرا کجا؟ شام کجا، یوسف زهرا کجا؟ این غم جانسوز که فوق غم است شعله‌ی نــاری بـه دل عالم است سوخته از آن جگر «میثم» است هر چـه بگریند برایش کم است ایـن سخن سید اهل ولاست شام بلا سخت‌تر از کربلاست ✍ * نوعی ساز موسیقی 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شامیان! من داغدارم، هلهله کمتر کنید خارجی نه! زاده‌ی پیغمبرم باور کنید کف‌زدن پایِ سر فرزند زهرا خوب نیست نامسلمانان! حیا از دخت پیغمبر کنید با چه جرمی عمه‌ام را پیش چشمم می‌زنید؟ نه حیا از فاطمه، نه شرم از حیدر کنید میهمانم، زاده‌ی پیغمبرم، آیا رواست جای عطر گل، نثارم خاک و خاکستر کنید؟ این سر ریحانه‌ی زهراست بر بالای نی از چه رو با خنده استقبال از این سر کنید کوچه‌کوچه سنگ بگرفتید جای گل به دست تا نثار فرق مجروح علی‌اکبر کنید زخم زنجیر مرا دیدید و خندیدید باز شادمانی پای اشک عمه‌ام کمتر کنید فاطمه با ماست ای نامردﹾمردم! کِی رواست رقص پای گریه‌ی صدیقه‌ی اطهر کنید؟ شیعیان با شعر "میثم" در غم ما اهل بیت دیده را لبریز از خون، سینه پر آذر کنید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خواندی حدیث خود را، هیهات منّا الذله پیچید بین صحرا ، هیهات منّا الذله تو فاطمی سرشتی، با خون خود نوشتی در موجی از بلایا، هیهات منّا الذله تو حیدری مرامی، تو حجتی، امامی گفتی به پیش اعدا، هیهات منّا الذله خون و شرف به پیکار، در روز عشق و ایثار یکجا شده است معنا، هیهات منّا الذله تو جوشش جهادی، بر نیزه تکیه دادی پُر گشت از تو صحرا، هیهات منّا الذله هم روی خاک صحرا، هم پیش چشم زهرا بنوشت خون سقا، هیهات منّا الذله با داغ اکبر تو، با خون اصغر تو حک شد به آسمان‌ها‌، هیهات منّا الذله با نغمۀ رضائک، صبراً علی بلائک گفتی تو در مصلا، هیهات منّا الذله در راه دین و مکتب، می‌خواند خطبه زینب با ما رأیت و الا...، هیهات منّا الذله با همت و نگاهت، با پیروی ز راهت شد ذکر ما به هرجا، هیهات منّا الذله روز ظهور مهدی، با عشق و با هم‌عهدی باشد شعار دنیا، هیهات منّا الذله خورشید آشنایی، شدنغمۀ "وفایی" در سایۀ تولا، هیهات منّا الذله ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چنان که داده خدا اختیار را به حسین بده عنان دل بیقرار را به حسین ببین چگونه دعا مستجاب خواهد شد فقط قسم بده پروردگار را به حسین یقین به کام تو خواهد گذشت هر روزش سپرده باشی اگر روزگار را به حسین خودش دوباره تو را زود می‌برد به حرم تو عاشقی کن و بسپار کار را به حسین چنان که جانب خورشید می‌رود ذره خدای من! برسان این غبار را به حسین اگر محبّ حسینی نترس از محشر چرا که داده خدا اختیار را به حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از مدینه که راه افتادیم آسمان محوِ خنده‌هایش بود ماه را می‌گرفت در آغوش ابرها جای ردّ پایش بود روی دوش عمو اقامت داشت مرز آغوش را تصرّف کرد در پیِ فتح این اراضی بود کاروان خطّه‌ی حکومتی‌اش بچّه مشغول شاه‌بازی بود دست عبّاس، تختِ سلطنتش... وقت بازیِ با عروسک‌هاش عمّه‌ها در رکاب او بودند همه قامت‌بلندهای حرم سایه‌ی وقت خواب او بودند صورتِ این سه ساله حسّاس است دم دروازه‌ها نشان می‌داد به همه دختران عمویش را چند بار از مدینه تا مکّه عمّه شانه کشید مویش را لای پرهای قو بزرگ شده چادر کوچکی خرید پدر در سفر عمّه یادِ مادر کرد یاد ایّام کودکی افتاد چادرش را سه ساله تا سر کرد گفت: خیلی شبیه مادر شد ظهر روز دهم شد و دیدند گوشه ای از خیام خوابش برد مو و معجر، عروسک و چادر هر چه در خیمه بود، آتش بُرد مویش از آن به بعد شانه نشد! کاروان دستِ شمر افتاده به تمام حرم جسارت شد زجر در قافله جلودار است گوش با گوشواره غارت شد دست‌های رقیّه را بستند بدترین جای این سفر شام است روز را شام تار می‌دیدند دختران یزید با طعنه به لباس رقیّه خندیدند پشت پرده نگاه می‌کردند... