8.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
🎥 مُقنّی شهید...
روایتی کوتاه از شهیدی که مغز متفکر حفاری کانال در جبهه بود
▫️۲۵ اردیبهشت؛ سالروز شهادت غلامحسین رعیت رکنآبادی گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_رعیت #مقنی_شهید #شهدای_یزد #ساده_زیستی #اخلاص #پرکاری
#یک_خاطره
🎥 روایت شنیدنی لحظهی شهادت سیدرضا توسط خودش...
#متن_خاطره|بعد از شهادت سیدرضا یه بار خوابش رو دیدم و بهش گفتم: میشه نحوهی شهادتت رو برام بگی... گفت: باشه! بعداً برات میگم...
مدتی گذشت و دوباره اومد به خوابم و نحوهی شهادتش رو برام تعریف کرد... خواب رو که برای دوستش تعریف کردم؛ ایشون تایید کرد و گفت: همین اتفاقات لحظهی شهادت سیدرضا افتاد...
جالبه که توی خوابم از سیدرضا پرسیدم: رضا! این درسته که میگن لحظهی شهادت، اهلبیت (ع) سرِ شهید رو به زانو میگیرن؟ تا این سوال رو پرسیدم؛ [مثل فیلمی که روی پرده نمایش داده میشه] سیدرضا رو دیدم که روی زمین افتاده و ناگهان شخصی با لباس سفید و نورانی بهش نزدیک شد. دو زانو کنارش نشست؛ با دستاش سرِ رضا رو بلند کرد و روی زانوهاش گذاشت. خیلی مشتاق بودم که ببینم اون شخص کیه و چه شکلیه؛ اما انگار فقط اجازه داشتم سر رضا رو روی پاهای مبارک اون شخص ببینم. چون تا سرم رو بالا آوردم؛ همه جا جلوی چشمم سیاه شد و اجازه ندادند چهرهی مبارک اون آقا رو ببینم... اما جواب سوالم رو گرفته بودم.
📚 خاطرهای از زندگی شهید سیدرضا قائممقامی
📚منبع: خبرگزاری فارس به نقل از خواهر شهید
▫️۲۶ اردیبهشت؛ سالروز شهادت قائممقامی گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_قائممقامی #رویای_صادقه #اهل_بیت #شهدای_تهران
#چند_خاطره
🔸از اثرِ شگفتانگیزِ دعای مادر تا رویای دامادیِ شهید...
🌼 #دعای_مادر|سال ١۳۶۰ مشرّف شدم حجِ تمتع. بعد از بازگشت به محمد علی گفتم: از خدا خواستم شما شهید نشی، تا بتونی بسیار در خدمتِ اسلام باشی... محمد علی بسیار ناراحت شد و گفت: مادر! برای خداوند تعیینِ تکلیف نکنید... اتفاقا دو سال بعد هم به نیابت از مادر مرحومهام به حج مشرف شدم. اما این بار خطاب به خدای متعال گفتم: خدایا! هر طور مصلحت بدونی! اگه تو میخوای راضیم هر دو پسرم هم شهید بشن ( الهی رضا برضاءک)... جالبه که خیلی زود هر دو پسرم به شهادت رسیدند...
🌼 #رویای_صادقه|قبل از شهادتِ محمدعلی خواب دیدم که چند تا خانوم چادری، با روبند به خونهمون اومدند. یکی از خانومها که لاغر اندام بود، به من گفت: اجازه میدین آقا محمدعلی رو داماد کنیم؟!... مدتی بعد از این خواب محمد علی شهید شد...
▫️۲۷اردیبهشت؛ سالروز شهادت محمدعلی فتاحزاده گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_فتاحزاده #اهل_بیت #مادر #والدین #شهدای_آذربایجانشرقی
#خاکریزخاطرات ۱۵۶
🔸برخورد عجیب و جالب شهید با صاحبخونه......
#متن_خاطره|محمدرضا برای ادامه تحصیل رفت سبزوار و یه اتاق اجاره کرد... شبی برای دیدنش رفتم اتاقش. وقتی صاحبخونه خوابید، محمدرضا بدونِ معطلی بلند شد؛ اول لامپ رو خاموش، و بعد چراغ نفتی رو روشن کرد. بهشگفتم: چرا لامپ رو خاموش کردی؟!! گفت: از این لحظه به بعد که صاحبخونه خوابیده، من نمیخوام با روشناییِ لامپ، برا ایشون و خانوادهاش مزاحمت ایجاد کنم...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید محمدرضا شمسآبادی
📚 منبع: کتاب “ گامی به آسمان” ، صفحات ۱۳۵
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_شمسآبادی #حقالناس #تحصیل #همسایه #شهدای_خراسانرضوی