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
میل پریدن هست اما بال و پر، نه هر آن چه می‌خواهی بگو اما بپر، نه حالا که بعد از چند روزی پپش مایی دیگر به جان عمه‌ام حرف سفر، نه یا نه اگر میل سفر داری، دوباره باشد برو اما بدون همسفر، نه با این کبودی‌های زیر چشم‌هایم خیلی شبیه مادرت هستم، مگر نه؟! از گیسوان خاکی‌ام تا که ببافی یک چیزهایی مانده اما آنقدر نه ‏ دیشب که گیسویم به دست باد افتاد گفتم: بکش، باشد ولی از پشت سرنه ‏امروز دیدم لرزه‌های خواهرم را در مجلسی که داد می‌زد: (ای پدر نه) تو وقت داری خیزران‌ها را ببوسی اما برای این لب خونین جگر نه؟! ای میهمان تازه برگشته! چه بد شد تو آمدی و شامیان خوابند ورنه... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همه را گریه‌ام آخر به تقلا انداخت شام را در غم دلشوره‌ی فردا انداخت خیلی از مجلس امروز اذیت شده‌ام خاک را باید از این کاخ و ستون‌ها انداخت اَبَتا گفتم و یک شهر بهم ریخت و بعد.. عمّه را یاد در و ناله‌ی زهرا انداخت آهِ این سینه‌ی پا خورده‌ی من می‌گیرد فکر کردند مرا می‌شود از پا انداخت! جگری مانده برایم که به دردی بخورد باید انگار تو را یاد مداوا انداخت تا که آورد سرت را، سر من تیر کشید یادم افتاد که با چوب سرت را انداخت اینکه آورد تو را بین طبق فکر کنم... با عجله دو سه دندان تو را جا انداخت با سرش از روی ناقه به زمین خورد گلت... زجر هم آمد و بر ساقه‌ی او، تا انداخت بیشتر دلخور از اینم که چرا اینگونه بدنم را جلوی نیزه‌ی سقا انداخت راستی از سر بازار خبر داری که... هر کسی خواست به ما چشم تماشا انداخت حلقه‌ی جمعیت و بی ادبی‌های یهود عمه را در وسط معرکه تنها انداخت امشب از شام مرا پر ندهی می‌ميرم کار خیر است نباید که به فردا انداخت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ابری گذشت و گفت که دریا رقیه است طوفان وزید و گفت که صحرا رقیه است کوهی قیام کرد و به طوفان و ابر گفت این کوه، این شکوه، همانا رقیه است رد شد نسیم و گفت که من روح بخشم و اثبات می‌کنم که مسیحا رقیه است در کوی عشق حرف صغیر و کبیر نیست زینب در این مقام سراپا رقیه است کوچک‌ترین محجبه‌ی خانه‌ی حسین آئینه‌ی نجابت زهرا رقیه است سقا دلیل شادی قلب رقیه بود پس دلخوشی حضرت سقا رقیه است باب الحوائجان حرم وقت رفع غم نامی که می‌برند به لب‌ها رقیه است در این قبیله هر که به کاری‌ست ملتزم حلّال مشکلات شدن با رقیه است ما نوکران طایفه عشق تا ابد ذکری که هست بر لبمان یا رقیه است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلها گرفته کنج خرابه روضه‌ی بابا گرفته با گریه برخاست در خواب خود دستان بابا را گرفته بابا کجایی قلب سه ساله دخترت اینجا گرفته بعد از تو دشمن با تازیانه‌ها سراغ از ما گرفته بابا ببخشید دارم صدایت می‌زنم؛ اما گرفته :: از در در آمد بابا برای دیدن او با سر آمد این رأس خونین بعد از چهل منزل به سوی دختر آمد بابا رسید و این انتظار لعنتی آخر سر آمد عمه به خود گفت از آنچه ترسیدیم بر سر آخر آمد سر درد دارد از آن شبی که دست، سوی معجر آمد :: غوغا شد آخر کنج خرابه روضه‌ای بر پا شد آخر دستش به دیوار بعد از چهل منزل رقیه پا شد آخر چشمش نمی‌دید با دست‌ها بابای او پیدا شد آخر از بوی بابا بغض گلوی نازدانه وا شد آخر الحمدلله طفلت شبیه مادرت زهرا شد آخر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از غم و دردِ دوري بابا عجبي نيست گر پريشانم آمدي، سر زدي به من آخر جانِ عالَم فداي مهمانم در پي‌ات كوچه، كوچه مي‌گفتم: بنگر اين حالِ زار من بابا از سر ني بيا كمي پايين ماهِ شب‌هاي تار من بابا بي تو از درد، جانْ به لب بودم خوب شد آمدي، گله دارم ياس نيلوفري شدم از داغ بر تنم، زخمِ سلسله دارم من اگر سيلي از عدو خوردم خيزران با لب تو بد تا كرد آنقَدَر در پي‌ات دويدم كه تاول پاي من دهان وا كرد ساربان بُرد اگر عقيق تو را من النگوي خود به او دادم گر تو از صدرِ زين، زمين خوردي من هم از روي ناقه افتادم موقعِ راه رفتنم هـر بار سخت اگر پا شدم، اگر مُردَم بين زهرا و من شباهت هاست ارث خود را ز فاطمه بُردم موي من، موي تو، اگر خاكيست يا به خاكستر است آكنده آتش از بام بر سرم افتاد گيسويم درهم است، شرمنده آمدي سر زدي به من با سر حاجتم گرچه شد روا، بابا رونماي تو جانْ سپردن داشت نرسيدم به كربلا، بابا در خرابه اگر به يك بوسه گشتم اي عشق، خوشه چين از تو آخرين درد دخترت اين بود من كه جا ماندم اربعين از تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آیینه‌دار زینب و زهرا رقیه کوچک‌ترین انسیة الحورا رقیه پشت سرش بی‌شک دعای پنج تن بود آدم اگر می‌گفت اول یا رقیه خورشید در منظومه‌ی عشق حسینی صد سال نوری راه دارد تا رقیه جا داشت روی شانه‌ی کعبه اباالفضل جا داشت روی شانه‌ی سقا رقیه آرام‌تر از هر زمانی بود اصغر می‌خواند تا بالا سرش لالا رقیه پا بر مغیلان می‌نهد اما محال است روی سر موری گذارد "پا" رقیه ** این طفل بی آزار را آزار دادند زجر بدی را دید در دنیا رقیه زینب ز پا افتاد وقتی دید در راه طفلان همه بر ناقه‌اند اِلّا رقیه مقتل که می‌خواندم شبی با خویش گفتم پیدا نمی‌شد کاش در صحرا رقیه وقتی که پیدا شد خمیده راه می‌رفت شد پیرتر از زینب کبری رقیه حتی در اوج ضعف هم چیزی نمی‌خواست جز دست گرم و بوسه‌ی بابا رقیه دیدار حاصل شد ولی دستی نیامد تنها سر آمد دیدنش اما رقیه... حیرت زده پرسید: عمه این سر کیست؟ یاللعجب نشناخت بابا را رقیه! خود را مرتب کرد تا در چشم بابا باشد همان دردانه‌ی زیبا رقیه از بوسه‌اش جان می‌گرفت، این‌بار اما جان داد با بوسیدن لب‌ها رقیه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقتی از خاک تو شفا برسد گر نگاهی کنی، چه‌ها برسد به نوا می‌رسانی‌اش قطعاً بی نوا گر به نینوا برسد رحمت واسعه! بغل وا کن تا غریبه به آشنا برسد ما ز دست فراق خسته شدیم یک‌نفر هم به داد ما برسد دست ما را بگیر تا بلکه پاى ما هم به کربلا برسد لحظه‌ی احتضار منتظریم قدمت روی چشم‌ها برسد تا حسینی شدن بسی راه است میوه‌ی کال، مانده تا برسد زخم‌های تو تشنه‌ی اشک‌اند گریه کردم به تو دوا برسد :: با خودش می‌بَرَد مرا حتماً پدر امشب اگر خرابه رسد نان خود را نخورد خواهرتو تا به طفلان تو غذا برسد ✍سروده گروه 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e